اشاره: هر پدیده غیرتاریخی، پدیدهای است غیرواقعی. هر پدیده غیرواقعی نه فقط ارزش توصیف و تبیین ندارد، بلکه میتواند تبیین فاعل شناسا را به بیراهه رهنمون شود. با اعتقاد به چنین اهمیتی برای تاریخ است که میتوان گفت: هر پدیده طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از بطن و متن تاریخ هستی یافته و نمیتوان آن را بدون ارتباط با زمان، شرایط و تاریخ مشخصی در پیدایش آن بهدرستی شناخت. به عبارت دیگر، نمیتوان به شناخت درست و دقیق پدیدهای نائل شد، بدون آنکه آن را در متن و کانتکست تاریخی آن بررسی کرد. جدا کردن پدیدههای طبیعی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از کانتکست تاریخی آن، راهی جز تفسیر و تبیین غیرواقعی ندارد. پیداست هر امر واقعی که مهر تاریخ بر آن خورده و در فرآیند تاریخی، دستخوش تغییرات زمان هم شده باشد، باز هم این اکسیر تاریخ است که داغ بر اسب واقعیت زده است. به عبارتی، هیچ امر واقعی نمیتواند خود را از ساحت تاریخی بیرون بکشد.
ارائه تزهای تاریخی گیلان از این منظر است که برای مورخین و پژوهشگران گیلان اهمیت پیدا میکند. نگارنده معتقد است که شناخت تاریخ گیلان فقط برای مورخین گیلانی نیست که مهم است، بلکه شناخت این تاریخ و بهویژه قواعد حاکم بر آن میتواند برای تمام مورخین ایرانی از اهمیت برخوردار باشد. معتقدم و آن را در جایی نیز گفته و نوشتهام که تاریخ محلی گیلان، تاریخ ویژهای در تمام فلات ایران است. این پهنه جغرافیایی تنها پهنهای است که از آغاز تاریخ تا سال 1001 هجری قمری بهصورت یک واحد سیاسی مستقل زیست داشته و در آن تحولات تاریخی ضمن متأثر شدن از تحولات تاریخی پیرامون خود، فرآیندی بهمانند یک واحد سیاسی مستقل طی کرده است، با ویژگیهای منحصر به فرد جغرافیایی و اقلیمی مشخص. از این رو شناخت قواعد آن، واجد ارزش کشف بسیاری از قواعد تاریخی است.
تزهایی که در اینجا برای تاریخ گیلان ارائه شده است، بهصورت گزارههایی فرضی به قواعدی نظر دارند که در پرتو آنها میتوان برشهای تاریخی گوناگون این پهنه از جغرافیای تاریخی و اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور را در ارتباط با متن و بطن شرایط مشخص تاریخی تبیین کرد. این گزارهها هرکدام میتوانند راهنمای پژوهشهای گستردهتر باشند؛ با این توضیح که از ابتدای پژوهش نباید بهعنوان حقایقی صلب و سخت، تلاش و پایبندی پژوهشگر را مصادره به مطلوب کرده باشد، بلکه این تزها تنها برای پژوهشگران میتواند جهت آزمودن واقعیتها و اسناد و شواهد تاریخی راهنمای پژوهش باشند. با استناد به نکاتی که در بالا آمد، اکنون تزهای تاریخی درباره تاریخ گیلان در زیر ارائه میشوند.
ماه: دسامبر 2014
آغاز و پایان نهضت جنگل؛ گفتگو با شاپور رواسانی
ظهر یکروز تابستان بود که به خدمتش رسیدم. تازه از آلمان برگشته بود. تا لطف میکرد و شربتی میآورد، به کتابهایش نگاهی انداختم. روبهرویم و در سمت چپ، کتابهای آلمانی و انگلیسی یکطرف اتاق را پر کرده بود. سمت راستم هم کتابهای فارسی بود. میان انگلیسیها واژه «امپریالیسم» برایم برجسته است و در سمت راستم مجموعهای از تاریخ و فرهنگ و ادب ایران. به نظرم اتاق کارش نمایی از شخصیت علمی و افق فکری اوست. استاد بازنشسته دانشگاه «اولدنبورگ» آلمان، متولد رشت و تحصیلکرده آلمان در علوم سیاسی و استاد صاحبکرسی آنجاست. با او به مناسبت 11آذرماه، سالمرگ «میرزاکوچکخان جنگلی» درباره اقتصاد سیاسی نهضتجنگل، مذاکرات کراسین و برخی موضوعات مطروحه گفتوگو کردیم.
مهدی بازرگانی

• شما اعتقاد دارید که ما به تاریخ کمتر نگاه اقتصادی داشتهایم. شما علاوهبر اینکه مورخ نهضتجنگل هستید، استاد اقتصاد کشورهای در حال رشد هم بودهاید. نگاه اقتصادی، شما را به سمت تحلیل چه نکاتی میبرد؟
در مرامنامه جنبش جنگل که در کنگره کما تصویب شد، نظریات بسیار روشنی درباره اقتصاد ایران ارایه میشود. به اعتقاد من هنوز هم این برنامه بسیار پیشرفتهتر است. ای کاش آن برنامه اقتصادی در ایران پیاده میشد. شما بخش اقتصادی برنامه کما را مطالعه بفرمایید، در این مرامنامه از حقوق محرومین صحبت شده است. ادامه خواندن “آغاز و پایان نهضت جنگل؛ گفتگو با شاپور رواسانی”