نیما فرید مجتهدی و ورگ: افشین پرتو، گیلانی متولد مشهد که سالهای دبستان و دبیرستان خود را در مشهد و تربت حیدریه و تهران سپری کرد و در نهایت به سرزمین خود بازگشت تا دیپلم ادبیاش را از دبیرستان فرهنگیان رشت بگیرد. لیسانس تاریخ را در سال ۱۳۵۱ از دانشگاه شیراز گرفت و وارد آموزش و پرورش شد و کار دبیری را با تدریس زبان انگلیسی و تاریخ در لنگرود آغاز کرد و پس از مدتی در سال ۱۳۵۶ برای مدرک فوقلیسانس تاریخ به دانشگاه شیراز بازگشت و سپس دوباره به کار معلمی ادامه داد. در کنار معلمی، پژوهشهای تاریخی در قالب نوشتن مقاله و کتاب کار اصلی پرتو شد که در نهایت در سال ۱۳۸۳ با پایاننامهای با عنوان «روابط اقتصادی، تجاری، اجتماعی و سیاسی ایران و روسیه در قرن ۱۹» مدرک دکتری تاریخ را از یکی از مراکز آکادمیک روسیه در مسکو گرفت. پس از بازنشستگی در شغل معلمی، کار نوشتن و به ویژه نوشتن در حوزهی تاریخ، بخش بیشتری از فعالیتهای افشین پرتو را گرفت. در این میان، از سال ۱۳۷۱ به بعد، گیلان و تاریخ آن به موضوع اصلی فعالیتهای پژوهشی او تبدیل شده است. خودش در توضیح این اهمیت میگوید.
از زمانی که شروع به تحصیل در رشتهی تاریخ کردم تاریخ ایران با رویدادههایش و رویدادههای تاریخ گیلان مرا با خود مشغول کرده بود و از آن رو پایاننامهی لیسانسم را دربارهی تاریخ گیلان در عصر صفوی نوشتم. از همان زمان به هنگام مطالعه روی منابع تاریخ گیلان در عصر صفوی متوجه شدم که اکثر آن منابع توان پاسگویی به نیاز خوانندهی خود دربارهی رویدادهای گیلان در آن زمانه را ندارند. بیشتر آنها برآیند نگاهی از دور به گیلان و رویدادههایش بودند و توان رهیابی به درون واقعی وقایع را نداشتند و در واقع شبیه برخی از نوشتههای امروزند. نوشتهی کسانی که در طبقهی فرازین برجی در تهران نشستهاند و میکوشند در آن فضا و با آن اندیشهی فرانشینی به این سوی البرز و و رویدادهای گیلان بنگرند.
گیلان و مردم و فرهنگ و تاریخش را باید در گلابههای گستردهاش و در پیچاپیچ کوچههای شهرهای نمورش و در سایهسار خموش کوهستانهایش جست. باید مردمش را شناخت، زنهای پرتلاش و مردان کوشایش که سر در برابر هم فرود میآورند و در برابر بیگانه نه.
در تصحیح دوبارهی متون تاریخی، که این سالها پی گرفتهاید هم این دلایل نقش دارند؟
من تا امروز هفت کتاب تاریخ خانی علی بن شمسالدین لاهیجی، تاریخ گیلان ملا عبدالفتاح فومنی، تاریخ گیلان و دیلمستان میر ظهیرالدین مرعشی، تاریخ رویان مولانا اولیاءالله آملی، تاریخ طبرستان ابن اسفندیار، تاریخ مازندران ملا شیخعلی گیلانی و جغرافیای گیلان م.م. لاهیجانی که که از منابع دیرین مطالعاتی تاریخ گیلاناند را از روی نسخ خطی موجود از آنها در مراکز اسنادی و کتابخانهای بازخوانی و تصحیح و حاشیهنگاری نمودهام. دو کتاب اول و دوم چاپ و منتشر شدهاند و بقیه در گذراندن مراحل مختلف برای چاپ و انتشار هستند. این کتابها قبلا به ظاهر تصحبح شدهاند ولی وقتی آنها را میخوانی درمییابی که تصحیحکنندگان آنها با همهی علم و تخصصی که داشتهاند، متاسفانه به سبب عدم آشناییشان با گیلان و جغرافیای گیلان و فرهنگ گیلان و زبان مردم گیلان در خوانش و تصحیح و حاشیهنگاریشان اشتباهات بسیاری دارند. تلاش من برای بازخوانی مجدد، رفع آن اشتباهات و پدیدآری نسخههایی نو از آنها بوده است.
ببینید کتاب تصحیح شده و چاپ و منتشر گشته. در متن جملاتی و گاه صفحاتی به زبانهای دیگر چون عربی نگاشته شده و اشعاری به زبانهای گیلکی و طبری نوشته شده است. خواننده نوشتهی فارسی را میخواند و وقتی به نوشتهی عربی میرسد از آن عبور میکند و به سراغ پارهی بعدی که به فارسی است میرود یا به شعری طبری میرسد، میخواند و نمیفهمد و عبور میکند. همان خوانندهای که به شما اعتراضش را از به کارگیری چند واژهی فارسی سره در نوشتهی من رسانده به آسانی از جملات و اشعار عربی و گیلکی دیرین وطبری دیروز میگذرد و مطمئن باشید که در نمییابد که مرعشی و ابن اسفندیار و دیگران چه نگاشتهاند. من برای آن که خواننده دچار این گذر بی دریافت نگردد کوشیدهام با کمک آقای دکتر تقیپور استاد زبان عربی در دانشگاه گیلان و آقای اسدالله عمادی پژوهشگر ارجمند زبان طبری همهی نوشتههای موجود در این کتابها را از عربی و طبری و دیلمی به فارسی برگردانم تا خواننده دچار پرسهی بیهودگی در مطالعهی این کتابها نگردد. این ارجمندان در کنار ترجمه به نگرشی ژرف در نوشتههای عربی و طبری این کتابها دست زده و دانسته شد که متاسفانه در تصحیحهای پیشین اینگونه نوشتهها نیز با دقتی کامل مورد بررسی قرار نگرفته بودهاند.
من از همان زمانی که شروع به کار روی ” تاریخ گیلان” کردم، به بهانهی نوشتن این کار که از آغاز تا جنبش مشروطه را در بر میگیرد سعی کردم تمامی اسناد مربوط به گیلان را گردآوری و بررسی کنم و به همین دلیل به بسیاری از مراکز اسناد داخل، تا آنجا که میشد و اجازه پیدا کردم ـ از مرکز اسناد وزارت خارجه یا مرکز اسناد ملی ایران تا آستان قدس رضوی ـ یا خارج از کشور مثل مراکز اسناد در باکو، ایروان، تفلیس، مسکو و سنپترزبورگ سر زدم. چیزی نزدیک به بیست هزار برگ سند دربارهی تاریخ گیلان از این مراکز گرد آوردم و بخش عمدهای از این اسناد را هم با کمک بسیاری از آگاهان به این موضوعات ترجمه و واخوانی کردم. بعد تمام کتابهای چاپ شده را که به نوعی درباره گیلان نوشته شده بودند، تهیه کردم.
وقتی همهی این کارها را انجام دادم، تاریخ گیلان را به چند بخش تقسیم کردم. یکی از آغاز تا مشروطه، دوم تاریخ گیلان در عصر مشروطه، که نشر ایلیا دستاندرکار چاپ آن است و سوم تاریخ گیلان در عصر احمدشاه که شامل رویدادهای تاریخی گیلان پیش از آغاز خیزش جنگل و رویدادهای درون خیزش جنگل تا آغاز سلطنت رضا شاه را در برمیگیرد. برآنم که پس از پایان دادن به نگاشتن دربارهی رویدادهای تاریخ گیلان در این دوره ها اگر توان و عمری باشد به دوران سلطنت رضاشاه و به دنبال آن به دوران سلطنت محمدرضاشاه و پس از انقلاب نیز بپردازم. (بیشتر…)