متنی که میخوانید، مستندات مربوط به خط پیشنهادی و امکانات فنی مربوط به این خط است که برای زبان گیلکی طراحی شده و پس از چهار سال تجربهٔ عملی، طی زمان و پس از استفادهٔ کاربران بسیاری در اینترنت و بیرون از آن، به مرور ضعفهای آن مشخص و برطرف شده و یا پیشنهاداتی به آن افزوده شده است.
بخش اول این متن، بحثی نظری است دربارهٔ خط و پاسخی است به برخی انتقادها. بنابراین اگر حوصله ندارید و میخواهید سریع بروید سر اصل مطلب و ببینید در چارچوب پیشنهادی ما چگونه باید گیلکی نوشت، میتوانید بدون خواندن این بخش بروید به این بخش: چطور باید با این خط، گیلکی نوشت؟
باید یادآوری کنم که این پروژه تنها یک پیشنهاد به همهٔ گیلکان و اهل قلم گیلک است وگرنه دنیای امروز بسیار گستردهتر و بسگانهتر از آن است که کسی یا گروهی نقش قیم و آقابالاسر دیگران را بازی کند؛ طراحان و مشاوران و کوشندگان این طرح نیز بدون چنین توهمی، بر اساس یک و نیم دهه تجربه در حوزهٔ ادبیات و زبان گیلکی و پس از مشورت و همفکری و گفتگوهای دامنهدار، این پیشنهاد را کارآمد و شدنی و سودمند میدانند و همهٔ گیلکیزبانان را به همراهی با آن فرا میخوانند.
پیشگفتاری نظری
ویژگی اساسی این خط و کیبرد (صفحهکلید) پیشنهادی همین است که از روز اول در مشورت و گفتگو با کسانی که درگیر امر نوشتن به گیلکی بودهاند (به ویژه از لهجه های مختلف زبان گیلکی در مناطق مختلف گیلان و مازندران) پیش رفته و همیشه مسیر اصلاح و بهبود را برای خودش باز دانسته و میداند. شاید دلیل استقبال خوشحالکنندهٔ نسل جوان علاقمند به گیلکی به این خط همین نکته باشد. خیلی زود منابع بسیاری در اینترنت شروع به استفاده از این خط کردند که در بخش «استقبال کاربران» برخی از این منابع معرفی شده اند.
این خط البته در میان هواداران ایدهٔ «گویش معیار» که همیشه دلشان میخواهد لهجهٔ مرکز استان گیلان را به عنوان لهجهٔ معیار به تولیدکنندگان محتوای گیلکی حقنه کنند با بازخورد خوبی روبرو نشد و تجربهٔ گفتگو با این عزیزان نشان داده که حتی حوصلهٔ یک دور کامل خواندن این مستندات را هم نداشتند. مثلاً بارها به این خط پیشنهادی نقد شده که از علایم اضافهٔ بالا و پایین خط زمینه استفاده میکند اما همین منتقدان در عمل و در نهایت همیشه ناچار میشوند از اعرابگذاری سنتی فارسی و عربی استفاده کنند و چون امیدوارند همچون عربی و فارسی، روزی دیگر نیازی به این علایم نخواهد بود و حذف خواهند شد، خودشان را مشمول نقد خود نمیدانند اما واقعیت این است که تا زمانی که رنگارنگی لهجههای گیلکی وجود دارد و تا زمانی که همهٔ مردم گیلان و مازندران وادار به استفاده از یک یا چند لهجهٔ معیار و مرکزی نشدند، آن اعرابگذاریها هم وجود خواهد داشت. نقدهای دیگری هم به این خط شده همچون این نقد که شما در طراحی این خط چرا از مشورت زبانشناسان و کارشناسان امر بهره نبردهاید! در پاسخ باید دید زبانشناسان و کارشناسان مذکور چقدر در عمر خود گیلکی خواندن و گیلکی نوشتن آموختهاند و درگیر این امر بودهاند که در این زمینه به مهارت و تخصصی رسیده باشند و با تجربیات و مشکلات معمول دست و پنجه نرم کرده باشند تا طرف مشورت گروهی قرار گیرند که اساساً نزدیک به دو دهه با امر نوشتن به گیلکی به طور مستقیم درگیر بودهاند. چه میتوان کرد؟ آن که غربال دارد، از پس کاروان میآید.
نقد دیگر این بحث است که این خط تمام جزئیات تلفظی را به طور دقیق و کامل نشان نمیدهد. در اين مورد باید دوباره و چندباره تکرار کرد که اصلاً چنین چیزی از وظایف یک خط کاربردی محسوب نمیشود و هیچ خطی در دنیا چنین نقشی را ایفا نمیکند و آنچه در پی آن هستید پیشتر یک بار اختراع شده و نام آن «الفبای فونتیک» (آوارنگار) است و خطهای کاربردی نمیتوانند و قرار هم نیست که جای آن را بگیرند چون خط برعکس زبان که دائم در تغییر است، خصلتی ایستا دارد و نهایتا هر ده سال یا بیست سال اصلاحاتی در آن اعمال میشود و در نتیجه داشتن این انتظار از این خط که جوری باشد که تلفظ دقیق گفتار را به خواننده نشان دهد، نه انتظاری عملی است و نه انتظاری منطقی.
در این ارتباط بد نیست همینجا بحثی مختصر را باز کنیم: مسالهٔ پیشرفت زبان و ارتباط دال و مدلول
به طور سنتی، میلی وجود دارد به این که زبان را هرچه بیشتر با امر واقع مطابقت دهیم. یعنی تا جایی که میتوان، از فاصلهٔ دال و مدلول کم کرده یا این فاصله را از بین ببریم.
اما به مرور زمان، انسان معاصر دریافت که دال و مدلول استقلالی نسبی از هم دارند و در نتیجه در باور بسیاری از زبانشناسان، دال از تسلط معنا و امر واقع خلاص شد. زبان، امری صرفاً بازنمایاننده نیست که ما امر «تطابق با امر واقع» را به عنوان معیاری برای قوت و ضعف زبان بگیریم.
با توجه به این بحث، در مورد خط هم باید گفت زبانی که خطش تمام حروف و لفظ و آواها را نمادسازی کرده باشد (اصلاً چنین خطی داریم؟) را نمیتوان قدرتمند در نظر گرفت. چون اینجا مسالهٔ فهم و هرمنوتیک مطرح است و مدلول هیچ وقت در نشانه و نماد و دال حضور ندارد.
میخواهم از این بحث فشرده و ظاهراً بیربط این نتیجه را بگیرم که طی سالیان آزمون و خطا روی این شیوهٔ نگارش، در پاسخ به کاربران این خط که در موارد بلاتکلیفی از من راهنمایی میخواستند همیشه یادآوری کردهام که معیار را واقعیت بیرونی بگیرید و «فهم طرف مقابل» و «تجویزپذیری» دو عاملی هستند که شما را به واقعیت بیرونی متصل نگه میدارند. یعنی:
- این که انتخاب شما در نگارش، بیش از اینکه در وفاداری کامل به ثبت و ضبط دقيق تلفظ کلمهٔ بومیتان باشد، باید به مخاطب شما که از لهجهای دیگر است وفادار بماند.
- و دیگر این که باید بتوانید آن نوع نوشتن را به دیگرانی که لزوماً ساکن شهر و روستای ما نیستند و لهجهای متفاوت از ما دارند، تجویز کنیم و یا به زبان سادهتر غیر از خود ما، بسیارانی دیگر هم بتوانند از آن استفاده کنند.
بايد یادآوری کنم که این دو اصل در تقابل کاملند با خوی هویتطلبی و ناسیونالیستی و دیگریستیزی و برعکس اساساً مبتنی بر درک حضور دیگری استوارند. آنهایی که زبان برایشان خصلتی موزهای و گیلانشناسانه دارد و مرگ اين قوم و زبان و فرهنگ را ته ذهن خود پذيرفتهاند، چندان درگیر کاربرد روزمره و خصلت پیامرسانی زبان و خط نیستند و بيشتر درگیر ثبت و ضبط دقيق میراث خویشاند. اما همانطور که بارها و بارها در اینجا و جاهای دیگر گفته شده، فلسفهٔ پشت این خط چنین روایتهای گیلانشناسانه یا ناسیونالیستی یا موزهای نیست.
برای فهم عملی این نکات، بسیار مهم است که به خط نگاهی بسگانه (۱) داشته باشیم و آن را نه به صورت ساختاری سفت و سخت بلکه با توجه به خصلت سیال و پیوستهٔ زبان و لهجههای آن بشناسیم و به کار گیریم.
به این اعتبار، دقیقترین شکل ممکن بیان، چه بسا همان «قابل فهمترین شکل ممکن بیان» باشد. در ارتباط با آوانگاری و خط، همچون ترجمه، و اساساً هرجاکه دالی هست و مدلولی، باید بتوانیم در سیستم آموزشی خود این انعطاف دیالکتیکی را بیاموزیم و بیاموزانیم و بدیهی است که این نگاه در سیستم آموزشی مبتنی بر بد/خوب یا باید/نباید که صرفاً ناتوانی در گفتگو و ایگوییسم و فرمانبری از زور و رسمیت را پرورش میدهد، خیلی طرفدار نخواهد داشت. از فرط برداشتهای نادرست فراوان ناچارم باز هم یادآوری کنم که ما از خط کاربردی حرف میزنیم، یعنی خطی که قرار است توسط مردم استفاده شود و با آن شعر و قصه و مقاله نوشته شود یا در ورودی و تابلو مغازهها و برند اجناس به کار گرفته شود وگرنه اگر بحث ثبت دقیق جزئیات آوایی و رشتههای موجی صوتی در میان بوده باشد، همانطور که گفته شد یک بار برای همیشه الفبای آوانگار برای این منظور اختراع شده که همهٔ زبانها از آن استفاده میکنند و ما هم میتوانیم در کتابهای علمی زبانشناسی و یا فرهنگ لغت از آن برای نمایش تلفظ دقيق واژهها استفاده کنیم.
پس مسالهٔ خط و چند و چون پیشنهادی که در ارتباط با آن میدهیم گره خورده با تصور ما از یک سیستم آموزشی مناسب برای زبان و خط مورد نظرمان هم هست.
دقیقا از همین جاست که بحث دیگری گشوده میشود: آیا خط را متخصصان میسازند؟
چه کسی شایستگی تدوین و پیشنهاد خطی برای نوشتن یک زبان دارد؟ از این جا به بعد موضوع خط و هر تصمیمی که در مورد زبان و خط گرفته میشود شدیدا وابسته به نگاه کلی و طرح و چشم انداز ما در مورد سیاستهای زبانی، سیاستهای آموزشی، سیاستهای رسانهای و شکل مدیریت امر آموزش و به طور کلی شکل مدیریت سرزمین گویشوران آن زبان و در نتیجه امری کاملاً سیاسی خواهد بود.
در نتیجه بسته به اینکه ما به ساختاری مرکزگرا معتقد باشیم یا به شکلی از مدیریت شورایی و یا نوعی از مدیریت کنفدرالیستی، و اینکه برای دانش تجربی نویسندگان و پژوهشگران یک زبان چقدر اهمیت قائل باشیم و یا چقدر به مدرک تحصیلی و اعتبار نهادهای دانشگاهی (حتی اگر اصلاً رشته و گروه علمی و کرسی در ارتباط با زبان گیلکی وجود خارجی نداشته باشد!) اهمیت بدهیم و اینکه مشروعیت یک ابزار کاربردی (در اینجا خط) را در کجا جستجو کنیم، پاسخ ما به پرسشهای این بحث هم متفاوت خواهد بود.
نگارندهٔ این متن بر این باور است که در مورد زبان گیلکی بیش از همه باید به تجربهٔ نویسندگان و خوانندگان متون گیلکی توجه کرد و این خط پیشنهادی هم به همین دلیل مشورت با جوانان و نویسندگان نقاط مختلف گیلان و مازندران را که سالهاست درگیر امر نوشتن و خواندن متون گیلکی و پژوهش در متون کهن گیلکی هستند به مشورت با اساتید دانشگاهی که گاه از خواندن یک سطر گیلکی ناتوانند، ترجیح داده است.
ما در تدارک این پیشنهاد نکاتی را در نظر داشته ایم که به طور مختصر توضیحشان خواهم داد:
مهمترین اولویت این خط، ایجاد «ارتباط برابر» میان لهجههای مختلف زبان گیلکیست بدون ترجیح یکی بر دیگری تا افراد در درجهٔ اول بتوانند نوشتههای به لهجههای دیگر را حتی اگر نمیفهمند، درست بخوانند. درک متقابل در سپهر یک زبان، نیازمند فرایندی پیچیدهتر و زمانبرتر است که خوشبختانه با وجود این خط و کیبرد امیدواریم این فرایند سرعت بیشتری بگیرد. هرچه محتوای بیشتر و بهتری تولید شود، انباشت نوشتاری ما بیشتر و آگاهی قومی ما از مجموعهٔ ذخیرهٔ واژگانی گیلکی و رنگهای مختلف آن در مناطق مختلف عمیقتر خواهد شد و این میانه، امکان ارزشمند اینترنت به یاری ما آمده است تا بالاخره تن از غبار اندیشههای قدیمی و نخنمای مرکزگرایانه و یکدستسازانه بشوریم. همین اشتیاق نسل جدید به کاربرد این خط باعث شد تا گوگل این کیبرد را در فهرست خود ثبت کند و در گوشیهای اندروید زبان گیلکی هم به فهرست زبانها اضافه شود و خوشبختانه مایکروسافت هم اخیرا کیبرد گیلکی را به لیست زبانهای ویندوز افزوده است. (۲)
نکتهٔ مهم دیگر اینکه با وجود تغییرات مختلف، بسیاری از امکانهای اولیهٔ کیبرد همچنان در کیبرد حفظ شده اند و نیز کیبرد جوری طراحی شده که شما بتوانید از آن برای تایپ فارسی هم بهره ببرید (و از این بابت بهبود هم یافته است) و نیز حتی اگر طرفدار خط پیشنهادی مجلهٔ گیلهوا باشید هم بتوانید با همین کیبرد بر اساس قواعد گیلهوا تایپ کنید.
همچنان و همچون همیشه، اشکالات فنی و ابهامات و یا پیشنهادات را میتوانید در بخش نظرات این متن بنویسید تا گفتگو کنیم.
چرا این خط؟
از کهنترین متنهاى موجود گیلکى از قرن سیزدهم میلادی/هفتم هجری (تفسیر کتاب الله، نوشتهٔ ابوالفضل بن شهردویر بن یوسف بن ابی الحسن دیلمی گیلانی مرکالی)(۳) و قرن چاردهم میلادی/هشتم هجری (دیوان اشعار پیرشرفشاه دولایی)(۴) تا ترجمهٔ گیلکی مقامات حریری به جا مانده از اواخر قرن ششم گذشته که میکروفیلم نسخهٔ خطیش به شمارهٔ ۲۴۸۷ و به تاریخ ۱۷ اسفند ۱۳۳۰ در کتابخانهٔ آستان قدس ثبت شده و روی اولین صفحهٔ آن نوشته شده که زبان این ترجمه، «گیلکی» است و کتاب مرجع فقهی «الابانه» به زبان عربی از شیخ ابوجعفر هوسمی و با حاشیهها و شرح درون متن و توضیحات گیلکی که شمسالدین محمد بن صالح گیلانی (قرن هفتم) به آن افزوده(۵) تا منابع صد سال اخیر، برای نوشتن گیلکی از خط آرامى استفاده شده که به اشتباه عربی یا گاه فارسی خوانده میشود؛ خط آرامى و خطهای حاصل از آن، میراثی برای خلقهای غرب آسیاست که میتواند کار نوشتن و خواندن ما گیلکها را هم راه بیندازد اگر اصلاحهایی برای هماهنگتر شدنش با زبانمان انجام شود.
بسیاری در ناتوانی خط موجود دلیل میآورند که این خط توانایی نمایش واکهها ( َ، ِ ، ُ و…) را ندارد و نیز اینکه قادر به نمایش همهٔ جزئیات آوایی زبان گیلکی نیست. من و بهرام کریمی هم سالها پیش با همین استدلال تصمیم به تدارک شیوهٔ نگارشی با حروف رومی یا (لاتین) گرفتیم که پس از مدتی و بنا به دلایلی که در ادامه خواهد آمد، از آن تصمیم صرفنظر کردم و به همراه میرعماد موسوی به فکر اصلاح خط آرامی موجود و هماهنگ کردنش با زبان گیلکی افتادیم و پیشنهاد اولیهٔ خود را ابتدا در وبلاگ ورگ و بعدتر در نشریهٔ گیلان ٚ اؤجا منتشر کردیم.(۶) دلایل و نکتهها و موردهای لازم به گفتنی را که باعث شد به فکر اصلاح خط آرامی و آشتی دادنش با زبان گیلکیمان بیفتیم، به عنوان پیشگفتاری بر شیوهنامهٔ خط گیلکی، پیشِ همهٔ اهل قلم گیلکیزبان مینهم:
۱. در مورد زبان گیلکی و در زمانهٔ حاضر، تغییر خط عملی نیست. نه تنها به این دلیل که قدرتی دولتی و متمرکز پشت این تصمیم فرضی نایستاده؛ بلکه به این دلیل مهمتر که از اساس، محروم کردن خلقی از خطی که در شکلگیری حافظهٔ تصویریاش نقش داشته و پیوندگاه رفتوآمدها و بده-بستانهای فرهنگیاش با عربی و ترکی و فارسی و هندیست، ستم بزرگی خواهد بود.
۲. این یک اشتباه رایج و فراگیر است که خط باید همهٔ جزئیات آوایی زبان را نشان بدهد. این وظیفهٔ خط علمی فونوتیک است و نه خطی که قرار است به کار من و شما بیاید. به دو کلمهٔ write و right و تلفظشان (رایت) و یا دو املای متفاوت بريتيش و آمریکن Centre و Center دقت کنیم. این زبان اول جهان است که هم حروفی نخواندنی دارد و هم همخوانها و واکههایی نانوشته. بگذریم که این زبان قدرتمند خود دارای لهجههای فوقالعاده فراوانی است و کسانی که زبان مادریشان انگلیسی است در کشورهای مختلفی از انگلستان و آمریکا تا هند و پاکستان و غنا و افریقای جنوبی و نیوزلند و با لهجههای مختلف این زبان زندگی میکنند که گاه حتی در املای کلمات هم با هم توافق ندارند.
۳. تنها تجربهٔ انجام شده در حوزهٔ نوشتن و زبان، تجربهٔ خط رومی (لاتین) نیست؛ این بیخبری و بیاعتنایی ما به انبوه تجربههای مربوط به زبانها و خطهای آسیایی و تمدنهای عظیمی چون هندی یا زبانهای پرجمعیتی چون عربی، گاه ریشه در این باور عام (و بازمانده از دوران پهلوی اول و تبلیغات به نفع نازیها و هیتلر) میان ما ایرانیان دارد که خود را همیشه اروپاییانی جدامانده از پسرعموهای آریایی اروپایی خود میدانیم که از بخت بد در میان مشتی عرب و هندی و افغان و ترک هبوط کردهایم.
۴. مهمترین اصلاحهایی که ما میتوانیم در خط خود انجام دهیم یکی افزودن توان نمایش آواهای اصلی و بعدتر اصلاح نحوی خط است؛ یعنی اینکه به اصلاح در واحد جمله هم بیندیشیم. در حالی که سالهاست درگیر جر و بحثهای وسواسگونه در باب نمایش جزئیات آوایی هستیم که مدتها پیش کسانی زحمتش را کشیدهاند و در الفبای فونوتیک پروندهاش را بستهاند.
۵. تاکید روی اصلاح نحوی و اصلاح در واحد جمله از آنجاست که ما زبان را حرف به حرف از روی خط نمیخوانیم بلکه دیداری و بر اساس حافظهٔ تصویری خود میخوانیم. پس اینکه همهٔ جزئیات آوایی بین همخوانها را که در گیلکی ۹۰درصدشان واکهٔ شوا(ə) است، نشان نمیدهیم، به کمک حافظهٔ دیداری خواننده هیچ مشکلی ایجاد نخواهد کرد.
۶. خط ایستاست؛ زبان در زمان تغییر میکند. خطی که امروز صددرصد مطابق زبان امروز است، فردا از زبان عقب خواهد ماند. این عقب ماندن را در همان مثال زبان انگلیسی (بند ۲) دیدیم. پس اینکه هر از گاهی تغییری در خط برای بهروز کردنش ایجاد کنیم طبیعیست.
۷. خط آرامی و خطهای منتج از آن، جهان استتیکی خودشان را دارند که در هنر خوشنویسی و معماری نمود داشته و برعکس خط رومی (لاتین) که ساختاری مکانیکی دارد، ساختاری ارگانیک دارند. پس به جای مقایسهٔ میان این دو جهان، باید ویژگیهای جهان خط آرامی را شناخت تا به جای هجرت به جهان رومی (لاتین) در همین جهان دست به اصلاح زد.
۸. در تدوین این خط تمام تلاش خود را کردهام که آنچه از گذشته باقی مانده ویران نشود و تا جای ممکن روی بقایای ساختههای گذشته چیزی نو بسازیم. به همین دلیل بسیاری از پیشنهادات پیشین در گیلهوا را دستنخورده گذاشتیم (مثلاً علامت هفت کوچک که در اينجا به نام «شل» شناخته میشود) و یا در مواردی ناچار شدم پس از چند سال آزمون و خطا در مقابل خواست کاربران خط، گردن فرود آورم و از برخی پیشنهادات عقبنشینی کنم و یا در مواردی برای راه حل (مثلاً برای نشانهٔ مفعولی) به تجربهٔ متون کهن بنگرم. بنابراین آنچه در این پیشنهاد میبینید در تداوم و پیوستگی با تاریخ تلاشهای نگارشی گیلکی است و نه صرفاً عمارتی نو.
*
چطور باید با این خط، گیلکی نوشت؟
الف. معروفترین و مهمترین نشانه در این خط پیشنهادی، علامت هفت کوچک (ˇ) است. نام این هفت کوچک را به پیشنهاد ضیا خوشسیرت(۷) «شَل» گذاشتهام؛ شل به ابزاری مثلثیشکل (همچون گُوِه) گفته میشود.
شل، ابتکار و پیشنهاد ما نبوده بلکه پیشتر در نشریاتی همچون کادح و نقش قلم و گیلهوا پیشنهاد و استفاده مىشده که البته در آن شکل استفاده قرار بود واکهٔ شؤا (ə) را نشان دهد. اما در این پیشنهاد، این علامت کارکردی دستوری هم پیدا کرده و به صورت قراردادی ما برای شش حالت از این علامت استفاده میکنیم:
الف-۱- در ترکیبهای اضافه، این علامت بین مضاف و مضاف الیه قرار میگیرد: رشت ٚ بازار (بازار رشت)
الف-۲- در ترکیبهای اضافهٔ ملکی هم به همین صورت: اۊن ٚ آؤخۊري (لیوان او)
الف-۳- در ترکیبهای وصفی هم از شل استفاده میشود: سۊرخ ٚ رۊجا (ستارهٔ سرخ)
الف-۴- همینطور در گروههای اسمی: مشت ٚ مهدي (مشهدی مهدی)
الف-۵- گاهی از این علامت به عنوان حرف عطف هم استفاده میشود. (به بند «ع» نگاه کنید) در مواردی که حرف عطف بین دو کلمه یا عبارت واکهٔ شوا باشد از شل استفاده میشود: خرت ٚخشال (آت و اشغال)، شات ٚمات دأن (پیازداغ چیزی را زیاد کردن) و…
الف-۶- هر جا که لازم است درون یک کلمه نشان دهیم که آوای شوا داریم از این علامت استفاده میکنیم: وٚرگ (vərg) که البته این یکی را تنها در صورت نیاز استفاده میکنیم وگرنه پیشفرض ما این است که هر جا دو همخوان چسبیده به هم داشته باشیم یا بینشان هیچ واکهای نیست (که خیلی کم پیش میآید و همان طور که میدانیم این حالتها در گیلکی اغلب صیقل آوایی میخورند و واکه میگیرند؛ مثل عدٚل، رخٚص ؤ…) یا در بیشتر موارد، بین این همخوانها واکهٔ شوا داریم که دیگر نشانشان نمیدهیم: مانند دکتن که میتوان آن را دٚکٚتٚن نوشت اما ما دکتن مینویسیم.
نکته: در تایپ کردن شل، باید دقت شود که اگر شل بین دو کلمه بیاید، پیش و پس از علامت شل باید فاصله گذاشت. تنها در مورد الف-۶ که این علامت درون یک کلمه میآید، به هیچ فاصلهگذاریای نیاز نیست.
نکتهٔ بعدی: در ترکیبها اگر کلمهٔ اول مختوم به واکه باشد دیگر نیازی به استفاده از شل نیست. مانند: أمي خانه (خانهٔ ما)، خؤنه سقف (سقف خانه).
نکتهٔ دیگر: اگر در لهجهٔ شما نقشنمای اضافه در حالتهای الف-۱ تا الف-۴ جور دیگری تلفظ میشود (مثلا «ي» تلفظ میشود) شما میتوانید همان را به کار گیرید: رشت ي بازار، سۊرخ ي رۊجا، این ي آؤخؤري. همان طور که مشاهده میکنید «ي» هم مانند شل، هم متعلق به کلمهٔ قبلیش است و هم متعلق به کلمهٔ بعدیش.
نکتهٔ آخر: دقت کنید که شل (ˇ) دو جا هرگز استفاده نمیشود:
– یکی نشانهٔ مفعولی یا هر جا که فعلی روی یک اسم عمل میکند: من تي پسر-أ بیدئم. اگر این جمله را این طور بنویسیم که «من تي پسرˇ بیدئم» درست نیست. چون «أ» بعد از پسر، کلمهای مستقل و نشانهٔ مفعولی است. یا این جمله را ببینید: مریم-ه گۊشنه بۊبؤ. این یکی را هم اگر بنویسیم «مریم ٚ گۊشنه بۊبؤ» غلط است! «ه» هم در اینجا مانند جملهٔ قبلی کلمهای مستقل است و فعل جمله را به مفعول ارتباط میدهد. اینکه شما این کلمه را چطور تلفظ میکنید (ه یا أ) فرقی ندارد، بهرحال نباید از شل برای آن استفاده کرد. حتی شاید در برخی لهجهها این کلمه (علامت مفعولی) واج میانجی بگیرد که باز هم فرقی ندارد: کلمه-یأ. (کلمه را؛ در اینجا، حرف ی، واج میانجی است.) اینکه در مورد علامت مفعولی چطور باید عمل کرد در بخشهای بعدی توضیح داده خواهد شد.
– حالت دیگر هم آن زمانی است که فعل «ایسه» (است) داریم: اۊن تي مأره. که اگر بنویسیم «اۊن تي مأرˇ» نادرست است. چون اینجا بعد از مأر، «ه» نقش فعل را دارد: اۊن تي مأر ایسه.
ب. برای نمایش آوای a یا فتحه ( َ ) در هر دو حالت کوتاه و کشیده از «أ» (یزبر: yəzəbər) استفاده میکنیم و تاکيد ما بیشتر روی فتحههای کشیده است.
مانند: دأنم (دارم)، پأچ (کوتاه)، دأرم (دارم)، بأرده (آورد). اگر این الف در بالای خود همزه نداشته باشد، آنگاه صدای آ (ā) خواهد داشت: دار (درخت).
ج. قبلا گفتیم که قرار نیست به جای فعل «استن» (ایسسن) «شل» بگذاریم. بلکه همینطور (بسته به اینکه در لهجهٔ شما چطور تلفظ شود) به صورت چسبيده نوشته میشود: أن داره (این درخت است). اۊ پیلهتره (او بزرگتر است). تۊ کۊچتري (تو کوچکتر هستی).
نکته: ولی برخی کلمات به های غیرملفوظ ختم میشوند (خؤنه، خانه، فرده، واکته) که در نوشتن اینها (اگر فعل ایسسن داشته باشند) با توجه به لهجه، فعل مربوطه را با نیمفاصله به کلمه میچسبانیم. در برخی لهجهها (بیشتر شرق گیلان) الف با کرسی همزه (که نمایندهٔ فتحهٔ کشیده است) میگذاریم: اي ساختمؤن، خؤنهأ (این ساختمان خانه است)، امئه قرار فردهأ (قرار ما فرداست)، اي کارگر واکٚتهأ (این کارگر خسته است) و در برخی لهجهها (بیشتر مرکزی و رشت) علامت فعل به همراه واج میانجیاش همگی با نیمفاصله به کلمه میچسبند: أن تي خانهیه (این خانهٔ توست)، اي بۊشکه خاليئه (این بشکه خالی است).
د. به جای آوای e یا کسره (چه کوتاه چه کشیده) از «ئ» (یزیر: yəzir) استفاده میکنیم گرچه اغلب تاکيد ما روی کسرهٔ کشيده است: زئن (زدن)، مئبه (برای من)، زئندرم (دارم میزنم).
نکته: در پایان کلمات مختوم به کسره، اگر کسره کوتاه باشد با «ه» غیرملفوظ نوشته شده و اگر بلند باشد با «ئه» نوشته خواهد شد: دئه گۊته مننئم (دیگر نميتوانم بگويم).
ه. به جای آوای o یا ضمه (چه کوتاه چه کشیده) و نیز به جای آوای ow، از «ؤ» (یپیش: yəpiš) استفاده میکنیم: کؤر (دختر)، کؤیه (کجا)، اۊشؤن (آنها)، شؤندره (دارد میرود)، شؤ (شب)، شؤؤن (شبها)، خؤ (خواب).
و. برای آوای u (او)، چه کشیده باشد چه کوتاه، از «ۊ» استفاده میکنیم: فۊوؤستن (ریختن و ریخته شدن)، دۊر (دور)، پۊر (زیاد، پر، خیلی).
ز. به جای آوای i (ای)، چه کوتاه و چه کشیده، از «ي» استفاده میکنیم که هم وقتی جدا نوشته میشود هم وقتی به یک حرف میچسبد، زیرش دو تا نقطه دارد: تیتي.
ح. در کلمههایی که با دو حرف نمایندهٔ یک مصوت آغاز میشود (ایران، اؤره، ائره و…)، الف اول کلمه همچنان به صورت سنتی نوشته میشود اما خوانده نمیشود. گرچه ما در گیلکی همزهٔ آغازین نداریم اما این کار صرفاً به این دلیل است که حافظهٔ تصویری خواننده پریشان نشود اما در مورد کلمات جدید لزومی ندارد این اصل رعایت شود. مثلاً میتوان برای نوشتن عبارت PDF نوشت: پی.دی.ئف.
ط. برای نمایش واکههای ترکیبی مختص زبان گیلکی (مثلا: iu یا ui یا eo یا əā و…) از ترکیب علایم موجود استفاده مىشود: تیۊل (کدر و گل آلود)، ریۊت (به معنی رسوب)، آؤ (آوای تعجب)، شٚال (شغال) و…
نکته: اینجا لازم است توضيح بدهم که ترکیبی دانستن این آواها به معنای قائل شدن تقدم یا تاخر یا اولويت برای هیچ واکهای نیست!
ی. برای نمایش همخوان /y/ از «ى» استفاده میکنیم که در هر دو حالت جدا و چسبیده بینقطه است. مانند: چأىی(نوشیدنی چای) حسنى (حسنک).
نکته: این مورد چندان با استقبال کاربران مواجه نشد اما ضمن عقبنشینی، همچنان این پیشنهاد را در کنار تمامیت طرح ذکر میکنم چرا که باید واکهٔ «ی» را تماماً از همخوان«ی» مستقل کرد؛ شاید در آینده سلیقه و ذائقهٔ کاربران تغییر کند.
ک. برای نوشتن کلمههایی که در آنها بعد از واکهٔ «ي»، همخوان «ى» مىآید، مانند بییه، دییا، پییاز و… تنها یک بار «ي» نوشته مىشود: بیه، دیا، بیه، پیاز و…
ل. برای جدانویسی و سرهمنویسی، معیار اصلی، استقلال کلمه است. یعنی بخشهای مربوط به یک کلمه باید چسبیده به آن کلمه باشند مگر در مواردی که معیارهای دیگر یا عادتهای نوشتاری مانع شود.
ل-۱- افعال مستمر یا افعال ماضی بعید را با این توجیه که یک فعل مستقل و در نتیجه یک کلمه هستند با هم مینویسیم: شؤندرم، بمأبۊ، کرأشم، شؤرم، کأرم، دئرم، گۊترم.
نکته: اگر با فعلی روبرو باشیم که پیش از فعل کمکیاش، های غیرملفوظ آمده باشد میتوان از نیمفاصله استفاده کرد. مانند: خؤردهدبۊ.
ل-۲- پیشوندهایی همچون «بی»، «نا» و… چسبیده نوشته میشوند؛ مانند: بیکس، بیسواد، نابلد و…
ل-۳- علامت جمع هم چون بخشی از کلمه است، تا جایی که ناچار به ایجاد تغییر در شکل نوشتن کلمهٔ اصلی نباشیم آن را به کلمهٔ اصلی میچسبانیم: دارؤن (درختها)، براران (برادران)، خاخؤرأن (خواهرها)، شؤؤن (شبها)، چيريئن (جوجهها).
نکته: اما در مواردی که افزودن علامت جمع، کلمهٔ اصلی را تغییر شکل داده و یا کلمهٔ اصلی ما مختوم به های غیرملفوظ باشد، علامت جمع را به کمک نیمفاصله میچسبانیم: لهجهأن (لهجه ها)، خؤنهأن (خانهها در گویش شرق گیلان)، خانهیان (خانهها در گویش مرکز گیلان)، خؤنهؤن (خانهها در گویش دلتای سفیدرود).
ل-۴- پیشوند افعال (فۊگۊردسن، هأکشئن، جۊوؤشتن) و نیز پیشوندهای دیگر همچون «ب» یا پیشوند نفی «ن» همگی به فعل میچسبند: نۊخؤرن، بۊشؤ.
ل-۵- پسوندها هم به کلمه میچسبند. مانند: خؤردنشا (چیز قابل خوردن).
ل-۶- در افعال مرکب، الف میانجی بدون هیچ فاصلهای و به صورت بخشی از فعل نوشته میشود: تۊمامأکۊن (تمام کن)، پیادأبم (پیاده میشوم)، ویلأکۊن (رها کن)، گردأگیتن (جمع کردن).
نکته: کلمات مستقلی همچون حرفها، حتماً با فاصله نوشته خواهند شد: سعید أن بمأ (سعید هم آمد)، حسن ٚ جا فیگیفتم (از حسن گرفتم)، مردأک أجي هأیتم (از آن مرد گرفتم)، تۊ نأن هميشک هي گب-ه زئني (تو هم همیشه همین حرف را میزنی).
م. به عنوان گیومه، از گیومهٔ فارسی («») استفاده میکنیم. گیومه در این موارد کاربرد خواهد داشت:
– سخنی که به طور مستقیم از جایی یا کسی نقل میشود.
– نامها و کلمههای خاص، عنوانها، اصطلاحات فنی و علمی (فقط برای یک بار در هر متن).
ن. در عددنویسی برای نمایش اعداد اعشاری از ممیز (/) استفاده میشود (۲۳/۴۰۵) و برای جدا کردن سه رقم هزارگان علامت معمول در استانداردهای جهانی (۳,۰۴۰,۰۰۴,۰۰۵,۰۶۰) به کار برده میشود.
س. نشانهٔ مفعولی (رایی و برایی) و یا هر جا که فعلی روی یک اسم عمل میکند، نشانه با یک خط تیره به مفعول یا آن اسم میچسبد. مانند: من تي پسر-أ بیدئم (من پسرت را دیدم)، مریم-ه گۊشنه بۊبؤ (مریم گشنهش شده است)، أمه-ره بین (ما رو ببین)، شمه-رأ بۊگؤفتم (به شما گفتم)، ایرأ-ره بشیم (از این طرف برویم).
اینکه شما این نشانه را چطور تلفظ میکنید (ه یا أ) فرقی ندارد، بهرحال این یک کلمهٔ مستقل است و حتی شاید در برخی لهجهها واج میانجی بگیرد: کلمه-یأ (کلمه را)؛ ولی باز هم به کمک خط تیره به کلمه متصل میشود. این قاعده حتی در مورد کلمات مختوم به واکه هم رعایت میشود؛ به این مثالها دقت کنید:
لاکۊ-ؤ بدئم (دختر را دیدم)، لاکۊ-یه بیدئم (دختر را دیدم)، سارا-ا دۊخؤن (سارا را صدا بزن)، سارا-یأ دخان (سارا را صدا بزن)، خؤنه-أ خراب کأدرن (خانه را دارند خراب میکنند)، گؤ-ؤ دبد (گاو را ببند)، گاب-أ دود (گاو را ببند)، ایرأ-أ بشیم (از این طرف برویم)، بازي-ئه بدی؟ (بازی را دیدی؟).
ع. در گیلکی حرف عطف به صورت ۊ (u)، ؤ (o) و همچنین گاهی یۊ (yu) و یؤ (yo) و نیز گاهی به صورت واکهٔ شوا نوشته میشود و هرگز به صورت «و» (va) تلفظ و نوشته نمیشود. مثلا: من ۊ تۊ (من و تو)، دار ؤ خال (درخت و شاخه)، بۊشؤ یؤ بیده (رفت و دید)، خرت ٚ خشال (آت و آشغال).
نکته: البته حرف عطف واجهای میانجی دیگری هم میگیرد که نهایتاً تابع همین قاعده خواهند بود. مانند: تۊ نؤ مۊ (تو و من، تو با من).
ف. در مورد کلمات دخیل که با حروف دخیل (مانند ذ، ث، ض، ظ، ط و…) نوشته میشوند پیشنهاد این است که ضمن رعایت ویژگیهای آوایی و تلفظی در گیلکی، حروف دخیل به همان صورت نوشته شوند تا ریشه و اصل کلمات برای خواننده مشخص باشد: تفاق (اتفاق)، صؤب (صبح)، وخت (وقت).
البته باید در نظر گرفت که این صرفاً در مورد کلماتی صادق است که ریشهٔ غیرگیلکی آنها واضح و نه بر اساس حدس و گمان باشد. مثلاً کلمات «ایتؤ» و «اۊتؤ» برخلاف تصور بسیاری، ربطی به «این طور» و «اون طور» نداشته و در زبانهای کهن ایرانی ریشه دارد و دلیلی برای استفاده از ط وجود ندارد. در این مورد گرفتاریهای زیادی داریم. مثلاً با اینکه واضح است واویشکه (واویشکا) از مصدر واويشتن (وابيشتن) آمده، اما هنوز عزیزانی هستند که هر کلمهٔ مختوم به پسوند که در گیلکی را به صورت اتوماتیک به زبان روسی وصل میکنند!
ص. در کلمات مشدد، به جای علامت تشدید، حرف مشدد را دوبار پشت سر هم مینویسیم: مۊچچي (بوس).
ق. شناسهٔ افعال به افعال میچسبد: شنم (میروم)، شي (میروی)، خؤریدي (میخورند).
ر. واو معدوله در نگارش گیلکی حذف میشود: خاستن (خواستن).
ش. اسم افراد بر اساس املای رایج نوشته میشود (محمد، حسین و…) ولی اسامی خاصی که در گیلکی به صورت مشخص جا افتادهاند (همچون نام «مأمولي» برای شاعر و پژوهشگر معروف مأمولی مظفری) و نیز نامهایی که صورت تلفظشان بسیار تغییر کرده (ایسۊب) به همین صورت تلفظ شده نوشته خواهند شد. باید دقت کرد که در مورد افراد غیرگیلکی که نام یوسف یا محمدولی دارند باید به همان صورت اصلی نوشته شود و نه بر اساس تلفظ گیلکی.
ت. نام جاها و اسمهای قومی بهتر است بر اساس تلفظ گیلکی (تلفظ مردم همان منطقه و نه تلفظ مناطق دیگر!) نوشته شوند: سۊماسرا، کۊجسبان، لایجؤن و… (به ویژه این نکته برای پیشگیری از پدیدهٔ فارسیختن مهم است.)
ث. کلمات تنویندار به همان صورت مختوم به الف و تنوین (میتوان همچون فارسی تنوین را ننوشت) نوشته میشوند تا هم با کلمات مشابه گیلکی اشتباه گرفته نشده و هم امکان قیدسازی به این روش را از دست ندهیم؛ کما اینکه مردم بر اساس شم زبانی خود قیدهای فراوانی به این روش در هر دو زبان فارسی و گیلکی ساختهاند.
خ. الفبای گیلکی بر اساس آنچه از گذشته به ما رسیده(۸) و اصلاحاتی که ما پیشنهاد میکنیم این است:
ألیف (آ، ا، أ)، بي (ب)، پي (پ)، تي (ت)، ثي (ث)، جم (ج)، چي (چ)، حي (ح)، خي (خ)، دال (د)، ذال (ذ)، ري (ر)، زي (ز)، ژي (ژ)، سین (س)، شین (ش)، صات (ص)، ضات (ض)، طى (ط)، ظى (ظ)، عین (ع)، غین (غ)، في (ف)، قاف (ق)، کاف (ک)، گاف (گ)، لام (ل)، میم (م)، نۊن (ن)، وؤ (و، ؤ، ۊ)، یه (ى، ئ، ی)، هه گرد (ه).
الفبای بالا الفبایی است که میتوان در کلاس به زبانآموز آموخت و فاقد جزئیات آوایی است اما به طور دقیقتر، واکهها و همخوانهای گیلکی را میتوان به این صورت فهرست کرد:
چطور در کامپیوتر و گوشی خود گیلکی بنویسیم؟
برای استفاده در کامپیوتر، صفحهکلید گیلکی با نام اختصاری glk آماده شده است. یادآوری این نکته هم ضروری است که این کیبرد جوری طراحی شده که نیازهای فارسینویسی کاربر را هم پاسخ دهد.
ویندوز (Windows)
در سیستم عامل ویندوز، میتوانید فایل نصب را از اینجا دریافت کنید (فعلا برای دریافت فایل مناسب ویندوز باید زحمت بکشید و زیر همین پست یک کامنت بگذارید تا فایل مناسب ویندوز برایتان ارسال شود) و پس از باز کردن فایل فشرده شده، فایل setup را اجرا کنید تا زبان گیلکی اضافه شود. متاسفانه چون هنوز زبان گیلکی در بین زبانهای مایکروسافت ثبت نشده (البته خبرهای خوبی در راه است!) شما صفحه کلید گیلکی را با حروف اختصاری AR خواهید داشت چون راهی جز این نداشتیم که فعلا روی یکی از صفحه کلیدهای موجود که مناسب زبانهای راست-به-چپ هم باشد، صفحه کلید گیلکی را پیاده کنیم.
در ویندوز، وقتی روی فایل setup دوبار کلیک کردید، تا بالا بیاید طول خواهد کشید؛ صبور باشید!
لینوکس (Linux)
در لینوکس اول باید فایل فشرده را از اینجا دریافت کنید. سپس فایل را باز کنید و از داخل آن، فایل install.sh را با دسترسی ریشه اجرا کنید. به عنوان مثال در فدورا (Fedora) باید در ترمینال ابتدا به مسیر فایل خود بروید و بعد این دو دستور را بنویسید:
su -
sh ./install.sh
یا در اوبونتو (Ubuntu) پس از رفتن به مسیر فایل باید این دستور را بنویسید:sudo ./install.sh
اين هم فايل گيت هاب برای توسعهدهندگان آینده.
اندروید (Android)
در اندروید کار سختی ندارید. فقط کافی است کیبرد گوگل (Gboard) را نصب کرده و بعد به تنظیمات زبان بروید و از لیست زبانها، گیلکی را اضافه کنید.
آیفون و آیپد و… (iOS)
صفحهکلید گیلکی برای آی.او.اس آماده شده اما شرکت اپل (Apple) برای کامپایل آن پول دریافت میکند. شما میتوانید به این پروژه کمک کنید: info@junglesofts.com
مکینتاش (Mac OS X)
همه چيز اينجا توضيح داده شده است. (گيت هاب)
تحت وب
اگر هیچ کدام از راهها مناسب شما نیست، میتوانید صفحهکلید گیلکی را تحت وب داشته باشید و در اینجا میتوانید صفحهکلید گیلکی داشته باشید و تایپ کنید. (لينک گيتهاب)
یک مشکل رایج: حرفها به هم ریخته هستند؛ «ۊ» یا «ى» جدا نشان داده میشوند؛ به جای برخی حرفها مربع نمایش داده میشود.
براى گیلکینویسی بدون مشکل ما نیاز به فونتهای استاندارد داریم. متأسفانه اغلب فونتهای فارسی غیراستاندارد هستند و سازندگان آنها صرفاً به علایم مورد نیاز برای فارسی پرداختهاند.
از میان فونتهای فارسی موجود، این فونتها بدون هیچ مشکلی به کار گیلکینویسی میآیند:
Droid Arabic Naskh
FreeSerif
XB Tabriz
Lateef
Scheherazade
این فونتها را میتوانید از اينجا دریافت کنید؛ ضمنا فونت وزیر هم خودش را با کیبرد گیلکی سازگار کرده است.
برچسب روی صفحهکلید
روی صفحهکلید کامپیوترتان میتوانید برچسب گیلکی بچسبانید تا راحتتر تایپ کنید. یادتان باشد که با صفحهکلید گیلکی دیگر به صفحهکلید فارسی نیازی ندارید. برای تهیهٔ برچسب صفحهکلید گیلکی با ایمیل ورگ مکاتبه کنید و در عنوان ایمیل خود بنویسید: برچسب. برچسب رایگان است و تنها هزینهٔ ارسال دریافت خواهد شد. ایمیل ورگ: nobodyvrg@gmail.com
استقبال کاربران
پس از طرح این پیشنهاد، خوشبختانه تعداد زیادی از کاربران (اغلب جوان و نوجوان) شروع به استفاده از این خط و کیبرد کردند که همین تعداد بالای استفاده و تولید محتوا باعث شد که گوگل بدون هیچ درخواستی از طرف کسی و صرفاً بر اساس رصد محتوای تولیدشده این کیبردو خط را به رسمیت شناخته و به لیست زبانهای سیستم عامل اندروید اضافه کند و امروزه شما با نصب کیبرد گوگل (Gboard) میتوانید به قسمت انتخاب زبانها رفته و از لیست زبانها گیلکی را اضافه کنید.
در اینجا نمونههایی از سایتها، وبلاگها، کانالهای تلگرامی و صفحههای مجازی را معرفی میکنیم که از این خط استفاده میکنند:
- متن «تازه قانون» (بازنویسی ترجمهٔ قدیمی گیلکی برشی از انجیل)
- سیا مایی پرک (ترجمهٔ گیلکی ماهی سیاه کوچولو)
- مجموعه شعرهای گیلکی م. راما (اؤجا)
- دورهٔ مجلهٔ «گیلان ٚ اؤجا» چاپ بندر انزلی
- بخش گیلکی شمارههای مختلف فصلنامهٔ قاف (چاپ فومن)
- ویکیپدیای رسمی گیلکی با زیردامنهٔ glk
- وبسایت رسمی کیبرد گیلکی
- وبسایت ژیویر
وبلاگ بخساد (ویژهٔ نکات دستوری و آموزش گیلکی)
وبلاگ شبخون
وبلاگ دامون
گیلک ٚ نتاج (ویژهٔ ادبیات کودکان)
گیلکی فرهنگستان
کانال بینؤم
گیلکی زوان ٚ آمۊجش
اخبار گیلکی
کانال گیلکی أمی ماری زوانه
کانال معرفی نام ماهیان دریای کاسپین به گیلکی
کانال معرفی نام پرندگان به گیلکی
کانال معرفی نام گیاهان به گیلکی
کانال معرفی نام حیوانات به گیلکی
دورنمای آموزش
این خط مدتی است که عملاً در کاربرد روزانهٔ گیلکینویسان از صافی آزمون و خطا عبور کرده و توانسته در جاهای بسیاری پذیرفته شود و اساساً شیوهٔ آموزش آن مبتنی بر نگاهی متکثر است و برای آموزش نیازمند روشهای مدرن و منطبق با شرایط جهان امروز، یعنی جهان پس از انقلاب انفورماتیکی است.
به همین دلیل شاید در چارچوب سنتی آموزش و پرورش (تدوین کتابهایی از سوی وزارتخانه و توزیع بین معلمان و دانش آموزان، بی توجه به نیازهای بومی و ابتکارهای از پایین) چندان به کار نیاید و به همین دلیل هم هست که با اینکه این خط سالهاست در بین کاربران علاقمند به استفادهٔ کاربردی از زبان گیلکی آشناست (حتی اگر از آن استفاده نکنند، دست کم آن را میشناسند) اما تا همین امروز در محیطهای دانشگاهی و گیلانشناسی حتی از وجود چنین چیزی هم بیخبرند.
همانطور که ساختار مادی و معماری کلاسها و مدرسهها ما از یک و نیم قرن پیش تاکنون هیچ تغییری نکرده، نمیتوان انتظار داشت که در مبانی بینشی و انتخاب ابزار هم انقلاب بزرگی در آن فضاها رخ دهد اما بیرون از آن فضاهای رسمی، برای آموزش زبان گیلکی به کمک این خط، نیاز به مشارکت معلمان در هر منطقه و با توجه به لهجهٔ همان منطقه است و شکی وجود ندارد که تغییرات بنیادین در ابزارهای اطلاعرسانی و آموزشی به زودی شیوههای نوین و دموکراتیک آموزش را با خود به همراه خواهد آورد و چه بسا همین حالا آموزش زبان گیلکی در اینترنت به کمک ابزارهای چندرسانهای آغاز شده باشد. (به عنوان نمونه نگاه کنید: آموزش تصویری نگارش گیلکی)
توضيحات
۱) دربارهٔ بسگانگی در زبان گیلکی نگاه کنید به این منابع در وبلاگ ورگ:
بسگانگی در زبان گیلکی (در نشریهٔ قاف چاپ فومن هم چاپ شده است)
باز هم دربارهٔ بسگانگی زبان و تقابلش با ایدهٔ قدیمی گویش معیار.
۲) برای آزمون درستی این ادعاها کافی است به آخرین نسخهٔ ویندوز یا آخرین نسخهٔ اپلیکیشن جیبرد (Gboard) در مجموعهٔ برنامههای اندروید نگاه کنید.
۳) Hasan Ansari and Sabine Schmidtke, “Iranian Zaydism During The 7th/13th Century: Abu L-Fadl b. Shahrdawir Al-Daylami Al-Jilani and His Commentary on The Quran.’ Journal Asiatique 299.1 (2011), pp.205-211.
۴) رضا مدنی. نوشتههای گيلکی و تالشی خطی و چاپشده (از سده هشتم تاکنون) . گيلاننامه، مجموعه مقالات گيلانشناسی، جلد دوم، چاپ ۱۳۶۹.
۵) سید رضا فندرسکی. الابانه هوسمی، نخستین متن گیلکی در تاریخ ایران. گیلان ما (فصلنامهٔ سیاسی، ادبی، فرهنگی). سال پانزدهم. شماره ۱. پیاپی ۵۶. بهار ۱۳۹۴.
۶) گیلهاؤجا (بعدها تغییر نام داده به: گیلان ٚ اؤجا)، سال نخست، پیششمارهٔ یک، بهمن ۱۳۹۴، ص۵و۶.
۷) ضیا خوشسیرت دانشجوی دکتری زبانشناسی در دانشگاه کالیفرنیای لوسانجلس (UCLA) که همیشه از مشورتها و ایدههایش استفاده میکنم.
۸) فرهنگ گیل و دیلم محمود پاینده لنگرودى.
*اين مقاله پيشتر در شمارهٔ دهم مجلهٔ قاف، منتشر شد.
دیدگاهها
21 پاسخ به “خط گیلکی”
در رابطه با فتحه و کسره نوشتيد که چه در حالت کشيده چه کوتاه أ و ئ در نظر گرفته شده با تاکيد بر حالت کشيده
اين رو من متوجه نشدم يعني در مواردي که تاکيد نداريم بايد استفاده نکنيم؟ اگر استفاده نکنيم چه کنيم بدون علامت يا حرف خاصي بمونه؟ مثلن ميخايم بنويسيم حسن شما نه حرفي استفاده کرديد نه علامتي اگر کسي با اين کلمه آشنا نباشه چي بايد بخونه hasan يا hesan يا hesen يا hasen؟ يا اگر تاکيد داريم چطور بنويسيم؟ حأسأن يا حئسئن؟ فتحه و کسره در الفباي لاتين حرف مستقل دارن در عربي هم با علامت مشخص ميشن اما در الفباي پيشنهادي شما من درست تکليف اينها رو متوجه نشدم در فارسي هم به صورت حدس و گمان و کمک از فردي که با کلمه آشنا هست کمک ميگيرن و شکل درست رو ميخونن
قبل از پاسخ به پرسش شما بايد يادآوری کنم (همون طور که توی همین مقاله هم بارها و بارها یادآوری شده) که این خط قرار نیست نقش الفبای فونوتیک یا آوانگار رو به عهده بگیره و هیچ خط کاربردیای در دنیا چنین نقشی رو نمیتونه به عهده بگیره. بنابراین اساسا قرار نیست با این خط «تمام جزئيات آوایی» نشون داده بشه.
اما در پاسخ به ابهام شما بايد بگم که تاکید ما روی حالت کشیده است به این معنی که در جاهایی که با فتحه یا کسرهٔ واضح و حتی کشیده طرفيم در استفاده از اين علائم (أ/ئ) درنگ نميکنيم اما در موارد کوتاه بايد کمی دقت کرد. چرا که به تجربه ديدم در اکثر مواردی که ما گمان میکنیم توی کلمه داریم فتحه یا کسره تلفظ میکنیم، در واقع فقط خیال میکنیم از دهانمون واکهٔ فتحه یا کسره بيرون مياد و فقط کافیه در کنار کسی که زبان مادريش فارسیه (مخصوصا اهالی تهران یا اصفهان و…) قرار بگیریم تا بفهمیم که فتحه و کسرهٔ ما خفیف و در واقع شواست. مثلا کلمهٔ سر (به معنی کلهٔ انسان) اساسا توی گیلکها با شوا تلفظ میشه اما اغلب خيال ميکنيم فتحه ست. فقط وقتی تلفظ يه تهرانی از همين سر رو بشنويم که چطور برای ادایفتحه دهنش رو باز ميکنه تازه ميفهميم ای بابا، ما در واقع میگیم: سٚر!
مثلا همین حسن. شما فکر میکنید حتی وقتی فارسی حرف میزنیم، بین سين و نون، فتحه تلفظ میکنیم؟ نه! خیلی واضح، ميگيم: حأسٚن. تازه برخی مناطق حتی بین ح و سين هم شوا تلفظ میکنند.
دقيقا به دليل همين نکتهٔ ظريفه که تاکید رو حالتهای کشیده گذاشتيم تا کاربر دچار وسواس نشه.
اين که فرمودين خیال میکنیم که فتحه هست رو درست فرمودين من هم در مورد حسن اشتباه کردم که فکر ميکردم فتحه داره، حأسٚن تلفظ ميکنم. در مورد این که خط قرار نیست نقش الفبای فونوتیک یا آوانگار رو به عهده بگیره هم موافقم اما اين مساله در مورد جزييات صادقه مثلا حرف u رو ممکنه گاهي کشيده تر استفاده کنيم گاهي کوتاه تر اين جور موارد اهميت ندارن که مشخص بشن اما فتحه و کسره از مهمترين و پر کاربردترينها هستن به همراه شوا در زبان گيلکي، به نظربنده بايد حرف يا علامت ثابت داشته باشن تا بر اساس حدس و گمان و اطلاع قبلي کلمات رو نخونيم سوال من هم همين بود که اگر کلمه حسن رو از قبل نميشناسيم بايد با چه حرکتي بخونيم شوا يا فتحه يا کسره؟
ايته کانال ني نأهأىه تلگرامˇمئن گه پزشکي مطالبه به گيليکي نيويسه. تازه را دکته، جالبه.
giliki_makeme@
دمت گرم. خؤدمأني تازه بدئم. بنأم فؤرصت ٚ سر وبمجي مئن معرفي بکۊنم.
سلام یک طبری هستم حقیقتاً خط لاتین زاویه دید همه را نسبت به زبانهای طبری و گیلکی عوض میکند این خطی که با عنوان خط گیلکی ساختهاید باز هم به نوعی مشتقشده از خط عربی و فارسی است و تغییر چندانی ایجاد نمیکند ولی خط لاتین زیان را جذاب میکند در ویکیپدیای مازندرانی هم بعضی مقالات را به خط لاتین نوشتهایم که جوانان و نوجوانان را جذب میکند. در هر حال ما اگر هر خطی هم برای زبانمان بسازیم باز جذابیت خط لاتین را نخواهد داشت حتی اگر بالای حرف “و” دوتا نقطه بگذاریم یا شبیه به کردی بنویسیم یا غیره.
زبانهای طبری و گیلکی در گذشته یکی بودهاند و دو زبان جداگانه نبودهاند اما الان هم شباهت زیادی دارند.
نظر شخصی من اینست که با خط لاتین میتوان از مرگ این زبانها جلوگیری کرد ولی اگر زبانی منقرض بشود احیای آن کار سختی خواهد بود.
اول سر که تی دس درد نکۊنه. مۊ خالي اۊ بخشؤني که مئه چيتين بۊ ائه رچأبؤ نیويسنم:
ج) اي ساختمؤن خؤنه’. امي قرار فرده’. ؤ باخي.
ط) اين’ نۊدؤنم. الؤن دئه يا اي بيچاره سر’ بزيم يا اینˇکين’، بۊبؤ خالي «ي» يا خالي «ۊ». يه مرته تۊله يه مرته تيل. ولي اينˇحق ايسه که خۊشئه يته حرف بدأره؛ تا چي پيش بأ.
ى) که بۊتي پسأوگرد بۊدي. مۊن’ن اي بينقطه چيککه’ پيراسسهمننئم. ولي وختي کلمه أخر نيشنه ايستفاده کؤنم. بيشته تحبيب ؤ تصغيرˇسر.
ل) نکته مئن، «هم»ˇسر مۊ «’» نئنم. علي’ن بمأ. مي سر’ني بشکسه.
أزأ نفهمنم که چره خا سيوا نيويشتن. خؤندنˇزمت چۊم خأ کلمه’نˇسر ليسک بۊخؤره بشۊن، که اي سيوا نيويشن ؤ «-»نأنˇبئه أدم مجبوري سرسۊم شنه.
س) هم نيويشتنˇسر خأ وامۊجي فاصلهخط’ بياجي ايما يته الف/ه بني. که مۊ «’» نئنم. مي نظر هنده خؤندنکس تينه بفهمه چي بنويشتي.
يا لاکۊ سر ؤ هرته کلمه که اۊنˇکين «ۊ» دأنه: لاکؤ بدئم. بانؤ بدئم.
اخر’ن «ؤ» بدأره. شأ «و» نأن. گؤو’ بدۊشتم.
الفˇسر’ن هنده هۊتؤ: سارا’ بدئم/سارأ بدئم. رأ گۊمأگۊدم.
ع) اۊ جا که کۊچˇهفت نئنيم که هيچي. ولي وختي يؤ/يۊ خؤندهبنه هۊ «ؤ» نئنم. اي دئه محاوره’. خؤندنکسˇدسسه که چۊتؤ بۊخؤنه.
الفˇنکته ؤ ل-۲ؤ۵ (ش و ت مئن کمته) سليقه يي ايسه ؤ خأ دئن که چي سر بنه.
اخر’ن هنده خسته نباشي. ايشؤن’ خالي بۊتم که لال نميرم. نواله پۊر زمت نئه که گيلکي نيويشتهدرم، أزأ پۊر زمت نئه که گيلکي’ دؤنم. تجربه ؤ ايشؤن’ن بنيم کنار، هنده هرچي بۊتم هي مي زوؤنˇسر بنابۊبؤ ؤ تي مۊسؤن باخي لهجه’ن’ لحاظ نۊدم.
بزیوي جؤن.
سلام جؤن. تي دس درد نکۊنه کي بنويشتي.
هيتؤ بند به بند پيش شنم.
ج) اي ساختمؤن خؤنهأ. أمي قرار فردهأ. (اۊ کۊچ ٚ الف چۊن خئلي مؤشکل ايجاد گۊد مخصۊصا چاپ ٚ مئن، حذف بۊبؤ تا هم يکدس بۊبۊن همواضحتر بۊبۊن.)
ضمنا نيمفاصله نئنيم تا فاصله ؤ خط ٚ تيره همرأ قاطي نبۊن. چۊن اۊشؤن جای ٚ ديگه کارأگيته بنن.
ط) مسأله اينه که اين خالي يکته صدا نئه. چن ته ايسسه ؤ أگه بخأيم يکته به علامت بنيم خأ باخي وأسيأم بنيم. مثلا شآل یک جۊر ترکيبي واکه دأنه، گئؤ (به معنای مدفوع) يک جۊر ديگه. تيۊل يک جۊر، آؤ (تعجب) يک جۊر ديگه.
هين وأسي ايشؤن-ه هيتؤ ترکيبي نيويسنيم.
أمما اينأن خأ دؤنسن کي اۊ واکه که تۊ بۊتي (تيۊل ؤ…) خالي وختي خأاۊن-ه نيويشتن که واقعا واگۊيه بنه. قاعده اينه کي اي جۊر کلمات چن جۊر واگۊيه بنن. مثلا يپاره مناطق گۊنن: تيۊل. ولي لايجؤن ٚ مئن مثلا گۊنن تیل. رشت ٚ مئن گۊنن تۊل.
گۊيا اۊ ترکيبي واکه يپاره مناطق ٚ مئن حرکت بۊده يک طرف. یک جا بۊشؤ «ي» ور جای ٚ ديگه بۊشؤ «ۊ» ور، چن جام هيتۊ «يۊ» بۊمؤنسه.
اي روش باعث بنه دئه «يۊ» جا يکته تازه علامت ننيشه که خؤندنکس بۊدؤنه تيۊل، هۊ تيل ؤ تۊل خأ ببۊن.
(راستي، «اين-ه نۊدؤنم» دۊرۊسسه.)
ی) اها جؤن. کلمات ٚ آخر شأنه کارأگيتن. اۊن-ه حلئه حذفأنۊديم. مثلا: أمینی.
ل) «هم» ٚ وأسي البته خط ٚ تيره ننئنيم. خط ٚ تيره فقط مفعۊلي حالت ٚ شئه.
ولي حرف ٚ اضافه-أ سيوا نيويسنيم چۊن يته سيوا کلمهأ:
من أن (من هم)
علي أم (علی هم)
علي أجي (از علی)
ايشؤن اين وأسي ايسسه که باخي حالتؤن ٚ همرأ قاطي نبۊن. خأ اي پيشنهاد-ه يکته سيستم در نظر گيتن. أگه ائره بۊتيم نيمفاصله همرأ بنويسين، چۊن جای ٚ ديگه فاصله ؤ خط ٚتيره دأنيم.
نتيجه اين که دئه تيني خؤندن ٚ مئنم راحت ليسکأخؤري: علي أجي کتاب هأيتم، کاوه أن بمأ مي ور.
س) اي خط اي پيشفرض ٚ سر بنا بۊبؤ که تا تينه کلمات ٚ ظاهر-ه تغيير نده وختي صرفي بنن، ضمنا تا تينه کاري بکۊنه که لهجأن بۊتؤنن همديگر-ه أول دۊرۊس بۊخؤنن بأزين بفأمن.
اينکه لاکۊ بۊبۊن لاکؤ تا دختر را معني بده، وختي فقط هي يکته مؤرد-ه نيگا کؤني مؤشکل ندأنه ولي وختي اي طرح-ه سيستمي نيگا بکۊني مؤشکل دأنه. چۊن يپاره لهجأن اساسا لاکۊ-ؤ لاکؤ تلفظ کؤنن! (لاکۊ را لاکؤ تلفظ ميکنند)
اين أم بۊگؤم کي مفعۊلي علامت خۊشئبه يته کلمه محسۊب بنه. هين وأسي اي پيشنهاد مطرح بۊبؤ.
ضمنا، تۊ يته کۊچ ٚ الف أجي چن ته کار خأ هأکشي؟ اۊنم کۊچ ٚٚ الفي گه تايپ ٚ مئن معمۊلا اصلا هي کس اۊن-ه دئه مننئه!
ع) اين که تۊ چۊتؤ نئني البته هر کس خۊش ٚ اختيار-ه دأنه. ولي اي روش ٚ مئن لازمه گه دقيق بنويسيم. اين که گۊني محاوره، گيلکي مئن ايتؤ تفکيک ندأنيم محاوره ؤ غير ٚمحاوره مئن. نخأ يادأگۊدن که امئه بنويشته-أ شايد کسي بۊخؤنه که هيچ أمئه لأجه-أ بلد نئه.
الف ٚ نؤکته) تيني امتحان بکۊني. تقريبا دئه وؤت-ه خؤنده نشأنه. ايشؤن سليقه وأسي تدوين نۊبؤن. آزميت بيتيم بديم چي مؤشکلاتي دأنه.
ل۲ؤ۵) ايشؤنأم هيتؤ. اي خط يپاره پيشفرض ٚ سر بنا بۊبؤ. کلمات ٚ استقلال مثلا. اصلا اينکه پيشوند يا پسوند سيوا بنويشته بۊبۊن، کمتر زبؤن ٚ مئن منطقي ؤ عمليه. پيشوند يا پسوند، هۊ کلمه شي ايسسه. سيوا نئه. مخصۊصا أگه بۊدؤني که يپاره لهجأن ٚ مئن نأ (No)، نا واگۊيه بنه.
تی قۊربؤنی.
“رشت ي بازار، سۊرخ ي رۊجا، این ي آؤخؤري. همان طور که مشاهده میکنید «ي» هم مانند شل، هم متعلق به کلمهٔ قبلیش است و هم متعلق به کلمهٔ بعدیش.”
أن-أ گم بيأتر نيه هۊ حافظه تصويري وأسي، أتؤ بينيويسيم => اۊني چۊم ىا اقلن اۊن-ي چۊم ؟
فارسي مأنستن کي گيدي => “چشمِ او” يعني مؤتعللق به هر دۊ ايسه ولي هأچين دۊچکأنيد اولي کلمه-أ. پس تأنيم أىه ني هۊتؤ کي بۊگؤفتم، بينيويسم.
ه. بۊگؤفتيد دکشه صتاىأن-أ ني اي ته واکه مرأ بينيويسم، مئلن أمأن “رفتن”-أ گيم شؤؤن ولي شۊمأن گيدي دۊ ته اي جۊر واکه-أ تترج نينيويسيم، جقرز أ مؤردˇ مأنستن => شؤؤن: کي جمعˇ مؤقع نخأىيم کلمه شکل-أ واگردانيم، أتؤ نيويسيم ولي من گم دۊ ته واکه تترج نيويشتنˇ سر تجديد نظر بۊکۊنيد کي هۊتؤ کي نيويسنده منظۊر ايسه، مؤخاطب بخأنه (احترام به گۊىشأن)
ط. أ ترکيبي واکه ره تأنستيد واو سه نؤقطه(سهنؤقطه وؤ) بنيد؛ بيدئه درم الباخه بکار-أ گيريدي.
“شٚال” مه-ره جالب بۊ چؤن دىيقن هأتؤ نيويشتيم(نيويسم).
ى. أن-أ کاملن قۊبيل درم کي “ى” وسط ني بينؤقطه بينيويشته ببه ولي گۊشي دۊرين مقدۊر نيه.
ت. کۊجسبان… کۊچسپان ىا کۊچسپهان نيه مگر؟ سپاهيان کۊچ؟
خا هسأ چن ته نۊکته جي أرأ اۊرأ:
عکسأنˇ ره لينک ننأىي. (جدولأن)
فاصله مجازي ويندؤزˇ گئلکي کيبؤردˇ مئن ديننه.
جي-بؤردˇ مئن ى بي-نؤطقه چسبان(دۊچکسته) ديننه.
هأن دئه.
اي ته دس خۊش ني وا شمه-ره بگم کي واقعن زحمت بکشئيد. أمأن قدردأنيم. اؤميد دأرم أ خط پا بيگيره ىؤ أمأن ني کۊردأنˇ مأنستن اي ته خۊ واحد بدأريم.
کۊ تصويري حافظه جؤن؟ مۊ وختي گۊنم تةويري حافظه مي منظۊر کلماتيه کي فارسي مئن مۊشترکه. اۊني چۊم مگه چن سال چن جا بدئه بۊبؤ کي بۊشؤ بي تصويري حافظه مئن؟
دکشئه فتحه ؤ کسره سر چن ته کامنت جؤرتر، گيل ٚ جواب-ه بۊخؤن. اينأن بۊگؤم که اي روش ٚ مئن هيچ جا دکشئ بۊن-ه تکرار أجي نۊشؤن ندئنيم. شمه گۊنين شؤندرم أمه گۊنيم شؤدرم کي اتفاقا خئلي شمه-رأجي ويشته دکشنيم. یعني أگه بخأيم هرچي دکشنيم هۊنقدر تکرار بکۊنيم أمه خأ بنويسيم: شؤؤؤدرم!
ترکيبي واکهأن:
مسأله اينه که اين خالي يکته واکه نئه که اۊنئبه يکته علامت بنيم. چن ته واکه ايسسن ؤ أگه بخأيم يکته به علامت بنيم خأ باخي وأسيأم بنيم. مثلا «شآل» یک جۊر ترکيبي واکه دأنه، «گئؤ» (به معنای مدفوع) يک جۊر ديگه. «تيۊل» يک جۊر، «آؤ» (تعجب) يک جۊر ديگه.
هين وأسي ايشؤن-ه هيتؤ ترکيبي نيويسنيم.
أمما اينأن خأ دؤنسن کي اۊ واکه که تۊ بۊتي (تيۊل ؤ…) خالي وختي خأاۊن-ه نيويشتن که واقعا واگۊيه بنه. قاعده اينه کي اي جۊر کلمات چن جۊر واگۊيه بنن. مثلا يپاره مناطق گۊنن: تيۊل. ولي لايجؤن ٚ مئن مثلا گۊنن تیل. رشت ٚ مئن گۊنن تۊل.
گۊيا اۊ ترکيبي واکه يپاره مناطق ٚ مئن حرکت بۊده يک طرف. یک جا بۊشؤ «ي» ور جای ٚ ديگه بۊشؤ «ۊ» ور، چن جام هيتۊ «يۊ» بۊمؤنسه.
اي روش باعث بنه دئه «يۊ» جا يکته تازه علامت ننيشه که خؤندنکس بۊدؤنه تيۊل، هۊ تيل ؤ تۊل خأ ببۊن.
کۊجسبان: ولله خأ دئن هۊ منطقه آدمؤن چي واگۊيه کؤنن. ولي تاريخ مرعشي مئن کوجسبان بمأ دأنه.
عکسؤن ٚ سر کيليک بکۊن وا بنن.
ويندؤز ٚ کيبؤرد-ه مگه تۊ دأني؟! مۊ ائره بنويشتم هرکي خأنه مأ بۊگؤ. تۊ کؤرأجي بأردي؟ احتمالا مقاله-أ کامل نۊخؤندي. قديمي نؤسخه-أ شايد گۊني.
تي دس درد نکۊنه که وخت بنأی.
مرسي کي وخت بنأىي، اؤجا بدأىي.
عکسأنˇسر کماکان لينکˇنيشان نأىه.
مقاله-أ ني کامل بخأندهبۊم، چره تؤهمت زني؟ :))
کيبؤرد-أ از قديم دأشتيم (الجزائر). ألأن لۊطف کۊني، اۊسثه بۊکۊني؟ (بخسأني؟)
اۊ برچسبˇره ني، هأچين اي ته خالي ايمىل بزنم؟
آقا امين اي چي دئه کي أ ويديؤ مئن هم بيدئم:
أن کي مه-ره دأريم کي بئه “براى من” ىا “به من” ىا …
مه-رأ ىم دأريم کي بئه “من را”
ميثال: فأدن مه-ره = بده به من ، مه-رأ فأدن = من را (تحويل) بده
ميئال شاىد پۊر جالب نۊبۊ ولي بيگيفتي چي گم دئه :))
هي مقاله مئن أن بنويشتم: علامت مفعولی رایی و برایی.
برای من: مه-ره یا مي-ره
به من: مه-ره
من را: مه-ره یا مه-رأ
ايشؤن همه ايتؤ بنويشته بنن. دقت بکۊن که ايشؤن هر سۊ ته «حرف»محسۊب بنن. اي روش ٚ مئن اساسا حرف خأ کلمات أجي سيوا بنويشته بۊبۊن: علي أم (علی هم). ولي أمه بمأيم مفعۊلي علامتؤن-ه خاص بۊديم چۊن ايشؤن ابهام چاکؤنن بۊتيم ايشؤن-ه فعلا خط ٚ تيره أجي وصل بکۊنيم پيشين کلمه-أ. درواقع هۊ فاصله ايسسه ولي فعلا تا جا دکئه يته شکت بزيم اۊن ٚ جير تا کۊمک بۊبۊن. مي پيشبيني اينه کي ده پؤنزه سال کي دوأره أگه اي خط أجي کار بکشن شايد اي خط ٚ تيره دئه کمکمی حذف بۊبۊن ولي فعلا لازمه.
سلام. با وجود همه زحماتی که کشیده اید و توضیحات مبسوط تان من هنوز معتقدم که حروف لاتین قدرت انگیزشی و گسترش بیشتری در عموم جهت حفظ زبان گیلکی خواهد داشت. باید توجه شود که حفظ یک زبان با کمک الگوی نگارشی ان قطعا نیاز به ایجاد انگیزه در مخاطبان دارد که قطعا الفبای فعلی این توان را نخواهد داشت.
قۊبيل نأرم برأ. هئچ استدلالي ني ارائه نۊکۊديد شۊمأن. چۊتؤ گيدي لاتين ويشتر انگيزه ايجاد کۊنه؟
اتتفاقن من گم چۊن کي اکئر غربيئن لاتينˇخطˇ مرأ نيويسيدي، أمأن(خاورميانه؟) بيأتره مؤتماىز بيبيم.
خوشبختانه عرصهٔ آزمون و خطا برای همهٔ ما بازه. اگر چنان که معتقدی، حروف لاتين واقعا قدرت انگيزشی بيشتری توليد ميکنه و خیلی راحتتر بين عموم مردم گسترش پيدا ميکنه، اين گوی و این میدان.
سلام بنده از همکاران قدیمی اقای امین حسن پور در نشریات منتشره در دانشگاه گیلان هستم و حالیه قصد تماس با ایشان را دارم. لطفا در صورت امکان شماره تماس ایشان ایمیل شود. سپاس
تا ويندؤز ٚ کيبؤرده پس نگيريم، آرؤم نگيگيگينيم.
یکته ایکسپي ويندؤز مئبه بياج!
ویندوز گیلکی لت واسی چی وا کودن؟
سلام
لطفاً فایل ویندوز رو برای من بفرستید.