نقدی بر کتاب جغرافیای تاریخی اشکورات با نگاهی گذرا به جواهردشت
پیشگفتار:
«بازیابی معانی و چگونگی نامگذاری واژههای جغرافیا کار پیچیده و دشواری است. توشهای از دانش زبانشناسی، جغرافیا، تاریخ، جغرافیای تاریخی، دیرینشناسی، گیاهشناسی و جز اینها میخواهد. که بیتردید بایستهی کاری گروهی است. بسیاری از این نامواژهها از یک سو در بستر دگرگونیهای زبانی رنگ باختهاند و یا در گذرگاههای گفتاری گونهگون شده و با گذشت سدهها و هزارهها، بنمایههای خود را از دست دادهاند و میتوان گفت که لایههایی از فراموشی و گمشدگی بر بدنهی آنها تنیده شده است و همچنین از سوی دیگر توسط اهمال برخی دست اندرکاران و برخی افراد متصدی فرهنگی تغییر یافتهاند. و ما نیز این واژههای نهان شده در لفاف زمانه را بر زبان میرانیم بی آنکه از معانی آن چیزی بدانیم. با واکاوی این نامواژهها میتوانیم به برشهای زیبای فرهنگ پیشینییان دست یابییم. از چگونگی نگاه و نگرش آنان به طبیعت و تاریخ و اسطوره، باورهای دینی و پیوندهای گوناگون فرهنگی آگاه شویم. بر ماست که در این راه از شیفتگی و سادهانگاری بپرهیزیم چون رهآوردی جز کژراهه ندارد.» (ایرج شجاعیفرد، گیلهوا شماره ۲، صفحهی ۱۵، با کمی تغییر)
