هفتم اسفند ماه ۱۳۹۲ با هماهنگی قبلی که با مدیر دبستان مولوی خمام صورت گرفته بود و به کمک معلم کلاس ششم این دبستان، نازنین اسماعیلیپور، به اندازهی دو زنگ مدرسه توی کلاس و بین بیست و چهار پسربچهی کلاس ششمی از زبان گیلکی گفتیم و شنیدیم و خواندیم و نوشتیم. معلم این بچهها (نازنین اسماعیلیپور) هم در این جمع حضور داشت.
تجربهی جالبی بود. یک لاهیجانی، بین بیست و چهار پسربچهی شیطان خمامی، با موضوعیت زبان گیلکی که یکی دو ساعت پر از صمیمیت و خنده و شوخی و آموختن برای خودم و این بچهها رقم خورد.
داستان از آنجا شروع شده بود که نازنین اسماعیلیپور، پیشتر برای انشانویسی به زبان گیلکی در بین دانشآموزها اقدام کرده بود و بعدتر این انشاها را به من هم نشان داده بود و پیشنهاد برگزاری چیزی شبیه کارگاه یا زنگ گیلکی در کلاس را مطرح کرده بود و من هم با کمال میل قبول کردم و یک کاغذ دوروی آچهار را که یک طرفش شرحی مختصر و فارسی دربارهی زبان گیلکی و تاریخ ادبیاتش بود و سوی دیگرش دو قصهی کوتاه و دو شعر کوتاه، سپردم به معلم کلاس تا به تعداد بچههای کلاس تکثیر کند و همینجور ساده کار ما شروع شد. به عمد یکی از شعرها را از مسعود پورهادی انتخاب کردم که شاعر همشهریشان بود و توی کلاس وقتی صحبت از بزرگان شهر خمام شد، مسعود پورهادی و ناصر غیاثی را به عنوان دو نویسندهای مثال زدم که اولی به گیلکی مینویسد و دومی در کل کشور صاحب نام است. (بیشتر…)