نویسنده: نیما فرید مجتهدی

  • آقای صادقی…

    تعامل و‌اندرکُنش بومیان با عرصه‌های طبیعی متاثر از عوامل گوناگونی است که در مجموع تحتِ سیطره شرایط طبیعی و انسانی است. رابطه میان انسان و محیط در بوم‌سازگان کوهستانی تابع همان قواعدی است که در دیگر جایگاه‌های جغرافیای می‌توان یافت. تنها یکی‌از تفاوت‌های عمده آن‌ها شرایط خاص بوم‌سازگان کوهستانی با ویژگی‌های چون پیچیدگی و شکنندگی است که این رابطه را ظریف‌تر می‌کند.

    در مساله حفظ محیط‌زیست کوهستان و میراث‌های طبیعی همچون جنگل‌های هیرکانی، رابطه و نقش حضور یا حذف انسان به‌عنوانِ یک عامل مضر یا مفید در چند مرحله تاریخی مورد چالش و پرسش بود. در ایران نیز این آزمون و خطا رخ داد. در برهه‌ای با حذف عامل انسانی یا ذی‌نفعان بومی از عرصه‌های طبیعی مانند سیاست طرح خروج دام از جنگل با توجیه ساماندهی زندگی ساکنان جنگل و ارائه خدمات اجتماعی-اقتصادی به اجرا گذاشته شده و در برهه زمانی بعد تعامل و همزیستی بین بومیان به‌عنوانِ پارادایم موردِ قبول، جامعیت یافته و استفاده می‌شود.

    (بیشتر…)
  • گردشگری کوهستان، چالش‌های جاری، آینده‌ای خاکستری

    دکتر نیما فریدمجتهدی* دکتر سمانه نگاه**

    در گردشگری جهانی، مناطق کوهستانی نقش ویژه‌ای دارند، کوه‌ها مکان‌هایی هستند که برخی‌از اولین اشکال گردشگری را ارائه داده‌اند. تاریخچۀ گردشگری نشان می‌دهد که در قرن هجدهم، رشته‌کوه‌های آلپ‌ها از توقفگاه‌های تفریحی اشراف انگلیس بوده‌است. ویژگی‌های مرتبط با کوهستان، دارایی‌هایی می‌باشند که برای توسعه گردشگری کوهستانی ارزشمند هستند. جاذبه‌های گردشگری کوهستانی ازجمله برف (اسکی)، تنوع مردم محلی و شیوه‌های سنتی فرهنگی؛ فراوانی چشمه‌های آب معدنی و آب گرم، بُعد مقدس بسیاری از کوهستان‌ها و قله‌ها، تنوع زیستی و زمین‌شناسی که در تشکیلات زمین‌شناسی منحصر‌به‌فرد، جوامع گیاهی و گونه‌های جانوری شاخص تبلور دارد، و در نهایت آسایش آب‌وهوایی، خلاصه‌ای عوامل موردِ توجه گردشگران هستند. آمار دقیقی از گردشگری کوهستانی در جهان در دست نیست، اما برنامه محیط‌زیست سازمان ملل متحد، 15 الی 20 درصد از گردشگری جهان را به مناطق کوهستانی نسبت می‌دهد که البته این مسئله، در مناطق مختلف جهان بسیار متفاوت است. مثلاً در کشوری مانند سوئیس، سهم این نوع گردشگری نسبتاً تمام این کشور را در برمی‌گیرد. در ایران نیز شرایط جغرافیایی و آب‌وهوایی به‌گونه‌ای بود که شاید بتوان گفت پیش‌از بسیاری از مناطق جهان، استفاده از هوای مطلوب مناطق کوهستان و تفرج در آن امری معمول بوده‌است. گردشگری کوهستانی در ایران به شکل عام، دو گونۀ عمده را در بر می‌گیرد: استفاده از خانه‌های دوم و تفرج. (بیشتر…)

  • از باد صبا خاک برآید!

    توفان گردوخاک برآمده از صحرای ترکمنستان، چالش پیش‌روی سواحل شمالی ایران

    شهرداران کفن رسمی بر تن کردند
    هدیه شان؛
    قفل زرینی بود!
    بوی نعش من و تو،
    بوی نعش پدران و پسران از پس در می آمد
    شهرداران گفتند:
    نسل در تکوین است
    نعش ها نعره کشیدند: فریب است، فریب
    مرگ در تمرین است!

    نصرت رحمانی

    شرایط زیستی کشورمون هر روز بدتر از روز پیش میشه و توی این سراشیبی، هر روز یه چیز روشنتر میشه و اون این واقعیته که سرنوشت ما به مادی ترین و بی واسطه ترین شکل ممکن با سرنوشت مردم کشورهای همسایه و منطقه و حتی به طور کلی مردم کل سیاره گره خورده و راه حل های موجود در نظم سرمایه سالار جهان مثل استفاده از کارشناسان در خدمت دولتها و شرکتها که مثلا برای کاهش تولید کربن مصرف روغن پالم رو در امريکا تجویز کردن و منجر به فاجعهٔ جنگل تراشی در اندونزی و رها شدن چندین برابر کربن شد يا اشغال نظامی کشورهای دیگه و یا حبس و سانسور منتقدان زیست محیطی و… هم نه تنها جوابی نداده بلکه یادآوری میکنه که عامل اصلی این فاجعه همین دولتها و شرکتها هستن. ما در وبلاگ ورگ پیشتر هم دربارهٔ فاجعهٔ در آستانه نوشتیم و حالا توی این یادداشت که سمانه نگاه (دکتر در هواشناسی) و نیما فرید مجتهدی (دکتر در آب و هوا شناسی) در ادامهٔ پژوهشهای خودشون نوشته ن، ديد واضحتری از اين فاجعهٔ در راه داریم. با هم اين مطلب رو بخونيم:

    (بیشتر…)

  • هیاهوی بارش

    پیرامون بارش منجر به سیل ۱۵ مهرماه استان گیلان

    نویسندگان: نیما فریدمجتهدی، حسین عابد، سمانه نگاه

    پل کیاگهان املش که در سیل اخیر فرو ریخت.
    پل کیاگهان املش که در سیل اخیر فرو ریخت.

    باران فروکش کرد و پایانش یادآورِ پایانِ تمامِ هیاهوهای پس‌از هر بحران در ایران است. هم‌اکنون که زمانی کوتاه از این رخداد گذشته است، به شکل طبیعی، سیر زوال و فراموشی دامنگیر این اتفاق شده، ابعاد رسانه‌ای آن محدود و جنبه‌های ملموس آن فقط برای مردم بومی مناطق حادثه دیده پررنگ خواهد ماند و از همه مهم‌تر تفکر انتقادی و اصلاحی که معمولاً پس‌ازوقوع چنین مخاطراتی، اذهان جامعه و مسئولین را درگیر می‌کند، مضمحل خواهد شد. این یادداشت جستاری پیرامون رخداد این سیلاب است و نگارندگان به‌عنوانِ محقق علوم محیطی-جوی (در رشته‌های هواشناسی و آب‌وهواشناسی) به این مسئله می‌پردازند. امید است دیگر جنبه‌های این پدیده از سوی صاحب‌نظران با تخصص‌های دیگر موردِ توجه قرار گیرد. در ابتدا رخداد این پدیده و سپس دلایل بروز بحران ناشی از آن بررسی خواهد شد. در پایان این موضوع را به بحث می‌گذاریم که در مواجهه با چنین رخدادهایی راهبرد ما در آینده‌ای نه‌چندان دور چگونه خواهد بود. (بیشتر…)

  • خط الراس طلایی

    معرفی شاه‌راه کوچ عمودی گالش‌های شرق گیلان (۱) (۲)

    نویسندگان: نیما فرید مجتهدی، میثم نوائیان، نائف وثوقی

    چکیده: ابعاد زندگی گالش‌ها، به عنوان یک گروه معیشتی در مناطق کوهستانی شرق گیلان، تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است. علیرغم نقش پررنگ ایشان در نظام اجتماعی منطقه از دوران کهن، نحوهٔ معیشت و زندگی جالب توجه، آئین و رسوم خاص‌… کمتر نوشتاری به معرفی جنبه‌های مختلف زندگی ایشان پرداخته است. هر از چندگاهی نوشتارها، یادداشت‌ها و به ندرت مقاله‌هایی در زمینهٔ گالش‌ها منتشر شده است. مردمانی که تحول‌های عمیق اجتماعی-اقتصادی و شیو‌هٔ معیشتی سختشان، سبب شده که به شدت در معرض زوال اجتماعی و فرهنگی قرار گیرند. این مردمان جزء اولین مردمانی هستند که تحت تاثیر تغییرها و تحول‌های رخ داده در جامعهٔ ایران، از دیار خود در مناطق سخت گذر کوهستانی دل کنده و به شهرهای کرانه‌های شمالی و جنوبی البرز پناه برده‌اند. علاوه بر مسائل انسانی نباید از رخداد مخاطره‌های طبیعی و تغییرهای محیطی به عنوان یک عامل موثر دیگر در مهاجرت این افراد غافل بود. در این نوشتار، یافته‌ای در زمینهٔ مسیرهای کوچ (جابجایی) گالش‌های منطقهٔ شرق گیلان معرفی می‌شود. دلیل این معرفی، اهمیت و گستردگی استفاده از این مسیر است. به طوری که این مسیر برخلاف دیگر مسیرهای کوچ که اغلب، مسیرهای دسترسی محلی هستند، و عموماً مورد استفاده گالش‌های همان منطقه قرار دارند، کانون اتصال چندین راه‌ مالرو است. این مسیر مناطق جلگه‌ای و کوهپایه‌های شرق گیلان در حوالی شهرهای سیاهکل، لاهیجان، لنگرود و املش را به مناطق ییلاقی (کوهستانی) دیلمان و رودبار متصل می‌سازد. کشیدگی یک خط‌ الراس از مجموعهٔ فلات گونه‌ی دیلمان به سمت شرق گیلان، که در ابتدا با جهتی شمالی-جنوبی و سپس غربی-شرقی گسترش یافته است، نقطهٔ اتصال مهمی را برای گالش‌های این مناطق فراهم آورده است. از جمله دیگر مساعدت‌های شرایط جغرافیای طبیعی در شکل‌گیری این شاه‌راه گالشی، وجود یک فضای مناسب میان خط‌ الراس جبههٔ شمال کوه‌های دیلمان، میان دو کوه شاه‌نشین و ناتش‌کوه در حوالی منطقهٔ نیاول دیلمان است. ویژگی‌های طبیعی و توپوگرافی فضای مساعدی جهت ورود به منطقهٔ به نسبه هموار دیلمان فراهم آورده است.  (بیشتر…)

  • واکاوی حادثهٔ سیل ۲۵ خرداد کاکرودِ اشکور

    این متن چندی پیش در روزنامهٔ گیلان امروز منتشر شد و به دلایل مختلف دوست دارم توی ورگ منتشر شه تا خوانندگان ورگ از این منظر هم به ماجرا نگاهی انداخته باشن.

    چون این متن به واقعیتی اشاره میکنه که اغلب به دلیل قرارگیری توی این واقعیت نسبت بهش آگاهی نداریم. و اون بیگانگی با طبیعت و به طورکلی بیگانگی با پیرامونه. زندگی در شهرها و روستاهای معاصر زیر نظام سرمایه‌دارانه منجر به انواع بیگانگیها میشه و این هم یکی از وجوه بیگانگیه. در تحلیل فجایعی از این دست باید حواسمون باشه که به جای جستجو در پی مقصر بیش و پیش از همه باید به ساختارهایی دقت کنیم که انسانها و اشیاء و طبیعت رو در نسبت با هم قرار داده و اینکه در چه نسبتی و چه جوری قرار داده. این متن رو با ویراستاری دوبارهٔ  بنده میخونین.

     

    نویسندگان: نیما فریدمجتهدی (آب‌وهواشناس)، سمانه نگاه (هواشناس)، حسین عابد (آب‌وهواشناس)

     

    تشییع جنازهٔ شهره حسین زاده در جاده ای که در سیل به این روز افتاده
    تشییع جنازهٔ شهره حسین زاده (قربانی سیل اخیر) در جاده ای که در سیل به این روز افتاده

    (بیشتر…)

  • پا به پای تو آمده‌ایم…

    این متن به مناسبت صدمین سال زادروز دکتر منوچهر ستوده نوشته شده و پیشتر در مجلهٔ شمیم شمال (شمارهٔ دوم از سال هشتم، ص۵۲، سال ۱۳۹۴) چاپ شده است که حالا با خبر درگذشتش در صد و سه سالگی در ورگ باز منتشر میشود.

     

    منۊچهر ستۊده

    اشاره

    یادداشت پیش‌رو، هم بیان نحوهٔ آشنایی نگارنده با دکتر منوچهر ستوده است که بدون شک تجربه‌ای مشترک در میان بسیاری از هم‌نسلان است و هم جستاری در زمینه‌ٔ تاثیر آثار وی در منابع جغرافیایی، جغرافیای تاریخی و تاریخ سرزمین‌های جنوبی دریای کاسپین به ویژه گیلان. در بخش دوم این یادداشت، نقش وی در زمینهٔ سمت و سو دادن به پژوهش‌های تاریخی و جغرافیایی گیلان مورد بررسی قرار گرفته و نکاتی از اهمیت پژوهش وی، از دیدگاه یکی از مخاطبان آثار وی بیان شده است. تمجید از دکتر ستوده در این نوشتار، آن هم پس از بزرگ‌داشت‌های متعددی که از سوی بزرگان فرهنگی ایران دربارهٔ ایشان در صدمین سال‌ زادروزش صورت گرفته، ناچیز می‌نماید و قصدی هم بر آن نیست. این یادداشت قصد دارد جدا از هیاهوی به وجود آمده در رابطه با گرامیداشت‌های پی‌در‌پی صدمین سال‌ زادروز ایشان، که توسط جامعهٔ فرهنگی ایران هر از چندگاهی و در مکان‌های مختلف برگزار می‌شود، به مقوله‌های ذکر شده بپردازد. اما چه چیزی سبب‌شد گریزی به میراثی که ستوده برای گیلان‌شناسی و گیلان‌شناسان برجای گذاشته، داشته باشیم؟

    (بیشتر…)

  • جغرافیای ناهمواری‌های اشکور

    اشاره: در این مقاله به جغرافیای کوه‌های اشکور در شرق گیلان و غرب مازندران پرداخته شده است. هدف، ارائه تصویری منسجم و علمی از جغرافیای این منطقه و تبیین نقش ساختمان زمین‌شناسی و زمین‌ریخت‌شناسی ساختمانی در شکل ناهمواری‌ها و مناظر جغرافیایی اشکور است. چون اشکور منطقه‌‌ای کوهستانی است، بنابراین تکیه اصلی این مقاله بر جغرافیای کوهستانی و ناهمواری‌ها‌ استوار است. لازم به ذکر است در توصیف جغرافیای طبیعی منطقه، شاید اندکی از مرزهای سیاسی تحقیق فراتر رفته‌، که دلیل آن پیوستگی و گسترش پدیده‌های طبیعی فارغ از مرزهای سیاسی است. به همین دلیل سعی شده برای جلوگیری از ناقص ماندن مطلب، بحث کامل ارائه گردد. از گستردن مطالب به مباحث تخصصی تا آنجا که نگارندگان توانایی داشته، پرهیز شده است و سعی بر این بوده مباحث به طور ساده بیان شود. در منطقه از لحاظ زمین‌شناختی، سنگ‌های متعلق به دوران دوم (مزوزوئیک) بخش اعظم رخنمون‌های سنگی منطقه را می‌سازند. گسل‌ها نقش مهمی در شکل‌گیری و جهت کشیدگی ناهمواری‌های منطقه دارند. روند ناهمواری‌های منطقه روندی شمال‌غربی-‌جنوب‌شرقی است. منطقه اشکور بدون شک پایتخت کوه‌های مرتفع گیلان است. تمامی کوه‌های بالای 3000 متر استان گیلان، به غیر از سه قله بغروداغ، مولوم و ارگنه، در این منطقه جغرافیایی قرار دارند. از ویژگی‌های ناهمواری‌های این منطقه، وجود توده‌های کوهستانی منفردی است که با دره‌های عمیقی از یکدیگر جدا شده‌اند. وجود این توده‌های کوهستانی، نقش مهمی در مناظر و چشم‌اندازهای جغرافیایی و بوم‌شناختی منطقه دارند. وجود تنوع توپوگرافیک و همجنین تغییرهای شدید ارتفاعی، سبب تنوع زیستی در این منطقه شده است. به دلیل تغییرهای شدید وضعیت توپوگرافی، تنوع آب‌وهوایی و توان بوم‌شناختی بالای منطقه و دور از دسترس بودن بخش‌های کوهستانی آن، بسیاری از محدود ذخایر ژنتیکی و زیستی رشته کوه البرز در محدوده سیاسی استان گیلان، در این منطقه وجود دارند. از جمله ذخیره‌گاه‌های جنگلی چون درختان زربینِ گرمابدشت و درختان ارس اشگرسر و وجود گونه‌های جانوری شاخصی چون کل و بز و… توزیع جغرافیایی سکونتگاه‌های انسانی نیز تابع وضعیت غالب چشم‌اندازهای کوهستانی خشن ‌منطقه ‌است. معیشت مردمان این سرزمین در طی قرون متمادی در سیطره‌ی این جغرافیای خشن، اما پرنعمت قرار داشته است.

    (بیشتر…)

  • برف‌های سنگین جلگه‌ی گیلان؛ مروری بر سابقه‌ی تاریخی و تبیین علل رخداد

    اشاره
    اگر از هر فرد گیلانی که در جلگه‌های کرانه جنوبی دریای کاسپین زندگی می‌کند در زمینه ویژگی‌های آب‌وهوای گیلان سوال شود، بی‌تردید وقتی به توصیف فصل زمستان برسد، سری تکان خواهد داد و از «پیله برفی سالان» یاد خواهد کرد‌! برف‌های سنگین در جلگه گیلان نه تنها در حافظه تاریخی مردم گیلان جای گرفته است و بخش مهمی از خاطرات مردم این سرزمین را به خود اختصاص داده است، بلکه تاثیر آن در ادبیات مردم این سامان نیز مشخص است (کتاب پیله برفی سال، طیاری، ۱۳۸۴)؛ در کتاب‌های بسیاری از پژوهشگرانی که درباره این سرزمین قلم زده‌اند، در بخشی از مطالب، اشاره‌ای هرچند کوتاه به مساله رخداد برف‌های سنگین شده است عباسی (۱۳۸۶)، فخرایی (۱۳۵۵)، مشایخی (۱۳۸۵)، گنجی (۱۳۷۴). جلگه‌ی گیلان در زمستان در مقایسه با بخش بزرگی از نیمه‌ی شمالی کشور که دارای هوای سرد و خشک است، آب‌وهوای به نسبت معتدلی دارد. این اعتدال بدون تردید ماحصل وجود پهنه‌ی آبی وسیعی چون دریای کاسپین است، با این حال هر از چندگاهی برف‌های سنگینی را تجربه می‌نماید که مختص آب‌وهوای این بخش از کشور ماست. هرچند پس از رخداد برف‌های سنگین در سال‌های ۱۳۸۳ و ۱۳۸۶ که توسط مقامات استان به «بحران سفید‌» معرفی شد توجه بسیاری به مساله‌ی برف‌های سنگین جلب گردید. اما طبق شواهد موجود و مطالعه حاضر رخداد این مخاطره هواشناسی مسبوق به سابقه است. پس از برف‌های سنگین گیلان در زمستان‌های ۱۳۸۳ و ۱۳۸۶ بسیاری، در زمینه‌ی بی‌مانند بودن این رخدادها اظهار نظر نموده‌اند. دلیل این امر را شاید بتوان عدم شناخت از سوابق آب‌‌وهواشناسی برف در گیلان و عمق اثرات انسانی ناشی از ‌ آن دانست. هرچند با توجه به سوابق آماری موجود از دلایل حجم بالای خسارات، می‌توان شدت بارش، گسترش بی‌برنامه‌ریزی‌ شهر و عدم توجه به معماری هم‌ساز با آب‌وهوا و هم‌چنین عدم آمادگی برای مقابله با چنین بحران‌هایی در سطح استان را ذکر نمود. برف‌های سنگین گیلان در طول تاریخ سبب‌ساز تبعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیست‌محیطی مختلفی گردیدند که گاه در منابع مکتوب می‌توان به آن برخورد کرد. یخ زدن رودخانه‌ها و مانداب‌های گیلان یکی از این اثرات بوده است، «عابرین پیاده می‌توانند چندین روز فاصله‌ی پیربازار تا انزلی را بر روی یخ رودخانه عبور کنند»، علاوه بر این در منابع از یخ‌زدن مرداب انزلی و تمامی تالاب‌ها، آبگیرها و استخرهای دست‌ساز جلگه گیلان هم‌چون استخر لاهیجان اشاره شده است که تلفات فراوانی به حیات‌وحش از جمله پرندگان مهاجر وارد کرد. نکته‌ی جالب این‌که در یک منبع به یخ‌زدن رودخانه‌ی سفیدرود اشاره شده است‌ (اطلاعات،‌‌ ۷۱۳۳،‌‌ رابینو، ۱۳۷۴:۵۰). برف‌های سنگین بارها خسارات شدیدی به محصول مرکبات مناطق شرقی گیلان و غرب مازندران وارد آورد (رابینو،‌ ۱۳۷۴:۵۰ و مشایخی،‌ ۱۳۸۵، ۲۳۶). برف‌ها اثرات اقتصادی و سیاسی عمده‌ای نیز داشتند‌، «در زمستان ۱۳۴۲ برف انبوهی متجاوز از یک متر بارید که موجب از بین رفتن درختان پرتقال و میوه آن‌ها شد. از این برف کم‌سابقه، کسان بسیاری که پرتقال‌ها را پیش‌خرید کرده بودند‌، زیان دیدند و از بیم طلبکاران ناگزیر شدند که بگریزند» (مشایخی، ۱۳۸۵:۲۳۶ و سجادی، ۱۳۷۸:۴۰۶). «در سال‌های ۱۳۲۸ و ۱۳۵۰ شمسی که در حدود ۲ متر برف بر زمین نشست و ضایعات بسیار به‌بار‌ آورد، به طوری‌که ساکنین رشت برای تهیه مایحتاج زندگی به شدت در مضیقه افتادند و برای سرکشی به مغازه‌ها و دفترهای کار خود از میان تونل‌های برفی عبور می‌کردند» (‌فخرایی،‌ ۱۳۵۲:‌۲۴). «به دلیل بارش ۴ دوره برف سنگین، جاده‌ها حدودن به مدت یک ماه و نیم بسته بوده (به‌خصوص جاده‌ی رشت-قزوین) و در حدود ۴۰۰ کامیون و اتوبوس در مسیر جاده‌ی رشت-قزوین در داخل برف گرفتار و بیش‌ترین مشکل و انسداد جاده در قسمت‌های کوهین، رودبار، منجیل و رستم‌آباد گزارش شده بود. انسداد راه‌های مواصلاتی به ویژه راه رشت-قزوین، موجب به وجود آمدن مشکلات عدیده‌ای برای مسافرین گردید. در گزارش‌ها به کمی آذوقه و شدت سرما و نبود مکان برای اسکان، به کرات اشاره شده است‌: طبق اطلاع، یک مشت زن و مرد و بچه در بین راه با سرما و کمی آذوقه دست به گریبان هستند» (اطلاعات، ۷۱۴۸). «وضع عمومی مسافرین بسیار خراب است، عده‌ای از مسافرین به دلیل نبود جا و مکان در مسافرخانه‌ها و منازل ناچار در طویله‌های بین راه با وضع دشواری به سر می‌برند. بعضی پول‌شان تمام شده، اگر کمک نشود، بسیاری از بین می‌روند» و «در اثر انسداد راه و عدم عبور و مرور و هم‌چنین تعطیلی اغلب تجارت‌خانه‌ها و بازار به علت شدت سرما و سنگینی برف، کمبود مواد غذایی، نفت، حتا هیزم و دیگر اقلام مورد نیاز را سبب گردیده بود و موجب گرانی ۵ تا ۷ برابر قیمت‌ها شد»‌ (اطلاعات، ۷۱۴۹). «در حدود ۱۰۰ خانه و ۳۰ دکان در نقاط مختلف رشت خراب گردیده، از جمله سقف اداره‌ی پیله و کیسه‌بافی، پرورشگاه یتیمان، بانک سپه، مهمان‌خانه‌ی ایران، سینمای شرق متعلق به شهرداری، سقف تالار شهرداری، قسمتی از دبیرستان شاهپور و شاهدخت فروریخته است» (اطلاعات، ۷۱۴۰، ۷۱۴۸؛ کیهان، ۲۰۵۱). ‌به طور حتم میزان خسارت چندین برابر موارد ذکر شده است.
    این مقاله، نتیجه‌ی مطالعه‌ای در زمینه‌ی تحلیل سازوکار رخداد برف‌های سنگین گیلان است که در گروه تحقیقات اداره‌ی کل هواشناسی گیلان به انجام رسیده است. از یک سو، به دلیل اهمیت این پدیده در آب‌وهوای گیلان و به خصوص این‌که این پدیده از مخاطرات جوی استان گیلان محسوب می‌شود و از سویی دیگر با توجه به سوابق تاریخی به‌دست آمده در این پژوهش که از ارزش بالای تاریخی برخوردار است، نتایج این پژوهش جهت آشنایی مخاطبان به صورت خیلی خلاصه ارائه گردیده است. لازم به ذکر است  به جهت این‌که مخاطبان مقاله افرادی با گرایش‌های علمی گوناگون هستند، سعی شده است با بیانی کیفی و غیرتخصصی علل رخداد برف‌های سنگین جلگه گیلان برای خوانندگان تبیین گردد.

     

    محدوده‌ی مورد مطالعه
    منطقه‌ی مورد مطالعه، جلگه‌ی مرکزی گیلان در کرانه‌ی جنوب‌غربی دریای کاسپین است. در این مطالعه برف‌های مناطق کوهستانی گیلان به دلیل تفاوت سازوکار شکل‌گیری و نقش کوهستان در افزایش رخداد برف صرف نظر شده است. بخش بزرگی از جلگه‌ی مرکز‌ی گیلان منطبق بر دلتای رودخانه‌ی سفیدرود است.  این جلگه از شمال به سواحل دریای کاسپین و از جنوب به رشته کوه‌های البرز و دره‌ی سفیدرود منتهی می‌شود.  جلگه‌ی گیلان دارای آب‌وهوایی مرطوب با بارش قابل توجه ۱۳۵۹ میلی‌متر نسبت به بارش فلات ایران است. این منطقه با میانگین رخداد روزهای برف برابر با هشت روز و میانگین ارتفاع برف شانزده سانتمی‌تر و با توجه به اعتدال دمایی از زمستان‌های ملایمی نسبت به مناطق شمالی و شمال‌غربی هم‌عرض برخوردار است. با این حال طبق آمار موجود در برخی سال‌ها از برف‌های سنگینی متاثر می‌گردد (جدول ۱ و ۲). طبق مطالعه‌ی صورت گرفته در این پژوهش طی نیم قرن اخیر جلگه‌ی گیلان یازده سال با برف سنگین را تجربه نموده است. در این یازده سال ۳۵ دوره بارش برف سنگین بالغ بر هشتاد روز شناسائی شد. دوره‌های برف سنگین به همراه سال‌های رخداد و روزهای آن در جدول ذیل ارائه شده است. (بیشتر…)

  • کورقوقو

    کورقوقو

    کورقوقو
    جیگه: لاجؤن، «سرچشمه» دیهاتˇ نسا (جنوب) طرف، شؤپرچالˇ غارˇ دؤرˇور.
    زمت: ۱۳۹۱ ه.ش اسفند ماه، چمالیم‌دم.
    تاتایی (عکس) نیما فرید مجتهدی جی.

  • رویایی دارم!

    توضیح ورگ: این متنی‌ست که نیما فرید مجتهدی به مناسبت تهیه نقشه‌ی کوه‌های گیلان نوشته است. نیما فرید مجتهدی از سال‌های آغازین فعالیت ورگ، یار و همراهش بوده و مقاله‌های پژوهشی‌اش در حوزه‌ی جغرافیای طبیعی گیلان بی‌شک از اصالت و اهمیت خاصی برخوردار است.

    نیما و ورگ، بر فراز قله‌ی خشه‌چال و کوه بلور (شاسفید کوه) در پشت سر.
    نیما و ورگ، بر فراز قله‌ی خشه‌چال؛ کوه بلور (شاسفید کوه) در پشت سر.

    اتمام کار نقشه‌ی کوه‌های گیلان، یکی از نتایج بیش از یک دهه سفر به محیط کوهستان‌های گیلان و مراودات بسیار با مردمانش بوده، به خوبی می‌دانم که این کار ثمره تلاش‌ها و همیاری‌های افراد زیادی می‌باشد که در صعود به یک قله، گذر از ستیغ کوهساران و فرود از دره‌های ژرف دستم را به یاری فشردند. ماحصل هم‌نشینی با گالش‌ها، چوپانان و افراد بومی می‌باشد، که در جای-جای کوه‌های گیلان اطلاعات خود را ارزانی داشتند و نتیجه همکاری کوه‌نوردانی است که تجربیات خود را در اختیار قرار دادند. هر چند این کار به عنوان اولین نسخه می‌باشد ولی شکی نیست، آخرین نسخه آن نیز نخواهد بود و پرونده این کار بر روی میز همچنان باز خواهد ماند و چشم به راه ندای افراد محلی آشنا به مناطق و کوهنوردان مجربی هستم تا در هرچه بهتر نمودن و ویرایش آن بکوشیم. نقشه کوه‌های گیلان اولین نتیجه مجموعه مطالعاتی بود که در کوهستان پی‌گیری می‌نمودم، کارهای زیاد ناتمامی پیش‌رو هست. در انجام و پایان این مطالعه دو همکار ثابت قدم وجود داشت، کار کارتوگرافیکی آن به عهده مهندس ابراهیم اسعدی وانهاده شد، به یاد ندارم چندین ساعت روی نقشه بحث وکار انجام شده. همدیگر را نقد کردیم، طرح‌اش را عوض کردیم، ابراهیم، سنگ تمام گذاشت تا کار زیباتر شود. دوستی که در شناسائی کوه‌های گیلان یار و یاور بود، مسعود سلیم‌پور است. اگر مسعود سلیم‌پور نبود کار به سرانجام نمی‌رسید، مسعود از کوهنوردانی‌ست که خوب می‌بیند، خوب ارتباط برقرار می‌کند، مطالعه را می‌شناسد و وسواس دارد.
    (بیشتر…)

  • عکس‌هایی از طبیعت چابکسر

    با سلام خدمت ورگ عزیز
    به عنوان مخاطب هر روزه سایت، گاهی دلم برای بخش «غیره» سایت شما تنگ می‌شود. گاهی باید رفت سراغ «غیره»ها. مخاطب دلش می‌گیرد از این همه یادداشت و مقاله.
    در روزهای آخر ماه مرداد سفری به مناطق کوهستانی چابکسر در منتهی‌الیه مرزهای سیاسی گیلان داشتم که در آن خشکی اواخر مرداد انتظار هر چه داشتم جز آن همه طراوت که بدون شک که نقش بی‌نظیر جغرافیای گیلان را به رخ آدمی می‌کشد!
    روند انتشار یادداشت‌ها در سایت از یک سو و کمتر شناخته شده بودن مناطق کوهستانی چابکسر به دلیل موقعیت دور از مرکز آن سبب شد که تعدادی عکس را خدمت شما ارائه کنم تا با قرارگیری در سایت، البته بنا به میل شما، شناخت‌نامه تصویری از آن باشد. باشد که مورد پسند قرار گیرد.

    نیما فرید مجتهدی

    نمائی از ارتفاعات حوضه آچی‌رود چابکسر است با مناطق چون تمشه کوه
    نمائی از ارتفاعات حوضه آچی‌رود چابکسر است با مناطق چون تمشه کوه

    (بیشتر…)

  • پرستشگاه‌های کوهستانی البرز (شرق گیلان و غرب مازندران)

    اشاره:
    موضوع پرستشگاه‌های کوهستانی وقتی توجه نگارندگان این نوشتار را به خود جلب نمود که در بازدیدهای میدانی از کوه‌های شرق گیلان و غرب مازندران و صعود به قله‌های این مناطق، به بقعه‌هایی برخورد نمودیم که در سکوت و خلوتی بی‌مانند بر قلل مرتفع کوهستان‌های البرز آرمیده بودند، گاه آن چنان ساده و بی‌پیرایه که انسان، تحت تاثیر سادگی و سکوت حاکم بر محیط آن قرار می‌‌گرفت. فراوانی و پراکندگی این بقعه‌ها بر روی قلل کوهستانی البرز، به خصوص در شرق گیلان و ویژگی‌های منحصر ‌به ‌فرد این مکان‌ها سبب شد، تأملی بر این پرستشگاه‌ها  داشته و  با گرد‌آوری اطلاعات در زمینه این مکان‌ها و کنار هم چیدن آن‌، با دیدی جامع‌ به مطالعه این اماکن مقدس بپردازیم.  لازم است اشاره نماییم که منظور از بقاع کوهستانی در این یادداشت، بقعه‌هایی است که بر نوک قلل کوه‌ها‌، یا در فاصله‌ای دور از آبادی، بر روی یال و خط‌الراس کوه‌ها قرار دارند.  بنابراین بقاع روستاهای مناطق کوهستانی مانند بقعه شاه‌شهیدان در منطقه دیلمان، یا امام‌زاده برهان در روستای میج اشکور از این مسئله مستثنی می‌باشند.

    از ویژگی‌های این اماکن مقدس می‌توان موارد زیر را نام برد:
    الف- این مکان‌های مقدس و امام‌زاده‌ها، اکثرا بدون شناسنامه و شجره‌نامه می‌باشند‌، همان‌طور که می‌دانیم  بیشتر بقاع دارای شجره‌نامه هستند و این شجره‌نامه در اعتبار بخشی به یک بقعه نقش مهمی بازی می‌نماید -هرچند برخی از این شجره‌نامه‌ها جعلی و کپی‌برداری از روی هم می‌باشد- طبق شواهد  موجود (ستوده،1374؛ ؛جکتاجی،1385،21‌؛غلامی1387،16) بوده‌اند متولیان و افرادی که به دلیل اهمیت شجره‌نامه‌ها سعی در شجره‌نامه‌سازی برای بقاع مختلف نموده‌اند اما نکته جالب بعضی از این بقعه‌ها این است که، مردم بومی با تمام احترام و اعتقادی که به این بقاع دارند، سعی در انتساب این بقعه‌ها به هیچ پیامبر و یا امامی ندارند و حتی مردم محلی مصر در القای این فکر به فرد غیر بومی نمی‌باشند که فرد مورد احترام حتما نواده امام خاصی است!  به طور مثال در زیارتگاه ِ‌سماموس، ‌شاه سفید کوه، ملاخورشه این مساله مشاهده می‌گردد.
    ب- اطلاق اسم شاه به برخی از این بقعه‌ها. در خیلی از این بقعه‌ها ما نامی از پیشوند امام‌زاده یا سید نمی‌بینیم، این مسئله نیز ‌ جالب توجه می‌باشد و حداقل نشانه‌ای از این مطلب است که متوفی که در آن مکان دفن است، امام یا امام زاده نیست، مانند شاه‌‌ سفید‌ کوه در جؤراشکور(میج)، ‌ملا‌‌ خورشه ‌‌شاه در شوئیل، هرچند  اطلاق بابا، شاه و سلطان در برخی مناطق از القاب و عناوین بزرگان متصوفه است (ستوده،1374،ص4). اما شواهدی از تصوف در این مکان‌ها توسط نگارندگان مشاهده نشده است و در فهرست اسامی مکان‌ها و مزارهای مقدس صوفی‌ها، اسمی از این اماکن توسط نگارندگان دیده نشده است.
    پ- عدم وجود روز خاصی برای زیارت برخی از این بقاع و یا بزرگداشت روز شهادت و یا حتی برگزاری دهه محرم در برخی از این پرستشگاه‌ها از دیگر ویژگی‌های مشترک این بقاع است.
    ت- ‌نکته قابل توجه دیگر در برخی از این پرستشگاه‌ها عدم وجود سازه و بنا می‌باشد و اگر بنایی برای برخی از این اماکن ساخته شده قدمتی بیش از چند دهه ندارد.

    موقعیت منطقه‌ی مورد مطالعه:
    موقعیت منطقه‌ی مورد مطالعه، شرق استان گیلان و غرب استان مازندران می‌باشد. رودخانه سفیدرود مرز انتهایی غربی و رودخانه‌ی چالوس، مرز شرقی این محدوده انتخاب شده است.  چون مطالعه مرتبط با بقاع کوهستانی می‌باشد، محدوده‌ی مطالعه از جهت شمال کوهپایه‌های شمالی رشته کوه البرز را بعد از جلگه و در جهت جنوبی مرز انتهائی آن خط‌الراس اصلی البرز که مسلط به دره شاهرود است را در بر می‌گیرد.  روش مطالعه استفاده از منابع پایه در زمینه جغرافیایی-تاریخی وتاریخ منطقه و همزمان مطالعات میدانی می‌باشد (شکل.1).

    شکل(1) نقشه منطقه مورد مطالعه از دره سفیدرود در غرب و دره چالوس در شرق که مرز جنوبی آن را خط‌الراس رشته کوه‌های البرز محدود می‌سازد. (برای دیدن عکس با اندازه‌ی اصلی روی عکس کلیک کنید.

    (بیشتر…)

  • فيروزکوه، قلعه‌ای به بلندای خيال

    تقدیم به پوراحمد جکتاجی؛

    برای حس مشترک‌مان به فیروزکوه.

    یکته خؤجیر تاتایی فیروزکو جی
    یکته خؤجیر تاتایی فیروزکو جی

    اشاره: نقش زمین‌شناسی و جغرافیای طبیعی در به وجود آمدن افسانه‌ها و باورداشت‌های مناطق کوهستان شرق گیلان و غرب مازندران از موارد مطالعاتی نویسندگان این یادداشت می‌باشد. سازندهای زمین‌شناسی، عوامل جغرافیایی‌، فرایندهای فرسایشی و عدم اطلاع از ساز‌وکارهای این فرایندهای طبیعی در ایجاد اشکال سطح زمین، سبب شده، مردمی بومی در طی قرون متمادی برای وصف این اشکال در حد توان فکری‌ به ارائه داستان‌ها و افسانه‌ها بپردازند. در کوه فیروزکوه در جنوب‌شرقی دیلمان این مسئله حتی سبب شده برخی ازسیاحان و پژوهشگران درباره اینکه در این کوه قلعه‌ای وجود دارد، دچار اشتباه شوند.

    ‌متن کامل این مقاله‌ی خواندنی را دریافت کنید.

  • گرماوری برج (قلعه‌ی گرماور)

    دلیل اصلی تهیه این مطلب برای مخاطبان ورگ، استقبال آنان از مطلب «گنبد پیرمحله» می‌باشد. البته نه از دیدگاه گردشگری که نه رسالت سایت ورگ این مسئله می‌باشد و نه اینکه تهیه‌کننده، علاقه‌ای به این کار دارد. همان‌طور که از کامنت‌های مطلب «گنبد پیر‌محله» بر‌می‌آید، [متاسفانه به دلیل آسیبی که به آرشیو ورگ وارد آمده کامنتهای این مطلب حذف شدند.] اکثر قریب به اتفاق خوانندگان از وجود آن گنبد زیبا و تاریخی در استان گیلان بی‌خبر بودند و در تمامی کامنت‌ها‌، به وجود این اثر تاریخی افتخار نمودند. بنابراین، بر‌ سیاق مطلب قبلی، توضیحات برج گرماور از کتاب «آستارا تا استارباد» نوشته‌ی دکتر منوچهر ستوده اقتباس شده است‌. عکس‌های این مطلب در خرداد ماه 1385 برداشته شده و به مطلب پیوست شده است‌. چهار عکس هم به صورت جدا، از مسیر دسترسی و طبیعت زیبای مسیر برج گرماور، به خوانندگان تقدیم می‌شود.

    نیما فرید مجتهدی

    تصویر 1
    تصویر 1

    (بیشتر…)

  • گنبد پیرمحله

    دوست عزیز، ورگ؛
    با توجه به علاقه‌ای که به گنبد پیرمحله نشان می‌دادی و دغدغه‌ای که نسبت به آن داری، هم‌چنین عدم شناخت آن توسط خیلی از مخاطبان ورگ، بخشی از کتاب دکتر منوچهر ستوده [از آستارا تا استارباد] را که به معرفی این گنبد می‌پردازد بدون هیچ کم و کاستی به همراه عکس‌هایی که در دو نوبت از اين محل گرفته‌ام، تقدیم می‌کنم. امیدوارم مورد استفاده قرار گیرد. عکس‌ها در دو نوبت گرفته شده، به همین دلیل تفاوت‌هایی از نظر نور و… دارد.
    دهکده‌ی پیرمحله‌ی رانکوه، ده کیلومتری رودسر است. از حسن‌سرا که هفت کیلومتری شرق رودسر است، جادهای به طرف جنوب میرود و از دهکدههای اسماعیلآباد (=بی بی نظیر)، سالمحله (= سالومه محله)، کیانپشته (=کیوان پشته) و احمدآباد میگذرد. نرسیده به دهکده‌ی رودمیانه، راه پیرمحله، از دست راست جاده جدا میشود و مستقیماً به پیرمحله میرود. این دهکده گیلک‌نشین و جمعیت آن به سی خانوار میرسد.

    (1)
    (1)

    (بیشتر…)

  • جؤرپشته

    يکی از اهداف بلندمدت ورگ، واکاوی نام‌واژه‌های گيلکی و رديابی تحريف‌های انجام‌گرفته در اين نام‌واژگان است.
    نيما فريد مجتهدی، رفيق هميشه‌ی ورگ، بيشترين سهم را در اين تلاش دارد و هم‌او در ادامه‌ی دو يادداشت پيشين خود (در ارتباط با نام‌واژه‌های جؤرده و جؤردشت) اين‌بار با ارائه‌ی دو سند تاريخی در جهت اثبات بيش از پيش گفته‌های خويش برآمده است. يادداشت حاضر به همراه تصوير دو سند نام‌برده، دست‌رنج نيما فريد مجتهدی‌ست که با هم می‌خوانيم.

     

    نگارنده پیش از این در دو نقد در رابطه با نام‌واژه‌های جؤرده (جواهرده رامسر) و جؤردشت (جواهردشت سیاهکلرود) سعی نمود، ادله و منابع مکتوب و مستندی برای رد فرضیاتی که سعی در توجیه نام‌واژه‌های تحریف‌شده‌ی جواهرده و جواهردشت داشت، ارایه نماید. هرچند منابع ارایه شده در این نقدها دارای اعتبار تاریخی و علمی بود، ولی متاسفانه به دلیل این که نگارنده به اسناد تاریخی به ویژه سندهای ملکی تاریخی روستاهای جؤرده و جؤردشت دسترسی نداشت، نتوانست علاوه بر آن منابع تاریخی، سندی دست اول نیز ارایه کند. اما وقتی به مطالعه‌ی اسناد مبادله‌ی املاک در شهر لاهیجان مربوط به دوره‌ی قاجار مشغول بودم، در چند سند مالکیت نکته‌ای توجه مرا به خود جلب نمود که انگیزه‌ی اصلی نوشتن این مطلب در رابطه با نام‌واژه‌ی جواهر‌پشته در شهر لاهیجان، که گویا دچار سرنوشتی مشابه با جؤرده و جؤردشت بوده، گردید. (بیشتر…)

  • از همه‌جا سماموس، همه‌جا سماموس

    اشاره: عکس‌هايی که مشاهده می‌کنید، حاصل حدود چهار سال دقت و پژوهش در مورد کوه سماموس و دره‌های اطراف آن است. به این نکته توجه داشته باشید که کوه سماموس به صورت توده‌ای منفرد در شرق گیلان جلوه‌گر می‌باشد. این عکس‌ها چکیده‌ای از چند هزار عکس از این کوه می‌باشد، اين عکس‌ها جنبه زیباشناختی ندارند، بلکه تنها برای آشنایی از موقعیت کوه سماموس است که به مخاطبان ورگ تقدیم شده است. و توضیحات آن ساده و خلاصه می‌باشد که امیدوارم مورد استفاده‌ی دوستان قرار گیرد.

    نمایی از جبهه‌ی شمالی سماموس از روی قله اَته کو (عطا کوه)، ماه فروردین
    نمایی از جبهه‌ی شمالی سماموس از روی قله اَته کو (عطا کوه)، ماه فروردین

    [برای ديدن عکس‌ها در اندازه‌ی واقعی، روی‌شان کليک کنيد، در ضمن به دليل وجود عکس، بارگذاری صفحه ممکن است طول بکشد.] (بیشتر…)

  • واکاوی نامواژه‌ی سُماموز (سماموس)

    گيلان جان، ايلميلی سورخ ِ قبايه
    سُماموس تی چومه، دؤلفک تی پايه
    هزاران گب داره تی کاس ِ دريا
    بنازم تی چومه، تی دست و پايه
    م.مَندج

     

    نمایی از سُماموز از جاده هألی‌دشت به خسیل‌دشت
    نمایی از سُماموز از جاده هألی‌دشت به خسیل‌دشت

    مقدمه
    کوه سُمامُوز (سماموس) با ارتفاع 3703 متر، يک طاقديس مرکب و رورانده می‌باشد که توسط دره‌های رودخانه‌های پولرود [پولؤرود]، کاکرود، کَشکی، اژدهارود، سُموش و خشکه‌رود زهکشی می‌شود. اين کوه تنها قله‌ی بالای 3000 متر البرز می‌باشد که کمترين فاصله را با دريای کاسپين دارد. کوه سُمامُوز به علت ارتفاع زياد و جهت پر شيب آن که در سمت دريای کاسپين می‌باشد، از تمام مناطق شرق گيلان به صورت یک توده‌ی منفرد قابل رويت است. اين مطالعه با به‌کارگيری منابع و تلفيق نتايج آن‌ها سعی در ارائه‌ی يک واکاوی منسجم در مورد نام‌واژه کوه سُمامُوز دارد. (بیشتر…)

  • کالبدشکافی دغدغه‌ی يک پژوهشگر

    اشاره:
    با خواندن نسخه‌ی الکترونيکی مقاله‌ی «مشکلی به نام جواهرده يا ده جواهر» هفته‌نامه‌ی موج شمال در وبلاگ موج شمال در رابطه با نام‌واژه‌ی جؤرده (جواهرده) لازم دانستم نکاتی چند را در رابطه با اين مقاله در اين نقد بازگو نمايم. تا شايد اين شفاف‌سازی، هم براي نويسنده‌ی محترم مقاله مفيد واقع گردد، که به گفته‌ی خودشان دغدغه‌ی چندين‌ساله‌ی ايشان است و هم‌چنين يادآوری دوباره‌ای باشد درباره‌ی نام‌واژه‌های تحريف شده در زبان گيلکی و اصرار در کاربرد اين گونه تحريفات که به طور حتم در آينده به نفع زبان و هويت گيلکان نخواهد بود.

    جؤرده
    جؤرده

    بحث:
    مقاله‌ی مورد نظر حول سه فرضيه‌ی عمده در رابطه با نام‌واژه‌ی جؤرده مي‌باشد. که قبل از پرداختن به نقد، اشاره‌اي به اين سه فرضيه‌ی نويسنده را لازم مي‌دانم.
    (بیشتر…)

  • جؤردشت آری، جواهردشت خیر!

    نقدی بر کتاب جغرافیای تاریخی اشکورات با نگاهی گذرا به جواهردشت

    پیشگفتار:
    «بازیابی معانی و چگونگی نام‌گذاری واژه‌های جغرافیا کار پیچیده و دشواری است. توشه‌ای از دانش زبان‌شناسی، جغرافیا، تاریخ، جغرافیای تاریخی، دیرین‌شناسی، گیاه‌شناسی و جز این‌ها می‌خواهد. که بی‌تردید بایسته‌ی کاری گروهی است. بسیاری از این نام‌واژه‌ها از یک سو در بستر دگرگونی‌های زبانی رنگ باخته‌اند و یا در گذرگاه‌های گفتاری گونه‌گون شده و با گذشت سده‌ها و هزاره‌ها، بن‌مایه‌های خود را از دست داده‌اند و می‌توان گفت که لایه‌هایی از فراموشی و گمشدگی بر بدنه‌ی آن‌ها تنیده شده است و هم‌چنین از سوی دیگر توسط اهمال برخی دست اندرکاران و برخی افراد متصدی فرهنگی تغییر یافته‌اند. و ما نیز این واژه‌های نهان شده در لفاف زمانه را بر زبان می‌رانیم بی آن‌که از معانی آن چیزی بدانیم. با واکاوی این نام‌واژه‌ها می‌توانیم به برش‌های زیبای فرهنگ پیشینییان دست یابییم. از چگونگی نگاه و نگرش آنان به طبیعت و تاریخ و اسطوره، باورهای دینی و پیوندهای گوناگون فرهنگی آگاه شویم. بر ماست که در این راه از شیفتگی و ساده‌انگاری بپرهیزیم چون ره‌آوردی جز کژراهه ندارد.» (ایرج شجاعی‌فرد، گیله‌وا شماره ۲، صفحه‌ی ۱۵، با کمی تغییر)

    جؤردشت
    جؤردشت

    (بیشتر…)