دربارهٔ حریم پویای دریای کاسپین (حریم دریای کاسپین دقیقا چقدر و تا کجاست؟)

در این مورد یک مقاله از ناصر عظیمی و مریم مسکینی برای مطالعه پیشنهاد میشه که این مقاله رو میتونید از اینجا بگیرید و همچنین در همین ارتباط یک یادداشت تکمیلی هم از ناصر عظیمی در اینجا هست که نسبت به دستور اخیر ابراهیم رییسی در مورد حریم دریای کاسپین مسائل مهمی رو مطرح کرده. تصویر دستور مذکور هم این پایین میذارم.

نگاهی به نوشتن هادی غلامدوست

بر آستانهٔ چهارمین مجموعهٔ قصه‌های گیلکی‌اش (این متن به عنوان مقدمه در کتاب ولگ چاپ شده است.)

قصهٔ گیلکی یا آن طور که در گفتار رسمی معمول است «داستان کوتاه» گیلکی، گرچه در نشریهٔ دامون و پیش از گیله‌وا شکوفه زد اما رسایی و بلوغش در ارتباطی تنگاتنگ با آن چه در دههٔ هفتاد در مجلهٔ گیله‌وا چاپ شده بود و آن چه در دههٔ هشتاد در گروه داستان گیلکی خانهٔ فرهنگ گیلان تولید می‌شد شکل گرفت و بالاخره در اوایل دههٔ هشتاد در قالب کتاب ارائه شد. از نخستین گام یعنی دو مجموعه داستان چاپ شده از محمدحسن جهری و محمود طیاری تا امروز بدنهٔ داستان گیلکی تجربیات زیادی را از آن خود کرده است و چندین کتاب داستان گیلکی چاپ شده که از این میان می‌توان روی نام‌هایی همچون هادی غلام‌دوست و مسعود پورهادی و علیرضا بشردوست به عنوان نویسندگانی دست گذاشت که توانستند آثاری با کیفیت مطلوب و نگاهی مدرن و غنابخش نسبت به ادبیات بومی بنویسند. البته بررسی نقادانهٔ این نام‌ها و سایر نام‌هایی که این سال‌ها به گیلکی نوشتند و قصهٔ خوب به خواننده رساندند (و نه گزارش و خاطره و جوک و انشا) فرصت و تلاش دیگری می‌خواهد و نام بردن از این سه نفر به معنای رد سایر تلاش‌ها و نوشته‌ها نیست. چه بسا در میان کارهای دیگران هم آثار درخشانی موجود باشد که باید سر فرصت به آنها پرداخت.

ادامه خواندن “نگاهی به نوشتن هادی غلامدوست”

تاراج آیندهٔ حیات وحش گیلان؛ به بهانهٔ روز جهانی حیات وحش و انتقال دو گوزن زرد باقی‌مانده در گیلان به استان البرز

مارال گیلان

خبرگزاری جمهوری اسلامی، روز سه‌شنبه ۱۱ بهمن، از قول شهروز قلی‌نژاد رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان آستارا خبر داد که به دنبال ناموفق بودن اجرای طرح تکثیر در اسارت گوزن زرد در سایت طبیعت‌گردی پناهگاه حیات وحش لوندویل، دو رأس گوزن زرد ایرانی که در این پناهگاه باقی مانده، به منظور ساماندهی گوزن زرد ایرانی و با هدف پایش مستمر وضعیت سلامتی آنها، به سایت مجتمع تفریحی آموزشی ایثار در استان البرز انتقال داده می‌شوند.
این مقام مسئول، شرایط اقلیمی و محیطی، مناسب نبودن زیستگاه خاص گوزنها، شرایط نامناسب در وضعیت پوشش خاک، گیاه و رطوبت هوا را از جمله دلایل ناموفق بودن این طرح در راستای نگهداری و تکثیر گوزنهای زرد در آستارا برشمرد. در حالی‌که اصغر خودكار رئیس سابق محیط زیست آستارا در اول اردیبهشت ۱۳۸۷ که ۱۱رأس گوزن زرد ايرانی در این منطقه رها شدند، گفته بود: «سلامت آنها نسبت به گوزنهايی كه در زيستگاه كشورهای ديگر به سر می‌برند بيشتر و آستارا نيز مناسب با شرايط اين گونه‌ها است»! ادامه خواندن “تاراج آیندهٔ حیات وحش گیلان؛ به بهانهٔ روز جهانی حیات وحش و انتقال دو گوزن زرد باقی‌مانده در گیلان به استان البرز”

دۊخان مرأ

أفتؤ

دۊخان مرأ، دۊخان
اي جۊر دۊخان مرأ-
کي تي صدا
به کۊ بينيشته آفٚتابˇ
أرسؤنه وأگردانه
جي دؤب دکفته آدمانˇ راهي ىأ
ألأن کي خئلي وخته خؤفتدي
دپرکانه
اۊ جۊر کي گؤرخانه تأنه
زيمينأ خۊ نيهئبˇ جا بپرکانه
اۊ جۊر صدا مرأ دۊخان
بدأ
تي نازنين صدا جا آسمان واوه
گۊلانˇ ره هميشه آفٚتاب ببه.
ادامه خواندن “دۊخان مرأ”

دیه شوِ تاریک سی دیدنِ صو

سال ۸۱ کامپیوتردار شدم و وبلاگنویس. یک وبلاگ که جز دو نفر رفیق نزدیک هیچکس نمی‌دونست نویسنده‌اش منم. (محض آسایش خاطر بعضی‌ها که به خیرشان امید نیست عرض کنم که وبلاگ سیاسی نبود لطفا شر مرسانید.)
اون زمان وبلاگها اغلب موزیکی برای خودشون داشتند. این آهنگ یکی از وبلاگهایی بود که یک شب توی اینترنت پیدا کردم. شعری به زبان لری بختیاری:

دیه شوِ تاریک سی دیدنِ صو
تی به ره منشین
ایبَرت خَو
حالا ایتری
دی نگو نترم
خوت وُری بدرو
بیاو چی افتو…

(دیگر، شبِ تاریک، برای دیدن صبح/ چشم به راه منشین/ که به خواب خواهی رفت،/ می‌توانی/ نگو نمی‌توانم/ خودت طلوع کن و/ همچون خورشید بیرون بیا)
ادامه خواندن “دیه شوِ تاریک سی دیدنِ صو”

گیلکي فکته-دره؟

خئلي زمتؤن ىکچي گۊنيم ؤ تترج اۊنˇ سر استدلال کؤنيم ؤ نۊدؤنيم کي اۊن غلطه. بعضي عقيده’ن ىا ىپاره باورؤن، هيتؤرن. چاگۊده بۊبؤن ولي راسه-راسه نئن. اي باورؤنه اؤسانه (افسانه) ىا اسطۊره دۊخؤنيم. پيشتر مۊ ائره حقسأى بۊدم ىپاره اي اؤسانه’نه گيلکي زبؤنˇ سر نۊشؤن بدئم. (أگه تايسه نۊخؤندين ألنى بۊخؤنين.)

 

DSC00184

أمما ىکته اؤسانه راجه به گيلکي اينه کي اي زبؤن مرده-دره؛ فکته-دره؛ اصطلاحاً مؤنقرضأبؤدره!
ادامه خواندن “گیلکي فکته-دره؟”

زبان مادری و عدالت اجتماعی

کم-کم به روز جهانی زبان مادری (أمير ما ۱۸ برابر با دوم اسفند) نزدیک می‌شویم و توی اینترنت هم فعالان و دلسوزان زبان گیلکی مشغول فعالیت‌هایی برای این روز هستند که سعی می‌کنم در ستون وبمجی تا حد ممکن منعکسشان کنم.

به عنوان مثال ابتکار جالب “چالش روز جهانی زبان مادری” که توی تلگرام راه افتاده و امیدوارم توی وبلاگ‌ها هم گسترش پیدا بکند.

این متن هم تحت عنوان “زبان مادری و عدالت اجتماعی؛ گزاره‌هایی به بهانهٔ روز جهانی زبان مادری” نوشتهٔ خواننده و همراه این وبلاگ، احمد زاهدی لنگرودی است که با هم می‌خوانیم:

 

مقبرهٔ یادمان شهید؛ در دانشگاه پزشکی و بیمارستان داکا در بنگلادش. به یاد آنهایی که در ۲۱ فوریه ۱۹۵۲ به خاطر جنبش زبان بنگالی تظاهرات کردند و کشته شدند.
مقبرهٔ یادمان شهید؛ در دانشگاه پزشکی و بیمارستان داکا در بنگلادش. به یاد آنهایی که در ۲۱ فوریه ۱۹۵۲ به خاطر جنبش زبان بنگالی تظاهرات کردند و کشته شدند.

الف) تمسخر زبان گیلکی در کشور، متاثر از آسیب‌های استبداد سلطنتی در تمسخر اقوام حاشیهٔ فلات ایران است، که متاسفانه مختص به گیلکان هم نیست. به‌نام ملت‌سازی، در ظاهر پیشرفت و با شعار جعلی «تمدن بزرگ» و با تحقیر فرهنگی و حذف مشارکت اقتصادی-سیاسی اقوام گوناگون فلات ایران -که منع آموزش و گسترش کاربرد زبان مادری و گویش‌های بومی ذیل طرح‌های توسعهٔ سرمایه‌دارانه، موسوم به «نوسازی» بارزترین نمود آن بود- اقدام به حذف زبان مادری مردمی شد که نظام حکومت مرکزی از هرکدام به نوعی کینه‌ای در دل داشت. از گیلک و بلوچ و کورد و تورک و عرب؛ پس به تمسخر زبان آنان نشست و بیان افراد الکن و نادان را در نمایش‌های عمومی و رسانه‌ها به آن زبان‌ها ترویج داد. آسیبی که تاثیرش هنوز هم برجاست. ادامه خواندن “زبان مادری و عدالت اجتماعی”