۱
این سوال که خواندن کدام کتاب در مورد فلان مقولهی تاریخی یا ادبی و هنری برخوردار از اهمیت است یا به اصطلاح «از چه کتابی شروع کنم؟» برای همهی آنانی که کتاب خواندن بر اثر یک اتفاق شخصی یا اجتماعی در زندگیشان تبدیل به ضرورت میشود تجربهای آشناست.همچنین طرح این پرسش برای بزرگترها و دیرتر پا به میدان گذاشتهها از جانب تازه جوانهایی که این اتفاق در زندگی روزمرهشان همراه بود با گشوده شدن فضای فرهنگی در میانهی دههی ۷۰ و پرتاب شدن ناگهانی به این فضا نیز تجربهایست آشناتر.
ورود تعداد زیادی اسم و کتاب به ذهن آنانی که هر نام نمادینی در حوزهی تاریخ و جامعهشناسی و اندیشه و هنر جذبشان میکرد و در آن سرکی میکشیدند همبستهی همین وضعیت بود. تلاقی جوانی با اتفاقی در دل تاریخ و فرهنگ.
آشنایی این نسل با نامهایی چون خودزکو و رابینو و محمود پاینده و مرعشی و ستوده و جکتاجی و سرتیپپور و… به واسطهی زندگی در گیلان و پررونق بودن مجلهی گیلهوا و برپایی جلسات و سخنرانیها و… از ضرورتهای ورود به میدان فرهنگ آن روزها به شمار میرفت. نسل گذشته در دورههای تاریخی مختلف توانسته بود کمتر یا بیشتر با خلاقیتها و نوآوریهایش و خلق آثاری در هنر و پژوهش از اعتبار قابل توجهای در میان اهل کتاب و قلم گیلان -حتی نزد آنانی که علاقهای به مسائل بومی نداشتند- برخوردار شود. Continue reading
برچسب: بابک حیدری
یا چهگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و به «کار فرهنگی» عشق بورزم.
اگر بپذیریم که تفکر و زندگی همواره دو قطب مجزا، ناسازگار و گاه حتی متضاد جوامع بشری بودهاند و زندگی کردن به معنای روزمرهاش بینیاز از تفکر است، آنگاه میتوان نتیجه گرفت که پیوند میان این دو، یعنی مداخله تفکر در زندگی روزمره، نه امری تصادفی و طبیعی بلکه نیازمند تلاش فردی و جمعی و کوشش مستمر است.
با اتکا به تجربهی شخصی و جمعی میتوان ادعا کرد که آدمیانی که فکر کردن را وارد زندگی خود کردهاند، یعنی آنان که کتاب میخوانند، با دوستان خود به بحث مینشینند و در پدیدههای پیرامون خود دقیق میشوند و مهم تر از همه اهل پرسشگری و طرح مسئلهاند، اندکی متفاوت از مردمان عادی یا به قولی عوام زندگی میکنند.
به نظر میرسد دستهبندی مطبوعات، کتابها و نشریات به کتاب یا نشریه «زرد» و در مقابل، کتاب و نشریهی روشنفکرانه نیز از همین تفاوت ناشی میشود. کتابها و نشریات زرد یا عامهپسند در خدمت زندگی روزمرهاند، غالباً از الگوهای مد روز تابعیت میکنند، هدفشان یاری رساندن به شهروندان برای تندرست زیستن، لذت بردن و در عین حال نیروی کارِ سالم بودن است و مهمتر از همه این نشریات مشوّق مصرفِ کالاهای جورواجورند؛ اطلاعات پزشکی و آشپزی میدهند، سرگرمی و جدول دارند، میخندانند، میگریانند، با سلیقهی عوام جور و هماهنگ هستند و با اخلاق جمعی و فرهنگ عمومیِ جامعه سر ستیز ندارند. همچنین در همهی دورهها با گفتار رسمی همخوان و همراهند. مطبوعات زرد نه ادعایش را دارند و نه اساساً قادر به طرح پرسش و مسئلهاند، چراکه پرسشگری با ماهیت مطبوعات زرد در تضاد است. زندگی روزمره به خودآگاهی نیازی نداشته و بدون آن نیز می تواند به حیات خود ادامه دهد. Continue reading
