اشاره:
با خواندن نسخهی الکترونيکی مقالهی «مشکلی به نام جواهرده يا ده جواهر» هفتهنامهی موج شمال در وبلاگ موج شمال در رابطه با نامواژهی جؤرده (جواهرده) لازم دانستم نکاتی چند را در رابطه با اين مقاله در اين نقد بازگو نمايم. تا شايد اين شفافسازی، هم براي نويسندهی محترم مقاله مفيد واقع گردد، که به گفتهی خودشان دغدغهی چندينسالهی ايشان است و همچنين يادآوری دوبارهای باشد دربارهی نامواژههای تحريف شده در زبان گيلکی و اصرار در کاربرد اين گونه تحريفات که به طور حتم در آينده به نفع زبان و هويت گيلکان نخواهد بود.
بحث:
مقالهی مورد نظر حول سه فرضيهی عمده در رابطه با نامواژهی جؤرده ميباشد. که قبل از پرداختن به نقد، اشارهاي به اين سه فرضيهی نويسنده را لازم ميدانم.
1- «…در ساير سرزمينهای امپراطوري ساساني گسترش مييابد و مردگان را عمدتاً در بلنديها و درون دخمههاي به همراه لوازم زينتي دفن ميکردند، چنين روشي در منطقهی هوسم (رودسر) تا بارفروش (بابل) به شدت رواج داشته است. و عمدهی زرتشتيان تا پيش از حکومت آلبويه در اين نواحي به روش پدرانشان، مردگان خود را دفن ميکردند، بيشک جواهرده نيز از اين امر مستثني نبوده است، بنابراين مزارهايي که در منطقهی ورودي جواهرده… به عنوان (گبر گور) ديده ميشود که اکثرا دخمههاي آذين شده از طلا و جواهر بود، به هر روي واژهی جواهر را ميتوان «اضافهی مغلوب» ده جواهرنشان دانست، دهي که مملو از جواهر بود».
2- در فرضيهی دوم نويسنده، نامواژهی اصيل جؤرده (ده بالا) را با يک فرضيه که متاسفانه هيچ منبعي براي آن ارائه نشده رد مي کند. «برخي جؤرده را ده بالايي ميدانند يعني جؤر به معناي بالا و ديه به معناي ده… اما اين نظر از اشکال به دور نيست و آن شائبهی تاخير اين نامگزاريها است. نامگزاري روستاها و بخشها به دو گروه شرقي و غربي مثل آذربايجان شرقي و غربي يا سفلي و عليا به تاريخ 150 ساله اخير برميگردد، يعني دقيقا از دورهاي که نظام خاني و خانزادگي و ملوک الطوايفي در ايران رواج پيدا کرد. در هيچ يک از فنون کهن اين گونه تقسيمبنديها را نمييابيم…»
3- و اما در فرضيهی سوم نويسنده با استناد به اوستا و همچنين زبان پهلوي به واکاوي نامواژه ميپردازد: «در اوستا JAVA به معناي گندم است، JAV وJAW نيز در زبان پهلوي به معني «جو» است. واژهی دهار (DAHAR ) نيز به معني شکاف کوه است، در مجموع مفهوم جواهرده «گندمزار بين دو شکاف کوه است» و معتقدند واژهی «جوادهار» در تطور زباني به جواهرده تبديل شده است. و با مثالي از وضعيت سابق کشت گندم و جو در جواهرده و موقعيتهاي سکونتگاهي فرضيهی خود را آزمون کرده و شواهدي براي اثبات آن ميآورد. در پايان هم فرضيهی سوم را نسبت به فرضيههاي ديگر درستتر دانسته و با دعوت از ديگران براي ارائهی فرضيات دربارهی نامواژهی جواهرده قول دادهاند که «هرکه از من پرسيد که معني جواهرده چيست؟ همين را برايشان تعريف خواهم کرد» که منظور از همين، فرضيهی سوم ايشان است.
نکتهی اول – نويسنده در نوشتار خود مدعي ست که سابقهی واژهی جؤر و جير به بيش از 150 سال نمي رسد و پيدايش آن به دورهی فئودالي و اربابي ميرسد. و حتا کتاب ناصرخسرو را مثالي براي اين ادعا ميدانند، اينکه منبع اين فرضيه از کجا آمده يا اينکه موضوع تحقيق مستقلي بوده است، برای نگارندهی نقد، مورد ابهام است! اما نگارندهی نقد براي اينکه نشان دهد سابقهی نامواژهی جؤرده به بيش از 150 سال ميرسد بخشي از کتاب سيد ظهيرالدين مرعشي مربوط به قرن 9 هجري قمري (حدود 6 قرن پيش را) به عنوان شاهدي بر رد اين فرضيه ميآورد. مرعشي در اين کتاب ضمن بيان وقايع سنه 888 ه. ق. به سفر ميرزاعلي، سلطان بيهپيش به سختسر اشاره نمود: «روز شنبه دوم ربيع الآخر مطابق بيست و ششم شهريور ماه قديم فکر عالي بر آن مصروف شد که جهت سخت سر تشريف فرمايند. و از آنجا به ييلاق شکور (اشکور) به سعادت اقدام نمايند. روز مذکور چون عنان عزيمت معطوف شد، شب يکشنبه به کنار پلورود، به خانهی سيد يحيي فرود آمدند… شب دوشنبه در قريه شيوه زايان ولايت سيا کلرود فرود آمدند. و روز مذکور به موضعي که آب گرم از قدرت سبحاني نابع است،… روز مذکور کوچ کرد و به ولايت تنهجان(1) به قريه جؤرده که مقام و مسکن والي آن بقعه است فرود آمدند،… روز مذکور عنان عزيمت به تفرج قلههاي گرجي کو و تنهج مصروف فرمود… در روز مذکور به جؤرده ناحيه وَسکوُ فرود آمد و ديالمه آن ديار عبوديت به جا آوردند. شب سهشنبه همانجا بود و روز مذکور به تخت شکور (اشکور) به سعادت قدوم شريفه مشرف گشت…» ( مرعشي، به تصحيح و تحشيه ستوده، 1347). اين نقلقول از مرعشي نمايانگر دو مسئله است:
1- نامواژهی جؤر و جير پيش از تاريخ اظهارشده توسط نگارنده (150 سال) در نامواژههاي گيلان و مازندران وجود داشته است.
2- تاکيد بر اينکه نام قبلي اين مکان از قديمالايام جؤردي (جورده) بوده و جواهرده ساخته و پرداختهی چند دههی اخير است.
نکتهی دوم – در رابطه با مقاله اين مسئله است که چگونه مؤلف فرضيهی خود را بر يک نامواژهی متأخر تحريفشده بنا نهاده است؟ سوال نگارندهی نقد اين است که آيا ميتوان با ناديده انگاشتن نام قديمي يک مکان که تا چندي پيش جؤردي (جؤرده) بوده، به واکاوي آن پرداخت؟ اينکه نام اين روستا جؤردي (جؤرده) بوده است را با مراجعه به خيلي از منابع مکتوب (سجادي، 1383؛ ستوده، 1371 و رحيميان، 1382) و حتا با چند سؤال در خود روستا ميتوان دريافت.
نکتهی سوم – همانطور که در مقالهی قبلی (جؤردشت آری، جواهردشت خير!) بیان نمودم، اگر قرار باشد به دلیل وجود آثار ارزشمند در دل خاک، که به گفتهی نویسنده از منطقهی هوسم (رودسر) تا بارفروش (بابل) مرسوم بوده، نام منطقهای جواهرده یا جواهردشت شود، چرا فقط یک یا دو منطقه این نام را گرفته اند؟ در حالی که خیلی از مناطق این محدوده برای این نامگزاری مناسبتر بودند (از جمله املش با گنجینهی بیبدیل خود). بنابراین با این فرضیه در کل منطقهی رودسر تا بابل، مملو از جواهردهها، جواهردشتها، جواهرکوهها و… خواهد بود! بنابراين هرگونه فرضيهاي در رابطه با نامواژهی جؤرده خود به خود رد خواهد شد. اميد است اين نقد پاسخي به سوال نويسندهی مقاله و ديگر علاقهمندان باشد.
منابع :
1. سجادی ، سید محمد تقی ، 1383 ، ” تاریخ و جغرافیای تاریخی رامسر ” ، انتشارات معین ، تهران .
2. ستوده ، منوچهر ، 1374 ، ” از آستارا تا اِستارباد ، جلد سوم ، آثار و بنا های تاریخی مازندران غربی “، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ، تهران .
3. رحیمیان ، حسن ؛ 1383 ، ” فرهنگ زبانزدهای رامسر ( سخت سر ) ” ، انتشارات معین ، تهران .
4. مرعشی ، سید ظهیر الدین ، ( 1347 ) ، ” تاریخ گیلان و دیلمستان “، تصحیح و تحشیه منوچهر ستوده . انتشلرلت بنیاد فرهنگ ایران .
5- http://mouj86.blogfa.com/post-13.aspx
پانويس:
1) سید محمدتقی سجادی پژوهشگر رامسری و نویسندهی کتاب «تاریخ و جغرافیای تاریخی رامسر» در صفحات 482 و 483 به دلایل مستند، جؤرده را مرکز ولایت تنهیجان معرفی نموده است. هر چند دکتر ستوده تنهیجان را منطبق بر خاک اشکور علیا [جؤر اشکور] میداند. با این حال فرقی در این امر که نامواژهی جؤرده سابقهای بیش از 150 سال دارد، نخواهد داشت.
دیدگاهها
یک پاسخ به “کالبدشکافی دغدغهی يک پژوهشگر”
سبک نام گذاری بالا(جور) و پایین (جیر) از قدیم مرسوم بوده، من جوردشت و جورده بودم، توی جوردشت فهمیدم تمامی نام گذاری های مناطق بر اساس ویژگی های جغرافیایی اونجا انتخاب شده، دو سه نمونه رو برام توضیح دادن که الان یادم نمیاد. سند و مدرکی برای حرفم ندارم، ولی با همین استدلال هم جور به معنای بالا(جغرافیایی) منطقی به نظر میرسه، تنها چیزی که مطمئن هستم همون نامگذاری بر اساس خصوصیات جغرافیایی هست که میشه به راحتی همین الان از مردم منطقه پرسید و اون ها چرایی نام گذاری رو هم توضیح میدن.