در ماههای پايانی سال ۱۳۸۳، نامهای سرگشاده، به ابتکار گروه تحريريه نشريه دانشجويی نیناکی و به امضای جمع زيادی از استادان و دانشجويان گيلک دانشگاه گيلان، خطاب به رياست صدا و سيمای جمهوری اسلامی، مرکز گيلان ارسال و در نشريات چاپ شد.
از آنجايی که متن نامه مذکور حالت اعتراض و به سياستهای فرهنگی آن سازمان داشت و با توجه به اين نکته که نيکوتر است که به دنبال هر اعتراض به وضعی، پيشنهادی هم برای اصلاح آن وضع داده شود، همان گروه تحريريه که اينک در نشريه دانشجويی زيته به فعاليت خويش ادامه میدهند، در اين نامه، قصد دارند که پيشنهادات خويش را به گوش مسئولان امر برسانند.
پيش از هر چيز، نويسندهگان اين نامه و نيز خوانندهگان آن، بايد از دو امر مطمئن باشند. اول آنکه، آيا مسئولان سازمان صداوسيمای مرکز گيلان، قصد حفظ زبان گيلکی به عنوان يک زبان ايرانی و احيای هويت بومی گيلانزمين را دارند يا نه؟! و دوم آنکه مخاطب اصلی برنامههای اين سازمان در راديو و تلويزيون، ساکنان منطقه گيلان که اکثريتشان به گيلکی صحبت میکنند و يا با آن آشنايی دارند، میباشند يا نه؟
اگر پاسخ دو پرسش بالا، آری است، از مسئولان محترم و زحمتکش سازمان، تقاضا داريم که به پيشنهادات ما، به عنوان جمعی از دانشجويان که در نشريهای دانشجويی و برای فرهنگ بومی گيلان زمين قلم میزنيم نيز اندک توجهی کنند، شايد از ميان درددلهای ما نيز ايده کاربردی برای سياستگذاران و برنامهسازان آن سازمان به دست آمد. با اين اميد، پيشنهادات خويش را مطرح میکنيم:
1-توجه بيشتر به موسيقی پاپ و سنتی گيلکی
1-1- چرا به طور جدیتر و بيشتر و نه تنها به عنوان خالی نبودن عريضه، از خوانندهگان پيشکسوت و نيز خوانندهگان جوان که آثار موسيقی پاپ يا سنتی با ملودیهای بومی و اشعار گيلکی توليد میکنند، استفاده نمیکنيد؟
چرا در سالهای پيشتر، برنامهای بهنام پنجره از شبکه سراسری سوم سيما، با دعوت از دو هنرمند بزرگ گيلانی، آقايان کيومرث ملکمطيعی و ناصر مسعودی و اجرای بسياری از آهنگهای خاطرهانگيز و نيز آهنگهای جديدتر استاد مسعودی، توانست يک شب فراموشنشدنی را به مخاطبان خويش هديه کند و موفق به جذب خيل عظيمی از بينندهگان شبکههای ديگر تلويزيونی شود. تا جايی که بسياری برنامه مذکور را ضبط کردند و درخواست پخش مجدد آن را داشتند. در حالی که شبکه استانی گيلان، از حضور اين بزرگان و هنر صددرصد بومیشان بیبهره است.
1-2- استفاده از آثار موسيقی اجرا شده در پيش از انقلاب، که مشکلی از نظر قوانين مميزی صدا و سيما ندارند، چه اشکالی دارد؟ همين حالا، شبکه راديويی پرطرفدار پيام، اقدام به پخش آثار قديمی و معروف موسيقی هنرمندان پيش از انقلاب (آن دسته که دارای مشکلی نيستند) کرده است. با توجه به اين نکته، پخش ترانههای قديمی اساتيدی همچون عاشورپور، مسعودی، پوررضا، جفرودی، دعايی و… که دارای بار عاطفی بسياری در بين مردم گيلان و مازندران هستند، چه اشکالی دارد؟
2-چرا مجريان و گويندهگان گيلکی حرف نزنند؟
دستکم میتوان در برنامههايی که مهمان برنامه قادر به صحبت کردن به گيلکی هست، مجری برنامه نيز با وی به گيلکی صحبت کند. چرا مجريان پرطرفدار شبانه اين شبکه بايد فارسی صحبت کنند و وظيفه صحبت کردن به گيلکی را به عهده شخصيتها و مجریهای طنز برنامهها میگذاريد؟
3-مجريان از عنوان کردن «زبان گيلکی» ترسی نداشته باشند.
چرا هنوز هم نمیبايد تکليف مجريان برای گويش، لهجه يا زبان خواندن زبان گيلکی روشن نشده باشد؟ اگر با همه برهانها و دلايل زبانشناسانه، هنوز هم زبان گيلکی را زبان نمیدانيد، دستکم در گويش يا لهجه خواندن آن در برنامههای صداوسيما به قطعيت برسيد و تکليف مخاطب را روشن سازيد.
4-اخبار گيلکی را به منبعی برای کسب خبر تبديل کنيد.
اخبار گيلکی، تنها در حد رفع تکليف نبوده و زبان به کار برده شده در آن، تنها جملاتی فارسی با افعال گيلکی در پايان نباشد. میتوان کاری کرد که اخبار گيلکی، به زبان گيلکی واقعی گفته شود و در ضمن، منبع مهمی برای اطلاعرسانی روزانه مردم از اخبار استان گردد. چگونه است که مردم در ساعتهای خاصی چون 21 يا 22:30 بر حسب نياز به مطلع شدن از اخبار کل کشور و جهان به برنامههای خبری مذکور روی میآورند، همانطور نيز برای مطلع شدن از اخبار استان در ساعت مقرر، به اخبار گيلکی راديو و تلويزيون مرکز گيلان روی آورند. و اين نخواهد شد جز با جدی گرفتن اخبار گيلکی.
5-واحد دوبلاژ راهاندازی شود.
چرا در راستای دوبله محصولات هنری غيرگيلکی به گيلکی فعاليتی صورت نمیگيرد؟ در حالی که نمونههای بسياری در مراکز استانهای ديگر ديده شده است.
6-به برنامههای کودک اهميت داده شود.
وقتی که شهر و روستا پر شده از سیدیهای کارتون و فيلم و موسيقی به زبانهای خارجی، چرا در برنامههای ويژه کودکان از آشنايی کودکان با زبان گيلکی خودداری میشود؟ در حالی که میتوان با استفاده از زبان گيلکی در برنامههای کودک و از زبان مجريان برنامهها، کودکان اين استان را با فرهنگ بومی خويش آشتی داد و حرکتی هرچند کوچک در مقابل تبليغ رسانههای بيگانه که کودکان ايرانزمين و فرهنگ رنگارنگ بومیشان را نشانه رفتهاند انجام داد.
7-مرثيه و تبليغات مذهبی به زبان گيلکی را بيشتر و بيشتر کنيد.
مردم اين استان، همچون اکثر ايران مسلمان و شيعه مذهب و علاقمند به اهلبيت پيامبر اسلام هستند. هنوز هم در بسياری از مناطق استان، مرثيهها و نوحهسرايیهای زيبايی به زبان گيلکی اجرا میشود که خيلی بيشتر از نمونههای فارسی آن زمزمه دلهای عاشق اين مرز و بوم است. چرا از تاثيرگذاری زبان گيلکی در پررنگ شدن فضای معنوی استان گيلان در صداوسيما استفاده نشود؟
در پايان از همه دستاندرکاران آن سازمان، به خاطر زحماتشان قدردانی میکنيم و اميدواريم که پيشنهاداتمان تاثيری هرچند اندک در سياستهای برنامهسازی آن سازمان داشته باشد.