زبان گفتاری مردم لاهيجان، (گيلکی (بيهپيش) است که با گيلکی رشت (بيهپس) از نظر آوايی، واژگانی و پارهای ويژگیهای دستوری تفاوتهايی دارد. گيلکی بيهپيش خود از گونهای که در نواحی کوهستانی به آن سخن گفته میشود، يعنی گالشی، متمايز است. گيلکی از گروه زبانهای شمال غربی يا گروه زبانهای کرانهی خزر است. ديگر زبانهای اين گروه عبارتاند از: کردی، بلوچی، تالشی، تاتی، گونههای مرکزی ايران و بخشی از گونههای فارسی و ارمودی در افغانستان و پاکستان و پراچی در تاجيکستان و افغانستان و هندوستان. برخی گيلکی را به نام پهلوی خواندهاند. حمداله مستوفی قزوينی مینويسد: در گشتاسفی که بخشیست در مجاورت دريای خزر و نزديک «ساليان»، زبانشان به پهلوی به جيلانی (گيلانی) باز بسته است. مستوفی پهلوی را شبيه و وابسته به گيلکی میداند. در ميان اشعار گويندگان بعد از اسلام به آثاری برمیخوريم که به مازندرانی و گيلکی کنونی نزديک است. همچنين در گذشته کسانی را که ترانههای گيلکی میخواندند پهلویخوان میناميدند.
عباس اقبال نظر متفاوتی در اين مورد دارد. او مینويسد: در دورهای که خط و کتب پهلوی و همراه با آنها اشعار و سرودهای هجايی قديم ايرانيان از ميان میرفت و نظم جديدی روی کار میآمد، يعنی در قرن اول و دوم هجری، در ميان عامه يا ولاياتی که هنوز شعر دری در آن چندان نفوذی نداشت، به همان وضع قديم اشعار و سرودهايی ترکيب میکردند و میخواندند که هنگام خواندن به نظر موزون و اهنگين میآمد ولیچون آنها را بر روی کاغذ مینوشتند، آشنايان به عروض عرب انها را در رديف کلام منثور میگرفتند. و به همين علت هم آن نوع اشعار را فهلويات میگفتند؛ يعنی اشعار ولايتی در مقابل سخن دری که زبان شهرها و دربار و علو و ادب بود و فهلويات در ولايات ساحلی بحر خزر و آذربايجان و قسمت غربی ايران از ری به طرف مغرب بسيار معمول بوده و شعرای معتبری مثل بندار رازی و باباطاهر عريان و کافی ظفر همدانی به آن احان اشعاری سرودهاند و هنوز هم در بعضی از قسمتهای گيلان اهالی هر آوازی را که به زبان فارسی ترکيب شود تصنيف و آوازهای گيلکی را که لهجهی هاص ايشان است پهلوی میگويند.
منورسکی اعتقاد دارد که فهلوی نام گونهی زبانی منطقهی فهله بوده است که بعدها به گونههای غربی ايران اطلاق شده است و اين گسترش پيدا کرده و بعدها به گونههای زبانی کرانهی خزر نيز اطلاق شده است.
گونههای زبانی رايج در استان گيلان را میتوان به سه بخش تقسيم کرد:
1. گونههای گيلکی
2. گونههای غيرگيلکی از گروه زبانهای کرانهی خزر.
3. گونهی ترکی آذری (غير ايرانی).
1. گيلکی خود سه گونهی عمده دارد.
الف. گونهی گيلکی لاهيجان (بيهپيش) در منطقهای محدود از شمال به دريای خزر، از جنوب به بلندیهای سياهکل، از غرب به آستانه و حسنکياده تا مرزهای کوچصفهان و از شرق به لنگرود و رودسر که به تدريج به گويش مازندرانی میآميزد.
ب. گونهی گيلکی رشت (بيهپس) که در رشت، خمام، بندر پهلوی [انزلی]، فومن و شفت به آن سخن میگويند.
ج. گونهی گالشی. گونهی ديگری از گونههای گيلکی است که مردم نواحی کوهستانی لاهيجان به آن سخن میگويند.
2. گونههای غيرگيلکی از گروه زبانهای کرانهی خزر.
الف. تالشی. در تالش، دولاب، ماسال شاندرمن و اسالم به آن گفتوگو میشود.
ب. تاتی. از ديگر گونههای زبانی کرانهی خزر است که در چند آبادی از بخش رودبار زيتون به آن سخن میگويند.
ج. کرمانجی. از گونههای کردیست که در فاراب و کرمانج عمارلو به ان گفتوگو میشود.
3. ترکی آذری. گونهی زبانی غيرايرانی که در منطقهی آستارا رايج است. در بندر ازنلی و طوالش نيز سخنگويانی دارد.
منبع: گويش گيلکی لاهيجان. واژهنامه و پارهای ويژگیهای آوايی و ساختواژهای. جلد اول. دکتر نادر جهانگيری. چاپ دانشگاه مطالعات خارجی توکيو.