در این نوشته میپرسیم زبانهای فرودست آیا میتوانند راهی برای برهم زدن نظام سلطه زبانی بیایند؟ آیا زبانهای حاشیهای در نظام سلطه زبانی ملی یا فراملی میتوانند خود را همچون زبان ادبی یا فلسفی از نو بسازند؟ نخست توضیح کوتاهی درباره نظام سلطه زبانی و زبانهای حاشیهای میدهیم. سپس با بررسی مختصر رسالهای از دانته میکوشیم مسئلله را از زاویه دید او شرح دهیم و به نکات سودمند رویکرد او اشاره کنیم.
زبان سیاسیست. تاریخ زبان محل نبرد نیروها بوده است. هر نیرویی تاریخی به درون زبان رخنه میکند و آن را به فرمان خویش میگیرد. زبان نیز به نوبه خود داغ نبرد نیروهای تاریخی را در خود حمل میکند. بسیاری از کلمات، تاریخی خونبار دارند. مثلاً نام شهرها از دسته کلماتی هستند که تاریخی خشن را با خود حمل میکنند و بهروشنی جلوه زبانی نبرد نیروها را نشان میدهند. (بیشتر…)