متداول است که گفته میشود «استالین نام آذربایجان را بر روی کشوری نهاد که قبلاً اران نامیده میشد». این سخن نادرستی است که از فرط تکرار شبیه به واقعیت شده است.
نام «اَرّان» که به شکلهای گوناگون دیگری همچون «اَران/ آران/ الران/ رانی/ آلبانیا/ اُلوان/ اُغوان» در متون تاریخی ضبط شده، نه نام یک کشور یا استان یا شهر، که همچون «خراسان» نامی جغرافیایی است برای یک موقعیت جغرافیایی. نام اران نه تنها تعارضی با نام آذربایجان ندارد، که بخشی از آن به حساب میآمده است. چنانکه صاحب برهان قاطع آورده است: «اران ولایتی است از آذربایجان که گنجه و بردع از اعمال آنست».
موقعیت جغرافیایی اران حدود و مرز معینی ندارد (چنانکه خراسان در مفهوم تاریخی خود ندارد) و به تقریب به نواحی قفقاز جنوبی و سرزمینهای غرب دریای کاسپی/ مازندران که امروزه جمهوریهای آذربایجان و ارمنستان و گرجستان و جمهوری خودمختار داغستان را در بر میگیرد، اطلاق میشده است. این سرزمینها در طول تاریخ دارای هویت سیاسی مشخص و مستقلی نبودهاند و متشکل از خاننشینهای ایرانی همچون خانات بردع، شروان، گنجه و دربند بودهاند.
در زمانهٔ ما که رسانههای تکصدا و منفرد گسترش یافته، با وجود هزاران خوبی و منفعتي که اين گسترش داشته، بدیهایي هم داشته از جمله پراکندگی بحثها و دشوار شدن گفتگوهای دقیق و انتقادی و علمی مکتوب که پایه و اساس فرایندهای پژوهشی باشد و نه ابزار تبلیغات و جدالهای روزمرهٔ شفاهی شبهمکتوب که در مناسبتهای سالانه صدباره تکرار شوند. در نتیجه همچون همیشه تلاش خواهد شد گفتگوهای جدی پیرامون موضوعات مشخص را در ورگ گرد آوریم تا شما به کمک پیگیری برچسبها (تگها) و لینکها این بحثها را دنبال کنید. پیشتر از این نیز وبلاگ ورگ میزبان گفتگوهای علمی مختلفی بوده است. (برای نمونه نگاه کنید به: بازتاب جمعیت تاریخی گیلان)
داستان از گفتگویی آغاز شد که دو استاد عزیز جامعهشناسی، شروین وکیلی و حسن محدثی گیلهوایی داشتند. (در اینجا ببینید) در این گفتگو شروین وکیلی سعی کرد با شیوهای علمی و دقیق از موضع خودش که موضعی راستگرا و ملیگرایانه و ایرانشهری ست دفاع کند. حسن محدثی هم از موضع خودش که به نوعی موضع لیبرال چپ محسوب میشود دفاع کرد اما متاسفانه طبق روال معمول روشنفکران چپ لیبرال، با دستکم گرفتن دانش تاریخ و روش علمی و اتکا به نظریهها و پیشفرضهای خودش، نتوانست به خوبی در گفتگو از موضع مترقی خویش دفاع کند و به ورطهٔ نقد ارزشی و اخلاقی افتاد و برعکس شروین وکیلی با وجود داشتن موضع واپسگرا نسبت به محدثی، به کمک تدقیق علمی و با استفاده از ندانستههای طرف مقابل، دستکم در ظاهر جای جواب دادن برای محدثی باقی نگذاشت. (مشابه این ناتوانی در نقد رادیکال ادعاهای شروین وکیلی را در مناظرهٔ حسام سلامت و شروین وکیلی هم میبینیم که دوباره طرف چپگرای گفتگو بدون یک داشتهٔ پژوهشی و دانشی جدی، صرفا با اتکا به جهان ارزشی و اخلاقی تلاش میکند تا استدلال خود را پیش ببرد.)
مهاجرت آریاییان فرضیهای مبهم است که از سده نوزدهم میلادی مطرح گردیده و تاکنون بهرغم تکرار فراوان به اثبات نرسیده است. به موجب این فرضیه، مردمان امروزی ایران بازماندگان آریاییانی هستند که از سرزمینهای دوردستِ شمالی به سوی جنوب و سرزمین فعلی ایران کوچ کردهاند و مردمان بومی و تمدنهای این سرزمین را از بین برده و خود جایگزین آنان شدهاند.
برگرفته از کتاب «مهاجرتهای آریاییان و چگونگی آبوهوا و دریاهای باستانی ایران»، ۱۳۸۰، از همین نگارنده، با بازنگری. بازنشر از سایت پژوهشهای ایرانی.
به نظر میرسد که طرح این فرضیه بیش از آنکه متکی بر شواهد تاریخی باشد، متکی بر اهداف سیاسی و نژادپرستانه بوده است.
نگارنده با دلایلی که در ادامه میآورد، در وجود چنین مهاجرتی ابراز تردید کرده و بر این باور است که جدا کردن مردمان ساکن این سرزمین به دو تبار یا نژاد گوناگون و مستقل «آریایی» و «پیشآریایی/ بومی» پنداری است که شواهد و دلایل علمی از آن پشتیبانی نمیکند و صرفاً تصوری میباشد که بسیار فراگیر شده است.
برای اینکه از نگاه محمدرضا پهلوی (آخرین پادشاه ایران) به مردم گیلان و همچنین شخصیت و اخلاق این پادشاه درکی دقیقتر داشته باشیم، بد نیست نگاهی به این بخش از خاطرات علم بیاندازیم. در این تکه از خاطرات که شاه ایران دوباره طبق معمول مشغول نصیحت و ارائهٔ روش مدیریت به کشورهای جهان بود، یک جوک رشتی را هم تعریف میکند و از علم میخواهد که از طرف شاه این جوک سخیف رشتی را به سفیر آمریکا بگوید! از بازنویسی این سخنان بیارزش و زشت محمدرضا پهلوی شرم دارم و فقط تصویر این صفحه از کتاب خاطرات علم را که مربوط به سال ۱۳۵۲ است میگذارم تا خودتان ببینید و بخوانید.
دال: ببخشید این رو میپرسما. من خودم شمالی هستم البته. اگر به جای گویش گیلکی به زبان شیرین رسمی فارسی درخواست کمک میکردی در محدودهٔ بیشتری امکان کمک یافتن نبود؟ فکر نمیکنی این جوری یکپارچگی ما هم حفظ میشد؟
[الف خؤرخؤر کأدره خۊ گۊلي-ئه چيکأيته دأنه]
دال: یکی یه لیوان آب بده دست این تجزیهطلب زنستیز؛ داره میمیره. وای… دلم سوخت، طفلکی کبود شده. خوب ولش. دیر شد. پیام روشن بود. آنقدر عزا بر سرمان ریخته که مجبوریم بریم دنبال کار و بيزينسمون.
ب: شما که اینقدر ایران ایران میکنی چرا میگی بيزينس؟
دال: خفه شو تجزیهطلب!
ب: خفه ببۊ أفغاني!
ه: برادر میشه آرومتر چیک ٚ پر بزنی که من تحریک نشم؟ ب: ببخشید! شمه گۊنین چیک ٚ پر؟ أمه گۊنیم چک ٚ پر.
گویا قراره مجلهٔ بخارا در سری شبهای بخارا، شبی رو هم به بزرگداشت خوانندهٔ بزرگ گیلک احمد عاشورپور اختصاص بده و از من هم خواسته شده اونجا در حد پونزده دقیقه حرف بزنم. این برنامه شنبه بیستم بهمن ساعت ۱۷ در فرهنگسرای نیاوران برگزار میشه و امیدوارم دوستان و همراهان ساکن تهران رو ببینم و شب خوبی باشه.
تعامل واندرکُنش بومیان با عرصههای طبیعی متاثر از عوامل گوناگونی است که در مجموع تحتِ سیطره شرایط طبیعی و انسانی است. رابطه میان انسان و محیط در بومسازگان کوهستانی تابع همان قواعدی است که در دیگر جایگاههای جغرافیای میتوان یافت. تنها یکیاز تفاوتهای عمده آنها شرایط خاص بومسازگان کوهستانی با ویژگیهای چون پیچیدگی و شکنندگی است که این رابطه را ظریفتر میکند.
در مساله حفظ محیطزیست کوهستان و میراثهای طبیعی همچون جنگلهای هیرکانی، رابطه و نقش حضور یا حذف انسان بهعنوانِ یک عامل مضر یا مفید در چند مرحله تاریخی مورد چالش و پرسش بود. در ایران نیز این آزمون و خطا رخ داد. در برههای با حذف عامل انسانی یا ذینفعان بومی از عرصههای طبیعی مانند سیاست طرح خروج دام از جنگل با توجیه ساماندهی زندگی ساکنان جنگل و ارائه خدمات اجتماعی-اقتصادی به اجرا گذاشته شده و در برهه زمانی بعد تعامل و همزیستی بین بومیان بهعنوانِ پارادایم موردِ قبول، جامعیت یافته و استفاده میشود.
در این مورد یک مقاله از ناصر عظیمی و مریم مسکینی برای مطالعه پیشنهاد میشه که این مقاله رو میتونید از اینجا بگیرید و همچنین در همین ارتباط یک یادداشت تکمیلی هم از ناصر عظیمی در اینجا هست که نسبت به دستور اخیر ابراهیم رییسی در مورد حریم دریای کاسپین مسائل مهمی رو مطرح کرده. تصویر دستور مذکور هم این پایین میذارم.
این مقاله، نوشتهٔ ناصر عظیمی میتونه نقطهٔ عزیمت مهمي باشه در مسیر شناخت و تغییر وضعیت. نویسنده با توجه به موضع و نگاه خودش در پایان پیشنهادهایي هم مطرح کرده که باید به اونها توجه بشه. حتی اگر تغییرات اصلاحی در قوانین رو چارهٔ کار ندونیم، محتوای این مقاله همچنان اهمیت خواهد داشت. در این مقاله حتی مفهومپردازیهای مهمي شده (البته بر اساس نوشتههای پیشین ناصر عظیمی که باید روشون کار بشه مثل مفهوم گردشگر-مالک). از تمام دوستاني که دغدغهٔ وضعیت زمین در گیلان و مازندران و گلستان رو دارند خواهش میکنم با حوصله و دقت این مقاله رو بخونن.
شمه نؤرۊز خۊرؤم بۊبۊن ؤ شمه خؤنابدؤن. ۱۵۹۵ برسئه ولي أمئه دیلخۊشیئن اي چن ساله کمتر ؤ کمترأبؤ ولي أگه زیندگي فصلؤن ٚ شؤن ؤ أمأنه، اي سیا فصل أني دوأرنه. مأمولي مظفري قؤلي أمه ره رأن بهار أیه.
اي دیواري تقويم، یه جرگه هۊنرمند ٚ. جغلأن ٚ زحمته کي تینین عکس ٚ سه بزنین ؤ اۊن ٚ أصل ٚ فایل-ه هأگیرین کي بۊتؤنین چاپ بکۊنین. فایل پيديئفه ؤ هم تینین A2 چاپ بکۊنین هم A3.
این گفتگو مال چند ماه پیشه که با آروین ایلبیگی داشتم و خیلی از گفتنیهام رو توی این گفتگو گفتهم. از شما دعوت میکنم این گفتگو رو ببینید و بشنوید.
ضمنا اون مایع ظرفشویی پشت سر هم توی فجازی داستان شد. ? فقط در این حد بگم که استیکرم در اومده. این هم از شانس منه که پشت سر اساتید ردیف کتابهای فاخره و پشت سر بنده مایع ظرفشویی. قبل از مصاحبه ظرف میشستم چون نوبت ظرفشوری من بود. قرار بین من و همسرم توی خونه اینه که هر کی غذا درست کنه، شستن ظرفهای اون وعده کار دیگریه.
آسایش عمومی و نجات طبقات زحمتکش ممکن نیست مگر به تحصیل آزادی حقیقی و تساوی افراد انسانی بدون فرق نژاد و مذهب در اصول زندگانی و حاکمیت اکثریت به واسطۀ منتخبین ملت.
پیشرفت این مقاصد را فرقۀ «اجتماعیون» به مواد ذیل تعقیب مینماید.
توضیح مهم: این مقاله در شمارهٔ نهم مجلهٔ قاف (بهار ۹۹) چاپ شد اما پس از چاپ و در ویرایشهای بعدی، تغییرات زیاد و مهمی داشته است. در نتیجه متن حاضر نسبت به متن توی «قاف» تفاوتهای بسیاری دارد.
تابلو نقاشی «خورشیدگرفتگی» از جورج گروس (۱۹۲۶)
این مقاله درواقع بسط آن بحثيست که قرار بود در دی ماه ۹۸ و در تالار مرکزی رشت ارائه کنم که متاسفانه در روز سخنرانی به دلایل مختلف (از جمله کمبود وقت) نشد. اساس این بحث بر تفکیک و تمایز میان دو نگاه و دو مسیر مختلف به مسألهٔ ملی و ملیگرایی استوار شده است. در واقع اگر بخواهیم درستتر بگوییم بر دوراهی نفی مسألهٔ ملی و تأکید روی بیوطنی (Cosmopolitanism) و ملیگرایی سعی میکنم به راه سومی اشاره کنم که دستکم عمری به اندازهٔ خیزش انسان برای چیرگی بر نظام پرهرجومرج سرمایهداری در سیارهمان دارد.
برای رسیدن به درکي مشترک از مسألهٔ پیش رو بیایید چند پیشفرض را مرور کنیم:
«تازه قانون» برشی از انجیل است که به زبان گیلکی نوشته شده و در انگلستان به طبع رسیده است. بر روی جلد آن آرم SGM نقش بسته که مخفف Scriptur Gift Mission میباشد. میسیون مذهبی کتاب مقدس مجری کار ترجمهٔ بخشهایی از انجیل به زبانهایزندهٔ سرتاسر جهان بوده است. محتوی «تازه قانون» خطبهٔ معروف به خطبهٔ روی کوه است. انتخاب این خطبه از سوی مقتدرترین دولت زمان و ترجمهٔ آن به زبانهای زندهٔ دنیا به ویژه در کشورهای عقبمانده و توسعهنیافته از نظر تبلیغات سیاسی و دینی منظور خاصی را در پی داشت، چه نصایح حضرت عیسی مسیح در این خطبه مشحون از روح تسلیمپذیری است. بنا به اظهار یکی از دوستان مطلع ترجمهٔ «تازه قانون» را احتمالا باید خانمی «لارودی» نام انجام داده باشد. متاسفانه سال چاپ کتاب در هیچ جای آن مشخص نشده. شادروان ابراهیم فخرائی در زیرنویس صفحهٔ اول کتاب خود (گزیدهٔ ادبیات گیلکی) اشارهای به این کتاب کرده و سال چاپ آن را مربوط به دورهٔ مشروطیت مىداند. به نظر نگارنده سال چاپ کتاب جدیدتر است و به احتمالی بعد از جنگ جهانی دوم که پای آمریکاییان به ایران باز شده باید باشد. این کتابچه در شمارهٔ ۲۰ روزنامهٔ گیلکیزبان «دامون» (سال اول، ۱۵ اسفند ۱۳۵۹، صفحهٔ ۷) مفصلا معرفی شده است.
– اي رۊزؤن تمؤم ٚ دۊنیا کؤرؤنا ویرۊس ٚ گرفتاره. کؤرؤنا ويرۊس باعث بۊبؤ امه بفأميم که اي دۊنیایٚ مئن چۊتؤ همه چي کسبهکس-ه ربط دأنه ؤ ايتؤ نئه که بۊتؤنيم يکته ديمه بنيشيم ؤ امئه حساب-ه دۊنيا يأجي سيوا بکۊنيم.
کؤرؤنا ويرۊس اينأن نۊشؤن بدأ که هرته کشور ٚ مئن دؤلتؤن ؤ حۊکۊمتؤن أول حقسأی بۊدن اي خطر-ه انکار بکۊنن ؤ وختي «تۊمؤن دکته کينؤنه» تازه به صرافت دکتن که خأن يک کاري گۊدن! ایران ٚ مئن البته دۊ ماه انکار ٚ پسي، حۊکۊمت ٚ برنامه بۊبؤ اين: مردۊم-ه دس ويتن!
– اي وؤتي گه محمد قائد بنویشته خئلي جالبه ولي امئبه هندئه ویشته خأ جالب بۊبۊن چۊن اۊن ٚ مئن یک نفر أجي گب زئنه کي هر زمت خأنن میرزا کۊچي خؤن ٚ کارؤن-ه بيارزش ؤ بد نۊشؤن بدئن، اۊن ٚ گبؤن أجي حتما نقل کؤنن؛ محمد تقی ملک الشعرای بهار!
– نۊدؤنم «هلو» اپلیکیشن-ه شناسنین یا نأ. هلو (هؤلۊ) یته أپه زبؤن آمۊتن ٚ وسي که تازه واخؤ ببۊم کي گیلکيم اضافه بۊبؤ اي أپ ٚ مئن.
– شکنجه! چیزي گه هي کس نئسأ کي بۊگؤی خۊبه؛ ولي یپاره آدمؤن بأزۊن یته «أمما» أبئنن ؤ اي أممای ٚ پسي استثناؤن سرأگینن. شکنجه أجي چي دؤنیم؟ چي خأ گۊدن کي دئه انسان شکنجه نبۊن؟ چره همه ته دؤلتؤن شکنجه کؤنن حتی اگه شکنجه نۊدن ئبه قانۊن تصویب بۊده بي؟ اي مقاله، جالبه چۊن اي سؤالؤن-ه ور دئنه ؤ رسنه اصل ٚ گب ٚ سر: شکنجه بۊبؤرؤن ئبه چي شأنه گۊدن؟ شکنجه همرأ چي شأنه گۊدن؟
– اي رشتهتۊییت-ه بۊخؤنين. اۊن ٚ بنويشتکس، زهرا امیرابراهیمی ماجرا-ا بهانه بۊده تا يته مؤهمم ٚ مؤضۊع-ه مطرح بکۊنه. اينکه استبداد چۊتؤ تمؤم ٚ خۊش ٚ مزدؤم-ه آدمفۊرۊش ؤ گبخبربر بار أبئنه ؤ آدمؤنئبه شخصي حريم قائل نبنه. تا بۊبۊناي جۊر عاقل ؤ فرزانه معلم بۊبۊن. البته اي جۊر شريف ٚمعلم کم ندأنيم. زندؤن ٚ مئن پۊر پۊر ٚ شريف ؤ دؤنا معلمه کي حق گۊتن ٚوأسي دکتن زندؤن. محمد حبیبی ؤ اسماعیل عبدی ؤ محمود بهشتی لنگرودی مۊرسؤن کي چۊن گۊتن آمۊزش خأ بقايده ؤ رايگان بۊبۊن، الؤن زندؤن ايسأن نأ کلاس ٚ سر. کاش أمرأني اي پيله کسؤن ٚ مۊرسؤن خدمت ؤ آزادي ؤ آمۊزش ٚ رامج ببيم نأ آغۊزدارؤن ٚمۊرسؤن. اینأم جخترأنديم کي آغۊزداري ؤ ادمفۊرۊشي، گیلٚمرد ئبه عاره. (;
– اي مطلبم حرف ندأنه! چي گۊنه؟ تؤضیح دأدره کي چره خۊشبختي ؤ رهایي فردي نبنه. خؤدتؤن بۊخؤنين: رهایی فردی ممکن نیست.
– نکۊنه شمرأني شيمه دۊستؤن ٚ همرأ نيشينين سرمايداري ؤ سۊسياليسم ٚ سر اۊجۊر بحث کؤنين گه استقلال ؤ پرسپؤليس ٚ هوادارؤن بحث کؤنن؟! اها؟ خؤ پس بد نئه اي مقاله-أ تؤني کلیف أجي بۊخؤنين.
– حتما دؤنین کي چن سفر پیش رشت ٚ مئن يته برنامه دأشتيم ؤ قرار بۊ «گیلکي أمأنین» (آینده زبان گیلکی) سر گب بزنيم. خؤ! شيمه جا خالي، گب بزيم. اۊ گبؤن ٚ صدا-ا النی تينين اي کانال ٚ مئن بشتؤيين. ضمنا اي برنؤمه أننی گیجیکم (حاشیه) دأشت کي ائره تینین ويشته بۊخؤنين ؤ بۊدؤنين.
– ولگ، يته أدبي جایزه’ کي گیلکي ادبياتئبه انگاره بدئه بۊبؤ ؤ ايمسال اۊن ٚ دۊوؤمي دؤرهٔ. أگه قصه يا شعر نیویسنین، بشین اي جایزه مئن شرکت بکۊنين. ائره تينين ويشته بۊدؤنين. اینستاگرام ٚ مئنم اي آیدي همرأ ايسأن: @valggla
اي دفأ یکته پۊرمايه وبمجي دأنیم کي تا شيمه ديل بخأی اۊن ٚ مئن خؤندني دره ؤ جالب ٚ چي! پس هيتؤ دنه-دنه پيش شنيم:
اول اي خبر-ه بۊخؤنین ؤ أننی بخندین! اي مملکت ٚ مئن همه چي دستۊر ؤ بخشنامه همرأ حل بنه؛ مثلا قراره سۊ ته صفر-ه امئه پۊل أجي ويگيرن تا گرؤني ؤ ریال ٚ بي أرجي حل بۊبۊن. الؤنم آقایؤن اعلام بۊدن جوؤني سن ٚسال تغيير بۊده! باور نۊکؤنين؟ اگه تا ديرۊز ۲۹ سال بۊجؤر جوؤن محسۊب نبنأبۊن الؤن بنا به فرمۊده جوؤن محسۊب بنن.
در گردشگری جهانی، مناطق کوهستانی نقش ویژهای دارند، کوهها مکانهایی هستند که برخیاز اولین اشکال گردشگری را ارائه دادهاند. تاریخچۀ گردشگری نشان میدهد که در قرن هجدهم، رشتهکوههای آلپها از توقفگاههای تفریحی اشراف انگلیس بودهاست. ویژگیهای مرتبط با کوهستان، داراییهایی میباشند که برای توسعه گردشگری کوهستانی ارزشمند هستند. جاذبههای گردشگری کوهستانی ازجمله برف (اسکی)، تنوع مردم محلی و شیوههای سنتی فرهنگی؛ فراوانی چشمههای آب معدنی و آب گرم، بُعد مقدس بسیاری از کوهستانها و قلهها، تنوع زیستی و زمینشناسی که در تشکیلات زمینشناسی منحصربهفرد، جوامع گیاهی و گونههای جانوری شاخص تبلور دارد، و در نهایت آسایش آبوهوایی، خلاصهای عوامل موردِ توجه گردشگران هستند. آمار دقیقی از گردشگری کوهستانی در جهان در دست نیست، اما برنامه محیطزیست سازمان ملل متحد، 15 الی 20 درصد از گردشگری جهان را به مناطق کوهستانی نسبت میدهد که البته این مسئله، در مناطق مختلف جهان بسیار متفاوت است. مثلاً در کشوری مانند سوئیس، سهم این نوع گردشگری نسبتاً تمام این کشور را در برمیگیرد. در ایران نیز شرایط جغرافیایی و آبوهوایی بهگونهای بود که شاید بتوان گفت پیشاز بسیاری از مناطق جهان، استفاده از هوای مطلوب مناطق کوهستان و تفرج در آن امری معمول بودهاست. گردشگری کوهستانی در ایران به شکل عام، دو گونۀ عمده را در بر میگیرد: استفاده از خانههای دوم و تفرج. Continue reading
بعدالعنوان؛ هنگامی که قشون فاتح کارگران و دهاقین روسیه، دشمنانشان راشکست داده، مظفرانه به قلب لهستان پیش می روند و نیروی سرمایه داری انگلیس در برابر دستجات متحد ایران و روس عقب می نشینند، بسیار متاسفم که از کار کناره گیری کرده، مطلبی را متذکر می شوم که ملال آور است؛ لیکن از ذکرش خودداری نمی توان نمود؛ چرا که همه در ایران واقع شده اند: Continue reading