چیزی حدود دو سال پیش، یادداشتی کوتاه در مجلهی خط مهر نوشتم دربارهی ادبیات گیلکی و در آن اشارهای به آغاز داستاننویسی به زبان گیلکی کردم. آن زمان هنوز ترکیب نویسندگان خط مهر تغییر حکیمفرموده نکرده بود و به جای فواید زیتون و زعفران و روشهای از بین بردن لک روی پارچههای رومبلی، سعی میکرد که عرصهی گفتوگویی باشد میان روشنفکران گیلان که متاسفانه گویی سعی ساقی بر روال دیگری بود و ره و رسم دیگری بر میخواری و مستی طلبیده بود؛ باری، برگردیم به آن یادداشت که نوشته و چاپ شد و چندی بعد محمد بشرا که متاسفانه هنوز فرصت دیدار از نزدیکش را پیدا نکردهام اما «ایلهجار» و «هرای»اش -و به ویژه این دومی- کتاب بالینیام محسوب میشوند؛ نامهی کوتاهی نوشت ماند در آرشیو تا کی و کجا دوباره فرصتی دست دهد.
متن نامه پیشم مانده بود تا شمارهی ۱۱۸ گیلهوا که بهانهای شد برای بیرون کشیدنش از آرشیو. بهانه را کمی بعدتر عرض میکنم اما پیش از آن، نامهی محمد بشرا را بخوانیم با این توضیح که از بابت تعارفات و القاب خطاب به خودم در نامه، بیتقصیرم و محض امانتداری دوباره نقلشان میکنم.
(بیشتر…)
برچسب: محمود اسلام پرست
-
تبار قصهنویسی گیلکی