لندفیل ناميست که یکي از اهالی سراوان برای محوطهاي استفاده میکند که بزرگترین محل دفن زبالۀ استان است. میگوید: «این نام زیباتری از «آشغالی»ست که مردم سراوان به آن منطقه میگویند.» بالاخره وقتي بیش از سی سال یکي از مناطق جنگلی استان را به محل دفن زبالهها تبدیل کنند، طبیعی است که اسم منطقه هم تغییر میکند. اما این تغییر متأسفانه فقط در اسم ایجاد نشده و به این موضوع زماني پرداخته شد که مردم منطقه از بوی بد و بیماری و هجوم مگسها به ستوه آمده بودند و جلو درب ورودی سایت ایستادند و مانع ورود ماشینهای زبالۀ استان شدند. مردمي که نیرویشان بار دیگر مسئولین را مجبور به پاسخگویی کرد.
اوایل آبانماه امسال که هوا رو به سردی میرفت. مردم، از زن و مرد و کودک و حتی کهنسالان سراوان جلو درب ورودی و نزدیک اتوبان تجمع کردند تا برای چندمین بار به وضعیت بهوجود آمده اعتراض کنند. پاسخ سه دهه صبوری را با انباشت بیشتر زباله گرفتند و اینک با زباني دیگر سخن میگفتند.
روز اول تجمع بیهیچ پاسخي از نهادهای مسئول به غروب رسید، مسئولین هم فکر کردند که تمام شد؛ اما عدهاي از معترضین رفتند و با پتو و چادر و غذا برگشتند و اعلام کردند که شب را همینجا میمانیم. حضور پررنگ زنان به همراه کودکانشان که بیش از دیگران در این وضعیت آسیب دیده بودند، نه تنها در ساعات پایانی شب کمرنگ نشد، که حتی اصرار بیشتري به ادامۀ مقاومت در میان مردم شکل گرفت. جدیت مردم پای مسئولین را به این منطقه باز کرد. فرماندار و استاندار و…؛ همه آمدند تا به مردم بگویند ما صدای اعتراضتان را شنیدهایم، حال بروید تا مشکل به دست اهلش، که ما هستیم، حل شود؛ اما اینبار مردم نپذیرفتند. مسئولین دست به دامن دهیار و اعضای شورای روستا شدند، اما آنها نیز محبوبیتي نزد مردم نداشتند تا بتوانند مردم رنجدیدۀ سراوان را به خانهها بازگردانند. نیروی انتظامی و تهدیدها هم کارساز نشد و مردم نشان دادند که از نیروهای امنیتی هم نمیهراسند. کمکم اخبار و فیلمهای تجمع به خبرگزاریهای استان و تهران راه یافت و همه شروع به نوشتن از ابعاد بزرگ این فاجعه کردند. محلي که روزانه ۷۰۰ ماشین زبالۀ استان را میپذیرفت، اکنون بسته شده بود و این موضوع فشار زیادي را به مدیریت استان وارد میکرد.
زنان سراوان شب ماندنها را نوبتی کرده بودند. هر شب یک سری از زنان میماندند و زنان با فرزند خردسال بعد از ساعت یک شب به خانه میرفتند. یکي آب و چای و غذا میآورد و یکي جایش را با همسایه عوض میکرد تا زن همسایه به خانهاش سر بزند. دیدن این سازماندهی شگفتانگیز برآمده از دل مردم برایمان باورنکردنی بود. اما یک جای کار میلنگید. مشکل سراوان که فاجعهاي زیستمحیطیست و عواقبش در کوتاهمدت بر زندگی همۀ مردم گیلان و فراتر از آن، بر کشور، تأثیر میگذارد تنها مردم ساکن در همان منطقه را که مستقیماً سلامتی و معیشتشان تحت تأثیر قرار میگرفت، به خیابان کشانده بود و از حضور بقیۀ مردم استان خبري نبود.
نهایتاً مسئولین که از شورای روستا نتیجهاي نگرفتند با مردم وارد مذاکره شدند و پیشنهاد دادند تا از میان معترضین ۵ نفر انتخاب شوند و به همراه شورا در جلسهٔ با مسئولین شرکت کنند. جلسۀ مذکور در شب سوم تحصن اتفاق افتاد و طی این مذاکرات، نمایندگان معترضین و مسئولین قرارداد ۱۱ مادهاي تنظیم کردند که دولت را موظف به اجرای یازده بند میکرد و در ازای آن نمایندگان از مردم خواستند تا بعد از سه روز تجمع به خانه برگردند و بعد از دو سال سراواني پاکیزه را از مسئولین تحویل بگیرند. مهمترین بند نامه، شروع احداث دستگاه زبالهسوز از تاریخ اول آذر و اتمام آن پس از ۲۴ ماه و عدم ورود زبالههایي غیر از رشت در این مدت دوساله بود. همچنین بندهایي در جهت حل معضلات به واسطۀ انباشت زباله در کوتاهمدت نیز در توافقنامه وجود داشت که در جمع مردم سراوان خوانده شد.
وضعیت وعدههای مسئولین پس از دو ماه چگونه است؟
اکنون بیش از دوماه از شب توافق مردم و مسئولین میگذرد و ما دوباره به سراوان رفتیم تا ببینیم وضعیت در این مدت چه تغییري کرده و مردم چه مقدار از این وضعیت راضی هستند؟ وقتي از آنها دربارهٔ تغییرات و وضعیت فعلی سراوان میپرسیم ناامیدی و رنج در پاسخهایشان موج میزند. مردم تغییري را در وضعیت احساس نکردهاند و در اینباره میگویند: «همیشه مسئولین مواقعي که گیر میکنند، قولهایي میدهند و زمان عمل، کمکاری میکنند. فرماندار رشت هم آمد و قولهایي داد. اما بعد از سه ماه فرماندار عوض شد و فرماندار جدید هم کاري نکرد. مسألۀ آب شرب که وضعیتش بخاطر نفوذ شیرابهها خیلی خراب بود و گفتند که آب شرب را تا عید عوض میکنند. مقداری کندهکاری جلو چشم مردم کردند اما کاري در این مورد نکردند فقط در حد همان کندهکاری بود. بحث فضای سبز بود که قرار شد برای مردم سراوان ایجاد کنند، که در حد قول و وعده ماند. پارک بانوان هم که وعده داده بودند، در حد یک پیشنهاد ماند. تابلوی الایدی روزشمار هم که همان روز تجمع گفتند تابلو را بعد از ۴۸ ساعت نصب میکنیم تا خیال مردم راحت باشد. در جلسه، فرماندار همانجا تلفن زد به مسئول مربوطه و گفت ۴۸ ساعت وقت برای نصب تابلو دارید اما بعد از ده روز یک بنر به ما دادند که ارزشي نداشت. ما بعد از ۱۸ روز رفتیم برای پیگیری که گفتند یک هفته بعد بیایید. دوباره رفتیم و گفتند ما نگفتیم تابلوی روزشمار و گفتیم بنر. در هرصورت بعد از انکار آنها ما ثابت کردیم که قول نصب تابلوی الایدی را دادهاید. و تابلو را بالاخره یک هفتهٔ پیش نصب کردند. همچنین قول داده بودند که بعد از دو سال کلاً زباله و زبالهسوز به سایت لاکان منتقل شود، اما طبق تابلوی نصب شده، زبالهسوز و طبعاً زبالهها باز به سراوان خواهد آمد. همچنین تا تاریخ ۹۸/۹/۱ قرار شد که اینجا کلاً از زباله پاک شود و گفتند در این دوسال هم کمکم مکانهایي که قرار نیست زباله ریخته شود را خاک میریزیم و درخت میکاریم و تبدیل به جنگل میکنیم و تحویل مردم میدهیم. تا الان که هیچ کاري نکردند. قرار شد روزي ۱۰۰ ماشین حاوی مخلوط(۱) را در محل دفن زباله بریزند تا بو به سمت محل زندگی مردم نیاید، هر چند ریختن مخلوط با وزن سنگین باعث فشرده شدن زبالهها و نفوذ شیرابۀ آنها به زمین میشود، اما چند روزي مخلوط میبرند و مثلاً ۱۰ یا ۱۵ روز این کار را انجام نمیدهند. دوباره ۵ روز بعد جای ۱۰۰ کامیون خاک ۲۷-۳۰ کامیون میبرند و این روند ادامه دارد.»
سمپاشی مجموعه، یکي دیگر از خواستهها بود تا دوباره مگسها بلای جان مردم نشوند. در روز تجمع از سمپاشی برای دور کردن مردم از محل استفاده کرده بودند و میگفتند ما وظیفه داریم که سمپاشی کنیم، حتی اگر به کودکان آسیب بزند و خطاب به زنان میگفتند به خانه برگردید و کودکانتان را نیز ببرید. از مردم سؤال کردیم که آیا همچنان بر انجام این وظیفه پافشاری دارند؟ یکي از اهالی میگوید: «تا یک ماه پیش مگس خیلی اذیت میکرد. گفتند ما هم محل جمعآوری زباله و هم کوچهها را سمپاشی میکنیم. ما اولي را رفتیم و دیدیم. اینقدر آن سم بیتأثیر بود که در زمان سمپاشی، مگس از یک طرف به طرف دیگر میرفت. این روال طی شد و قرار شد به کوچههای محل هم بیایند. اما اعضای شورا یک اسپری حشرهکش و دو تا چسب مگس به هر خانه دادند که مردم را ساکت کنند، اما به شعور مردم توهین کردند. فکر میکردند مردم توان خرید همین را هم ندارند. درحاليکه ۶ هزار تومان در خانهٔ همه هست و اگر کساني نداشته باشند هم اینقدر اعتبار در محل دارند که حشرهکش و چسب مگس را از سوپرمارکت محل بگیرند. ما اعتراض کردیم و بخاطر اعتراض ما سمپاشی کردند؛ با همان سمي که توضیح دادم. چند تا کوچه را سمپاشی کردند. سر ظهر دستگاه خراب شد و گفتند ما غروب برمیگردیم، رفتند و هرگز برنگشتند».
هر چند قول داده بودند که در این دو سال تنها زبالههای رشت به سراوان منتقل شود اما مردم ماشین توتکابن، صومعهسرا و فومن را هم دیدهاند و عکس و فیلمش را هم دارند. در این میان از پنج نفر شورای معترضین میپرسیم که چرا عکس و فیلمها را پیگیری نمیکنند و طبق نامۀ فرمانداری این افراد باید رسماً مسئول باشند. یکي از پنج نفر نماینده دربارۀ وضعیت شورای نمایندگان اینگونه توضیح میدهد: «همان چند روزي که مردم جمع شده بودند، خودشان همفکری کردند که همراه شورای رسمی یک جمع ۵ نفرۀ مردمی به عنوان نمایندۀ مردم تشکیل دهیم که بههمراه پنج نفر شورا و دهیار در جلسات حضور داشته باشیم. اما عملاً ما را کنار گذاشتند. ما هم که پیگیر شدیم یک نامۀ جعلی نشان دادند که طبق آن، مردم این نمایندگان را انتخاب نکردهاند. درصورتيکه همان روز مسئولین با منت آمدند و چند نفر از ما را به عنوان نماینده خواستند، اما وقتي مردم به خانه رفتند، شورا نامه زد به فرمانداری که حضور این پنح نفر، شورا را نزد مردم کوچک میکند و حرمت شورا زیر سؤال میرود و به شورا توهین میشود. آخرینبار که به دفتر فرماندار رفتیم نامه را نشانمان داد، درحاليکه این پیشنهاد خود شورا بود. خودشان پیشنهاد داده بودند که هر ۲ هفته به هزینۀ ما ۵ نفر از مردم و شورا و دهیار از سایت جدید بازدید میکنیم که شما از روند کار به مردم اطلاع بدهید ولی متأسفانه این همکاری ما یک هفته بیشتر طول نکشید و بعد هم هر زمان که خواستیم آنها را ببینیم و صحبت کنیم، قبول نکردند. ما دوبار با شورا جلسه داشتیم و دفعۀ سوم که رفتیم رئیس شورا پایین نیامد و گفت حرفتان را تلفنی بگویید و قطع کرد. عملاً ما را حذف کردند.» گویا نامهاي که به این افراد رسمیت بدهد هم به ایشان تحویل داده نشد، هرچند قول آن را داده بودند. این موضوع مردم را ناامید میکند چون کساني که باید موضوع را پیگیری میکردند دیگر رسمیت ندارند و این به معنای حذف نظارت مردمی بر این پروژۀ دوساله است. از خود مردم علیه خودشان استفاده کرده و با فریب مردم را به خانه بازگرداندند و نمایندههایشان را نیز حذف کردند.
آب آلوده سلامت مردم را با خطر مواجه ساخته است
وضعیت آب آلودهٔ سراوان باعث انواع بیماریها در منطقه خصوصاً برای کودکان شده. به همین دلیل قرار بود طبق قول مسئولین تیم پزشکی به صورت رایگان مردم را معاینه کند. از وضعیت آب میپرسیم و حضور پزشکان را جویا میشویم. «آب که قابل استحمام هم حتی نیست. با اینکه آب خیلی وضعیت بدي دارد اما خانۀ بهداشت میگوید مشکلی ندارد. حتی در میان تجمع مردم هم یکي از پرسنل خانۀ بهداشت را برای صحبت خواستیم، اما نیامد و گفت زیر سؤال میروم. قرار بود یک تیم پزشکی بفرستند که نفرستادند. یک تیم دندانپزشکی آمد و به روستای کچا رفت. سه روز ماندند و چند نفر را ویزیت و فیلمبرداری هم کردند و رفتند. ما پیگیر همانها شدیم که گفتند تیم برای استراحت رفته و ۲۴ ساعت بعد برمیگردد اما هنوز ۲۴ ساعت موعود نرسیده است. مر کز بهداشت میگوید هیچ بیماری میکروبیاي در آب وجود ندارد و دربارۀ بیماری کودکان هم هیچ موضوعي گزارش نشده است. مردم معمولاً یک بچه دارند و فرزندشان را در هنگام بیماری به خانۀ بهداشت نمیبرند. بیماری میکروبی وجود دارد و بچههای فامیل در این جریانات یک هفته بیمارستان خوابیدند. دکتر هم گفت که بهخاطر آب آلوده است. بیماریهای پوستی هم زیاد است». مسألۀ آب بر سلامت زنان تأثیر شدیدي گذاشته و زنان از بیماری عفونت رنج میبرند. زنان میگویند که خانۀ بهداشت توصیههای مبتدی برای عفونت دارد و کلاً مسألۀ آب آلوده را در نظر نمیگیرد. عفونت در فصل گرما بیداد میکند، اما مردم که برای شستوشو نمیتوانند از آب خریداری شده استفاده کنند. مردم برای آب شرب باید آب معدنی بخرند و یا از اطراف آب بیاورند و کساني که ماشین ندارند و توانایی خرید آب هم برایشان وجود ندارد، باید از همان آب آلوده برای نوشیدن نیز استفاده کنند. آبي که به گفتۀ خود اهالی باید بیست دقیقه باز بماند تا رنگش مقداري روشن شود.
به گفتهٔ مردم آب سراوان از دو حلقه چاه عمیق که در ۴ کیلومتری محل زندگیشان، بازارچۀ خان عمو، وجود دارد تأمین میشد؛ اما الان به مردم میگویند که به آن چاهها اعتمادي نیست و از آبش نخورید. آب رشت از شهربیجار میآید که لولههای انتقال آب آن از بیست متری خانههای سراوان میگذرد. انتقال آب از همان لولهها هم جز خواستههای مردم بود، که محقق نشد. در مسیر همین لولههای آب انتقالی به رشت یک سری لوله ترکیده و آب از آن هدر میرود که البته بعضی از مردم از همان محل برای خانههایشان آب تمیز میبرند اما با سطلهای آب. مردم میگویند آب هدر میرود اما به سراوان انتقال داده نمیشود.
ادارۀ امور باید به دست مردم داده شود تا مشکلات حل شود. شاید اگر خود مردم سراوان در ادارۀ منطقه، قدرت داشتند مسألۀ زباله در سراوان به هیولایي که مردم را میبلعد تبدیل نمیشد. شورایي مردمی میتوانست موضوع را با نظارت مردم حل کند. نه شورایي که خود بازیچۀ دست مدیراني شود که بجز سود بیشتر دغدغهاي ندارند. مردم سراوان هم به همین موضوع اندیشیدهاند که پیشنهاد دادند تا در سطحي بسیار کوچک ۸ نگهبان مجموعه، از افراد بومی محل انتخاب شوند تا متعهدانهتر عمل کرده و بتوانند از ورود کامیونهای زباله با شمارۀ پلاکي غیر از رشت، جلوگیری کنند. اما این خواسته نیز علیرغم قولهای مسئولین عملی نشد. اکنون با وضعیت فعلی نگهبانها هر زمان که مردم میخواهند وضعیت محل زبالهها را ببینند و کنترل کنند، خبر میدهند که مردم در حال آمدنند و بیل مکانیکی شروع به کار کردن میکند. مدیران کشور که حتی حاضر نیستند نگهبانی از مجموعهاي را که از دید خودشان هم به روستا آسیب میزند به مردم همان محل بسپارند، حتما از قدرت مردم در سطوح پایین نیز بیمناکند.
معیشت مردم در خطر است
کشاورزی در سراوان برنجکاری است و خانوادههای زیادي از این طریق امرار معاش میکنند؛ اما شیرابههایي که داخل رودخانه ریخته میشود بر کشاورزی و اقتصاد سراوان تأثیر منفی فاجعهباري گذاشته است. زماني که برنجها دانه میزنند، آفت تقریباً یکسوم محصول سراوان را از بین میبرد چون علاوهبر آب، خاک هم آلوده است. مردم بیجارکار روستای کچا که بالای سراوان است، بعد از این جریانات کشاورزی را کنار گذاشتند. چون مزارعشان از آب رودخانهاي آبیاری میشد که شیرابه در آن میریخت و کشاورزان آب مناسب برای کشاورزی نداشتند. البته در خصوص شیرابه هم قرار شده بود تا برای تجمیع شیرابهها، حوضچهاي ساخته شود. به گفتهٔ مردم برای این کار هم خرجي نکردند و جایي از زمین را کندند که شیرابه درون آن میریزد و دوباره همان شیرابه داخل آب زیرزمینی میرود.
ایجاد اشتغال وظیفۀ مسئولین است و این موضوع ربطي به آلودگی سراوان ندارد. اما مسئولین استان وقتی تجمع مردم معترض را دیدند، سعی در تطمیع آنان با وعدۀ ایجاد اشتغال -یعنی ابتداییترین حقشان- داشتند که باعث ناراحتی اهالی شد. آنها هنوز از این داستان با ناراحتی و خشم حرف میزنند. امیر حسین علوی، از جوانان سراوان دراینباره میگوید: «بحث اشتغال را در تجمع پیش کشیدند درحاليکه اصلاً ربطي نداشت و میخواستند موضوع را عوض کنند. گفتند به جوانهای ما کار میدهند. در جوار همین زمین که به سمت زباله میرود منابع طبیعی زمین دارد. گفتند ما ۴۰ غرفه در زمین منابع طبیعی میزنیم و هر غرفه به دو نفر واگذار میشود که ۸۰ خانوار از آن استفاده کنند… که این هم در حد قول ماند؛ ما این را میدانسیتم که به اینجا میرسد.»
راهکارهای مردم برای ادامۀ اعتراض به وضعیت
بعضی میگویند که نمایندهها پول گرفتند و این شایعات باعث ناراحتی نمایندهها شده است. هر چند منبع این شایعات هم یحتمل قصد دارند با نفاق و جداسازی بین مردم مانع تکرار تجمعي دیگر شوند؛ اما مردم تنها منتظر جرقهاي دیگر هستند. شاید با برگشتن دوبارۀ مگسها و شاید با گرم شدن هوا که بوی بد زباله از بالا به داخل سراوان سرازیر میشود. یکي از نمایندگان میگوید: «الان مردم هم از چشم ما میبینند که آنها را به خانه برگرداندیم. روز آخر تجمع، فرمانداری از مردم خواست که به خانه برگردند و بعد متوسل شدند به شورا، اما مردم شورا را هم نپذیرفتند و کلاً ضد شورا عمل میکردند. بعد آمدند از خود مردم علیه مردم استفاده و ما ۵ نفر را انتخاب کردند. یعنی کساني از بین مردم که نقش لیدر داشتند و حرف مردم را میزدند. لیدرها را شناسایی کردند تا نمایندۀ مردم شوند و حرف مردم را بزنند. البته ما هم آن زمان فکر میکردیم که زرنگیم اما اینطور نبود. مردم به درخواست ما به خانه رفتند. الان هم که میدانند ما کنار گذاشته شدیم باز همه چیز را از چشم ما میبینند و از ما میپرسند که چه کاري انجام بدهیم. ولی مردم الان هم منتظر یک اشاره هستند که دوباره آنجا جمع شوند.»
اما نمایندگان هنوز سردرگمند که باید فرصت دوساله به مسئولان داد یا دوباره بازی را از نو شروع کرد. «چون از ما قول دو سال را گرفتند و تابلو را نصب کردند و هر بار میگویند کارها در حال انجام است. آنها ۱۱ قول به ما دادند که عملی نشد. نامهاي که شامل ۱۱ بند بود را به ما دادند که بخوانیم اما اجازۀ کپی کردن ندادند. گفتند نامه، امنیتی است و مهر و امضای شورای تأمین پای آن خورده است و به همین دلیل اجازۀ کپی و عکس ندارید… ما میتوانستیم زیر قولمان بزنیم و فرصت دوساله را پس بگیریم، درحاليکه آنها زیر ۱۱ قولشان زدند. ولی شعور مردم خیلی فراتر از آنهاست. اعضای شورا و رئیس کلانتری و فرماندار و… همه گفتند اگر وعدهها قبل از دو سال عملی نشد، مردم مختارند هر کاري که به ذهنشان رسید را انجام دهند و این هر کاري دیگر بستگی به مردم دارد.»
سراوان بزرگترین محل دفن زبالۀ استان است. اما تنها محل نیست؛ در گیلان بیش از ۱۵ محل برای دفن زباله وجود دارد. مانند روستای کشل آزاد از توابع آستانه که در وضعیت بدي به سر میبرد و شیرابۀ آن نیز به سفیدرود میریزد. در هیچکدام از این مکانها ضوابط و استانداردهای لازم برای اینکار رعایت نشده و گیلان بهزودي شاهد رشد هیولاهایي مانند سراوان در جایجایش خواهد بود. مگر اینکه مردم به قدرتشان ایمان داشته باشند و ادارهٔ امور و اجرای تصمیماتشان و نظارت بر اجرای این تصمیمات را برعهده بگیرند. یکي از افراد حاضر در سراوان میگوید: «اگر مردمِ ۳۵ سال پیش اطلاعات امروز جوانان ما را داشتند، اجازه نمیدادند که مشکل به اینجا برسد. روستاهایي که حجم کمتري از زباله دارند اگر از الان اعتراض کنند اعتراضشان به جایي میرسد. اما وقتی سی سال از روند بگذرد دیگر جمع کردن سخت است. پیش از سراوان رودبار را برای اینکار انتخاب کردند، اما وقتی اولین ماشین حمل زباله توسط یکي از زنان رودبار به آتش کشیده شد، منصرف شده و به جای رودبار، زبالهها به سراوان آوردند.»
مردم سراوان که هنوز هیچکدام از خدماتي را که در تعهدنامۀ امنیتی ۱۱ بندی وعدهاش داده شده بود، دریافت نکردهاند و دستگاه زبالهسوزی هم ندیدهاند، از وضعیت فعلي خستهاند. آنها میگویند: «مردم سراوان از دید مسئولین مانند موش آزمایشگاهی هستند چون هر چیزي را مردم مناطق دیگر نمیگذارند تا عملی شود، در سراوان به آزمایش گذارده میشود. زمان تجمع، فرماندار گفت: این حرکت شما را به فال نیک میگیریم و این حرکت باعث شد مسئولان از خواب خرگوشی بیدار شوند. پس ما هر چند وقت یکبار باید تجمعی بگذاریم و بد و بیراه بگوییم تا مسئولان از خواب بیدار شوند». زني از اهالی میگوید: «به در خانههامان میآیند و میگویند که زبالههاتان را تفکیک کنید. جدا از این پرسش که تفکیک زباله در جایي که برای بعد از تفکیک هیچ برنامهاي ندارند، چه فایدهای دارد؟ باید گفت که مشکل ما زبالههای خودمان نیست. ما تا قبل از این اتفاق میدانستیم که با زبالههامان چه کار کنیم.» زن ادامه میهد: «سراوان در وضعیت بدیست. اگر همینطور پیش برود دیگر اینجا جای زندگی نیست و مردم باید از محل زندگیشان کوچ کنند.»
دیدگاهها
2 پاسخ به “سراوان و تجمعي که خواب مسئولین استان را برآشفت”
دست مریزاد.
متاسفانه معلوم نیست در این بلبشوی بی برنامه گی و اختلاس و بچاپ بچاپ، معضل لندفیل سراوان چه وقت حل خواهد شد. من که امیدی به این آقایان صدرنشین ندارم