ریشه‌های تاریخی ملی‌گرایی ایرانی

این مقاله به افسانهٔ نژاد آریایی در میان ایرانیان میپردازه و نشون میده که چطور این افسانهٔ غیرعلمی در جهان شکل گرفت و در ایران مبنای باورهای نادرست دیگر شد.

خوندن این مقاله علاوه بر روشنگری دربارهٔ این افسانه، از دو جهت دیگر هم مفیده:

۱. آشنایی بیشتر با جنبه‌های نژادگرایانه و فاشیستی دستگاه آموزشی و تبلیغی عصر رضا شاه و ریشه های فکری ناسیونالیسم ایرانی پسامشروطه (ناسیونالیسم پهلوی که تا همین امروز هم در قالب انسان آریایی نژاد فارسی زبان با مذهب شیعهٔ دوازده امامی و دین باستانی زردتشتی ادامه داره و عملا بخش عمدهٔ مردم ایران رو از دایرهٔ ایرانی بودن خارج کرده!).

۲. آمادگی ذهنی و تجهیز فکری برای رودررویی با نسخه‌های نژادگرایانه و افسانه‌های نژادی مشابه مثل نژاد اولیهٔ کاس در بین برخی دوستان ناسیونالیست گیلک.

این مقالهٔ مفید و خوندنی رو از اینجا دانلود کنید.

به امید روزی که اقوام و ملتها و خلقها چه در ایران و چه در همه جای جهان به جای مسیر خودشیفتگی قومی و برساختن دولت-ملت مبتنی بر مدل تک‌ملت و تک‌زبان، زمینه‌های همزیستی دموکراتیک بدون دیگری‌ستیزی و افسانه‌پردازی رو فراهم کنند.


دیدگاه‌ها

یک پاسخ به “ریشه‌های تاریخی ملی‌گرایی ایرانی”

  1. دوستدار تالش گیلک

    جناب حسن پور لطفا این لینک را هم ببینید https://m.youtube.com/watch?v=41m40CkjDOE البته اینکه اریایی یک تبار است یا مجموعه قبایل یا شاید همان نیاکان هموطنان تالشی که طی قرنها به شعبات پارس، ماد، سکایی ، پارت ، هیتی و ……. منشعب شده نه در تخصص من متخصص قارچ شناسی است و نه شمایی که صد البته در زبان گیلکی زحمت کشیدید. متاسفانه فعلا صداهای کوبنده تبار ایرانی اعم از اریایی و …… هم در داخل بلند هست هم به شدت توسط دیگرانی که دنبال خوردن باقی خاورمیانه و نابود سازی تنها سد تمدنی موجود ایران بلندتر است. هم من می دانم هم شما که نزاع ایران دوستان و هویت طلبان و ….. هم بخشی از این برنامه است وگرنه تریبون دست متخصصین دل سوخته این اب و خاک باشد نه پشت میرزاکوچک خان پرچم جعلی یکی از جمهوریهای خودمختار روسیه را قرار می دهند و نه اینکه عده ای با افکار فاشیستی توهین امیز ادای ملی گرایی در می اورند . مگر می توان ایران دوست داشت نگران زبان فارسی که توسط نابلدها اداره می شود نبود. مگر می توان به این خاک مطهر عشق نورزید و نگران گیلکی، لری ، کردی، بلوچی ،تالشی و …… نگران سپیدرود رو به خشکی ، جنگلهای زیبا گیلان ، مازندران، بلوطهای زاگرس، اشک دختر بلوچ ، زخم تن کولبر کرد ، خشکی ارومیه و زاینده رود و نابودی سروان شد. بدبختی ما این است که نه اندازه بازی اسپانیا و ایران ملی گرا نیستیم. ان ثانیه ها دروازه را همه دیدیم دروازه لر ، کرد ، گیلک ، ترک و ….. همه از نام ایران دفاع می کردند این همان روح ایرانی است که نه می توان به ملیت یا هر تعبیر استالینی تقسیمش کرد نه الوده به سلطنت طلبانی که فقط برای نانشان ایران را می خورند و کباب سفارت خانه جمهوری باکو را هم از دست نمی دهند. هویت طلبی ما هم همینطور .اگر هفت ابان یک پست توهین امیز ننوسیم صبحمان شب نمی شود. هر جا دیدیم که شاهنامه ، تبار اریا را با سنگ می زنند ما هم کلوخی می زنیم که از بقیه عقب نمانیم تا پستهای زشتی دوستان خیلی هویت طلب ترکیه دوست منتشر می کنند و اقلیتی از هر قوم نه برای هویت طلبی نه برای احقاق خواسته ها نه برای برابری بین ایرانیان که تنها برای خالی کردن حرص خود تقلید می کنند. با این مقاله نبودم بارها به این دوستان چه در خارج چه در داخل پیام دادیم که چرا یافته های ارزشمندشان!! در یک میزگرد با استادان تاریخ در بوته نقد قرار نمی دهند. پاسخش هم من هم شما می دانیم.