این مقاله، نوشتهای مهم و جنجالبرانگیز است. چرا که با رجوع به اسناد و کتابهای موجود (از جمله اوستا) تصور عامه دربارهی موقعیت فرهنگی-تاریخی سرزمینهای شمالی البرز در نگاه ایرانی را بر هم میزند.
این مقاله به درستی نشان میدهد که این سرزمین به دلیل دستنایافتنی بودن و عدم پذیرش سلطهی نظامی، فرهنگی و مذهبی اقوام و حاکمان فلات ایران، همواره آماج دشنامهای دینی و فرهنگی بوده است. با دیدی روانکاوانه، میتوان گفت که گیلکان برای قرنها و در دورههای متفاوت تاریخی، چه در دورانی که در متون مذهبی، سرزمین تاریکی و دیوپرستان نام گرفتند و چه در دورهای که نام «دیلم» و «دیلمی» دشمن شرور را دلالت میکرد؛ یک «دالِ اعظمِ شرارت» بودهاند.
این مقاله سالها پیش در مجلهی چیستا چاپ شده و اینک میتوانید در ورگ آن را دریافت و بخوانید.
دیدگاهها
5 پاسخ به “گیلان (ورن) و مازندران و باشندگان آنها در اوستا”
سلام به شما دوستانی که واقعا در کار وب پرتلاش هستید و مقاله ها و نوشته های ارزشمند از گیلان را می نویسید
ممنون
با سلام.
نکته ای به ذهنم رسید، بین واژه “ولاو va(ə)lâv” و واژه انگلیسی “فلاو یا فلاور flower” به معنای “گل” هم شاید ریشه ی مشترکی باشد.
لطفا سطر پنجم و ششم متن را چک بفرمایید. از:
مانند…
شمر دورود اوسه كونم -و شيمي كوشش ارج نهم
ايتا نشست درباره رشت تاجيكستان و بزرگداشت استاد احمد سميعي گيلاني كه 91 ساله ببسته-جاي ا آيين هم در تهران -خيابان فاطمي كه مي وبلاگمن بيشتر بگفتم
http://sabzgilan.blogfa.com/ل
خوشحالم که ورگ هنوز هست… شما برای روز زبان مادری برنامه دارید؟
http://www.Loor.ir