
مردم ایران در سالهای سیاه استبداد پهلوی، تصویر واضح و روشنی از میرزا کوچک و جنبش جنگل نداشتند و اگر تلاشهای ابراهیم فخرائی در کتاب «سردار جنگل» نبود، اتهام دزد و راهزنی که همراه با اتهامات سیاسی تجزیهطلبی و وابستگی به اجانب، از میرزا و جنبش جنگل مطرح میشد، در اذهان میماند. در زمانی که کلمات به گنهکار و بیگناه تقسیم میشد و هر تصویری ابتدا باید مطابق تصور همایونی ارائه و مصوب میشد تا مردم بتوانند ببینند و بدانند، جز عکسهایی در قابهای چوبی رنگ و رو رفته -که آن زمان چندان هم امکان تکثیر نداشتند- از میرزا و یارانش در پستوها نبود.
پس از انقلاب اما امکان بازسازی چهرۀ مرد انقلابی جنبش جنگل فراهم شد. با این وجود سینمای ایران علیرغم تولید آثاری چند با مضمون جنبش جنگل و میرزا کوچک، هنوز نتوانسته تصویر درستی از این حماسۀ ملی در اذهان شکل دهد.