پادشاهزادهها:
در متون مورد بررسی این نوشته از شاهزادگان و یا فرزندان حکام به ندرت یاد شده است لیکن در مواردی نیز گفته شده که این گروه به طور مشخص دستکم در شهری چون لاهیجان به صورت یک گروه اجتماعی شناخته شده حضور به هم رسانیده و نام ونشانی نزد عموم داشتهاند: «و حضرت سلطانی و پادشاهزادههای عظام و امرای ارکان دولت، همه روزه صبح و شام، حاضر مجلس [عزای] ایشان میشدند و ختم قرآن میفرمودند» (ص ۴۰۷) همچنین: «و ارکان دولت و شاهزادهها را به انواع عذرها بخواست و به مشایعت اقدام نمود» (مرعشی، ص ۳۸۶).
اسفهسالاران (سپهسالاران):
سپهسالاران یا سپهبدان که واژهای ایرانی و از دورهی ساسانی به ویژه در نواحی جنوب دریای خزر بسیار مصطلح بوده، پس از حاکم و والی مهمترین عنصر قدرت در گیلان محسوب میشد و به طور عموم از میان جنگجویان نامدار لشکر و البته با اولویت نخست دلبستگی به قدرت فائقهی زمان انتخاب میشد و عموما دو وظیفهی مشخص به او واگذار میشد.یکی دفاع از حکومت حاکم و دیگری غارت نواحی همجوار و آوردن غنایم جنگی برای حاکم و ارکان دولتی. مرعشی از بیان آشکار وظیفهی دوم سپهسالاران هیچ ابایی ندارد و نشان میدهد که در عرف زمانه امری بسیار معمول و حتا نیکو بوده است: «چون تابستان در آمد، حضرت سید محمد [حاکم رانکو] به ییلاق سمام تشریف فرموده به سپهسالار لمسر و الموت اشارت کردند که ایشان نیز در ولایت رستمدار آنچه دست دهد در نهب و غارت تقصیر نکنند[!]» (مرعشی، ص ۱۴۷). «چون سنه احدی و ثلاثین و ثمانمائه [۸۳۱ هجری] رسید و تابستان در آمد، بندگان حضرت امیر سید محمد نور قبره، سپهسالار کیا محمد بنده نوپاشاه را [مامور] نموده با لشکر رودبار [الموت] و دیلمستان و بعضی از گیلان به طرف پشتکوه [فراتر از لمسر و محدوده ی قلعه ی الموت] بتاخت و تاراج [برای سید محمد حاکم رانکو] بفرستاد و طالقان را تاراج کرده ونهب و غارت نموده، بسیار مال و مواشی آوردند و تا پای قلعه شمران [شمیران در شمال تهران امروزی] و قصران [در همان حوالی] بتاختند» (همان، ص۱۴۷). ادامه خواندن “گروههای اجتماعی و شغلی گیلان در قرون وسطا – بخش دوم”