دۊخان مرأ، دۊخان
اي جۊر دۊخان مرأ-
کي تي صدا
به کۊ بينيشته آفٚتابˇ
أرسؤنه وأگردانه
جي دؤب دکفته آدمانˇ راهي ىأ
ألأن کي خئلي وخته خؤفتدي
دپرکانه
اۊ جۊر کي گؤرخانه تأنه
زيمينأ خۊ نيهئبˇ جا بپرکانه
اۊ جۊر صدا مرأ دۊخان
بدأ
تي نازنين صدا جا آسمان واوه
گۊلانˇ ره هميشه آفٚتاب ببه.
(بیشتر…)
برچسب: محمد فارسی
-
دۊخان مرأ
-
تا یک شاعر با یک زبانی صحبت میکند آن زبان نمیمیرد.
این گفتگو، پیشتر در مجلهی دادگر منتشر شده و ماهها پیش پیمان برنجی فایلش را برایم فرستاده بود تا در ورگ چاپش کنم. بله! من فعل چاپ کردن را در مورد اینترنت هم به کار میبرم. حال میتوانید بخوانیدش البته با ویرایشی دوباره که روی متن اعمال کردم و به علاوهی متن کوتاهی در پایان به عنوان نقدی در حاشیه.
میزگردی با حضور محمد فارسی، مسعود پورهادی و پیمان نوری دربارهٔ زبان و ادبیات گیلکی.
پیمان برنجی: در شمارهٔ گذشته برای گفتگو با آقای ناصر مسعودی از تیتری گیلکی استفاده کرده بودم که در نگارش درست آن به شک افتادم. با دوستانی تماس گرفتم که همه صاحب نظر در زبان و گویش گیلکی بودند، اما جالب اینکه نگارش این تیتر: خدا دانه که… را هر کدام از آقایان متفاوت با دیگری گفت! من که به دلیل شغلم مخاطب حرفهای محسوب میشوم درماندم که کدام یک را انتخاب کنم یا به عبارتی کدام جمله درست است؟ من ِ مخاطب خاص در خوانش شعر و داستان و هر متن گیلکی سختی میکشم. از یک جایی خسته میشوم و نمیتوانم ادامه دهم و متن به کناری میرود… علت چیست؟
محمد فارسی: از حرفهای مورد اشارهٔ شما میتوان فهمید که دغدغهٔ خاطر دارید که راهی و طریقی پیدا شود که از این مشکل خوانش رها شویم. فکر میکنم منظورتان این باشد؟
برنجی: چرا بعد از این همه مدت رسم الخط واحدی نداریم؟ متاسفانه زبان گیلکی این پتانسیل را دارد که همیشه مورد مناقشه باشد!
فارسی: خیلی از کسانی که در زمینهٔ ادبیات فارسی صاحب نظر هستند و اگر در این حیطه عرض اندامی داشته باشند کارهای ماندگاری خواهند داشت، آمدهاند و وقت صرف احیای زبان گیلکی کردهاند. مثلن مسعود پورهادی و… اگر با داشتههای خود در زبان فارسی سرمایهگذاری کنند در سطح استان گیلان اینطور گمنام نمیمانند! در حالی که خودش را برای زبان گیلکی فدا کرده… چرا ما نباید در مورد رسمالخط به وحدت برسیم؟ نخواسته باشیم برای آنهایی که طالب و عاشق زبان گیلکی هستند، در موقع خواندن متن و شعر گیلکی کاری بکنیم؟
برنجی: سوال واضح من هم همین است که چرا این وحدت اتفاق نمیافتد؟
مسعود پورهادی: این مساله فقط مربوط به زبان گیلکی نیست. ما در ارتباط با زبان ِ وزین فارسی (با آن قدمت طولانی خودش) هم مشکلاتی این چنینی داریم. از قضا امروز در حال آمدن به اینجا بودم که کسی در ارتباط با یک دانشجوی خارجی که در ارمنستان زبان فارسی خوانده و به ایران آمده میگفت: آن چیزی که در کتابها خوانده بودم را در ایران نمیشود به آن صورت حرف زد. چرا؟ گفت: آنجا به من گفتند قرار است در ایران وقتی که تشنهای بگویی: من را تشنه است… تهرانیها میگویند «تشنمه» گیلکها میگویند «مرا تشنهیه» و اینها نشان میدهد که در زبان فارسی هم مشکلات جدی وجود دارد. (بیشتر…) -
تا یک شاعر با یک زبانی صحبت میکند آن زبان نمیمیرد.
این گفتگو، پیشتر در مجلهی دادگر منتشر شده و ماهها پیش پیمان برنجی فایلش را برایم فرستاده بود تا در ورگ چاپش کنم. بله! من فعل چاپ کردن را در مورد اینترنت هم به کار میبرم. حال میتوانید بخوانیدش البته با ویرایشی دوباره که روی متن اعمال کردم و به علاوهی متن کوتاهی در پایان به عنوان نقدی در حاشیه.
میزگردی با حضور محمد فارسی، مسعود پورهادی و پیمان نوری دربارهٔ زبان و ادبیات گیلکی.
پیمان برنجی: در شمارهٔ گذشته برای گفتگو با آقای ناصر مسعودی از تیتری گیلکی استفاده کرده بودم که در نگارش درست آن به شک افتادم. با دوستانی تماس گرفتم که همه صاحب نظر در زبان و گویش گیلکی بودند، اما جالب اینکه نگارش این تیتر: خدا دانه که… را هر کدام از آقایان متفاوت با دیگری گفت! من که به دلیل شغلم مخاطب حرفهای محسوب میشوم درماندم که کدام یک را انتخاب کنم یا به عبارتی کدام جمله درست است؟ من ِ مخاطب خاص در خوانش شعر و داستان و هر متن گیلکی سختی میکشم. از یک جایی خسته میشوم و نمیتوانم ادامه دهم و متن به کناری میرود… علت چیست؟
محمد فارسی: از حرفهای مورد اشارهٔ شما میتوان فهمید که دغدغهٔ خاطر دارید که راهی و طریقی پیدا شود که از این مشکل خوانش رها شویم. فکر میکنم منظورتان این باشد؟
برنجی: چرا بعد از این همه مدت رسم الخط واحدی نداریم؟ متاسفانه زبان گیلکی این پتانسیل را دارد که همیشه مورد مناقشه باشد!
فارسی: خیلی از کسانی که در زمینهٔ ادبیات فارسی صاحب نظر هستند و اگر در این حیطه عرض اندامی داشته باشند کارهای ماندگاری خواهند داشت، آمدهاند و وقت صرف احیای زبان گیلکی کردهاند. مثلن مسعود پورهادی و… اگر با داشتههای خود در زبان فارسی سرمایهگذاری کنند در سطح استان گیلان اینطور گمنام نمیمانند! در حالی که خودش را برای زبان گیلکی فدا کرده… چرا ما نباید در مورد رسمالخط به وحدت برسیم؟ نخواسته باشیم برای آنهایی که طالب و عاشق زبان گیلکی هستند، در موقع خواندن متن و شعر گیلکی کاری بکنیم؟
برنجی: سوال واضح من هم همین است که چرا این وحدت اتفاق نمیافتد؟
مسعود پورهادی: این مساله فقط مربوط به زبان گیلکی نیست. ما در ارتباط با زبان ِ وزین فارسی (با آن قدمت طولانی خودش) هم مشکلاتی این چنینی داریم. از قضا امروز در حال آمدن به اینجا بودم که کسی در ارتباط با یک دانشجوی خارجی که در ارمنستان زبان فارسی خوانده و به ایران آمده میگفت: آن چیزی که در کتابها خوانده بودم را در ایران نمیشود به آن صورت حرف زد. چرا؟ گفت: آنجا به من گفتند قرار است در ایران وقتی که تشنهای بگویی: من را تشنه است… تهرانیها میگویند «تشنمه» گیلکها میگویند «مرا تشنهیه» و اینها نشان میدهد که در زبان فارسی هم مشکلات جدی وجود دارد. (بیشتر…)