این متن نوشتهٔ سید فرزام حسینی روزنامهگار ساکن رشت است که پیشتر در شمارهٔ نهم نشریهٔ قاف (چاپ فومن) چاپ شده و حالا برای بازنشر به وبلاگ ورگ سپرده شده.
یکم) نوشتار پیشِ رو، دربارهی رشت است و نوعی از برخورد ناسیونالیستی با آن، شهری که این سالها و ماهها و روزها، بسیار دربارهاش شنیدهایم و خواندهایم، شهری که در رسانههای رسمی و غیررسمی، جایی برای خودش پیدا کرده و مطبوعات کاغذی و مجازی، صفحاتی را به اکنون و تاریخش –و بیشتر تاریخش البته- اختصاص میدهند، و دیده و ندیده، چیزهایی دربارهاش، دربارهی «جذابیتهای پنهان و آشکارش» میگویند و مینویسند، آیا چنین توجهی، چنین به اصطلاح رسانهایشدنی، خوب نیست؟ آیا فرصتی برای رشت، و بهطریق اولی، اهالی این شهر نیست؟ بگذارید اندکی از مسئله فاصله بگیریم و سپس، دقیقتر به آن بازگردیم، بگذارید پیش از آنکه به استقبالِ ستایشهای بیکران این سالها و ماهها و روزها برویم، کمی عقبتر بایستیم و مسائلی را پیرامونِ رشت با هم مرور کنیم.
توضیح مهم: این مقاله در شمارهٔ نهم مجلهٔ قاف (بهار ۹۹) چاپ شد اما پس از چاپ و در ویرایشهای بعدی، تغییرات زیاد و مهمی داشته است. در نتیجه متن حاضر نسبت به متن توی «قاف» تفاوتهای بسیاری دارد.
تابلو نقاشی «خورشیدگرفتگی» از جورج گروس (۱۹۲۶)
این مقاله درواقع بسط آن بحثيست که قرار بود در دی ماه ۹۸ و در تالار مرکزی رشت ارائه کنم که متاسفانه در روز سخنرانی به دلایل مختلف (از جمله کمبود وقت) نشد. اساس این بحث بر تفکیک و تمایز میان دو نگاه و دو مسیر مختلف به مسألهٔ ملی و ملیگرایی استوار شده است. در واقع اگر بخواهیم درستتر بگوییم بر دوراهی نفی مسألهٔ ملی و تأکید روی بیوطنی (Cosmopolitanism) و ملیگرایی سعی میکنم به راه سومی اشاره کنم که دستکم عمری به اندازهٔ خیزش انسان برای چیرگی بر نظام پرهرجومرج سرمایهداری در سیارهمان دارد.
برای رسیدن به درکي مشترک از مسألهٔ پیش رو بیایید چند پیشفرض را مرور کنیم:
«تازه قانون» برشی از انجیل است که به زبان گیلکی نوشته شده و در انگلستان به طبع رسیده است. بر روی جلد آن آرم SGM نقش بسته که مخفف Scriptur Gift Mission میباشد. میسیون مذهبی کتاب مقدس مجری کار ترجمهٔ بخشهایی از انجیل به زبانهایزندهٔ سرتاسر جهان بوده است. محتوی «تازه قانون» خطبهٔ معروف به خطبهٔ روی کوه است. انتخاب این خطبه از سوی مقتدرترین دولت زمان و ترجمهٔ آن به زبانهای زندهٔ دنیا به ویژه در کشورهای عقبمانده و توسعهنیافته از نظر تبلیغات سیاسی و دینی منظور خاصی را در پی داشت، چه نصایح حضرت عیسی مسیح در این خطبه مشحون از روح تسلیمپذیری است. بنا به اظهار یکی از دوستان مطلع ترجمهٔ «تازه قانون» را احتمالا باید خانمی «لارودی» نام انجام داده باشد. متاسفانه سال چاپ کتاب در هیچ جای آن مشخص نشده. شادروان ابراهیم فخرائی در زیرنویس صفحهٔ اول کتاب خود (گزیدهٔ ادبیات گیلکی) اشارهای به این کتاب کرده و سال چاپ آن را مربوط به دورهٔ مشروطیت مىداند. به نظر نگارنده سال چاپ کتاب جدیدتر است و به احتمالی بعد از جنگ جهانی دوم که پای آمریکاییان به ایران باز شده باید باشد. این کتابچه در شمارهٔ ۲۰ روزنامهٔ گیلکیزبان «دامون» (سال اول، ۱۵ اسفند ۱۳۵۹، صفحهٔ ۷) مفصلا معرفی شده است.