برچسب: بهرام کریمی

  • بیس دئقه XX

    این بیستمین بیس دئقه است. رادیو اینترنتی به زبان گیلکی. این یکی قرار است بهاری باشد. فایل برنامه را از اینجا بگیرید و بشنوید. یا از اینجا بشنوید:

    [soundcloud url=”https://api.soundcloud.com/tracks/197113351″ params=”auto_play=false&hide_related=false&show_comments=true&show_user=true&show_reposts=false&visual=true” width=”100%” height=”150″ iframe=”true” /]

     

    فهیمه اکبر

    در این برنامه این صداها را خواهید شنید:

    فرهاد: آهنگ کتیبه روی شعری از فریدون رهنما با اندکی تغییر
    فهیمه اکبر
    بهرام کریمی
    بهاران خجسته باد، ساخته‌ی اسفندیار منفردزاده روی شعری از عبداله بهزادی در بهمن ۵۷
    محمدولی مظفری: شعر کرک لنگه
    Counting Bodies Like Sheep to the Rhythm of the War Drums از گروه A perfect circle
    بر پا خیز، ساخته‌ی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور در سال ۵۷ روی آهنگ انقلابی شیلیایی «خلق متحد» (El pueblo unido jamás será vencido).

    کامنت و ایمیل بنویسید و نظر خود را در مورد این برنامه و در کل بیست برنامه‌ی بیس دئقه بگویید.

    اتنها کمکی که از شما انتظار دارم، همرسانی و اشتراک این برنامه است. پس اگر میخواهید کمکی کنید صدای این رادیو را به افراد بیشتری برسانید. این لینک را به اشتراک بگذارید یا فایل برنامه را به دوستان خود برسانید.

  • بیس دئقه XVI

    شانزدهمین برنامه‌ی بیس دئقه را از این‌جا بشنوید یا دانلود کنید. و این لینک هم برای کسانی که با مشکل سانسور سایت soundcloud روبه‌رو هستند.

    موسیقی‌هایی که در این برنامه می‌شنوید:
    ۱/ نوروزبل با صدای بهرام کریمی.
    ۲/ Chaconne from Partita No.2, BWV 1004, in D minor از یوهان سباستین باخ، اجرای جاشا هیفتز
    ۳/ بئه پا به پا بشیم، اجرا در نوروزبل ۱۵۸۳

  • نوشتار ِ کیسوم | Kisum ө xөt

    توضیح بسیار مهم: پس از گذر سالیان از ارائه‌ی این شیوه‌نامه، دیگر موافق لزوم و ضرورت نگارش با حروف لاتین نیستم. دلایل این تغییر روش را در پیشگفتار نظری مقاله‌ام در توضیح شیوهٔ پیشنهادی نوینم برای گیلکی‌نویسی نوشته‌ام که در شمارهٔ دهم نشریهٔ قاف چاپ شده است.
    بعد از این سالهای آزمون و خطا و تجربه دیگر خط لاتینی کیسوم را به شما پیشنهاد نمیکنم و از شما دعوت میکنم که از شیوهٔ نوین گیلکی‌نویسی استفاده کنید که  اولین بار در ۱۵۸۸ دیلمی (یعنی پنج سال پیش) در این پست معرفی شد و خوشبختانه با استقبال خوبی مواجه شد. یکی از دلایل این استقبال (در وبلاگها و کانالها و پیج‌های مختلفی که از این خط استفاده می‌کنند) این واقعیت است که مبنای طراحی این شیوه‌نامه، این سه اصل بود:
    ۱. باید موجب پیوند و درک مابین لهجه‌های مختلف گیلکی در گیلان و مازندران باشد و نه مایهٔ سلطهٔ یک لهجهٔ خاص. پس باید حداقل مخاطب بتواند یک کلمه از لهجه‌ای دیگر را بتواند درست بخواند گرچه معنایش را نداند.
    ۲. در مراحل مختلف در مشورت و همفکری و جمع‌آوری نقدها و نیازها از مناطق مختلف گیلان و مازندران و از میان کسانی بودم که عملا درگیر نوشتن و خواندن به گیلکی یا پژوهش در متون گیلکی بوده‌اند.
    ۳. بدعت‌ها و ابتکارهایی که پیش از ما از سوی گذشتگان پیشنهاد داده شده بود حتی گاهی گرچه خوشمان نیاید اما حفظ کرديم و روی همان رج اول آجرها این دیوار را بالا بردیم. پس برخی علائم و ایده‌ها از گذشته حفظ شده.

    پس از پنج سال به آزمون و کاربرد گذاشتن این خط، با مشورت و جمع‌آوری نظرات و تجربیات و اشکالات این خط تکمیل شد و در اینترنت به دلیل میزان بالای تولیدمحتوا حتی از طرف گوگل هم به عنوان کیبرد گیلکی اندروید به کار گرفته شد. در مقاله‌ای که در شمارهٔ دهم فصل‌نامهٔ قاف (چاپ فومن) چاپ شده، نسخهٔ نهایی و تفصیلی این پیشنهاد را خواهید خواند.

    (این پی‌نوشت در تاریخ ۱۵۹۳ اسفندار ما دوم برابر با ۹ ژوئیه ۲۰۲۰ به این متن افزوده شد.)

    آن‌چه باید پیش از هر چیزی گفت این است که تصمیم و تلاش برای تدوین چارچوب نگارش گیلکی به یاری حروف لاتین، نشانه‌ی هرچه که باشد، بی‌شک نشانه‌ی بیگانه‌دوستی و بی‌مهری به وطن نیست. چرا که اندیشه‌ی پرداختن به زبان‌های بومی و قومی از اساس با فرنگی‌مآبی و «عشق ِ خارج» بودن در تضاد است. بنابراین از خواننده‌ی این متن انتظار داریم که به دور از انگ‌ها و برچسب‌های احتمالی و بر اساس ضرورت‌ها و نیازهای معاصر زبان و ادبیات گیلکی که سالیان سال در منابع مکتوب و غیرمکتوب بسیار به بحث و بررسی گذاشته شده، این طرح را بررسی کند و فراموش نکند که تدوین‌کنندگان این طرح نیز خود را ایرانی و زبان و قوم خود را بخشی از مجموعه‌ی رنگارنگ و گسترده‌ی ایران می‌دانند و بر آنند که وحدت ملی و سرزمینی ایران با بارور شدن یک-یک فرهنگ‌ها و زبان‌های درون آن هرگز تهدید نخواهد شد اگر، حق شهروندی هر ایرانی با هر زبان و دین و قوم و فرهنگی، به عنوان یک ایرانی از سوی دولت و مردم به رسمیت شناخته شود؛ آن‌گونه که هر ایرانی در هر گوشه‌ی این سرزمین خود را آزاد در انتخاب شیوه‌ی زندگی و برابر از نظر موقعیت‌های زیستی و رفاهی و حقوقی و صاحب احترام و کرامت انسانی بداند. آن‌گاه دیگر مهم نیست که این مردم به چند زبان و با چند شیوه‌ی نگارش می‌نویسند و می‌خوانند. زیرا همه می‌دانیم که کشورهای توسعه‌یافته و مدرنی وجود دارند که حتی «زبان رسمی»شان بیش از یک زبان است و هرگز نگران از هم گسیختن خویش نیستند و تازه یک بیستم تاریخ سرزمین ایران را هم ندارند.

    این آیین‌نامه قصد دارد تا به نویسنده‌ی گیلکی، چارچوبی برای نگارش با الفبای لاتین پیشنهاد دهد. باور ما بر این است که این الفبا و آیین‌نامه‌ی مربوط به آن برای برآورده کردن این نیازها طراحی شده:
    – هم‌گام کردن زبان گیلکی با تکنولوژی (به ویژه اینترنت) و شرایط جهانی
    – به حداقل رساندن علامت‌ها و نشانه‌های بیرون از خط زمینه
    – به حداقل رساندن تفاوت لهجه‌های زبان گیلکی در ساحت نوشتار تا حد ممکن (این مهم‌ترین هدف ما بوده و اغلب اصول تدوین شده در همین جهت است)
    – قائل شدن تفاوت میان یک الفبای کاربردی برای نگارش و الفبای علمی برای نمایش همه‌ی جزئیات آوایی و ثبت علمی زبان. هدف ما اولی بوده و می‌دانیم که دومی به عهده‌ی الفبای جهانی آوانگار (فونوتیک) است.
    – رعایت ضوابط و هنجارهای جهانی الفبای لاتین
    – حفظ امکان‌های نوشتاری در تولید واژه‌های نو و توان خط در تمایزگذاری‌های صرفی و نحوی.

    بنابراین از خواننده‌ انتظار داریم که این آیین‌نامه را به توجه به این هدف‌ها نقد و بررسی کنند.

    [برای دیدن جدول مشروح حروف الفبای لاتین برای گیلکی‌نویسی این فایل پی.دی.اف را دریافت کنید.]

    [برای نصب کیبورد گیلکی بر روی سیستم عامل خود این فایل فشرده را دریافت کنید. پس از باز کردن این فایل فشرده، همه‌ی جزئیات را در فایل help خواهید دید. گرچه نصب این کیبورد نیاز به جزئیات زیادی نداشته و بسیار ساده است.] (بیشتر…)

  • نقدی بر وضعیت سریال‌های شبانه و فیلم‌سازی در صدا و سیمای گیلان

    در گیلان فیلم‌سازان زیادی داریم که هم‌چون دیگر هنرمندان در سایر رشته‌های هنری‌مان حرف برای گفتن دارند اما واقعیت تلخ این است كه  این‌جا کارها بین یک عده ی خاص که بیش‌تر هم کارمند تلویزیون هستند دست به دست می شود. تقریبا تمامی این تولیدات مربوط به این افراد است که تحصیلات دانشگاهی دارند و به قول معروف دود چراغ خورده هستند، اما گویا فعلا جای این‌كه هنر این عزیزان روشنی‌بخش دیدگان ما باشد،  دود چراغ‌شان میهمان اجباری چشمان گریان‌مان بر تابوت هنر تلویزیونی است. می‌گویند با دیدن اثر یک هنرمند، می توان به شخصیت درونی صاحب اثر پی برد که چه قدر شعور و فکر، پشت آن اثر است. سوال این است: با دیدن سریال‌های تولید گیلان، خصوصا برنامه های روتین شبانه، نباید به صاحب اثر شک کرد؟ آیا ارزش و سطح شعورمردم گیلان همین است که این برنامه های نازل را تحویل مردم می دهیم؟

    شب‌ها تلویزیون نگاه می کنیم تا سرگرم شویم، بخندیم، لذت ببریم، تفریح کنیم و وقت بگذرانیم. چیزی داشته باشیم تا بعد در موردش حرف بزنیم، داستانش را به دوستان‌مان بگوییم، تکیه‌کلام‌های بازیگران را در کوچه و خیابان تکرار کنیم. اما سوال این است که چرا دل‌مان نمی‌خواهد در مورد تلویزیون که تأثیر عمده‌ای بر زندگی‌مان دارد، بیاندیشیم؟ ما با تلویزیون همراه هستیم ،همراه با اعضای خانواده ساعت‌ها روبه‌روی آن می‌نشینیم بدون این‌که با دیگران ارتباط برقرار کنیم، اما چرا این گونه؟  باید در مورد موضوعی به این مهمی که برایش وقت می گذاریم و عمر هدر می دهیم، فکر کنیم و با همان شور و حرارتی به آن بپردازیم که وقت بحث درباره  لیگ فوتبال یا سیاست دچارش می شویم. (بیشتر…)

  • رسم الخط زبان گیلكی بر سر یك‌راهی

    اگر ننویسیم. اگر نوشته نشویم از یادشان می رویم، از یادمان می رود، از یادها می رویم و هرگز مباد كه یك دنیا زیبایی و شكوه از یادها برود.بشر تمام پیشرفت هایش، پیدایش تمدن و  گسترش آن را مدیون خط است. به واسطه  خط و نگارش، احساسات و مفاهیم ثبت و ضبط گشته و منتقل می گردد. هر خطی كه بتواند این مهم را به خوبی به انجام رساند شایسته بقا، گسترش و پاسداشت است،در غیر اینصورت دلیلی عقلانی برای حفظ و ممارست بر آن وجود ندارد.
    تا ابداع اولین الفباها، بشر مراحل متفاوتی را برای ثبت اندیشه تجربه نمود. پر واضح است كه اگر الفبا در طول دوران تغییر نمی یافت و گذشتگانمان آن را كامل تر نمی كردند، خواندن و نوشتن برای نسل كنونی چقدر دشوار می شد.رسم الخط عربی كه به این صورت به دست ما رسیده، در ابتدا فاقد اعراب و نقطه و حروف كشیده – واو، الف، یا- بود. الفبای كنونی زبان فارسی، برگرفته از الفبای عربی است كه تغییراتی چند در آن اعمال شده (برای مثال چهار حرف پ، چ، ژ، گ، بدان افزوده گشته). هیچ زبانی بدون استثنا و نقاط ضعف و هیچ خطی بدون ایراد و اشكال نبوده، زبان و رسم الخط فارسی نیز از این امر مستثنی نیست. گذشتگان نسبت به این امر واقع بین بوده اند، خط در ایران قبل و بعد از اسلام به فراخور نیازهای زبان و زمانه دچار تحولات بسیاری گشته است. ما نیز باید واقع بین باشیم. نزدیك به دو قرن است كه شمار زیادی از ادبا و عالمان زبان فارسی به نواقص رسم الخط عربی پی برده و در پی تغییر یا تصحیح آن بوده اند كه از میان آنان می توان به فتحعلی آخوندزاده، میرزاملکم خان، احمد کسروی، دکتر نصرالله شیفته، دکتر پرویز ناتل خانلری، سعید نفیسی و… اشاره كرد، اما از آنجا كه بیماری برای جماعت بیمار به عادت مبدل شده، تلاش های آن بزرگان به جایی نرسید. (بیشتر…)

  • سورخˇ وهار

    [audio:https://v6rg.com/wp-content/uploads/2011/10/surx-e-vahar.mp3|titles=surx-e-vahar]

    ساز ؤ خؤندگی: فرشید قربانپور
    شئر: بهرام کریمی

    جیرأکشین (Download)

     

    درجیکه دنود، درجیکه دنود
    راشی مئن ایسأم جؤنˇ کؤر
    نأجه دأرمه کی دخؤني مأ: بیه جؤر

    یاد بأر مأ نیگار، سیوده‌رو کنار،
    او سورخˇ وهار، بوتی مأ:
    مي جؤنˇ ریکأی، سئه چوشمؤن سیکأی،
    کی بوته کی بأی ببي مأ؟

    درجیکه دوندی، تارکینأسرأدی،
    می دیلأ پرأدی، کؤری!
    تي گيسه تؤأدی، سئه شؤأ خؤأدی، می چومه آؤأدی کؤری!

    أخر مو ببوم اي روزی خودا
    أمه شیمی ور، مچه سر دوعا
    تأ برم می ور، جؤرˇ جؤرˇ جؤر
    اؤره کی ببی تو می أزلی کؤر

    درجیکه دنود، راشي مئن ایسأم
    اي همه آدم، مو تی جه بیپام
    درجیکه دنود، راشي مئن تنهام
    اي همه آدم، مو تی تنه خأم

    فارسی:
    پنجره رو نبند. من توی کوچه هستم دختر جون. آرزو دارم که صدام کنی و بگی: بیا بالا
    منو به یاد بیار. کنار سپید رود، توی اون بهار سرخ، به من گفتی: پسر عزیز، پرنده‌ی کوچک سیاه چشم، کی میشه بیای و شوهرم بشی؟
    اما تو پنجره رو می‌بندی، تاریکی رو پخش می‌کنی، دلم رو به باد می‌دی، دخترک! گیسوهات رو تکون می‌دی، شب سیاه رو به خواب می‌بری، چشمام رو پر آب می‌کنی، دخترک!
    اگر یه روز من خدا بشم، میام به خونه‌ی شما، در حالی که روی لب‌هام دعاست، تو رو می برم پیش خودم، اون بالای بالا. اون‌جایی که تو بشی دختر (همدم) همیشگی من.
    پنجره رو نبند، توی کوچه هستم. این همه آدم، من فقط برای تو بی‌قرارم. پنجره رو نبند،توی کوچه تنها هستم، این همه آدم، من فقط عاشق توم.

  • نؤروزˇبل

    [audio:https://v6rg.com/wp-content/uploads/2011/08/noruz6bal.mp3|titles=noruz6bal]

    رافا ایسأم مو ای جؤر کوکلاتˇ مئن
    أفتؤ دچئره پر، او جؤر شأ تی دیمه دئن

    او دیمه نیشتی تی جولأ گیلاس واره
    تو دؤنی چی وأ، مچهٰ؟ تی گیلاسه چئن.

    نؤروز بل، ببی بورز و بل تی تش
    نؤروز تش، فأرسؤن لاکؤ می کش!

     

    [جیرأکش]

    (این بالا توی دامنه‌ی کوه منتظرم، آفتاب داره بالشو جمع می‌کنه (غروب می‌کنه) و اون بالا می‌شه صورتت رو دید، اون گوشه نشستی و از گونه‌ت گیلاس می‌باره، تو می‌دونی این لب‌ها چی دل‌شون می‌خواد؟ چیدن گیلاس تو!، نوروزبل! آتشت بلند و افروخته باد، آتش نوروزی! اون دختر رو به آغوش من برسون)