اگر ننویسیم. اگر نوشته نشویم از یادشان می رویم، از یادمان می رود، از یادها می رویم و هرگز مباد كه یك دنیا زیبایی و شكوه از یادها برود.بشر تمام پیشرفت هایش، پیدایش تمدن و گسترش آن را مدیون خط است. به واسطه خط و نگارش، احساسات و مفاهیم ثبت و ضبط گشته و منتقل می گردد. هر خطی كه بتواند این مهم را به خوبی به انجام رساند شایسته بقا، گسترش و پاسداشت است،در غیر اینصورت دلیلی عقلانی برای حفظ و ممارست بر آن وجود ندارد.
تا ابداع اولین الفباها، بشر مراحل متفاوتی را برای ثبت اندیشه تجربه نمود. پر واضح است كه اگر الفبا در طول دوران تغییر نمی یافت و گذشتگانمان آن را كامل تر نمی كردند، خواندن و نوشتن برای نسل كنونی چقدر دشوار می شد.رسم الخط عربی كه به این صورت به دست ما رسیده، در ابتدا فاقد اعراب و نقطه و حروف كشیده – واو، الف، یا- بود. الفبای كنونی زبان فارسی، برگرفته از الفبای عربی است كه تغییراتی چند در آن اعمال شده (برای مثال چهار حرف پ، چ، ژ، گ، بدان افزوده گشته). هیچ زبانی بدون استثنا و نقاط ضعف و هیچ خطی بدون ایراد و اشكال نبوده، زبان و رسم الخط فارسی نیز از این امر مستثنی نیست. گذشتگان نسبت به این امر واقع بین بوده اند، خط در ایران قبل و بعد از اسلام به فراخور نیازهای زبان و زمانه دچار تحولات بسیاری گشته است. ما نیز باید واقع بین باشیم. نزدیك به دو قرن است كه شمار زیادی از ادبا و عالمان زبان فارسی به نواقص رسم الخط عربی پی برده و در پی تغییر یا تصحیح آن بوده اند كه از میان آنان می توان به فتحعلی آخوندزاده، میرزاملکم خان، احمد کسروی، دکتر نصرالله شیفته، دکتر پرویز ناتل خانلری، سعید نفیسی و… اشاره كرد، اما از آنجا كه بیماری برای جماعت بیمار به عادت مبدل شده، تلاش های آن بزرگان به جایی نرسید.
در رسم الخط فارسی برخی از صداها، صورتهای نوشتاری متفاوتی دارند اما مانند هم تلفظ می شوند مانند اثیری و اسیری، برخی حروف همواره به یك صورت نوشته می شوند ولی به طرق گوناگون خوانده می شوند مانند حرف “واو”: سواد، سوال، سود. گاهی نوشته می شوند ولی خوانده نمی شوند مانند ” واو معدوله”: خواهر، خواهش. نوشته نمی شوند ولی خوانده می شوند مانند مصوت ها: ملت، اژدها.گاهی حروف صدایی جز صدای معمول خود را می دهند: موسی، كبری یا غالبا، اكثرا ! بسیاری نمی دانند تکلیفشان با دو صدای ت (ط، ت) و دو صدای (اِ، ع) و دو صدای هـ (هـ، ح) و چهار صدای ز (ز، ذ، ض، ظ) و دو صدای ق (ق، غ) و سه صدای س (س، ص، ث) چیست؟ تنها یكی از معایب این رسم الخط این است كه هنگام خواندن یا نوشتن یك اسم نا آشنا دچار مشكل میشویم.
با ورود واژگان و اصطلاحات غیر فارسی و همچنین پدید آمدن واژگان و اصطلاحات جدید در زبان فارسی وضعیت هم پیچیده تر گردیده. به واژه ” سرم ” توجه كنید. این واژه را یكبار به فتح سین و بار دیگر به كسر آن بخوانید. دو معنی مختلف میدهد. در هنگام خواندن با در نظر گرفتن جملات قبلی و بعدی می توان به معنای آن پی برد و گاهی هم اینكار به سادگی امكان پذیر نیست: “…سرم تزریقی شده بود، معتاد به خون رگ این وآن….”، در این مثال اگر جملات دیگری در پس و یا پیش جمله برای یافتن مفهوم واقعی ” سرم ” بیان نشود، مفهوم واقعی واژه ” سرم” در ابهام باقی خواهد ماند چون جمله با هر دو معنی قابل بیان برای ” سرم” قابل بررسی است.
رسم الخط فارسی برای خواننده بخصوص خواننده نوپا، بسیار پر ابهام است در حین خوانش متن برداشت چندگانه خواننده از واژگان موجب آن می شود كه فرد برای دست یافتن به مفهوم واژه، قسمت وسیعتری از متن را مورد بررسی قرار دهد و اینگونه می شود كه سرعت مطالعه كاهش می یابد. زبان فارسی مانند هر زبان دیگری قابلیت هایی در بیان مفاهیم كنایی و استعاری و چند گانه در قالب صورت و معنی واژه دارد(جلوتر به این قابلیت در زبان گیلكی نیز اشاره خواهد شد)، حال این مفاهیم به واسطه رسم الخطی كه خود پر ازابهام است نیز انتقال داده می شود! (در نوشتار گیلكی نیز با این وضعیت روبرو هستیم) در این حالت در خوانش متن به دلیل اینكه یك رابطه اینهمانی بین صورت واژه- در قالب نوشتار- و مفاهیم متعدد آن – در ذهن مخاطب- وجود ندارد، در حین خواندن یك گسست زمانی و فكری برای پی بردن به مفهوم واقعی واژه پدید می آید اینجاست كه می توان ادعا نمود كه زبان و خط از سویی یكدیگر را و از سوی دیگر خواننده را به چالش می كشند! هر چقدر خواننده ورزیده تر باشد این گسست كمتر خواهد بود. اما با توجه به وضعیت سرانه مطالعه در ایران می توان پی به این مطلب برد كه درصد خواننگان ورزیده نسبت به كل جمعیت بسیار ناچیز است. گر چه بر طبق آمار رسمی استان گیلان بالاترین سرانه مطالعه در كشور را داراست اما باید خاطر نشان كرد كه باز میزان این سرانه در حد دقیقه ها است و متون مورد مطالعه به زبان فارسی و عربی خلاصه می شود. با اوصافی كه از رابطه رسم الخط فارسی بر مخاطب فارس زبان ذكر گردید، پر واضح است كه یك گیلك، كرد، لر و…چالش های بیشتری را با همین متن فارسی داشته باشد. اما نكته قابل تأمل اینجاست كه وقتی همین رسم الخط ناقص و پرابهام برای نگارش زبان گیلكی به كار می رود، تا چه اندازه فهم و درك نوشته را مشكل می گرداند، مورد دیگر، تغییراتی است كه در مورد مصوتها در رسم الخط گیلكی لحاظ گردیده است كه كار نوشتن را برای یك نویسنده مشكل و برای یك نوآموز، طاقت فرسا می نماید. نوشتن و به خصوص تایپ واژگان نیز به دلیل وجود سمبل ها، كاری وقت گیر است.
یكی از بزرگترین مشكلات در مسیرثبت و نوشتن صحیح واژگان، آموزش و گسترش زبان گیلكی، نبود یك رسم الخط مورد قبول و واحد است، این امر فاصله زیادی را بین نویسندگان و مخاطب/نویسنده ایجاد می كند به همین دلیل انتخاب یك رسم الخط جدید برای زبان گیلكی ضروری می نماید. برای رسیدن به این هدف ابتدا باید ایرادهایی را كه به رسم الخط فارسی و گیلكی وارد است مورد توجه قرار داد و همچنین می توان سرگذشت خط در زبانهای دیگر را مورد بررسی قرار داده و از تجربیات آنان در این زمینه استفاده نمود. با توجه به اینكه زبان گیلكی از زبانهای هندی-اروپائی است، به سابقه خط در جغرافیای دو زبان بارریشه متفاوت اشاره می گردد. اولی زبان كردی با ریشه هندی-اروپائی، با ساختارصرفیِ تحلیلی و دارای اشتراكات با زبان گیلكی ودومی زبان تركی با ریشه اورال-آلتائی، با ساختار التصاقی و دارای اشتراكات آوایی با زبان گیلكی. در مورد زبان كردی بیش از100 سال پیش، اندیشمندان و بزرگان ادب كُرد پی به نواقص رسم الخط عربی برده و در پی رفع آن نواقص برآمدند. در طول این دوره چندین رسم الخط برای زبان كردی (بر پایه حروف لاتین یا عربی) به وجود آمد برخی از این خطوط منسوخ گشتند و در حال حاضر از میان سه گویش عمده زبان كردی، كردهای تركیه با بیشترین جمعیت رسم الخط لاتین و كردهای ایران و عراق به دو رسم الخط عربی ولی با نظام های نوشتاری متفاوت كتابت می كنند. در مورد زبانهای ترك تبار نیز وضع به همین گونه است.آنها نیز بیش از یك قرن در مناطق خود رسم الخط های گوناگونی را تجربه كرده اند و در حال حاضردر میان خانواده زبانهای تركی، تركی استامبولی، تركمنی، ازبكی، گاگاووز رسم الخط لاتین، زبانهای كارچای بالكار، قرقیزی و یاكوتی رسم الخط سیریلیك، زبان تاتاری رسم الخط لاتین و سیریلیك، قزاقی رسم الخط سیریلیك وعربی و آذربایجانی رسم الخط لاتین و عربی دارند
در مثالهای بالا با توجه به اینكه تمام این زبانهای گوناگون تركی تبار و در مورد كُردی، گویشهای متفاوت آن از لحاظ اصوات و آواهایی كه در كلمات به كار می برند، با یكدیگر تفاوت چندانی ندارند با این حال می بینیم كه این اقوام هر یك به فراخور موقعیت سیاسی، فرهنگی و تاریخی، رسم الخط های متفاوتی را برای نوشتن پیشه كرده اند. این بدان معناست كه در گستره جغرافیایی هر زبان، با توجه به ارتباطات، وضعیت سیاسی و پیشینه فرهنگی تاریخی، رسم الخط موجود، كاربردی و راهگشاست – البته ناگفته نماند كه در سالهای اخیر بحث یكسان سازی رسم الخط در میان گویش های متفاوت كردی و زبان های تركی به جهت همبستگی فرهنگی و یا سیاسی همواره مطرح می گردد- و دیگر اینكه تلون و تغییرات متمادی خط در میان یك زبان این واقعیت را بار دیگر بخاطر می آورد كه خط و دستگاه نگارش یك چیز قراردادی است كه اگر جوابگوی نیاز زبان و زبانوران نباشد، تغییر می كند. در میان زبانهای تركی، تركی استامبولی به دلیل موقعیت ممتاز سیاسی و جغرافیایی نسبت به سایر ملل ترك زبان نقش محوری را داراست اما در مورد كردی وضع بدین منوال نیست و هنوز گویشوران هر یك از گویشهای زبان كردی، با تكیه به استقلال نسبی سیاسی یا داشتن تریبون های متعدد سعی بر این دارند كه گویش و رسم الخط خود را به عنوان زبان و رسم الخط معیار معرفی نمایند كه در این میان كردهای تركیه با رسم الخط لاتین و دسترسی به مخاطب و رسانه های بیشتر، تكنولوژی و دارا بودن بیشترین جمعیت كُرد در یك سو و كردهای سنتی ترعراق با رسم الخط عربی و دارا بودن تشكیلات اداری متمركز در سوی دیگر، از بازیگران عمده این میدان هستند.
حال با توجه به سوابق ذكر شده از زبان هم ریشه كردی و اینكه گستردگی جغرافیایی زبان گیلكی به اندازه زبان كردی نبوده و همچنین تفاوت میان غربی ترین گویش گیلكی با شرقی ترین و جنوبی ترین آن به اندازه تفاوت گویش های زبان كردی نیست باید از تمام این ها درس گرفت و به جای اینكه فعلا دغدغه زبان معیار را داشته باشیم بهتر آن است كه به وضع یك رسم الخط برای تمام گویش های زبان گیلكی اهتمام ورزیم تا هم كتابت و نوشتار گیلکی سر و سامان گیرد و هم خدای ناكرده دو فردای دیگر وضع نوشتارمان به وضعیت چند پاره زبانهای كردی و تركی دچار نشود. وجود چند رسم الخط متفاوت یكی از دلایل پایه برای ایجاد نشدن زبان معیار كُردی است. در مورد زبان گیلكی نیز، زمانی زبان گیلكی معیار حقیقی بوجود می آید كه در ابتدا خط مشترك استاندارد بین تمام گویش ها متداول باشد، تا گویش ها ثبت و ضبط و واشكافته شوند. وقتی خط مشترك وجود داشته باشد آنگاه می توان به داشتن یك زبان معیار امیدوار بود. زبان معیارحقیقی یك قرارداد ادبی نیست بلكه از تلاقی و صیقل خوردن واژهها و دستگاه ساختارسازی گویش های مختلف در طول سالیان دراز به وجود خواهد آمد.
در حال حاضر رسم الخط گیلكی،علاوه بر مشكلاتی كه در مورد رسم الخط فارسی برشمرده شد، مشكلات دیگری نیز دارد، چون اینجا مصوتها نیز وارد میدان می شوند. به كلمات توجه كنید: مو /mu/ (من) – خون /xün/ (خون)- أفتؤ /afto:/ (آفتاب) – وی دار /vəy-dâr/ (درخت بید). در این مثال حرف واو نماینده چهار مصوت متفاوت است که حتی برای مصوت میانی واژهی خون (ü آوایی بین u و i) هیچ نشانهای در رسمالخط گیلکی وجود ندارد. این مشكلات با رسم الخط لاتین قابل رفع است. به مثال زیر توجه كنید (مثالی اینچنینی در اول متن برای زبان فارسی آورده شد). “دریایی بو، گورشأبؤ”. ترجمه ها:1- آنكه دریایی (شخص معلوم) بود، سوخت (جمله خبری)،2- (شخصی- مجهول) مانند دریایی بود، سوخت 3- دریایی وجود داشت، سوخت 4- بوی دریایی، سوخت! حال اگر بخواهیم همین متن گیلكی را به لاتین بنویسیم برای اینكه نشان دهیم كه منظور از “دریایی”، آقا یا خانم دریائی است، تنها كاری كه باید انجام داد این است كه حرف اول كلمه دریایی را با حرف بزرگ (D) بنویسیم. شاید بتوان با تنظیم قوانین نگارشی هر یك از معانی دیگر را هم به سادگی نشان داد. ولی اگر این امر هم اتفاق نیافتد باز می بینیم كه رسم الخط لاتین در بدترین حالت حداقل یك پله از رسم الخط فعلی زبان گیلكی جلوتر است.
در رسم الخط كنونی همه مصوت های موجود در زبان گیلكی نمایش داده نمی شوند و تازه اگر هم نمایش داده شوند، بر مشكلات ذكر شده افزوده می گردد. در زمان حاضر یكی از بزرگترین چالشهای زبان گیلكی برای برقراری ارتباط همین مشكل كتابت و نگارش بخصوص در عالم وب است. یكی از مشكلات این است كه در بسیاری از موارد متون تایپ شده، در فضای وب دچار بهم ریختگی می شوند. برای دست یازیدن به این هدف باید خطی نوین را پایه گذاری نماییم كه به كمك آن مشكل خوانش و نگارش زبان گیلكی را حل كرده تا یارای این را داشته باشیم كه در عالم مجازی حرف برای گفتن داشته باشیم. به خطی نیازمندیم كه به تمام جهات با زبان گیلكی سازگاری داشته باشد و مانند رسم الخط كنونی، روح و قابلیت های فنوتیكی و دینامیكی زبان را محبوس نكند. نگارش آن ساده و آسان باشد و از همه مهمتر در عالم مجازی تعریف شده باشد. در رسم الخط لاتین تمام آنچه كه گفته می شود نوشته می شود. حروف صدا دار مانند حروف دیگر نوشته می شوند، وقتی واژه ای نوشته می شود تمام اجزای آن عیان است. اگر این رسم الخط را رسم الخط باز وعریان بنامیم در برابرش رسم الخط بسته و در پرده فارسی با آن ایراداتی كه در ابتدای سخن ذكر گردید قرار می گیرد. زبان گیلكی در حال حاضر به خطی بی پرده، شفاف و باز نیازمند است. از مهمترین رسم الخط هایی كه می توانند برای وضع رسم الخط آتی زبان گیلكی الهام بخش باشند می توان به رسم الخط لاتین اشاره نمود.
وقتی صحبت از تغییر خط می شود، برای برخی، دغدغه گسست از گنجینه های ادبی قدما پیش می آید. در مورد زبان گیلكی باید خاطر نشان كرد که مجموع آثاری كه به این زبان از قرون گذشته بر جا مانده انگشت شمارند كه آنها را به همراه تمام آثاری كه در قرن اخیر به این زبان نوشته شده می توان با یك همت جمعی، به رسم الخط جدید نگارش كرد. تجربه های موفق متعددی در این زمینه وجود دارد كه می تواند مورد بررسی قرار گیرد.در تركیه از زمان تغییر رسم الخط از عربی به لاتین، تا كنون بسیاری از آثار ادبی گذشته به رسم الخط جدید برگردانده شده اند و بارها و بارها تجدید چاپ گشته اند. خیل عظیم شعرا و ترانه سرایان و نویسندگان ترك نشانگر این مدعاست كه تغییر خط از خط بسته به خط باز نه تنها تاثیر منفی بر ادبیات نمی گذارد بلكه تأثیر مثبت نیز دارد. ” ناظم حكمت” از بزرگان شعر نو جهان تنها نمونه ای از شاعران معاصر ترك است كه شهرت جهانی دارد. این در حالی است كه در ایران موسسات انتشار كتاب بدلیل نداشتن مخاطب رغبتی به انتشار آثار كلاسیك ادبی ایران نشان نمی دهند و بر خلاف آنچه از دور به گوش می رسد غالب مردم تنها نام چند تن از ادبای ادوار گذشته را به یاد دارند و احتمالا تنها یك دیوان حافظ كه آنهم شب یلدا اگر سرحال باشند، آن را تورق می كنند؛ ما چه كردیم؟ با پافشاری بر تعصبات، تنها زبان و فكر سیال را محبوس ساختیم وگرنه از آن «ناظم حكمت»ها در ادبیات ملی و بومی خود كم نداشته و نداریم.
افرادی كه تنها مخالف بودن پیشهشان گشته و جمود و ثباتِ كشنده،ة فكر روز و شبشان است، با این اندیشه و اندیشه های نو دیگر مخالفت خواهند كرد. البته جای خوشحالی است كه این افراد در عصر حجر و یا دوران پیدایش خط حضور نداشتند وگرنه معلوم نبود امروز با آن خطوط اولیه و الواح گلی چه مشقتی را برای نوشتن وخواندن همین متن حاضر باید متحمل می شدم. پیشینیان ما در ارتباط با خط كار بایسته وشایسته را انجام دادند. ما چه كردیم؟ در سر گذشت زبانهای در حال انقراض و زبانهایی كه در همین قرن منقرض گشته اند دقیق شویم. یكی از دلایل اصلی تمام این تحلیل رفتن ها و محو گشتن ها، نداشتن خط كاربردی و به تبع آن كتابت و مخاطب پیگیر بوده است. شاعران و نویسندگان گیلك زبان با امید به آینده، وقت، عمر و سرمایه خود را برای احیا، حفظ و گسترش زبان گیلكی صرف كرده و می كنند. حال كه تغییر خط می تواند به این روند كمك كند، تعلل در تغییر آن كوتاهی بزرگیست كه زبان گیلكی و نسل های آتی ضربه اش را خواهند خورد. رسم الخط گیلكی جوابگوی نیازهای ما نیست. این خط باید تغییر كند و این كاملا منطقی و مخالفت با آن، زبانكُشی است.
دیدگاهها
22 پاسخ به “رسم الخط زبان گیلكی بر سر یكراهی”
[…] رسم الخط زبان گیلکی بر سر یکراهی/ بهرام کریمی […]
مطلب خوبی بوء، هر چند مو خودم موافق استفاده از خط لاتین هیسم اما ترسم ای دیدگاه نتیجه معکوس بدء، چون ترکیه و بقیه جاءن که مطلب میین عنوان بُبِء یکم با اوضاع امی کشور فرق درءن، اوشون یته حکومت متمرکز درن که سیاستگذاری کلان انجام دء و ضمانت اجرایی هم درن اما اَمو و امی جامعه (در سطح گیلوءن) خیلی فرهنگ غالب میین حلابوءن، خیلن مَننءن فرق بنن بین حفظ اصالت خودشون (و اهمیت ای موضوع) و هم زمان استفاده به جا از فارسی و کُلن خودشون بازن و “فارسیزه” بونن و بُبُن! از یه طرف بحث استفاده از خط وب میین مطرح بُبء که باز جای فکر درء، خیلن و شاید 99 درصد احتمالا در مورد ای حالت دچار مشکل بونءن، از طرفی امی گیلون میین هم خیلن فارسی صحبت کَ درن و فارسی جستجو کُنن و فارسی نویسن، اگه آمو لاتین بنویسیم جستجوی با رسم الخط فارسی میین د جایی ندریم و این لااقل کوتاه مدت میین مشکل ساز بونَء، بحث آموزش ای رسم الخط هم مهمه که چه طریق جی بَء انجام بُبن که واقعا اثر بَنَء و همه گیر بُبن، صدا و سیما که صد در صد ای رسم الخط نادیده گیره، کما اینکه الوءنم گیلکی تنها یه گویش دوءنه و هیچ وقت نوشتوستم بگُن زبوءن گیلکی؛ بقیه راهُن اینقدر قوی نیین که همه گیر بُیون.
به هر حال امیدوارم ای روند به نتیجه خوبی ختم بُبن.
شیمی دم گرم.
تدوین رسم الخط سنگسری
http://www.sangesarinews.com
سنگسری نویسی
1- رسم الخط اگر قرار باشد عوض شود بايد در همه ايران اجراء شود آنهم با مطالعه منطقي و نه لاتين وام گرفته از باكو!!!!!! 2- لاتين هم داراي مشكلاتي است. به جاي اينگونه بحثها سعي كنيم سهم گيلكي را در زبان فارسي افزون تر كنيم. بهترين راه حفظ زبان ما هويت خواهي مجزا نيست. بلكه جايگزيني واژگان بي خودي است كه مترجمان بي سليقه زمان قاجار براي واژگان فرنگي، خيلي بي سليقه از عربي به افراط وارد فارسي كرده اند. گيلكي مجموعه اي از واژگان هخامنشي و اشكاني و بومي دارد كه مي تواند هم در اختيار فارسي قرار دهد در كنار اين مطلب بياييد دنبال ريشه هاي گيلكي واژگان فارسي باشيم. سهممان را افرايش دهيم نه آنكه ايزوله تر شويم. ما يكي از اصيل ترين اقوام ايراني و از خيلي ايراني تريم. گول بازي كه به ما تحميل مي شوذ نخوريم.
وحيد جان فارسي خود رگرفته از گيلكي من و تو ، لري ، كردي ، و هزاران تلاش تك تك ايرانيان است. فارسيزه كردن يعني چه؟ مگر فارسي فقط متعلق به يزد ، اصفهان ، شيراز ، مشهد است؟. براي فارسي امروزه دكتر معين ، دكتر پورداوودها زحمت كشيدند. يعني ما هم بايد مانند پان تركها قضاوت كنيم!!!! باز هم منطق حاج آقا كسمايي شروع شد!!. باز هم منطق احسان لله خانها به ميان حركتهاي منطقي آمدند؟ به جاي اينگونه حرفها همه ايران را براي خود بدانيم و به همه نشان دهيم كه جايگاه واقعي گيلكها چه بايد باشد. گيلكي را وارد فارسي كنيم نه اينكه مرعوب جايي شويم.
شدید ناراحت میشم از کسایی که تا حرفی از فرهنگ گیلک میاد وسط میگن که شماهم میخواین مثل ترکا و …بشین
به نظر من مهمترین چیز حتی مهمتر از زبان معیار همین خطه و فعلن بهترین پیشنهاد همون کیسوم خطه
منظور از واژگان اشکانی رو هم دقیقن متوجه نشدم
“شدید ناراحت میشم از کسایی که تا حرفی از فرهنگ گیلک میاد وسط میگن که شماهم میخواین مثل ترکا و …بشین
به نظر من مهمترین چیز حتی مهمتر از زبان معیار همین خطه و فعلن بهترین پیشنهاد همون کیسوم خطه
منظور از واژگان اشکانی رو هم دقیقن متوجه نشدم
”
انقدر ناراحت مي شوم كه جواناني مانند تو پند بزرگترهاي خود را گوش نمي كنند. گاهي بعضي مواقع بزرگتر و كوچكتري يادت بياد بد نيست. حداقل دوست عزيز من از شما يكي بيشتر كتاب مطالعه كردم.
گيلكي ، مازندي دقيقاً با زبانهاي سغدي و اشكاني داراي نزديكي است. يكي از زيباترين اين واژگان بيجار كه در متون اشكاني بيژار خوانده مي شد و من الان در فارسي به جاي واژه نازيبا دوسيلابي زمين زراعي يا زمين كشاورزي خيلي ساده از بيجار استفاده مي كنم. واژه ديگر تاسيانه كه بر خلاف نظر استاد شما جناب ورگ جايگزين هم داره. در فارسي هجران ، غم ، افسردگي پس از دوري معني ميده اما اگر خدا بخواهد من سعي مي كنم زين پس به جاي اينكه بگويم از دوري ات دلتنگم
بگويم تاسيانتم عزيز
جالبه وقتي دانشجويانم اين واژه ها را از من مي شنوند مي گويم اينها اصليتش گيلكي است بعد برايشان توضيح مي دهم كه گيلان محدود به ميرزا كوچك خان ، پاقالي خورشت و ماسوله نيست در حد توانم از پايمردي گيلاني ها براي استقلال ايران از دست عرب ، تا جانفشاني آماردها براي حفظ داريوش سوم ، نقش كاسها در اعتلاي فرهنگ مادي ، نقش برجسته مردآويج ديلمي در نهضت استقلال طلبي ايرانيان ( كه به عقيده حقير فردوسي كاوه خود را در وجود او ديد. نگاه كنيد قيام كاوه از شهر اصفهان آغاز شد و جالب آنكه مردآويج هم در اصفهان تاج گذاري نمود!!)
نقش آل بوييه در حمايت از شيعه و زبان فارسي ، خدمات برجسته دكتر پورداود ، دكتر معين به زبان فارسي ، نقش گيلان در رمانتيسم شعر شاملو تا دفاع جانانه مردم گيلان در جنگ تحميلي صحبت مي كنم. بنده افتخار داشتم كه بدون اينكه سعي كنم مانند شماها گيلان را محصور بين چابكسر تا آستارا كنم گيلاني به وسعت ايران زمين در ذهن هر غير گيلاني به نمايش گذاشتم. آري دامون جان گيلاني كه تو مي گويي كه انگار پدركشتكي با هر غير گيلكي دارد و الا و بلا فره ايزدي به آن ربطي ندارد شايد مطلوب تو و ورگ باشد اما نه مطلوب كساني عاشق گيلان و گيلاني در ايران عزيز هستند.زماني يكي از دانشجويان رودسري اين سايت را به من معرفي كرد اولش خيلي خوشحال شدم گفت دوران بازگشت گيلاني به آل بوييه و گيلاني به بزرگي ايران فرا رسيد اما هرچه بيشتر به متون گزينش شده نگاه كردم هرچه در احوال كاربراني مانند تو غور كردم ديدم خير اين بار گيلك ما از خواب نقش ميري ها در فيلم دهه 50 بيدار نشده بلكه به خواب ديگري فرو رفته . آن هم اينه كه مي خواهد تمام انتقام خود را از فارسي بگيرد. طوري صحبت مي كنند عزيزان كه گويي فارسي به سبب سياسي فقط فراگير شده و تپانچه به شقيقه گويشوران قبل از رضاشاه بوده كه به فارسي صخبت كنند.
ببينم جوان سرزمين من. مردآويج هم مزدور رضاشاه بود يا دكتر پورداود از ترسش در مجله كاوه مطلب مي نگاشت؟!! جنگلي ها از ترسشان از دولت مركزي به فارسي مكاتبه مي كردند.
تولستوي و گوته كه اين همه با شيفتگي از فارسي صحبت كردند از كسي واهمه داشتند؟!! تو گوته را مي شناسي؟!! يكي از بزرگترين شاعران آلمان است. او مزدور شوونيست بود كه عاشق حافظ بود؟!!
از مقام تولستوي در ادبيات روسيه و جهان خبر داري؟!! ببين در مورد فارسي چه گفته؟!!
من نمي دانم و متوجه نمي شوم شما دوست عزيز نمي تواني بدون هجمه به تاريخ 2500 و جعل ننمودن هدف ميرزا و اينكه سواستيكا را ناديده بگيري از هويت گيلك صحبت كني؟!! يعني خيلي سخته كه بدون حاشيه رفتن حركت كني. خيلي سخته كه بدون تعصب اندكي به حرف من برادر بزرگترت گوش دهي؟!! به خودت اين احتمال را تمي دهي كه 1 درصد ممكنه حرف من درست باشه؟!! من مگر با گيلكي دشمني دارم. اتفاقاً عاشق فرهنگ ، زبان و ميراثش هستم . از شدت علاقه است كه از بعضي حركتهاي نسنجيده شماها دلگير مي شوم. والا در روح گيلكي سبز گوشه خاك معطر ايران نه پارس ستيزي هست نه دل سپردن به نغمه شوم پان تركيسم. اندكي گوش بده جوان. اندكي انديشه كن.
در مورد مطالبی که کاربر “دوستدار گیلک و تالش” داشت باید بگویم این فرد یا تا به حال مطالعه ای در مورد زبان گیلکی نداشته یا از منابع و اسناد دست ساز استفاده کرده !دوست عزیزی که گیلکی را جزیی از فارسی میدانی برای اثبات بی اطلاعی شما همین بس که مازنی را جدا از زبان گیلکی میدانی!زبان گیلکی به شاخه های زیر دسته بندی شده است : شاخه ی تبری ، شاخه تالشی ، شاخه تاتی ، شاخه گالشی(دیلمی) و گیلکی بیه پس و بیه پیش . شما قبل از اظهار نظر در مورد هر چیزی ابتدا حقایق موضوع مورد نظرتان را با تحقیق و بررسی و نه با بسنده کردن به منابع دم دست و دست ساز دریاببد.گیلان همواره ملتی جدا و کاملا مستقل بوده است ! اگر به سخنان جهانگردان و محققانی که قره ها پیش به گیلان آمده اند ویا مطلبی در مورد زبانشان نوشته اند به این مطلب برمیخورید : در این سرزمین به زبانی تکلم می شود که نه ایرانی است و نه عربی و هیچ تشابهی به زبانهای اطرافش ندارد . لذا از این نوشته ها درمی یابیم نظرات شخصی شما کاملا تخیلات جنابعالی است . در زمان قاجاریه بوده که کاملا به دلایل سیاسی زبان گیلکی مورد حمله و هجوم قرار گرفت . اگر شما گیلانی نیستید و فارس ، ترک و … هستید دلیلی ندارد تعصبانه واقعیت را تحریف کنید .
parashkooh هاي گيلان كه با وجود اقليت فكر مي كنيد بقيه بابستي مانند شما فكر كنند!! بنده قرار بود كه ديگر مطلبي در اين سايت ننويسم چرا كه پيشتر هم عرض كردم با اين سياستي كه جناب حسن پور پيش گرفتند بنده خيلي رك عرض كنم نه تنها به عنوان يك ايران دوست كه بيشتر به عنوان كسي كه عاشق ديار مادري اش گيلان است شديداً نگران و دلخور هستم. اين چيزي كه امثال شما عزيزان از گيلان ارائه مي دهيد در تضاد عميق با روح واقعي گيلان و گيلك است
باري قرار بود در اين سايت چيزي ننويسم و ادامه كارهايم محدود به وبلاگ شخصي ام باشم اما با عرض معذرت سخن گزافي گفتي كه اگر پاسخ ندهم خيانت در حق فرزندان واقعي ميرزا است .
اولاً اگر نواده حاجي باقر جانها و قوم و خويش مهندس گيلكها، مهندس جفرودي و دكتر پورباقرها گيلاني نباشند ديگر گيلاني كيست؟!! نياكان من سالها به خطه گيلان خدمت كردند و هنوز هم كلي قوم و خويش در گيلان دارم. حرف خود را مزه مزه كنيد بهتر نيست؟!!
ثانياً گفتي مطالعه نكردم؟!! چي را بايستي مطالعه كنم؟!! اگر مستندات دكتر رضا ، دكتر معين ، ريچارد فراي و ديگر منابع جهاني از نظر شما مورد قبول نيست. چه منايعي مورد قبول است؟!! بگذار كمكت كنم : حتماً توهين به غير گيلكها در فلان سايت و يا جنايتكار خواندن نوشيروان ساساني به نقل از …. مورد قبول است؟!! حتماً بنده خدايي كه انتشاراتي زده و بعضي حرفهايش دل تالشهاي ما را شكانده مورد قبول شما هست!! صبر كن!! پيدا كردم جعل و فريب پورپيرا و يا توهين نامه رضا غياثب مراد آبادي و تحريف حرفهاي گزنفون توسط ايشان مورد قبول شما هست؟!!
تعصب؟!! حرفهاي بي اساس و مدرك ، نفرت از هموطن غير گيلك از سر و روي شما مي بارد. به خاني خونريزي كه خون عده اي بيگناه را در فومن و كسماء ريخت و سر آخر دست به دامان تزارها شد ، قهرمان مي گوييد.
ميرزا شهيد را مطابق ميل خود تفسير مي كنيد و مستندات عشق جنگلي ها به ايران را خيلي ناشيانه منكر مي شويد
بعد به من متعصب مي گويي؟!!
استقلال گيلكها ؟!! از كي؟ از كجا؟!! براي همين استقلال طلبي بود كه آل بوييه بر عليه سلطه عرب قيام كرد و كل امپراتوري ساساني را گرفت و رنسانس فارسي را شكوفا نمود؟!!
استقلال؟!!! لابد مرداويج ديلمي هم استقلال طلب بود كه در اصفهان تاج گذاري نمود و هنوز هم به عنوان يك قهرمان ملي مورد ستايش اصفهاني است ( گران ترين محله اصفهان را جستجو كنيد!!)
گيلكي هيچ ربطي به فارسي ندارد؟!! مازني جزئي از گيلكي است؟!!
اولاً شرم كن جوان كي و كجا من گيلكي را جزئي از فارسي دانستم!!! بنده بارها گفتم و تكرار مي كنم كه فارسي برآيندي از گيلكي. تبري. دري. كردي. لري و …. است. ضمناً تبري را جزئي از گيلكي شمردي. پس فرق تو با كساني كه گيلكي را جزئي از فارسي شمردند. چيست؟!! ولله كه تو هم مانند آنها ستمگري .
جناب امين پيشتر سعي نمودند با تز ماده گرايانه پاسخ بنده را بدهند. اما خوب خودشان بهتر مي دانند كه نظم ديروز و ….. آسمان و ريسمان بافتن ايشان پاسخ بنده و كساني كه از جعل تاريخ ناراحتند ، نيست.
اما من جناب امين پيشتر خدمت جناب رهنما عرض كردم به شما هم مي گويم.
بنده نه تنها هيچ عنادي به ريشه گيلاني ام ندارم كه به آن با تمام وجود افتخار مي كنم اما با اين روش كار شما مخالفم. راهي كه شما مي رويد با هر نيتي به بن بست پان ختم خواهد شد.
اولين نتيجه آن جواناني مانند …… است كه مي بينيد. دو كتاب نخوانده و احترام بزگتر و كوچكتر را متوجه نيستندو هنوز آزادي بيان و توهين را متوجه نيستند. انتظار دارند كه به آنها مارك هم نزنند!!
آزادي ، دموكراسي ، پاسداشت هويت قومي ، مبارزه با آسميله شدن فرهنگي و …. تنها زماني حاصل مي گردد كه افراد باني آن بر مدار خرد و منطق حركت كنند.
آزادي بيان ، آزادي توهين نيست. هويت گيلكي هم تضادي با هويت ملي ما ندارد. براي مبارزه با فكر رضاخاني لزومي به تفكري مانند او منتها در لباس قوم گرايي نيست.
شما كه در اين راه قدم برداشتي و خيلي نيكو جناب حسن پور درك كردي كه بايستي از دوران طفوليت عشق به گيلان را در دل بچه ها زنده نگه داشت در برابر هر اظهار نظري مسئول هستي. منم هستم. همه هستيم. اما من ديدم خود شما بستر درست كردي. بگذار از نوشته هاي خودت شروع كنم. آرزويي كه هخامشيان و ساسانيان به گور بردند توسط شاه عباس زنده شد!!! اولاً مگر هر عدم شورشي دال بر استقلال طلبي است؟!! بدين شكل كه ولايت كرمان هزار بار بيشتر از گيلان ما در دوران هخامنشي و ساساني شورش نمود!! ثانياً براي چه ناگهان از قبل از ميلاد به قرن 16 ام ميلادي با جملاتي باياس دار مربوط مي كني. بعد من انتظار دارم خواننده جوان ايراني به همنوعش كمتر از فحش بگويد؟!! شاهان فارس هخامنشي؟!! يعني هر كسي از قوم و ديار ما نيست شد ماله بقيه؟!! پرفسور سميعي ربطي به اصفهاني و شيرازي ها نداره چون از ديار رشته؟!! بوشهري ها حق ندارند به پرفسور بهزاد افتخار كنند چون از شهر و ديارشان نيست.
برادر من ولله اين دفاع از گيلك نيست. اين خودش عين جفا به گيلكه. منتها در لباس دوست. اين بستر سازي براي جريانهاي افراطي است. اين ميدان دلدن به هتاكاني است كه دوست دارند پنچر شدن چرخ ماشينشان را هم گردن بقيه بياندازند.
تاريخ كه نگاه مي كني افسوس مي خوري كه يك هم تبار من از سلطان محمود غزنوي درخواست مي كنه بين او و قوم و خويشش واسطه شود و انقدر اين هم تباران به اختلاف مشغول شدند كه ايران را به كف ديگران داديم. اگر بلوچ از بي توجهي سر ما فرياد زند ولله كه حق دارد. كرد حق دارد بگويد چه شد سهم من از ايران. اما گيلاني پيش از آنكه ناسزا به نوشيروان كند. از اينكه تزار نيامد و خان احمد طماع را كمك نكرد گله كند و احياناً رشت را نگرفت!!. از خود بايستي گله كند. از اينكه يا خودش را در حد ميري فيلمهاي دهه 50 تنزل دهد و يا آنكه هخامنشي گريزي را راه نجات گيلان.
جالب آنكه دوبخشري و …. غيره را براي من مثال زنند. من تا دكتر رضاها هستم به رفرانسهاي درجه دو رجوعي نمي كنم!!
راه نجات گيلان امين جان محدود نمودن به گيلان و يا كارهاي شما نيست. ما بايد همان كاري را كنيم كه پيشتر آل بوييه كردند. منتها نه با سلاح و …. بلكه با قدرت عقل و خرد.
گيلان زماني دگر باره گيلان شود كه همه ايران را براي گيلان و گيلان را براي ايران بخواهد.
گيلان زماني گيلان مي شود كه عيب خود را گردن ديگران نياندازيم. زير آب هم را نزنيم. به افراد بي تربيت و گستاخ تا زماني كه مطالعه نكنند و حرف زدن را ياد نگرفتند اجازه اظهار بي ادبي ندهيم.
گيلاني نشان داده كه هر زمان بخواهد هم مي تواند براي شهر و ديارش و هم براي ايرانش مفيد واقع شود.
ما جزيره اي جدا در گيتي نيستيم. مشكلات ما جدا از مشكلات ايران زمين نيست. آن عزيزي كه در سايت شما نظر مي گذاره پرورش ماهي در قم و بعد گستاخانه صحبت از استقلال مي كنه يادش رفته كه زاينده رود خشك شده و حرفش در تقابل با انديشه گيلاني است.
امين جان نمي تواني از جوانهايي بي انديشه و سبك نوشتار سرباز در جهت پاسداشت گيلك بسازي. اينها هم تو را و هم هدفت را به حاشيه مي برند.
گيلك نه سر سپرده فارسي است و نه دشمن فارسي. اين توهينها امين جان نشان از عدم به اعتماد به نفس بعضي هم تبارهاي منه.
قوم فارس هم نداريم. ما ايراني داريم متشكل از گيلك. مازن. ترك. لر. كرد. عرب. بلوچ و …. كه همه مي توانند اگر بخواهند بدون توهين به هم و بدون تجزيه طلبي شناسنامه قومي اشان را در چارچوب ملي داشته باشند. سخت هم باشه غير ممكن نيست. فارسي هم برآيند همه ملت ايرانه. زباني كه همه ما با هم اون را ساختيم. به خودتان باور داشته باشيد از ديگران متنفر نمي شويد. ضمناً تهران موزاييكي از همه اقوام نه نماينگر فارسي كه بعضي هاتون مي گوييد. تا حالا ديديد يزدي جماعت يا شيرازي به گيلاني ها غير مهر نظر ديگري داشته باشند؟!!
سخن آخرم گيلان زماني آبادتر ميشه كه ايرانمان آباد بشه.
،انتقام خون هاى ريخته شده در كنار سپيدرود را خواهيم گرفت،چه كسى جواب پاهاى نعل شده غريب شاه را خواهد داد؟با تجاوز صفويان چگونه كنار اييم؟با جنايات انوشيروان چه كنيم؟به گواه تاريخ ما كه زندگيمان را ميكرديم،كوه و دريا مرزهاى ما بودن،كارى هم به كسى نداشتيم،اماظالمان و زورگويان زمان اجازه ندادند
صيقل ميدهيم صلاح ابائى را براى رهايى خلق گيلان و پتشخوارگر،براى روز موعود لحظه شمارى ميكنيم
اخوی ، انوشیروان اگر بد نامش را بر روی بچه هایتان نمی گذاشتید. ما هم خوبه انتقام خون مردم فومن و کسما از عاشقان نوکر باب عالی عثمانی خان احمد جانت بگیریم؟ غریب شاه برای منافع زمینهایش قیام کرد نه حال مردم مظلوم. زیاد به تاریخ رجوع نده جناب خلقی به نفع خودت نیست. ضمنا فرزندان واقعی میرزاکوچک خان و همشهری های کاپیتان محمود خان مگه مرده اند که عوامل موساد و وهابیان سعودی در آشفته بازار دنبال ماهی گرفتن از آب گل آلود باشند . این کهن سرزمین از این بدتر هم به خودش دیده جای امثال تو در تاریخ مشخصه.
از بعضي غلطهاي املايي عذر خواهي مي كنم.
عالی . خسته نبی برئر . تی شماره خئسم .مو و بیجار شعرونه جما کوونم .یته راهنمایی خئم .
تی کارون همه پور قشنگن .
آقای بهرام کریمی طبق کدوم مستندات گفتین که الفبای فارسی از الفبای عربی گرفته شده؟
الفبای عربی!!!
شما واقعا علم به تاریخ و خطوط باستانی ایران و خاورمیانه دارین؟
اگر در این زمینه تحقیقی نکردین ، خواهشا اظهار نظر هم نکنید. کدوم الفبای عربی ؟ مگه عرب ها خط داشتند ؟ بعد از ظهور اسلام در کل شبه جزیره ی عربستان به غیر از یمن(کخ در دست ایرانی ها بود) کلا پنج نفر کتابت و علم خواندن و نوشتن می دونستند ( که حضرت علی و معاویه و …) بودند.
چطو عرب ها خط داشتند و بین عرب تنها 5 نفر خواندن نوشتن میدونستند؟
سلام. ضمن عذرخواهی بابت استفاده از فارسی، این پیغام را بدان زبان مینگارم تا برای افراد غیرگیلک قابل فهم باشد. این مطلب تقریباً از وسط به بعد، دائماً سنت فارسی-عربی را میکوبد و از لاتین تعریف میکند :)
امین جان، ممکن است توضیح بدهی که چطور بدون اینکه از خط لاتین استفاده کنی، مشکلاتی که دوست عزیزی که مطلب فوق را نوشته ذکر کرد را حل کردی یا دستکم باهاشان کنار آمدی؟
ضمن تجدید عذرخواهی از تمامی گیلکان بابت استفاده از فارسی.
ما از خط لاتین هم استفاده کردیم و چند سال اون رو هم آزمودیم اتفاقا. در اینجا میتونی طرح ما برای لاتین نویسی در گیلکی رو ببینی. همون طور که در شیوه نامه خط گیلکی هم توضیح دادم این خط فعلی ما ناگهان و از صفر به وجود نیومد. هم نگاه به تجربیات گذشته بود هم تلاشهای مستقل خودمون و حتی تلاش برای استفاده از حروف لاتین و آزمون و تجربه در چند سال و خلاصه اینکه بعد از تمام این تجربیات و زیر و بالاها به این خط رسیدیم و همین خط هم از روز اول این شکلی نبود و طی نیم دهه تکمیل شد و احتمالا طی دهه های آینده باز هم تکامل پیدا خواهد کرد ولی قاعدتا در مسیر منطقی خودش.
صحیح، من هم نوشتههای خط گیلکی را کامل خواندهام و هم “کیسوم ء خط” را. منتهی سوال من را جواب ندادی امین جان :))
به نظرم جواب دادم. محض محکمکاری سؤالت رو یک بار دیگه اينجا بنويس.
در همین مطلب، آقای کریمی با دلایلی اظهار کرده که نمیشه رسمالخط فارسی-عربی رو برای گیلکی بکار برد. ولی ما الان داریم همین رسمالخط رو استفاده میکنیم؛ سوالم این بود که چطور با مشکلاتی که بهرام کریمی در همین یادداشت (بیانیه؟) نوشته کنار اومدیم یا احیانا حلشون کردیم؟ البته الان فکر میکنم خودم جواب رو گرفتم و جواب اینکه خط گیلکی هم حامل همان مشکلات قدیمیِ عربی هست.
من پاسخگوی نظر آقای کریمی نیستم. این مطلب از موضعی نوشته شده که باید صاحب موضع در این مورد پاسخ بده. موضع و تحلیل من در متن شیوهنامهٔ خط گیلکی به طور مشروح در بخش پیشدرآمد نظری آورده شده و نه اون طور که در تصور غلط شما وجود داره. در اون متن به تجربهٔ شکستخوردهٔ لاتیننویسی در گیلکی هم اشاره شده.