کم-کم به روز جهانی زبان مادری (أمير ما ۱۸ برابر با دوم اسفند) نزدیک میشویم و توی اینترنت هم فعالان و دلسوزان زبان گیلکی مشغول فعالیتهایی برای این روز هستند که سعی میکنم در ستون وبمجی تا حد ممکن منعکسشان کنم.
به عنوان مثال ابتکار جالب “چالش روز جهانی زبان مادری” که توی تلگرام راه افتاده و امیدوارم توی وبلاگها هم گسترش پیدا بکند.
این متن هم تحت عنوان “زبان مادری و عدالت اجتماعی؛ گزارههایی به بهانهٔ روز جهانی زبان مادری” نوشتهٔ خواننده و همراه این وبلاگ، احمد زاهدی لنگرودی است که با هم میخوانیم:

الف) تمسخر زبان گیلکی در کشور، متاثر از آسیبهای استبداد سلطنتی در تمسخر اقوام حاشیهٔ فلات ایران است، که متاسفانه مختص به گیلکان هم نیست. بهنام ملتسازی، در ظاهر پیشرفت و با شعار جعلی «تمدن بزرگ» و با تحقیر فرهنگی و حذف مشارکت اقتصادی-سیاسی اقوام گوناگون فلات ایران -که منع آموزش و گسترش کاربرد زبان مادری و گویشهای بومی ذیل طرحهای توسعهٔ سرمایهدارانه، موسوم به «نوسازی» بارزترین نمود آن بود- اقدام به حذف زبان مادری مردمی شد که نظام حکومت مرکزی از هرکدام به نوعی کینهای در دل داشت. از گیلک و بلوچ و کورد و تورک و عرب؛ پس به تمسخر زبان آنان نشست و بیان افراد الکن و نادان را در نمایشهای عمومی و رسانهها به آن زبانها ترویج داد. آسیبی که تاثیرش هنوز هم برجاست.
ب) ﺯﺑﺎﻥ و عدالت اجتماعی در ﭘﯿﻮﻧﺪﯼ ﺗﻨﮕﺎﺗﻨﮓ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ. از زمان استبداد رضای سواد کوهی که به نظام پهلوی مشهور است، ﻣﻤﻨﻮﻉ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ، ﻣﻤﻨﻮﻉ ﮐﺮﺩﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺭﺍﺕ ﺩﻭﻟﺘﯽ، ﻣﺤﺪﻭﺩﯾﺖ ﻭ ﺣﺬﻑ ﺁﻥ از ﮐﺎﺭ ﺭﻭﺯﺍنهٔ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎنها، ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺍﮊﻩﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻥ ﻏﺎﻟﺐ به ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ، ﺣﺬﻑ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻫﺎ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ، ﻣﺤﺪﻭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍﺩﯾﻮ ﻭ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ محلی به ﮔﻮﯾﺸﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻟﻐﺎﺕ ﻏﯿﺮ ﻣﺤﻠﯽ، ﻣﻤﻨﻮﻉ ﮐﺮﺩﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ، ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﺯﺑﺎﻧﯽ ﻣﺎﺩﺭﯼ، ﺍﻓﺸﺎﻧﺪﻥ ﺗﺨﻢ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ ﺟﻮﺍﺑﮕﻮﯼ ﺁﯾﻨدهٔ ﺷﻐﻠﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ و… در دستور کار حکومت قرار گرفت. در نتیجه به مرور مشارکت اقوام گوناگون نیز در اقتصاد و سیاست کمتر شد.
ج) زبان در مرکز همهٔ جلوههای زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعهٔ انسانی قرار دارد. هر صنف و طبقه و گروه اجتماعی، به دلیل وضع متفاوت معیشت، از زبان خاصی با دایرهٔ واژگان مختص خویش استفاده میکند. پیدایش زبانهای گوناگون همزمان با پراکندگی انسان در عرصهٔ جغرافیای زمین و پیدایش اقوام است. امری طبیعی که نه تنها نباید دلیلی بر تفرقه و جدایی شود، بلکه نشانهٔ رشد و تکامل جوامع گوناگون انسانی است. از همینرو نباید و نمیشود مانع از رشد و بالندگی زبانهای بومی شد.
د) دولتها و جوامع پیشرفتهٔ کنونی نیز متاسفانه در بسیاری موارد مانع رشد و گسترش زبانهای مادری (بومی) میشوند. ﺩﻭﻟﺖ راستگرای ﺍﺳﺘﺮﺍﻟيا، بومیان را برای صحبت کردن به زبان مادریشان مجازات میکند. جمهوری اسلامی ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ از ﺳﺎﻝ ۱۹۵۲ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺭﺩﻭ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ۳ ٪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺯﺑﺎﻥ ﺭﺳﻤﯽ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﻨﺪ. ﺯﺑﺎﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﭼﯿﻦ کمونیست(!) ﺩﺳﺖﮐﻢ ﻫﻔﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﺭﺳﻤﯽ ﺑﺎ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ۱۳۰ ﻟﻬﺠﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ، ﺍﺯ ﺩههٔ ۱۹۵۰ ، ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺭﺳﻤﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.
هـ) هرجا مقاومت برای آموزش زبانهای گوناگون هست، حکومت مستبدی نیز سعی در انحصار قدرت و استثمار مردمان دارد. نمیتوان و نباید مانع از رشد جامعه شد. همانطور که جوامع زبان خود را در روند پیدایش و تکامل تولید کردهاند برای تکامل جامعه نیز نیازمند حفظ و گسترش زبان خویشند. زبان (مانند آگاهی) از کار نشأت میگیرد؛ کار نه تنها خاستگاه، بلکه خصیصههای ساختاری زبان را نیز توضیح میدهد… مارکس در اثرش پیرامون اقتصاد سیاسی (گروندیسه) به موضوع زبان میپردازد و مینویسد که: اندیشهها نمیتوانند بدون زبان وجود داشته باشند. وقتی زبانی بمیرد، اندیشهها از بین خواهد رفت. انسانها حق دارند به زبان مادری خود بیاندیشند و بیافرینند. (کاتالین رادیکس و یانوش کِلمِن، فرهنگنامهٔ اندیشهٔ مارکسیستی، ترجمهٔ اکبر معصوم بیگی)
و) ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ، ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺳﻪ ﺯﺑﺎﻥ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﯾﮏ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ، ﯾﮏ ﺯﺑﺎﻥ ملی ﻭ ﯾﮏ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭﯼ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺳﻄﺢ ﻣﺤﻠﯽ ﻭ ﺟﻬﺎﻧﯽ لازم و پذیرفته شده است. ﺣﻖ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ، ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﻣﻌﺎﻫﺪﺍﺕ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ، ﺍﻋﻼﻣيهٔ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺣﻘﻮﻕ ﺯﺑﺎﻧﯽ، ﺑﻨﺪﻫﺎﯼ ۳ ﻭ ۴ ﻣﺎﺩﻩٔ ۴ ﺍﻋﻼﻣﯿﻪٔ ﺣﻘﻮﻕ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ اقلیتهای ﻗﻮﻣﯽ، ﻣﻠﯽ، ﺯﺑﺎﻧﯽ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﯽ و ﻣﺎﺩهٔ ۳۰ ﮐﻨﻮﺍﻧﺴﯿﻮﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﮐﻮﺩﮎ، ﻣﺎﺩﻩٔ ۲۷ ﻣﯿﺜﺎﻕ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺪﻧﯽ ﻭ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ… ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﺳﺎنتر ﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤد. برﺧﻼﻑ ﺫﻫﻨﯿﺖ ﻏﺎﻟﺐ، ﺯﺑﺎن مادری (زبانهای بومی) ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ تمام و کمال ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﻧﺶ ﻋﻠﻤﯽ ﻣﺪﺭﻥ، ﺭﯾﺎﺿﯿﺎﺕ، ﻓﯿﺰﯾﮏ، ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ. گیلکان امروز هنگام ارتباط نوشتاری ـ اینترنتی از زبان فارسی استفاده میکنند. هیچ کس گیلکی نمینویسد. و این موضوع با غلبهٔ ناگزیر این نوع ارتباط به جای گفتگوی تلفنی، نسلی فاقد توانایی سخن گفتن به زبان گیلکی ساخته است.
ز) امروزه زبان مردمی ماندگار است که نقشی در مناسبات اقتصادی جهان هم داشته باشد. چرا که این تولید و عرضهٔ کالاست که منجر به حضور موازی فرهنگی جوامع در عرصهٔ جهانی هم خواهد شد. زبان گیلکی با توجه به استعداد بالقوهٔ تولید صنعتی و کشاورزی در گیلان و موقعیت استراتژیک جغرافیایی این استان در جنوب دریای کاسپین، میتواند همراه با رونق کسب و کار مردم، فراگیرتر شود. نه مانند این زمان که با نابودی تولید و ورشکستگی کشاورزی در گیلان، موقعیت زبان گیلکی نیز به تبع آن تضعیف شده است.
ح) روز جهانی زبان مادری به یادمان میآورد که اهمیت زبانها و گویشهای اقوام گوناگون زیاد است و به هستی آن مردم وابسته است و با توجه به اینکه در مذهب اسلام نیز به اهمیت آن تاکید شده، نمیشود بی تفاوت از کنار آن گذشت. در قرآن خطاب به پیامبر اسلام آمده که: «ما قرآن را به زبان مادری تو بیان فرمودیم». همچنین در آیۀ ۴ سورۀ ابراهیم: «ما پیامبران را نفرستادیم، مگر اینکه با زبان قوم خودشان سخن بگویند» که نشان اهمیت زبان مادری در اسلام است. نقلیست مشهور از امیرالمومنین که: «العدل مالوف». به همان میزان که عدالت، مهربانی میآورد؛ نابرابریهای اجتماعی و ابزار انگاشتن انسان خشونتزاست. آنچه در تحقق وحدت ملی نقشآفرین است نه زبان واحد، بلکه عدالت اجتماعی است.
ط) عدالت اجتماعی، گسترش و رشد زبانهای بومی و محلی را ضمانت میکند. مناسبات اقتصادی همواره و به ناگریز موجب تغییرات فرهنگی میشود. با تقویت اقتصاد استان (کشاورزی و صیادی) و توسعهٔ علمی و اصولی گردشگری هدفمند، مشارکت اقتصادی همهٔ مردم گیلان با توجه به منابع طبیعی و نیروی انسانی استان، باید به بهبود شرایط مردمی که به زبان گیلکی سخن میگویند همت گمارد که در این صورت زبان گیلکی هم که سخنگویانش صادرکنندهٔ محصولات گیلان زمین هستند و پذیرای گردشگرانی از همهٔ نقاط جهان، در جهان شنیده میشود.
ی) فعالیتهای اقتصادی-اجتماعی و زبانهای مادری اقوام گوناگون دارای وحدت هستند، و تنها کارکرد زبان هم ارتباط نیست که استفاده از زبان مادری به دلیل تفاوت با سایر زبانها، مشکلزا شود. برعکس، زبان هم بهطور منطقی و عملی کنش و واکنش میان مردم را پیشفرض میگیرد: «زبان نیز مانند آگاهی از نیاز و ضرورت مراوده با دیگران سرچشمه میگیرد.» (کارل مارکس، ایدئولوژی آلمانی، جلد ۱.) به همین دلیل اگر زبانی به مردمی تحمیل شود، ارتباط آنان با هم کم و به مبداء زبان وابسته میشوند. این از نظر اقتصادی جامعهای را که از ارتباط با زبان مادری خویش منع شده به مردم جوامعی که زبان آنها تحمیل شده، وابسته میکند. گسترش سرمایهداری و ازدیاد کالاهای مصرفی آن در جوامع پیرامونی، ناگزیر زبان این جوامع را نیز تضعیف کرده است. برای برقراری برابری و عدالت اجتماعی، نیاز است که به حفظ و گسترش زبانهای بومی از راه آموزش و تولید متون گوناگون به آن زبانها پرداخت. زبان مادری به دلیل نقشی که در طول تاریخ در تولید و مبادلات اقتصادی-تجاری و ارتباطات فرهنگی داشته، میتواند مولد و عاملی برای مشارکت همگانی در جامعه باشد.
توضیح: در جمعبندی این یادداشت از منابع سازمان یونسکو، منتشر شده در اینترنت، دربارهٔ روز جهانی زبان مادری استفاده شده است. به منابع دیگر در میان متن اشاره شده است.
دیدگاهتان را بنویسید