
سخنرانی و گفتگو دربارهٔ «آیندهٔ زبان گیلکی» (شما هم دعوتید)

گيلکؤن ٚ أدبیات ؤ فرهنگ ؤ غٚیره.
لیستی که میبینید، مجموعهای از مصدرهای مرکب در زبان گیلکیست که مسعود پورهادی گرد آورده و چندی پیش برای انتشار در ورگ به من سپرد. من به این لیست، علاوه بر ترجمهٔ فارسی و آوانگاشت لاتین، صورت نوشتاری گیلکی را هم افزودهام و بر اساس حرف اول همین صورت و به ترتیب حروف الفبا مرتبش کردم. این مجموعه بیشک همهٔ مصدرهای گیلکی نیست اما مجموعهٔ بسیار خوبیست و در ترجمهٔ برخی از مصدرها ممکن است منطقه به منطقه تفاوتهای وجود داشته باشد که خوشحال میشوم در بخش «گب» این موارد را تذکر دهید تا این لیست کاملتر شود.
نکتهٔ اول: اگر میخواهید از این لیست استفادهٔ راحتتری کنید تا کلمهٔ مورد نیاز خود را بیابید کافیست از امکان واژهیابی مرورگر خود (ctrl+f) استفاده کنید.
نکتهٔ دوم: براى نمايش صداى “او” (مثل توپ، کور، شور) از “ۊ” استفاده شده تا از “و” (مثل تولد، وارد، گاو) و نيز “ؤ” (مثل پٌل، شٌل و…) متمايز شود. به همين منوال براى “ى” (مثل ياور، يک و…) از “ى” استفاده شده که در هر دو حالت چسبان و جدا بدون نقطه است و براى “اى” (مثل شير، ايران و…) از “ي” استفاده شده که در هر دو حالت جدا و چسبان داراى دو نقطه در زير است. به زودى در ورگ دربارهٔ اين دو علامت بيشتر خواهيد خواند.
نکتهٔ سوم: چند پرسش و توضيح ذیل برخی مصدرها هم در انتها به زبان گیلکی افزودهام.
این گفتگو، پیشتر در مجلهی دادگر منتشر شده و ماهها پیش پیمان برنجی فایلش را برایم فرستاده بود تا در ورگ چاپش کنم. بله! من فعل چاپ کردن را در مورد اینترنت هم به کار میبرم. حال میتوانید بخوانیدش البته با ویرایشی دوباره که روی متن اعمال کردم و به علاوهی متن کوتاهی در پایان به عنوان نقدی در حاشیه.
میزگردی با حضور محمد فارسی، مسعود پورهادی و پیمان نوری دربارهٔ زبان و ادبیات گیلکی.
پیمان برنجی: در شمارهٔ گذشته برای گفتگو با آقای ناصر مسعودی از تیتری گیلکی استفاده کرده بودم که در نگارش درست آن به شک افتادم. با دوستانی تماس گرفتم که همه صاحب نظر در زبان و گویش گیلکی بودند، اما جالب اینکه نگارش این تیتر: خدا دانه که… را هر کدام از آقایان متفاوت با دیگری گفت! من که به دلیل شغلم مخاطب حرفهای محسوب میشوم درماندم که کدام یک را انتخاب کنم یا به عبارتی کدام جمله درست است؟ من ِ مخاطب خاص در خوانش شعر و داستان و هر متن گیلکی سختی میکشم. از یک جایی خسته میشوم و نمیتوانم ادامه دهم و متن به کناری میرود… علت چیست؟
محمد فارسی: از حرفهای مورد اشارهٔ شما میتوان فهمید که دغدغهٔ خاطر دارید که راهی و طریقی پیدا شود که از این مشکل خوانش رها شویم. فکر میکنم منظورتان این باشد؟
برنجی: چرا بعد از این همه مدت رسم الخط واحدی نداریم؟ متاسفانه زبان گیلکی این پتانسیل را دارد که همیشه مورد مناقشه باشد!
فارسی: خیلی از کسانی که در زمینهٔ ادبیات فارسی صاحب نظر هستند و اگر در این حیطه عرض اندامی داشته باشند کارهای ماندگاری خواهند داشت، آمدهاند و وقت صرف احیای زبان گیلکی کردهاند. مثلن مسعود پورهادی و… اگر با داشتههای خود در زبان فارسی سرمایهگذاری کنند در سطح استان گیلان اینطور گمنام نمیمانند! در حالی که خودش را برای زبان گیلکی فدا کرده… چرا ما نباید در مورد رسمالخط به وحدت برسیم؟ نخواسته باشیم برای آنهایی که طالب و عاشق زبان گیلکی هستند، در موقع خواندن متن و شعر گیلکی کاری بکنیم؟
برنجی: سوال واضح من هم همین است که چرا این وحدت اتفاق نمیافتد؟
مسعود پورهادی: این مساله فقط مربوط به زبان گیلکی نیست. ما در ارتباط با زبان ِ وزین فارسی (با آن قدمت طولانی خودش) هم مشکلاتی این چنینی داریم. از قضا امروز در حال آمدن به اینجا بودم که کسی در ارتباط با یک دانشجوی خارجی که در ارمنستان زبان فارسی خوانده و به ایران آمده میگفت: آن چیزی که در کتابها خوانده بودم را در ایران نمیشود به آن صورت حرف زد. چرا؟ گفت: آنجا به من گفتند قرار است در ایران وقتی که تشنهای بگویی: من را تشنه است… تهرانیها میگویند «تشنمه» گیلکها میگویند «مرا تشنهیه» و اینها نشان میدهد که در زبان فارسی هم مشکلات جدی وجود دارد. ادامه خواندن “تا یک شاعر با یک زبانی صحبت میکند آن زبان نمیمیرد.”
این گفتگو، پیشتر در مجلهی دادگر منتشر شده و ماهها پیش پیمان برنجی فایلش را برایم فرستاده بود تا در ورگ چاپش کنم. بله! من فعل چاپ کردن را در مورد اینترنت هم به کار میبرم. حال میتوانید بخوانیدش البته با ویرایشی دوباره که روی متن اعمال کردم و به علاوهی متن کوتاهی در پایان به عنوان نقدی در حاشیه.
میزگردی با حضور محمد فارسی، مسعود پورهادی و پیمان نوری دربارهٔ زبان و ادبیات گیلکی.
پیمان برنجی: در شمارهٔ گذشته برای گفتگو با آقای ناصر مسعودی از تیتری گیلکی استفاده کرده بودم که در نگارش درست آن به شک افتادم. با دوستانی تماس گرفتم که همه صاحب نظر در زبان و گویش گیلکی بودند، اما جالب اینکه نگارش این تیتر: خدا دانه که… را هر کدام از آقایان متفاوت با دیگری گفت! من که به دلیل شغلم مخاطب حرفهای محسوب میشوم درماندم که کدام یک را انتخاب کنم یا به عبارتی کدام جمله درست است؟ من ِ مخاطب خاص در خوانش شعر و داستان و هر متن گیلکی سختی میکشم. از یک جایی خسته میشوم و نمیتوانم ادامه دهم و متن به کناری میرود… علت چیست؟
محمد فارسی: از حرفهای مورد اشارهٔ شما میتوان فهمید که دغدغهٔ خاطر دارید که راهی و طریقی پیدا شود که از این مشکل خوانش رها شویم. فکر میکنم منظورتان این باشد؟
برنجی: چرا بعد از این همه مدت رسم الخط واحدی نداریم؟ متاسفانه زبان گیلکی این پتانسیل را دارد که همیشه مورد مناقشه باشد!
فارسی: خیلی از کسانی که در زمینهٔ ادبیات فارسی صاحب نظر هستند و اگر در این حیطه عرض اندامی داشته باشند کارهای ماندگاری خواهند داشت، آمدهاند و وقت صرف احیای زبان گیلکی کردهاند. مثلن مسعود پورهادی و… اگر با داشتههای خود در زبان فارسی سرمایهگذاری کنند در سطح استان گیلان اینطور گمنام نمیمانند! در حالی که خودش را برای زبان گیلکی فدا کرده… چرا ما نباید در مورد رسمالخط به وحدت برسیم؟ نخواسته باشیم برای آنهایی که طالب و عاشق زبان گیلکی هستند، در موقع خواندن متن و شعر گیلکی کاری بکنیم؟
برنجی: سوال واضح من هم همین است که چرا این وحدت اتفاق نمیافتد؟
مسعود پورهادی: این مساله فقط مربوط به زبان گیلکی نیست. ما در ارتباط با زبان ِ وزین فارسی (با آن قدمت طولانی خودش) هم مشکلاتی این چنینی داریم. از قضا امروز در حال آمدن به اینجا بودم که کسی در ارتباط با یک دانشجوی خارجی که در ارمنستان زبان فارسی خوانده و به ایران آمده میگفت: آن چیزی که در کتابها خوانده بودم را در ایران نمیشود به آن صورت حرف زد. چرا؟ گفت: آنجا به من گفتند قرار است در ایران وقتی که تشنهای بگویی: من را تشنه است… تهرانیها میگویند «تشنمه» گیلکها میگویند «مرا تشنهیه» و اینها نشان میدهد که در زبان فارسی هم مشکلات جدی وجود دارد. ادامه خواندن “تا یک شاعر با یک زبانی صحبت میکند آن زبان نمیمیرد.”
در ارتباط با فعل مرکب گیلکی که از اسم و فعل، یا صفت و فعل، یا قید و فعل، یا جز آن تشکیل میشود، عنصر دیگری مابین دوجزء ملاحظه میگردد، که برخی از گویش شناسان آن را پیشوند محسوب داشتهاند.
در این مقاله نویسنده بر آن است تا با ذکر دلایلی به نقش ساختاری این عنصر در ارتباط با جزء غیرفعلی، به رد نظرات ارائه شده بپردازد.
فعلهای مرکب فعلهایی هستند که از پیوند یک کلمه (اسم، صفت و… که آن را فعلیار مینامند) با یک فعل ساده (که همکرد نامیده میشود)ساخته میشوند و در مجموع معنای واحدی را میرسانند. مانند: لبلأگیفتن (طرفداری کردن|lәbl. â giftәn).
فعل مرکب یک واحد معنایی است و جزءِ فعلی آن از محتوای معنایی خود تهی شده است و بخش اعظم معنا را جزءِ غیر فعلی (اسم، صفت یا قید) حمل میکند. (طباطبایی:۱۳۸۴)
از نظر زبانشناسان در فعل مرکب جزءِ فعلی معنی قاموسی خود را از دست میدهد. تا مفهوم تازهای بیاید. این مفهوم به طور عمده از «به وقوع پیوستن عمل و یا حالتی» خبر میدهد.
در گیلکی مانند فارسی و دیگر زبانهای ایرانی نو افعالی مانند: زئن (ze:n | زدن)، دأن (da:n | دادن)، گیفتن (giftәn | گرفتن)، کودن (kudәn | کردن)، بؤن یا بؤستن (buon یا bostәn | شدن) و… با اسم، صفت، قید یا جز آن ترکیب میشوند و فعل مرکب میسازند:
مراغأگیفتن (به بیشوقی و کراهت دچار شدن | mәrâq.â giftәn)
تاشأدأن (لیزاندن، کلاه گذاشتن | tâš.â dәan)
ماتأزئن (mâtâ zәen | مبهوت شدن)
پیتأبؤن (تاب برداشتن، قُر شدن | pita buon)
اوزأکودن (خوشه زدن | urәzâ kudәn)
کاسأبؤستن (زمینگیر شدن انسان و خربزه | kâsâ bostәn)
ادامه خواندن “فعل مرکب گیلکی”
در ارتباط با فعل مرکب گیلکی که از اسم و فعل، یا صفت و فعل، یا قید و فعل، یا جز آن تشکیل میشود، عنصر دیگری مابین دوجزء ملاحظه میگردد، که برخی از گویش شناسان آن را پیشوند محسوب داشتهاند.
در این مقاله نویسنده بر آن است تا با ذکر دلایلی به نقش ساختاری این عنصر در ارتباط با جزء غیرفعلی، به رد نظرات ارائه شده بپردازد.
فعلهای مرکب فعلهایی هستند که از پیوند یک کلمه (اسم، صفت و… که آن را فعلیار مینامند) با یک فعل ساده (که همکرد نامیده میشود)ساخته میشوند و در مجموع معنای واحدی را میرسانند. مانند: لبلأگیفتن (طرفداری کردن|lәbl. â giftәn).
فعل مرکب یک واحد معنایی است و جزءِ فعلی آن از محتوای معنایی خود تهی شده است و بخش اعظم معنا را جزءِ غیر فعلی (اسم، صفت یا قید) حمل میکند. (طباطبایی:۱۳۸۴)
از نظر زبانشناسان در فعل مرکب جزءِ فعلی معنی قاموسی خود را از دست میدهد. تا مفهوم تازهای بیاید. این مفهوم به طور عمده از «به وقوع پیوستن عمل و یا حالتی» خبر میدهد.
در گیلکی مانند فارسی و دیگر زبانهای ایرانی نو افعالی مانند: زئن (ze:n | زدن)، دأن (da:n | دادن)، گیفتن (giftәn | گرفتن)، کودن (kudәn | کردن)، بؤن یا بؤستن (buon یا bostәn | شدن) و… با اسم، صفت، قید یا جز آن ترکیب میشوند و فعل مرکب میسازند:
مراغأگیفتن (به بیشوقی و کراهت دچار شدن | mәrâq.â giftәn)
تاشأدأن (لیزاندن، کلاه گذاشتن | tâš.â dәan)
ماتأزئن (mâtâ zәen | مبهوت شدن)
پیتأبؤن (تاب برداشتن، قُر شدن | pita buon)
اوزأکودن (خوشه زدن | urәzâ kudәn)
کاسأبؤستن (زمینگیر شدن انسان و خربزه | kâsâ bostәn)
ادامه خواندن “فعل مرکب گیلکی”
هجدهمین برنامهی بیس دئقه به مناسبت تولد م. راما، ویژهی شعر گیلکیست.
برای شنیدن این برنامه به اینجا بروید.
و اگر سرعت اینترنتتان کم است فایل با کیفیت کمتر را از اینجا دانلود کنید.
موزیکهای این برنامه از A Perfect Circle و Johann Johannsson است و از اینها شعر خواهید شنید:
بخشی از منظومهی «یه شؤ بشؤم روخؤنه»، سرودهی محمود پایندهی لنگرودی با صدای خودش.
شعری از شیون فومنی با صدای پسرش حامد فومنی.
غزل زندگی از محمدولی مظفری با صدای خودش.
شعر ایلجار از محمد بشرا با صدای بهرام کریمی.
بخشی دیگر از منظومهی «یه شؤ بشؤم روخؤنه»، سرودهی محمود پایندهی لنگرودی با صدای خودش.
شعر خزه از م. راما با صدای میرعماد موسوی.
شعر سیفید چادری از رحیم چراغی با صدای ورگ.
شعر «اوشان دکشه دپیچسته جان» از حسین طوافی با صدای خودش.
شعر «سوختندره» از لیلا پورکریمی با صدای خودش.
قطعهی پایانی منظومهی «یه شؤ بشؤم روخؤنه»، سرودهی محمود پایندهی لنگرودی با صدای خودش.
شعری از مسعود پورهادی با صدای خودش.