از باد صبا خاک برآید!

توفان گردوخاک برآمده از صحرای ترکمنستان، چالش پیش‌روی سواحل شمالی ایران

شهرداران کفن رسمی بر تن کردند
هدیه شان؛
قفل زرینی بود!
بوی نعش من و تو،
بوی نعش پدران و پسران از پس در می آمد
شهرداران گفتند:
نسل در تکوین است
نعش ها نعره کشیدند: فریب است، فریب
مرگ در تمرین است!

نصرت رحمانی

شرایط زیستی کشورمون هر روز بدتر از روز پیش میشه و توی این سراشیبی، هر روز یه چیز روشنتر میشه و اون این واقعیته که سرنوشت ما به مادی ترین و بی واسطه ترین شکل ممکن با سرنوشت مردم کشورهای همسایه و منطقه و حتی به طور کلی مردم کل سیاره گره خورده و راه حل های موجود در نظم سرمایه سالار جهان مثل استفاده از کارشناسان در خدمت دولتها و شرکتها که مثلا برای کاهش تولید کربن مصرف روغن پالم رو در امريکا تجویز کردن و منجر به فاجعهٔ جنگل تراشی در اندونزی و رها شدن چندین برابر کربن شد يا اشغال نظامی کشورهای دیگه و یا حبس و سانسور منتقدان زیست محیطی و… هم نه تنها جوابی نداده بلکه یادآوری میکنه که عامل اصلی این فاجعه همین دولتها و شرکتها هستن. ما در وبلاگ ورگ پیشتر هم دربارهٔ فاجعهٔ در آستانه نوشتیم و حالا توی این یادداشت که سمانه نگاه (دکتر در هواشناسی) و نیما فرید مجتهدی (دکتر در آب و هوا شناسی) در ادامهٔ پژوهشهای خودشون نوشته ن، ديد واضحتری از اين فاجعهٔ در راه داریم. با هم اين مطلب رو بخونيم:

*

رخداد پدیدۀ گردوخاک، در روزهای 5 و 6 مرداد۱۳۹۷ در سواحل شمالی ایران، بسیاری را غالفگیر کرد. غلظت این پدیده به اندازه‌ای بود که دید افقی را در ایستگاه بندرانزلی به 800 متر رساند. این رخداد، بهانه‌ای شد برای نوشتن این یادداشت.  طی سال‌های اخیر چالش‌های موجود  زیست‌محیطی ایران با منشاء جغرافیای داخل کشور یا نشأت گرفته از عواملی در سرزمین‌های مجاور و یا در ابعاد جهانی، موجب ناهنجاری‌های محیطی در کشور شده است. این شرایط چه متکی به شرایط بزرگ‌مقیاس همچون تغییرهای آب‌وهوایی و چه اتفاقاتی کوچک مقیاس در اندازۀ خشکیدن تالابی محلی، در اندرکنش (interaction) با هم، ترکیبی از شرایط ناگوار را برای سرزمین ایران رقم زده‌است. تغییر شرایط  محیط‌زیست جهانی ناشی‌ از تغییرهای آب‌وهوا منجر به تغییر رفتار برخی‌ از پدیده‌ها‌ و مخاطره‌های رایج در سرزمین ایران شده‌ است؛  از جمله وقوع خشک‌سالی‌های مستمر و شدید است. این خشک‌سالی‌ها به‌ دلیل شدت و دوام و تاثیری که بر منابع آب زیرزمینی، از بین رفتن پوشش گیاهی، رطوبت خاک و… داشته‌اند، بسترِ مساعدی را جهت توسعهٔ برداشت بار رسوبی توفان‌های گرد وخاک ورودی به ایران فراهم کرده‌اند.  يکی‌ از علتهای فراوانی وقوع توفان‌های گردوخاکی که هر از چند گاهی آسمان ایران زمین را تیره و نفس مردمان این سرزمین را تنگ می‌کند، خشکی‌های مستمری است که سطح زمین‌های بیابانی را خشک‌تر و انسجام خاک سطحی را از  بین برده‌است.

سرزمین ایران، محصور و همجوار با برخی‌از بیابان‌های عمده در جهان از‌جمله بیابان‌های عربستان، عراق و سوریه در غرب، بیابان‌های وسیع داخلی از‌ جمله لوت و دشت کویر و بیابان‌های ترکمنستان، قره‌قوم در شمال‌شرق است. تمام نام‌های ذکر شده، یعنی کانون‌های تولید و برداشت گردوخاک. ایران، محصور در این وسعت بی‌کران بیابانی است. بنابراین تنها مسئله‌ای که در این معادلهٔ قدیمی، به تازگی واردشده، اختلال ایجاد شده به‌دلیل گرمایش جهانی و خشک‌سالی‌های مستمر به‌ دلیل تغییر آب‌وهوا و دخالت های انسانی است. یعنی همان دو عامل اصلی که دانشمندان همیشه دلیل اصلی بیابان‌زایی ذکر کرده‌اند.

در این وانفسای چالش‌های زیست‌محیطی ناشی‌ از کمبود آب و هوای ناسالم، سرزمین‌های شمالی ایران، تنها مأمن به‌جای مانده در ایران است که تصور براین است، پناهی برای از جای رانده‌شدگان ناشی از آب و هوای بد این روزهای درون فلات ایران است. اما آیا این بخش از ایران، برای فراریان از شرایط درد و رنج گردوخاک، مکانی مناسب است؟ کرانه‌های جنوبی دریای کاسپین، همچون بسیاری از نواحی غربی ایران، هرچند با شدت کمتر متاثر از گسیل گردوخاک است. جهت جریان‌های حامل توفان‌های گردوخاک ورودی از مناطق غربی و جنوب‌غربی ایران به گونه‌ای است که بخشی از آن در نهایت به کرانه‌های جنوبی کاسپین (گیلان ومازندران) می‌رسد. به این معنی که با ورود گردوخاک به نیمهٔ غربی ایران، با‌ توجه‌ به جهت سیر این توفان‌ها در نهایت به گیلان و مازندارن می رسند. این پدیده سال‌ها است شناخته شده اما در سال‌های اخیر همچون دیگر نواحی ایران فراوانی آن افزوده شده وبه امری روزمره تبدیل شده‌ است.

اما آنچه که سبب شکل‌گیری این یادداشت است، نه توفان‌های گردوخاک با منشاء غرب و جنوب‌غرب (عراق و عربستان)، بلکه کانونی به نسبت نوظهور، اما با پتانسیل بالای خطر يعنی توفا‌ن‌های گردوخاک از جانب شمال‌شرق ایران است.

بیابان ترکمنستان یکی‌از کانون‌های عمدهٔ رسوبات ریزدانهٔ بیابانی در منطقه است. شمال‌شرق ایران و جنوب‌شرقی دریای کاسپین، گاه از گسیل گردوخاک از این منطقه متاثر می‌شوند. طی فصول گرم سال، با‌توجه‌ به پهنۀ بیابانی موجود در منطقۀ شرق دریای کاسپین، شاهد شکل‌گیری سلو‌ل‌های کم‌فشارحرارتی در منطقه می‌باشیم. ویژگی سلول‌های کم‌فشار، همگرایی هوا در لایه‌های پایین جو و به‌دنبال آن ایجاد حرکت‌های قائم، در اینجا برداشت رسوب، جهت حرکت در راستای خلاف عقربهٔ ساعت است. این جهت، یعنی ایجادِ بادهایی با جهت شمال‌شرقی-جنوب‌غربی است که به سواحل شمالی ایران می‌رسد.

مسئله‌ای که در این مقاله، از آن به‌عنوانِ زنگ خطر یاد می‌شود، تغییرهای مقیاس جهانی و منطقه‌ای است که در سال‌های اخیر درمنطقۀ خوارزم و آسیای میانه در حال وقوع است. منطقهٔ خوارزم و صحاری آن در چند دهۀ اخیر یکی‌از کانون‌های اصلی گرمایش جهانی بوده‌ است. علاوه‌ بر این، مدل‌های پیش‌بینی تغییرهای آب‌وهوایی، حاکی‌از ادامهٔ این روند گرمایش است. در مطالعات انجام شده درزمینۀ بیابان و بیابان‌زایی، این منطقۀ جغرافیایی یکی‌از کانون‌های به‌شدت متاثراز شرایط بیابان‌زایی است. گسیل توفان گردوخاک به منطقه از جانب صحرای قره‌قوم و ترکمنستان، که در چند سال اخیر، هم از لحاظ فراوانی و هم از نظر شدت، استان‌های ساحلی و خوش‌آب‌وهوای مازندران، گیلان و گلستان را متاثر کرده‌است و همچنین تشدید گرمایش جهانی ناشی‌ازتغییرهای آب‌وهوایی، شرایط را برای حضور و تقویت کانون بحران، در جوار سرزمین ایران، مهیا کرده‌ است.

ادامهٔ روند گرمایش جهانی منجر به تقویت هوای کم‌فشار مستقر بر ترکمنستان می‌شود، علاوه‌ بر این که این گرمایش، سبب خشکی هرچه بیشتر خاک شده که با کاهش انسجام و پیوستگی آن، شرایط برداشت توسط جریان هوا را افزایش می‌دهد. امید است، چنین هشدارهایی، پیش از تکرار وقوع این مخاطره‌ها و با توجه‌ به تجربهٔ وقایعی که امروزه گریبانگیر استا‌ن‌های غربی و جنوب‌غربی کشور شده، سبب هوشیاری ما شود.

مسئله‌ای دیگر که حتماً باید به آن توجه کرد، شکنندگی آب‌وهوا و محیط‌زیست منطقۀ کرانۀ جنوبی دریای کاسپین است. این منطقه با شرایط زیست‌محیطی ویژه، با الگوی دور از مناطق خشک و نیمه‌خشک، اثرپذیری بیشتری از شرایط بیابانی دارد.

از همین امروز باید با نگاهی مناسب به شرق، زمینه‌های کاهش وقوع این پدیده را فراهم کرد. این‌بار تنها پناه‌گاه طبیعی مردم ایران و مکانی که دل به تنفس در آن داریم در خطر است، باید به فکر بود، ازهمین حالا…

خبر بدتر:


داده‌های شاخص کیفیت هوا یکی دیگر از شاخص‌هایی بود که در جهت اثبات ورود گردوخاک به کرانه‌های جنوبی دریای کاسپین مورد بررسی قرار گرفت. بررسی داده‌های ایستگاه آلودگی‌سنجی محیطزیست استان گیلان، واقع در ادارهٔ کل محیط‌زیست استان گیلان نشان از دو نکتهٔ اساسی دارد. نکتهٔ اول اینکه، مقایسهٔ میزان و شاخص ذرات PM10 و PM2.5 نشان از این دارد که گردوخاک‌های ورودی از صحرای ترکمنستان علی‌رغم نزدیکی جغرافیایی به استان گیلان دانه‌های ریز‌تری دارند. دوم اینکه طی مدت مورد اشاره، استان گیلان شاهد ۱۱ روز هوای خیلی ناسالم و خطرناک بوده‌است. امری که برای استانی با آب‌وهوایی اینچنینی و وجود منابع آلودگی‌زدایی چون دریا و جنگل، زنگ خطر است.


استاندارد آلاینده‌های 〖PM〗_2.5 بر اساس استاندارد EPA
استاندارد آلاینده‌های 〖PM〗_2.5 بر اساس استاندارد EPA

دیدگاه‌ها

یک پاسخ به “از باد صبا خاک برآید!”

  1. مازیار

    قدیمها همه جای گیلان و مازندران و گلستان جنگل بود. حتی زمینهای کشاورزی همش درخت بود.