پس از انتشار مقالهٔ “جمعیت تاریخی گیلان” نوشتهٔ ناصر عظیمی، در میان نظرهای نوشته شده زیر این مقاله، درویش علی کولاییان نیز نظری نوشته که به دو دلیل در پینوشت مقالهٔ مذکور آوردم:
یکی اینکه ایشان نیز همچون آقای عظیمی در سالهای اخیر مشغول پژوهشهای ارزندهای در تاریخ گیلان و مازندران بوده و هستند و نظريات و فرضیههای قابل توجهی دارند و حیف است که گفتگویی میان این دو صورت نگیرد. ورگ این فرصت را غنیمت میشمرد.
دو اینکه در نقد این مقاله دست روی نکاتی میگذارد که در خواندن این مقاله اهمیت فراوان دارد.با ادامه پیدا کردن گفتگو میان این دو عزیز، برای اینکه خوانندگان ورگ از این گفتگو بیبهره نمانند، در پستی جداگانه آن را تقديم شما میکنم. این را هم اضافه کنم که در صورت ارسال توضیحها و پاسخهای دیگر این پست بهروز خواهد شد و ادامهٔ گفتگوی این دو دانشمند به ادامهٔ متن این پست افزوده خواهد شد.
برچسب: درویش علی کولاییان
-
بازتاب “جمعیت تاریخی گیلان”
-
آقادار
حرمت به طبیعت و درخت، کم و بیش بین تمام اقوام ایرانی مطرح بوده و هست. این گاهی به شرک و گاهی هم از سوی روشنفکران عصر ما از جمله نیما یوشیج به مظاهری از عقبماندگی و جهل تعبیر شده است. قطع درختی عظیم با انگیزههای دینی و برای مبارزه با شرک در یکی از ایالات ایران به دستور یکی از خلفای بغداد، در تاریخ آمده است. در سالهای اخیر نیز صدور دستور قطع چندین درخت موسوم به «آقادار» از سوی مقامات رسمی در گیلان به بهانهی مبارزه با خرافهپرستی و جهل در مطبوعات نقل شده است.
آقادار. مازندرؤن جؤرده مئن. سربس: www.panoramio.com/photo/41038028 از دیدگاه ما اصطلاح آقادار با جزء اول «آقا» و جزء دوم «دار» به معنای درخت، سوءتفاهمی چشمگیر را در گیلان و مازندران پدید آورده است، تا آنجا که سعی ما در این نوشتار کوتاه، صرف کاستن از ابعاد همین سوءتفاهم شده است. (بیشتر…)