توضیح ورگ: گرچه زمان زیادی از تجربهٔ شکستخوردهٔ سرخط میگذرد اما با توجه به اینکه اخیرا تلاشی دوباره و در همان راستا و با همان نگاه و همان خطاها و صرفا با تغییر در ترکیب تیم و حذف کردن اسامی دردسرساز (از جهت اعتبار علمی و دانش گیلکی) و حفظ و افزودن اسامی دارای مدرک معتبر دانشگاهی (گرچه بیربط با زبان و نگارش گیلکی) منتشر شده است (این بار با اسم «گیله خط»!) انتشار بخش دوم یادداشت ضیا که مدتها در آرشیوم مانده و فراموش شده بود اهمیتی دوباره یافته است. چرا که به نظر میرسد دوستان گیلانشناس این بار هم به جای بررسی نقادانه و علمی صرفا به صرافت ترمیم اسامی و تعویضهایی در تیم افتادهاند و در بر همان پاشنه میگردد. گرچه عموما نگارندگان هر دو دستورالعمل اساسا کمترین تجربه و ربط و توان را در زمینهٔ نگارش و ویرایش گیلکی دارند و گرچه ترجیح دادهاند بدون نگاهی به تاریخچهٔ کارهای شده و بدون اینکه بگویند شیوهنامهٔ خط گیلکی موجود و رایج که سالها از ارائه و رواجش میگذرد، بالاخره چه اشکالی داشت که این عزیزان را دچار احساس تکلیف کرد تا از خواب پنجاه ساله بيدار شوند و با جمع کردن انواع چهرههای سلبریتی و دانشگاهی و تند و تند و پیدرپی دستورالعمل پشت دستورالعمل برای نگارش گیلکی منتشر کنند، اما ما در ورگ، برخلاف روش و منش غیرعلمی این عزیزان، بدون انکار و نادیده گرفتن و به سکوت و بایکوت برگزار کردن، روی پروژهٔ سرخط درنگ کردیم و در مورد نسخهٔ جدیدتر آن هم درنگ خواهیم کرد چرا که خط را ابزار میدانیم و از ابزار بهتر و کاراتر ترس نداریم. گرچه در گفتگو با نویسندگان این هر دو دستورالعمل تقریبا به یقین رسیدهایم که این عزیزان حتی یک بار هم مستندات خط گیلکی را از اول تا آخر نخواندهاند. بنابراین اگر مجال و عمری بود، جداگانه به گیلهخط هم نگاه خواهیم کرد تا ببینیم این چرخ دقيقا برای پاسخ به چه فقدانها و چه نیازهایی «سهباره» اختراع شده است؟ به زودی سابقه و عملکرد نویسندگان و ناشر آن را در مورد خط گیلکی و نگارش گیلکی بررسی کرده و خواهیم دید که آیا واقعا به فقدان یا پاسخی در زمینهٔ گیلکینویسی پاسخ دادهاند یا مسائل دیگری بیرون از دغدغهٔ راحتتر کردن گیلکینویسی برای گویشوران زبان گیلکی نیز مطرح بوده است. فعلا ولی با هم بخش دوم یادداشت ضیا خوشسیرت را میخوانیم. گرچه ضیا در سطر پایانی همین نوشته به نوعی در مورد سرنوشت تلاشهایی از این جنس و جنم، لب کلام را گفته است. با هم میخوانیم:
(بیشتر…)برچسب: خط گیلکی
-
یادداشتی دربارهٔ سرخط، خط گیلکی پیشنهادی انتشاریافته ازسوی پژوهشکدهٔ گیلانشناسی (بخش نخست)
توضیح وبلاگ ورگ: طی تمام این سالها که مشغول تلاش برای سامان دادن به نگارش گیلکی بودیم، مطالب و نظرهای مختلف در وبلاگ ورگ و ذیل برچسب «خط گیلکی» آرشیو شده که به پژوهشگر یا پرسشگر این موضوع کمک خواهد کرد تا دسترسی یکجا به این منابع داشته باشد. اخیرا از سوی پژوهشکدهٔ گیلانشناسی، آیین نگارشی جدید با عنوان سرخط منتشر شده که به نظر من باید اين خط را خط حکومتی سرخط نامید چرا که بی توجه به سابقهٔ امر و با انکار و نادیده گرفتن تمامی تلاشهای تاکنون شده و با نگاهی خاص (تایید قیمومیت فارسی بر گیلکی و نگاه گیلانشناسانه و بیگانه با فضای زندهٔ فعالان فرهنگی زبان و ادبیات گیلکی) به نوعی سعی شد تا چرخ را از نو اختراع کنند (پیرو تمام طرحهای حکومتی. مثلا سالهاست که میخواهند سیستم عامل ملی بسازند و هر کودکی که اندکی با دنیای نرم افزارهای آزاد و لينوکس آشنا باشد میفهمد که جریان از چه قرار است و داستان چیز دیگری است نه ساختن یک سيستم عامل) و با نگاهی به ترکیب اسامی پشت سرخط میتوان دید که این پروژه در نبود تجربه، دانش، سابقه و آزمون و خطا، صرفا دو برگ برنده برای خود متصور بوده است: مدرک دانشگاهی برخی از اعضای تیم سرخط (مدرک در زبانشناسی و در زبان و ادبیات فارسی)که حتی در شکل چینش اسامی هم لحاظ شده و دیگری مهر و امضای رسمی پژوهشکده که در دل برخی از اعضای همین تیم امید تفقد و حمایت از سوی مراجع رسمی آموزش و پرورش را زنده کرده است کما اینکه این عزیزان به موازات این پروژه مشغول مذاکرات و تلاشهایی هستند تا از سوی مراجع رسمی پذیرفته شوند. یکی از دلایل هول و عجلهٔ این عزیزان همین دیگ حلیم بود.
در کل اما خروجی سرخط، خود نمایندهٔ میزان دانش و توانایی و میزان دلسوزی این عزیزان در مورد گیلکی نویسی است و از طرفی در نخستين روز انتشار سرخط، اختلافات بین طراحان آن هم آغاز شد و چون سرخط صرفا اتحاد سلايق و نظرات گوناگون و گاه متضاد بود که فقط به طناب رسمیت و پدیرفته شدن از سوی حکومت و البته برائت از جریان مستقل و جوان، چنگ زده بود (و تقریبا هیچ یک از اعضای سرخط نه قبلا و نه حالا از آیین نگارش پیشنهادی سرخط استفاده نکرده و نمیکنند) در نتیجه آن تلاش به چیزی جز تکرار اختلافات و حرفهای تکراری چهل پنجاه ساله ختم نشد.
من که بعد از همان جلسهٔ اول با ديدن سطح و فضای گروه پا پس کشيدم و همین طور دکتر تسلیمی که او هم در همان جلسهٔ اول تصميم به عدم همکاری گرفت و خیلی زود، مدتها پيش از انتشار سرخط، مسعود پورهادی با انتشار متنی (که به محض دسترسی به آن در همین برچسب خط گیلکی آرشیو خواهم کرد) از تیم سرخط بیرون آمد و محمد تقی پوراحمد جکتاجی از اعضای تیم سرخط که خود پيش از این پیشنهاداتی در مورد گیلکینویسی داشت (که اکثر این پیشنهادات در خط گیلکی پیشنهادی ما ادغام و پذیرفته شده) اما در این پروژه ناگهان از آن پیشنهادات صرف نظر کرده بود، در مقالهاي که در شمارهٔ ۱۶۳ گیلهوا چاپ شد آییننامهٔ پیشنهادی سرخط را شديدا نقد کرد. (این مقاله را از اینجا بخوانید.)
گرچه پروژهٔ سرخط از روز اول با نادیده گرفتن تلاشهای نسل جوان مستقل برای تدارک و تجربهٔ خط گیلکی استارت خورد، خطي که پیش از این هم همیشه مورد بیمهری اساتید بود (برخلاف استقبال بینظیر نسل جوان از خط گیلکی) و به ویژه به نظر میرسد اینکه تلاشگران این خط همگی جوان و از جاهایی غیر از مرکز استان گیلان هستند و جغرافیای زبان گیلکی را فراتر از استان گیلان میبينند بيشتر باعث هراس و شتاب مرکزگرایان و رسمیتگرایان و اساتید شد تا هرچه زودتر جلو خطی که چند سال آزمون و خطا و توسعه و پیشرفتهای فنی دیجیتالی را پشت سر گذاشته بود چیزی طرح کنند که قدرت رسمی هم داشته باشد و چنان که از متن سرخط معلوم است خود را اولین و همزمان حرف آخر جا بزند، اما با همهٔ اینها آقای جکتاجی در مقالهٔ مذکور در نقد سرخط بالاخره برای اولین بار خط گیلکی پيشنهادی ما با چند سال سابقه را به عنوان چیزي که وجود دارد و استفاده میشود به رسمیت شناخته و از آن نام برد.
ما که بیخبر از جریانات درون سرخط بودیم و صرفا با دیدن مقالهٔ خروجی این پروژه انگشت حیرت به دهان برده بوديم از آن همه اشتباه و سو تفاهم و آن همه بیخبری از سنت نوشتاری گیلکی واحکام نادرست، پس از پایان تعطیلات نوروزی با مقالهاي از محسن آریاپاد (عوض دیگر گروه سرخط و دبیر اجرایی آن) روبرو شدیم که به صورت سرگشاده در اینترنت پخش شد (این مقاله را میتوانید در اینجا بخوانید) که جزئيات بيشتری از روند شکلگیری این شیوهنامه را شرح میداد و به عملکرد دبیر علمی سرخط (جهانگیر سبزعلیپور که به عنوان دبیر علمی سرخط، در جلسات لازم میشد با ایشان فارسی گفتگو شود چون گیلک نبوده و گویا در گیلکی حرف زدن و گیلکی نوشتن بسیار کمتجربهاند) نقدهای شدیدی وارد کرده و انحلال سرخط را اعلام کرد. این متن به نظرم سندی تاریخی است تا آیندگان بدانند چه کسانی با چه انگیزهها و رانههایی در این روزها چگونه عمل کردند.
خلاصه اینکه دلیل حکومتی نامیدن سرخط با توجه به نحوهٔ اجماع، شکل عملکرد، عاقبت پر از اختلاف و تفرقهٔ پایانی و اصرار دست اندر کاران آن برای انکار یک تجربهٔ غیررسمی اما موفق طی چند سال گذشته و استفاده از چهرههای سلبریتی (و فاقد کمترین سواد و تجربه در گیلکی نوشتن) و استفاده از هنرمندان وابستهای که دبیر جشنوارههای ادبی حکومتی بوده یا امتیازهای فراوان برای نشر دارند یا به آموزش و پرورش و صدا و سیما رفت و آمد دارند، تقريبا روشن است. در اين عبارت نه توهینی نهفته است نه تحقیری. صرفا واقعیتی است که گمان نکنم بخش مهمی از پدیدآورندگان سرخط حتی از بابت آن ناراحت باشند. همگی اینها نشان میدهد که علاوه بر هراس از جوانان و کوششهای بیرون از مرکز، چراغ سبز بالاییها هم انگیزهٔ مهمی بود تا چنین جمع متضاد و اغلب ناآگاه با گیلکینویسی شکل گرفته و خیلی زود از هم بپاشد.
ضيا خوشسیرت اما بیخبر از تمام اینها، اواخر دی ماه سال گذشته و پیش از اینکه از درون سرخط نقدها مطرح شود، از آن طرف سیاره با خواندن متن سرخط شروع به نوشتن متنی کرد که بخش اولش را در اينجا میخوانید. بخش دومش هم به زودی در قاف و ورگ منتشر خواهد شد.پیشگفتار
(بیشتر…)
پیش از آغاز اين یادداشت، بهنظرم رسید که چند نکته را ذکر کنم. نخست این که مخاطب این یادداشت عموم مردم بوده و لزوما تاکیدی بر فضای بیرون و درون دانشگاهی ندارد، هرچند در ابتدا بر آن بودم که به صورت مقاله آن را ارائه دهم. دوم، تلاش میشود که زبان نوشته غیرآکادمیک بوده، و همهٔ مخاطبان احتمالی این متن را درنظر گیرد. سوم، احتمال این که خواننده نیاز به خواندن مطالب دیگر (که ذکر خواهد شد) داشته باشد، وجود دارد. چهارم، جایگاه نویسندهٔ این متن، بهعنوان الف، یک بومی گیلان، ب، گویشور یکی از گویشهای گیلکی، پ، دانشآموختهٔ زبانشناسی و انسانشناسی بوده، ولی در نوشتهٔ پیش رو تلاش شده که الف و ب بیشتر در نظر گرفته شود. پنجم، با درنظر داشتن این که این یادداشت در کجا همرسانی خواهد شد، متن پیش رو کوتاه خواهد بود و تنها به بخشی کوچک از شیوهنامهٔ سرخط میپردازد. -
خط گیلکی
متنی که میخوانید، مستندات مربوط به خط پیشنهادی و امکانات فنی مربوط به این خط است که برای زبان گیلکی طراحی شده و پس از چهار سال تجربهٔ عملی، طی زمان و پس از استفادهٔ کاربران بسیاری در اینترنت و بیرون از آن، به مرور ضعفهای آن مشخص و برطرف شده و یا پیشنهاداتی به آن افزوده شده است.
بخش اول این متن، بحثی نظری است دربارهٔ خط و پاسخی است به برخی انتقادها. بنابراین اگر حوصله ندارید و میخواهید سریع بروید سر اصل مطلب و ببینید در چارچوب پیشنهادی ما چگونه باید گیلکی نوشت، میتوانید بدون خواندن این بخش بروید به این بخش: چطور باید با این خط، گیلکی نوشت؟باید یادآوری کنم که این پروژه تنها یک پیشنهاد به همهٔ گیلکان و اهل قلم گیلک است وگرنه دنیای امروز بسیار گستردهتر و بسگانهتر از آن است که کسی یا گروهی نقش قیم و آقابالاسر دیگران را بازی کند؛ طراحان و مشاوران و کوشندگان این طرح نیز بدون چنین توهمی، بر اساس یک و نیم دهه تجربه در حوزهٔ ادبیات و زبان گیلکی و پس از مشورت و همفکری و گفتگوهای دامنهدار، این پیشنهاد را کارآمد و شدنی و سودمند میدانند و همهٔ گیلکیزبانان را به همراهی با آن فرا میخوانند.
(بیشتر…) -
خط مهم است، چون زبان مهم است!
این متن از میرعماد موسوی پیشتر در سایت خبری مرور منتشر شده و در ورگ بازنشر میشه.
انسان در ابتدا برای ثبت اندیشههایش -به منظورِ خوانده و شناخته شدن توسط دیگر انسانها- خط را قرارداد کرد. در دوران جدیدتر، به منظور ماندگاری در گذشتِ زمان، نوشته شدن (کتابت) اهمّیتی بیش از پیش یافته و خط، ابزارِ هر زبانی برای گذر از شفاهیّتِ مطلق است. کاربرِ هر زبان، به واسطهی خط، اندیشههای خود را که بر بسترِ زبانِ موردِ کاربردش شکل گرفته، ثبت میکند و به همزبانانش و سپس تمامِ جهان میشناساند. یعنی میتوان گفت که خط، مهمترین پیوستهی زبان در دورانِ جدید است و گویشوری که از خط برای ثبتِ اندیشههایش استفاده میکند، وابستهی خط.
(بیشتر…) -
بسگانگی در زبان گیلکی
این متن به درخواست دوستانم در نشریه قاف در پاسخ به پرسش درباره «گویش معیار در زبان گیلکی» نوشته و در شمارهٔ اخیر این فصلنامه چاپ شد.
یکی از مهمترین پرسشهای پیشروی نویسندگان و شاعران و فعالان قومی گیلک، پدیدهٔ چندگویشی یا چندلهجهای بودن زبان گیلکی است. پیش از اینکه در باتلاق بحث قدیمی و بیمزهٔ «گیلکی زبان است یا لهجه یا گویش و اصلاً هر یک از این سه چیستند؟» گیر کنیم با شتاب از روی سنگهای واقعیت عملاً موجود بپریم و به کمک این سنگها و جای پاها که گذشتگان ما برای ما تعبیه کردهاند خود را به این پرسش برسانیم که با این چندگویشی بودن یا درواقع بسگانه بودن زبان گیلکی چه کنیم؟ زبان گیلکی طیفی پیوسته از رضوانشهر تا مناطق گستردهای از مازندران را دربرمیگیرد، از گیلکی بیهپس تا گیلکی مرکز استان تا گیلکی بیهپیش و گیلکی گالشی (دیلمی) و گیلکی تبری و… و منابع متعدد مکتوب تاریخی و شواهد متعدد موجود محلی و میدانی نام این زبان را گیلکی یا گلکی (به کسر گاف و لام) مینامند. برخی این چندگویشی را تشتت میدانند و از آن با عنوان مشکل یاد میکنند؛ مثل خود من، اگر که چند سال پیش از من میپرسیدید. بسیار پیش آمده که فلان شاعر یا نویسندهٔ همولایتی در پاسخ به این پرسش که «چرا در کنار کارهای فارسی، به زبان مادریات هم نمینویسی؟» پاسخ داده باشد «آخر به کدام لهجه؟» و نویسندگان و شاعران و روزنامهنگاران گیلکینویس هم با این پرسش دست به گریبان اند و چه بسا بسیارانی از هر دو گروه که خلق شاهکارهای ادبی در زبان گیلکی را به بعد از حل این «معضل» موکول کردهاند و البته این گروه اغلب منظورشان از حل معضل، راه حل مشخصی است که در ذهن دارند. بله. راه حل گویا مشخص است و فقط راه رسیدن به آن صعب است که مسالهٔ ما چند دهه لاینحل باقی مانده. به عنوان مثال در خانهٔ فرهنگ گیلان جلسهای برای بررسی این مشکل برگزار میشود و اسم این نشست، خود راه حل پیشنهادی برگزارکنندگان است. همیشه، راحتترین کار رجوع کردن به عادتهای ذهنی و عرفی است؛ کمترین شوک را به ما وارد کرده و بیشترین امتیاز را به نفع وضع موجود میدهد. تغییر اما داستان دیگری دارد.
ترجیح میدهم برای توصیف این پدیده از مفهوم بَسگانگی استفاده کنم. زبان گیلکی همچون هر زبان زنده و طبیعی دیگری بَسگانه (Multiple) است. چه از نظر تنوع لهجهها و چه از نظر پیوند طیفی میان این لهجهها و پیوند طیفی این زبان به طور کل با زبانهای همسایهٔ خود. پس موضوع این متن رودررویی با این ویژگی است که اگر از من بپرسید خواهم گفت رودررویی با زبان، چون زبان بسگانه است. (بیشتر…) -
نظرسنجی: گيلکي خط
چیزی نزدیک به یک سال از انتشار پیشنهاد ما برای گیلکینویسی گذشته. توی این مدت دائم در حال بحث و شنیدن نقد و نظر دوستان بودم و از طرفی تاکید داشتم که در عمل این روش رو آزمایش کنیم.
در این مدت حتما شما هم این شیوهٔ نگارش رو دیده و با متنهایی مربوط به این شیوه برخورد کردید (+)؛ پس بد نیست در نظرسنجی ورگ شرکت کنید.
این نظرسنجی به ما کمک میکنه تا بهتر از میزان نفوذ این پیشنهاد و عیب و کاستیهاش باخبر بشیم.
اگر علاوه بر گزینهای که انتخاب میکنید، نظر مفصلتری دارید هم در قسمت نظرات بنویسید.
[poll id=”4″]
-
خط ؤ لت (خط و کیبؤرد)
توجه: این پست نسخهٔ قدیمیتر پیشنهاد نگارشی گیلکی است و برای مطالعهٔ نسخهٔ نهایی و اصلاح شدهٔ آیین نگارش گیلکی، به اینجا بروید.
بالاخره ماهها تلاش، مشورت، مطالعه و همراهی بسیاری دوستان به نتیجه رسید و پیشنهادی برای گیلکینویسی به همراه صفحهکلید مناسب آن، برای استفاده در سیستمهای مختلف آماده شد. باید یادآوری کنم که این پروژه تنها یک پیشنهاد به همهٔ گیلکان و اهل قلم گیلک است وگرنه دنیای امروز بسیار گستردهتر و بسگانهتر از آن است که کسی یا گروهی نقش قیم و آقابالاسر دیگران را بازی کند؛ طراحان و کوشندگان این طرح نیز بدون چنین توهمی، بر اساس تجربهای نزدیک به یک دهه در حوزهٔ ادبیات و زبان گیلکی، این پیشنهاد را کارآمد و شدنی و سودمند میدانند و همهٔ گیلکان را به همراهی با آن فرا میخوانند.
مستندات این پیشنهاد و صفحهکلید مربوطه را به دو زبان گیلکی و فارسی، میتوانید در این پست ببینید.
-
خط ؤ کيليدتأخته | خط و صفحهکلید
بالاخره ماهها تلاش، مشورت، مطالعه و همراهی بسیاری دوستان به نتیجه رسید و پیشنهادی برای گیلکینویسی به همراه صفحهکلید مناسب آن، برای استفاده در سیستمهای مختلف آماده شد. باید یادآوری کنم که این پروژه تنها یک پیشنهاد به همهٔ گیلکان و اهل قلم گیلک است وگرنه دنیای امروز بسیار گستردهتر و بسگانهتر از آن است که کسی یا گروهی نقش قیم و آقابالاسر دیگران را بازی کند؛ طراحان و کوشندگان این طرح نیز بدون چنین توهمی، بر اساس تجربهای نزدیک به یک دهه در حوزهٔ ادبیات و زبان گیلکی، این پیشنهاد را کارآمد و شدنی و سودمند میدانند و همهٔ گیلکان را به همراهی با آن فرا میخوانند.
مستندات این پیشنهاد و صفحهکلید مربوطه را به دو زبان گیلکی و فارسی، میتوانید در این پست ببینید.
-
نوشتار ِ کیسوم | Kisum ө xөt
توضیح بسیار مهم: پس از گذر سالیان از ارائهی این شیوهنامه، دیگر موافق لزوم و ضرورت نگارش با حروف لاتین نیستم. دلایل این تغییر روش را در پیشگفتار نظری مقالهام در توضیح شیوهٔ پیشنهادی نوینم برای گیلکینویسی نوشتهام که در شمارهٔ دهم نشریهٔ قاف چاپ شده است.
بعد از این سالهای آزمون و خطا و تجربه دیگر خط لاتینی کیسوم را به شما پیشنهاد نمیکنم و از شما دعوت میکنم که از شیوهٔ نوین گیلکینویسی استفاده کنید که اولین بار در ۱۵۸۸ دیلمی (یعنی پنج سال پیش) در این پست معرفی شد و خوشبختانه با استقبال خوبی مواجه شد. یکی از دلایل این استقبال (در وبلاگها و کانالها و پیجهای مختلفی که از این خط استفاده میکنند) این واقعیت است که مبنای طراحی این شیوهنامه، این سه اصل بود:
۱. باید موجب پیوند و درک مابین لهجههای مختلف گیلکی در گیلان و مازندران باشد و نه مایهٔ سلطهٔ یک لهجهٔ خاص. پس باید حداقل مخاطب بتواند یک کلمه از لهجهای دیگر را بتواند درست بخواند گرچه معنایش را نداند.
۲. در مراحل مختلف در مشورت و همفکری و جمعآوری نقدها و نیازها از مناطق مختلف گیلان و مازندران و از میان کسانی بودم که عملا درگیر نوشتن و خواندن به گیلکی یا پژوهش در متون گیلکی بودهاند.
۳. بدعتها و ابتکارهایی که پیش از ما از سوی گذشتگان پیشنهاد داده شده بود حتی گاهی گرچه خوشمان نیاید اما حفظ کرديم و روی همان رج اول آجرها این دیوار را بالا بردیم. پس برخی علائم و ایدهها از گذشته حفظ شده.پس از پنج سال به آزمون و کاربرد گذاشتن این خط، با مشورت و جمعآوری نظرات و تجربیات و اشکالات این خط تکمیل شد و در اینترنت به دلیل میزان بالای تولیدمحتوا حتی از طرف گوگل هم به عنوان کیبرد گیلکی اندروید به کار گرفته شد. در مقالهای که در شمارهٔ دهم فصلنامهٔ قاف (چاپ فومن) چاپ شده، نسخهٔ نهایی و تفصیلی این پیشنهاد را خواهید خواند.
(این پینوشت در تاریخ ۱۵۹۳ اسفندار ما دوم برابر با ۹ ژوئیه ۲۰۲۰ به این متن افزوده شد.)
آنچه باید پیش از هر چیزی گفت این است که تصمیم و تلاش برای تدوین چارچوب نگارش گیلکی به یاری حروف لاتین، نشانهی هرچه که باشد، بیشک نشانهی بیگانهدوستی و بیمهری به وطن نیست. چرا که اندیشهی پرداختن به زبانهای بومی و قومی از اساس با فرنگیمآبی و «عشق ِ خارج» بودن در تضاد است. بنابراین از خوانندهی این متن انتظار داریم که به دور از انگها و برچسبهای احتمالی و بر اساس ضرورتها و نیازهای معاصر زبان و ادبیات گیلکی که سالیان سال در منابع مکتوب و غیرمکتوب بسیار به بحث و بررسی گذاشته شده، این طرح را بررسی کند و فراموش نکند که تدوینکنندگان این طرح نیز خود را ایرانی و زبان و قوم خود را بخشی از مجموعهی رنگارنگ و گستردهی ایران میدانند و بر آنند که وحدت ملی و سرزمینی ایران با بارور شدن یک-یک فرهنگها و زبانهای درون آن هرگز تهدید نخواهد شد اگر، حق شهروندی هر ایرانی با هر زبان و دین و قوم و فرهنگی، به عنوان یک ایرانی از سوی دولت و مردم به رسمیت شناخته شود؛ آنگونه که هر ایرانی در هر گوشهی این سرزمین خود را آزاد در انتخاب شیوهی زندگی و برابر از نظر موقعیتهای زیستی و رفاهی و حقوقی و صاحب احترام و کرامت انسانی بداند. آنگاه دیگر مهم نیست که این مردم به چند زبان و با چند شیوهی نگارش مینویسند و میخوانند. زیرا همه میدانیم که کشورهای توسعهیافته و مدرنی وجود دارند که حتی «زبان رسمی»شان بیش از یک زبان است و هرگز نگران از هم گسیختن خویش نیستند و تازه یک بیستم تاریخ سرزمین ایران را هم ندارند.
این آییننامه قصد دارد تا به نویسندهی گیلکی، چارچوبی برای نگارش با الفبای لاتین پیشنهاد دهد. باور ما بر این است که این الفبا و آییننامهی مربوط به آن برای برآورده کردن این نیازها طراحی شده:
– همگام کردن زبان گیلکی با تکنولوژی (به ویژه اینترنت) و شرایط جهانی
– به حداقل رساندن علامتها و نشانههای بیرون از خط زمینه
– به حداقل رساندن تفاوت لهجههای زبان گیلکی در ساحت نوشتار تا حد ممکن (این مهمترین هدف ما بوده و اغلب اصول تدوین شده در همین جهت است)
– قائل شدن تفاوت میان یک الفبای کاربردی برای نگارش و الفبای علمی برای نمایش همهی جزئیات آوایی و ثبت علمی زبان. هدف ما اولی بوده و میدانیم که دومی به عهدهی الفبای جهانی آوانگار (فونوتیک) است.
– رعایت ضوابط و هنجارهای جهانی الفبای لاتین
– حفظ امکانهای نوشتاری در تولید واژههای نو و توان خط در تمایزگذاریهای صرفی و نحوی.بنابراین از خواننده انتظار داریم که این آییننامه را به توجه به این هدفها نقد و بررسی کنند.
[برای دیدن جدول مشروح حروف الفبای لاتین برای گیلکینویسی این فایل پی.دی.اف را دریافت کنید.]
[برای نصب کیبورد گیلکی بر روی سیستم عامل خود این فایل فشرده را دریافت کنید. پس از باز کردن این فایل فشرده، همهی جزئیات را در فایل help خواهید دید. گرچه نصب این کیبورد نیاز به جزئیات زیادی نداشته و بسیار ساده است.] (بیشتر…)
-
رسم الخط زبان گیلكی بر سر یكراهی
اگر ننویسیم. اگر نوشته نشویم از یادشان می رویم، از یادمان می رود، از یادها می رویم و هرگز مباد كه یك دنیا زیبایی و شكوه از یادها برود.بشر تمام پیشرفت هایش، پیدایش تمدن و گسترش آن را مدیون خط است. به واسطه خط و نگارش، احساسات و مفاهیم ثبت و ضبط گشته و منتقل می گردد. هر خطی كه بتواند این مهم را به خوبی به انجام رساند شایسته بقا، گسترش و پاسداشت است،در غیر اینصورت دلیلی عقلانی برای حفظ و ممارست بر آن وجود ندارد.
تا ابداع اولین الفباها، بشر مراحل متفاوتی را برای ثبت اندیشه تجربه نمود. پر واضح است كه اگر الفبا در طول دوران تغییر نمی یافت و گذشتگانمان آن را كامل تر نمی كردند، خواندن و نوشتن برای نسل كنونی چقدر دشوار می شد.رسم الخط عربی كه به این صورت به دست ما رسیده، در ابتدا فاقد اعراب و نقطه و حروف كشیده – واو، الف، یا- بود. الفبای كنونی زبان فارسی، برگرفته از الفبای عربی است كه تغییراتی چند در آن اعمال شده (برای مثال چهار حرف پ، چ، ژ، گ، بدان افزوده گشته). هیچ زبانی بدون استثنا و نقاط ضعف و هیچ خطی بدون ایراد و اشكال نبوده، زبان و رسم الخط فارسی نیز از این امر مستثنی نیست. گذشتگان نسبت به این امر واقع بین بوده اند، خط در ایران قبل و بعد از اسلام به فراخور نیازهای زبان و زمانه دچار تحولات بسیاری گشته است. ما نیز باید واقع بین باشیم. نزدیك به دو قرن است كه شمار زیادی از ادبا و عالمان زبان فارسی به نواقص رسم الخط عربی پی برده و در پی تغییر یا تصحیح آن بوده اند كه از میان آنان می توان به فتحعلی آخوندزاده، میرزاملکم خان، احمد کسروی، دکتر نصرالله شیفته، دکتر پرویز ناتل خانلری، سعید نفیسی و… اشاره كرد، اما از آنجا كه بیماری برای جماعت بیمار به عادت مبدل شده، تلاش های آن بزرگان به جایی نرسید. (بیشتر…) -
خط و فاصله
من حضور «یوزپلنگان جوان» در صحنهی زبان و ادبیات گیلکی را برای پر باری و نتیجهبخش بودن بحثهای ادامه نیافته توسط همنسلان من که به میانسالی و پیری رسیدهاند، مفید و موثر و جاندارتر میدانم. خوشحالم از علاقهی مشترکی که مرزهای سن و سالی را پشت سر میگذارد و برابر با هم، دوباره با هم شخم میزنیم زمین ِهفتاجانا.
سابقه نوشتاری ما گیلک هابه دوران بیداری جنبش مشروطیت میرسد، – غیر از یک نمونه «دیوان پیشر شرفشاه» – یعنی در حدود صد سال اخیر است که ما برخی از پدیدآوردههای خود را ثبت کرده ایم، که عمدتا در حوزه شعر و ادبیات داستانی و نمایشی است.
خط ثبت این آثار، خط رایج در زبان فارسی است، با همه نارسایی که این خط دارد؛ از فاصله گفتار تا نوشتار، از واگذاری مفهوم به شم زبانی خواننده و…در مورد نارسایی این خط به اندازه کافی مطلب وجود دارد، که نیاز به تکرار آن در اینجا نباشد ( غلط ننویسیم: استاد نجفی، غلط بنویسیم: دکتر باطنی و… ) (بیشتر…)
-
پیشینه طرح مساله خط گیلکی
بحث در مورد خط گیلکی و دستور املای آن که مقوله ی بسیار اساسی در حوزه زبان و ادبیات گیلکی است،بحث تازه ای نیست. خوشبختانه سابقه نسبتا طولانی داردريالیعنی از زمانی که نخستین نشریه گیلکی زبان پا به عرصه مطبوعات گذاشت،بحث خط و کتابت گیلکی نیز به میان آمد.
تا پیش از انتشار «دامون» که در دوره نزدیک به هم و به فاصله زمانی کوتاه در اوایل انقلاب منتشر شد ما هیچ نمونه بحث نظری درباره املای گیلکی نداشتیم.چه اصولا جز شعر،به مقوله نثر و نگارش داستان و مقاله به زبان گیلکی توجه نمی شد.با انتشار «دامون» که نشریه ای صد در صد با حال و هوای گیلان،بویژه ادبیات بومی آن بود،پای نثر گیلکی در زمینه گزارش،یادداشت،مقاله،داستان،مصاحبه،طنز و امثال آن نیز،همراه شود و نظم به میان کشیده شد.
با انتشار دوره اول «دامون» که طی چهار شماره از اوایل اردیبهشت ماه ۱۳۵۸ تا اواخر خرداد ماه همان سال منتشر شد،بحثی در حوزه زبان و خط گیلکی نیز مطرح گردید.بویژه چاپ مقاله در مورد خط با عنوان «گیلکی را با چه خطی بنویسیم؟» از راقم این سطور مندرج در شماره ۳ دامون (۲۸ خرداد ۱۳۵۸) در زمان خود سروصدای زیادی به همراه داشت و حتی یک بار با نگاه منفی در تریبون نماز جمعه از سوی رییس وقت رادیو تلویزیون گیلان پخش شد.
دوره دوم «دامون» نسبتا طولانی تر بود و بر روی هم یک سال و سه ماه طول کشید(نخستین شماره اول خرداد ۱۳۵۹ و آخرین شماره –بیست و هشتمین- ۱۵ مرداد ۱۳۶۰) که از همان شماره اول بحث مربوط به خط گیلکی به تفصیل در آن مطرح شد و تا پنج شماره به طور مرتب دمبال گردید. (بیشتر…)