شمارۀ نوزده ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا، تیر ماه ۱۳۹۷ با تمرکز بر مسائل محیط زیست استان گیلان منتشر شد.
«خبر بد: گیلان آب ندارد؛ خبر بدتر: اما این بی آبی برای بعضیها نان دارد» نخستین مقالۀ این شماره است که به بحرانی شدن تولید و انباشت زباله در گیلان پرداخته و با بررسی آسیبها، ریشۀ این پدیده را آشکار میکند و از آنجا که ادعاهای مبنی بر راهاندازی زيرساخت به دليل فساد و نبود ميلي برای حل مشکلات مردم به جايي نمیرسد، در پی چارهجوئی برای آن پیشنهاد دارد رویکرد و خطاب فعالان محیط زیست و مردم درگیر با این موضوع از حاکمان و بالایيها به سوی ابتکار عمل و قدرت خودشان تغییر کند. ادامه خواندن “اؤجای نوزدهم منتشر شد.”
برچسب: اسفندار ما
هشت اصل نوروزبل
نوروزبل امسال هم مثل یک دههٔ اخیر برگزار شد. این بار در هألي دشت (هلو دشت) املش. در تمام این ده سال، با همهٔ فراز و نشیبها و مشکلاتی که از جاهایی خاص اعمال شد، آتش نوروزی گیلکان خاموش نموند و این باعث افتخار و خوشحالی همهٔ ماست.
خوشبختانه خبرگزاریهای بسیاری هم خبر برگزاریش رو پوشش دادند* تا دیگه مثل سالهای اول نیازی به وبلاگ ورگ نباشه؛ پس امسال فقط هشت اصل بسیار مهم دربارهٔ برگزاری این جشن رو یادآوری میکنم. اصول هشتگانهای که طی سالها مطالعه دربارهٔ تقویم دیلمی و تلاش برای احیا و برگزاری این جشن بهشون رسیدم.
بيس دئقه XXIII
این بیست و سومین برنامهٔ بیس دئقه (رادیو اینترنتی به زبان گیلکی) با حال و هوای نوروزبل و تابستونه.
فایلش رو از اینجا دانلود کنید یا از اینجا بشنوید و اگه خوشتون اومد حتما فایلش رو به دست دوستانتون برسونید و هرجا که میتونید منتشرش کنید چون شنوندگان این رادیو فقط به کمک شما بیشتر خواهد شد. ادامه خواندن “بيس دئقه XXIII”
نؤرۊزبلˇ هديه: نؤرۊزˇ آتش
این هم هدیهای دیگه به مناسبت نوروزبل ۱۵۹۰ دیلمی. ترانهای با صدای آرش شفیعی ثابت و برایآتش نوروزی همهٔ ما گیلکان و به همهٔ انسانهایی که در این جشن با ما سهیم هستن؛ مثل دو نفر از دستاندرکاران همین آهنگ، منوچهر (گیتار) که اهل اهوازه و داوود (میکس و مستر) که اهل آبادانه. دم بچههای خوزستان گرم؛ نوروزبل رو به اونها هم تبریک میگم. ادامه خواندن “نؤرۊزبلˇ هديه: نؤرۊزˇ آتش”
نؤرۊزبلˇ هديه: مۊ خأنم، زاز (Je veux, Zaz)
نؤرۊزبل نزديکه، منأني خأنم اي رۊزؤن هيتؤ تترج شمره هديه هأدئم. اي اولئه. يکته آهنگ کي چن ساله اينترنتˇ مئن دس به دس گردنه. اينˇ نؤم ايسه مۊ خأنم (Je veux) ؤ اينˇ خاننده زاز (Zaz).
اي دفأره ولي گيلکي جيرنيويسˇ همرأ تينين اينه بينين ؤ بشتؤيين ؤ کئف بکۊنين.
هم تينين اي کليپˇ فايله ائره’ جي جيرأکشين، هم تينين ائره نيگا بکۊنين:
مصدق و چای؛ سیاست یک دولت ملی واقعا چه شکلی ست؟

توی این سالها که فارغ از دولتی خاص (مهرورز یا امید) سیل واردات به کشور روانهست و منطقهٔ آزاد در بندر انزلی به مثابهٔ شرکتی غولآسا با “اقتدار” زمینه رو برای پخش و توزیع این واردات در استان و بین طبقات برخوردار فراهم میکنه و حرکت کشتیهای باربری بین انزلی و کشورهای حاشیهٔ دریای کاسپین در واقع فقط برای وارد کردن همه چیزه و چه بسیار موارد که خالی حرکت میکنه و پر برمیگرده، اشاره کردن به تنها ملیترین و آزادیخواهترین دولتی که طی تاریخ معاصر بر کشورمون حاکم بوده، یعنی دولت محمد مصدق بسیار الهامبخشه. ادامه خواندن “مصدق و چای؛ سیاست یک دولت ملی واقعا چه شکلی ست؟”
یک اتفاق خوب برای تئاتر گیلکی
امشب نمایش خرس و خواستگار رو دیدم. دو پرده، نوشتهٔ آنتون چخوف که مریم نژاد به زبان گیلکی ترجمهش کرد و محمدحسن معجونی به روی صحنه برد و حتما اعلانش رو در پیشخوان ورگ دیدید.
این نمایش بیشک اتفاق مهمی در تئاتر گیلکیه. سالها پیش در لاهیجان تئاتری به زبان گیلکی دیده بودم به نام دوخونکا به کارگردانی اردشیر وزیری و بعدتر اگر اشتباه نکنم تنها تجربهٔ نمایشی به زبان گیلکی، اپرای گیلکی بود که پارسال در رشت به روی صحنه رفت (به خوانندگی مصطفی رحیمپور). اون اپرا رو ندیدم که دربارهش قضاوت کنم و نظر بدم که چه کیفیتی داشت. ادامه خواندن “یک اتفاق خوب برای تئاتر گیلکی”