برچسب: سمانه نگاه

  • گردشگری کوهستان، چالش‌های جاری، آینده‌ای خاکستری

    دکتر نیما فریدمجتهدی* دکتر سمانه نگاه**

    در گردشگری جهانی، مناطق کوهستانی نقش ویژه‌ای دارند، کوه‌ها مکان‌هایی هستند که برخی‌از اولین اشکال گردشگری را ارائه داده‌اند. تاریخچۀ گردشگری نشان می‌دهد که در قرن هجدهم، رشته‌کوه‌های آلپ‌ها از توقفگاه‌های تفریحی اشراف انگلیس بوده‌است. ویژگی‌های مرتبط با کوهستان، دارایی‌هایی می‌باشند که برای توسعه گردشگری کوهستانی ارزشمند هستند. جاذبه‌های گردشگری کوهستانی ازجمله برف (اسکی)، تنوع مردم محلی و شیوه‌های سنتی فرهنگی؛ فراوانی چشمه‌های آب معدنی و آب گرم، بُعد مقدس بسیاری از کوهستان‌ها و قله‌ها، تنوع زیستی و زمین‌شناسی که در تشکیلات زمین‌شناسی منحصر‌به‌فرد، جوامع گیاهی و گونه‌های جانوری شاخص تبلور دارد، و در نهایت آسایش آب‌وهوایی، خلاصه‌ای عوامل موردِ توجه گردشگران هستند. آمار دقیقی از گردشگری کوهستانی در جهان در دست نیست، اما برنامه محیط‌زیست سازمان ملل متحد، 15 الی 20 درصد از گردشگری جهان را به مناطق کوهستانی نسبت می‌دهد که البته این مسئله، در مناطق مختلف جهان بسیار متفاوت است. مثلاً در کشوری مانند سوئیس، سهم این نوع گردشگری نسبتاً تمام این کشور را در برمی‌گیرد. در ایران نیز شرایط جغرافیایی و آب‌وهوایی به‌گونه‌ای بود که شاید بتوان گفت پیش‌از بسیاری از مناطق جهان، استفاده از هوای مطلوب مناطق کوهستان و تفرج در آن امری معمول بوده‌است. گردشگری کوهستانی در ایران به شکل عام، دو گونۀ عمده را در بر می‌گیرد: استفاده از خانه‌های دوم و تفرج. (بیشتر…)

  • از باد صبا خاک برآید!

    توفان گردوخاک برآمده از صحرای ترکمنستان، چالش پیش‌روی سواحل شمالی ایران

    شهرداران کفن رسمی بر تن کردند
    هدیه شان؛
    قفل زرینی بود!
    بوی نعش من و تو،
    بوی نعش پدران و پسران از پس در می آمد
    شهرداران گفتند:
    نسل در تکوین است
    نعش ها نعره کشیدند: فریب است، فریب
    مرگ در تمرین است!

    نصرت رحمانی

    شرایط زیستی کشورمون هر روز بدتر از روز پیش میشه و توی این سراشیبی، هر روز یه چیز روشنتر میشه و اون این واقعیته که سرنوشت ما به مادی ترین و بی واسطه ترین شکل ممکن با سرنوشت مردم کشورهای همسایه و منطقه و حتی به طور کلی مردم کل سیاره گره خورده و راه حل های موجود در نظم سرمایه سالار جهان مثل استفاده از کارشناسان در خدمت دولتها و شرکتها که مثلا برای کاهش تولید کربن مصرف روغن پالم رو در امريکا تجویز کردن و منجر به فاجعهٔ جنگل تراشی در اندونزی و رها شدن چندین برابر کربن شد يا اشغال نظامی کشورهای دیگه و یا حبس و سانسور منتقدان زیست محیطی و… هم نه تنها جوابی نداده بلکه یادآوری میکنه که عامل اصلی این فاجعه همین دولتها و شرکتها هستن. ما در وبلاگ ورگ پیشتر هم دربارهٔ فاجعهٔ در آستانه نوشتیم و حالا توی این یادداشت که سمانه نگاه (دکتر در هواشناسی) و نیما فرید مجتهدی (دکتر در آب و هوا شناسی) در ادامهٔ پژوهشهای خودشون نوشته ن، ديد واضحتری از اين فاجعهٔ در راه داریم. با هم اين مطلب رو بخونيم:

    (بیشتر…)

  • هیاهوی بارش

    پیرامون بارش منجر به سیل ۱۵ مهرماه استان گیلان

    نویسندگان: نیما فریدمجتهدی، حسین عابد، سمانه نگاه

    پل کیاگهان املش که در سیل اخیر فرو ریخت.
    پل کیاگهان املش که در سیل اخیر فرو ریخت.

    باران فروکش کرد و پایانش یادآورِ پایانِ تمامِ هیاهوهای پس‌از هر بحران در ایران است. هم‌اکنون که زمانی کوتاه از این رخداد گذشته است، به شکل طبیعی، سیر زوال و فراموشی دامنگیر این اتفاق شده، ابعاد رسانه‌ای آن محدود و جنبه‌های ملموس آن فقط برای مردم بومی مناطق حادثه دیده پررنگ خواهد ماند و از همه مهم‌تر تفکر انتقادی و اصلاحی که معمولاً پس‌ازوقوع چنین مخاطراتی، اذهان جامعه و مسئولین را درگیر می‌کند، مضمحل خواهد شد. این یادداشت جستاری پیرامون رخداد این سیلاب است و نگارندگان به‌عنوانِ محقق علوم محیطی-جوی (در رشته‌های هواشناسی و آب‌وهواشناسی) به این مسئله می‌پردازند. امید است دیگر جنبه‌های این پدیده از سوی صاحب‌نظران با تخصص‌های دیگر موردِ توجه قرار گیرد. در ابتدا رخداد این پدیده و سپس دلایل بروز بحران ناشی از آن بررسی خواهد شد. در پایان این موضوع را به بحث می‌گذاریم که در مواجهه با چنین رخدادهایی راهبرد ما در آینده‌ای نه‌چندان دور چگونه خواهد بود. (بیشتر…)

  • واکاوی حادثهٔ سیل ۲۵ خرداد کاکرودِ اشکور

    این متن چندی پیش در روزنامهٔ گیلان امروز منتشر شد و به دلایل مختلف دوست دارم توی ورگ منتشر شه تا خوانندگان ورگ از این منظر هم به ماجرا نگاهی انداخته باشن.

    چون این متن به واقعیتی اشاره میکنه که اغلب به دلیل قرارگیری توی این واقعیت نسبت بهش آگاهی نداریم. و اون بیگانگی با طبیعت و به طورکلی بیگانگی با پیرامونه. زندگی در شهرها و روستاهای معاصر زیر نظام سرمایه‌دارانه منجر به انواع بیگانگیها میشه و این هم یکی از وجوه بیگانگیه. در تحلیل فجایعی از این دست باید حواسمون باشه که به جای جستجو در پی مقصر بیش و پیش از همه باید به ساختارهایی دقت کنیم که انسانها و اشیاء و طبیعت رو در نسبت با هم قرار داده و اینکه در چه نسبتی و چه جوری قرار داده. این متن رو با ویراستاری دوبارهٔ  بنده میخونین.

     

    نویسندگان: نیما فریدمجتهدی (آب‌وهواشناس)، سمانه نگاه (هواشناس)، حسین عابد (آب‌وهواشناس)

     

    تشییع جنازهٔ شهره حسین زاده در جاده ای که در سیل به این روز افتاده
    تشییع جنازهٔ شهره حسین زاده (قربانی سیل اخیر) در جاده ای که در سیل به این روز افتاده

    (بیشتر…)

  • برف‌های سنگین جلگه‌ی گیلان؛ مروری بر سابقه‌ی تاریخی و تبیین علل رخداد

    اشاره
    اگر از هر فرد گیلانی که در جلگه‌های کرانه جنوبی دریای کاسپین زندگی می‌کند در زمینه ویژگی‌های آب‌وهوای گیلان سوال شود، بی‌تردید وقتی به توصیف فصل زمستان برسد، سری تکان خواهد داد و از «پیله برفی سالان» یاد خواهد کرد‌! برف‌های سنگین در جلگه گیلان نه تنها در حافظه تاریخی مردم گیلان جای گرفته است و بخش مهمی از خاطرات مردم این سرزمین را به خود اختصاص داده است، بلکه تاثیر آن در ادبیات مردم این سامان نیز مشخص است (کتاب پیله برفی سال، طیاری، ۱۳۸۴)؛ در کتاب‌های بسیاری از پژوهشگرانی که درباره این سرزمین قلم زده‌اند، در بخشی از مطالب، اشاره‌ای هرچند کوتاه به مساله رخداد برف‌های سنگین شده است عباسی (۱۳۸۶)، فخرایی (۱۳۵۵)، مشایخی (۱۳۸۵)، گنجی (۱۳۷۴). جلگه‌ی گیلان در زمستان در مقایسه با بخش بزرگی از نیمه‌ی شمالی کشور که دارای هوای سرد و خشک است، آب‌وهوای به نسبت معتدلی دارد. این اعتدال بدون تردید ماحصل وجود پهنه‌ی آبی وسیعی چون دریای کاسپین است، با این حال هر از چندگاهی برف‌های سنگینی را تجربه می‌نماید که مختص آب‌وهوای این بخش از کشور ماست. هرچند پس از رخداد برف‌های سنگین در سال‌های ۱۳۸۳ و ۱۳۸۶ که توسط مقامات استان به «بحران سفید‌» معرفی شد توجه بسیاری به مساله‌ی برف‌های سنگین جلب گردید. اما طبق شواهد موجود و مطالعه حاضر رخداد این مخاطره هواشناسی مسبوق به سابقه است. پس از برف‌های سنگین گیلان در زمستان‌های ۱۳۸۳ و ۱۳۸۶ بسیاری، در زمینه‌ی بی‌مانند بودن این رخدادها اظهار نظر نموده‌اند. دلیل این امر را شاید بتوان عدم شناخت از سوابق آب‌‌وهواشناسی برف در گیلان و عمق اثرات انسانی ناشی از ‌ آن دانست. هرچند با توجه به سوابق آماری موجود از دلایل حجم بالای خسارات، می‌توان شدت بارش، گسترش بی‌برنامه‌ریزی‌ شهر و عدم توجه به معماری هم‌ساز با آب‌وهوا و هم‌چنین عدم آمادگی برای مقابله با چنین بحران‌هایی در سطح استان را ذکر نمود. برف‌های سنگین گیلان در طول تاریخ سبب‌ساز تبعات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیست‌محیطی مختلفی گردیدند که گاه در منابع مکتوب می‌توان به آن برخورد کرد. یخ زدن رودخانه‌ها و مانداب‌های گیلان یکی از این اثرات بوده است، «عابرین پیاده می‌توانند چندین روز فاصله‌ی پیربازار تا انزلی را بر روی یخ رودخانه عبور کنند»، علاوه بر این در منابع از یخ‌زدن مرداب انزلی و تمامی تالاب‌ها، آبگیرها و استخرهای دست‌ساز جلگه گیلان هم‌چون استخر لاهیجان اشاره شده است که تلفات فراوانی به حیات‌وحش از جمله پرندگان مهاجر وارد کرد. نکته‌ی جالب این‌که در یک منبع به یخ‌زدن رودخانه‌ی سفیدرود اشاره شده است‌ (اطلاعات،‌‌ ۷۱۳۳،‌‌ رابینو، ۱۳۷۴:۵۰). برف‌های سنگین بارها خسارات شدیدی به محصول مرکبات مناطق شرقی گیلان و غرب مازندران وارد آورد (رابینو،‌ ۱۳۷۴:۵۰ و مشایخی،‌ ۱۳۸۵، ۲۳۶). برف‌ها اثرات اقتصادی و سیاسی عمده‌ای نیز داشتند‌، «در زمستان ۱۳۴۲ برف انبوهی متجاوز از یک متر بارید که موجب از بین رفتن درختان پرتقال و میوه آن‌ها شد. از این برف کم‌سابقه، کسان بسیاری که پرتقال‌ها را پیش‌خرید کرده بودند‌، زیان دیدند و از بیم طلبکاران ناگزیر شدند که بگریزند» (مشایخی، ۱۳۸۵:۲۳۶ و سجادی، ۱۳۷۸:۴۰۶). «در سال‌های ۱۳۲۸ و ۱۳۵۰ شمسی که در حدود ۲ متر برف بر زمین نشست و ضایعات بسیار به‌بار‌ آورد، به طوری‌که ساکنین رشت برای تهیه مایحتاج زندگی به شدت در مضیقه افتادند و برای سرکشی به مغازه‌ها و دفترهای کار خود از میان تونل‌های برفی عبور می‌کردند» (‌فخرایی،‌ ۱۳۵۲:‌۲۴). «به دلیل بارش ۴ دوره برف سنگین، جاده‌ها حدودن به مدت یک ماه و نیم بسته بوده (به‌خصوص جاده‌ی رشت-قزوین) و در حدود ۴۰۰ کامیون و اتوبوس در مسیر جاده‌ی رشت-قزوین در داخل برف گرفتار و بیش‌ترین مشکل و انسداد جاده در قسمت‌های کوهین، رودبار، منجیل و رستم‌آباد گزارش شده بود. انسداد راه‌های مواصلاتی به ویژه راه رشت-قزوین، موجب به وجود آمدن مشکلات عدیده‌ای برای مسافرین گردید. در گزارش‌ها به کمی آذوقه و شدت سرما و نبود مکان برای اسکان، به کرات اشاره شده است‌: طبق اطلاع، یک مشت زن و مرد و بچه در بین راه با سرما و کمی آذوقه دست به گریبان هستند» (اطلاعات، ۷۱۴۸). «وضع عمومی مسافرین بسیار خراب است، عده‌ای از مسافرین به دلیل نبود جا و مکان در مسافرخانه‌ها و منازل ناچار در طویله‌های بین راه با وضع دشواری به سر می‌برند. بعضی پول‌شان تمام شده، اگر کمک نشود، بسیاری از بین می‌روند» و «در اثر انسداد راه و عدم عبور و مرور و هم‌چنین تعطیلی اغلب تجارت‌خانه‌ها و بازار به علت شدت سرما و سنگینی برف، کمبود مواد غذایی، نفت، حتا هیزم و دیگر اقلام مورد نیاز را سبب گردیده بود و موجب گرانی ۵ تا ۷ برابر قیمت‌ها شد»‌ (اطلاعات، ۷۱۴۹). «در حدود ۱۰۰ خانه و ۳۰ دکان در نقاط مختلف رشت خراب گردیده، از جمله سقف اداره‌ی پیله و کیسه‌بافی، پرورشگاه یتیمان، بانک سپه، مهمان‌خانه‌ی ایران، سینمای شرق متعلق به شهرداری، سقف تالار شهرداری، قسمتی از دبیرستان شاهپور و شاهدخت فروریخته است» (اطلاعات، ۷۱۴۰، ۷۱۴۸؛ کیهان، ۲۰۵۱). ‌به طور حتم میزان خسارت چندین برابر موارد ذکر شده است.
    این مقاله، نتیجه‌ی مطالعه‌ای در زمینه‌ی تحلیل سازوکار رخداد برف‌های سنگین گیلان است که در گروه تحقیقات اداره‌ی کل هواشناسی گیلان به انجام رسیده است. از یک سو، به دلیل اهمیت این پدیده در آب‌وهوای گیلان و به خصوص این‌که این پدیده از مخاطرات جوی استان گیلان محسوب می‌شود و از سویی دیگر با توجه به سوابق تاریخی به‌دست آمده در این پژوهش که از ارزش بالای تاریخی برخوردار است، نتایج این پژوهش جهت آشنایی مخاطبان به صورت خیلی خلاصه ارائه گردیده است. لازم به ذکر است  به جهت این‌که مخاطبان مقاله افرادی با گرایش‌های علمی گوناگون هستند، سعی شده است با بیانی کیفی و غیرتخصصی علل رخداد برف‌های سنگین جلگه گیلان برای خوانندگان تبیین گردد.

     

    محدوده‌ی مورد مطالعه
    منطقه‌ی مورد مطالعه، جلگه‌ی مرکزی گیلان در کرانه‌ی جنوب‌غربی دریای کاسپین است. در این مطالعه برف‌های مناطق کوهستانی گیلان به دلیل تفاوت سازوکار شکل‌گیری و نقش کوهستان در افزایش رخداد برف صرف نظر شده است. بخش بزرگی از جلگه‌ی مرکز‌ی گیلان منطبق بر دلتای رودخانه‌ی سفیدرود است.  این جلگه از شمال به سواحل دریای کاسپین و از جنوب به رشته کوه‌های البرز و دره‌ی سفیدرود منتهی می‌شود.  جلگه‌ی گیلان دارای آب‌وهوایی مرطوب با بارش قابل توجه ۱۳۵۹ میلی‌متر نسبت به بارش فلات ایران است. این منطقه با میانگین رخداد روزهای برف برابر با هشت روز و میانگین ارتفاع برف شانزده سانتمی‌تر و با توجه به اعتدال دمایی از زمستان‌های ملایمی نسبت به مناطق شمالی و شمال‌غربی هم‌عرض برخوردار است. با این حال طبق آمار موجود در برخی سال‌ها از برف‌های سنگینی متاثر می‌گردد (جدول ۱ و ۲). طبق مطالعه‌ی صورت گرفته در این پژوهش طی نیم قرن اخیر جلگه‌ی گیلان یازده سال با برف سنگین را تجربه نموده است. در این یازده سال ۳۵ دوره بارش برف سنگین بالغ بر هشتاد روز شناسائی شد. دوره‌های برف سنگین به همراه سال‌های رخداد و روزهای آن در جدول ذیل ارائه شده است. (بیشتر…)