پیرامون بارش منجر به سیل ۱۵ مهرماه استان گیلان
نویسندگان: نیما فریدمجتهدی، حسین عابد، سمانه نگاه
باران فروکش کرد و پایانش یادآورِ پایانِ تمامِ هیاهوهای پساز هر بحران در ایران است. هماکنون که زمانی کوتاه از این رخداد گذشته است، به شکل طبیعی، سیر زوال و فراموشی دامنگیر این اتفاق شده، ابعاد رسانهای آن محدود و جنبههای ملموس آن فقط برای مردم بومی مناطق حادثه دیده پررنگ خواهد ماند و از همه مهمتر تفکر انتقادی و اصلاحی که معمولاً پسازوقوع چنین مخاطراتی، اذهان جامعه و مسئولین را درگیر میکند، مضمحل خواهد شد. این یادداشت جستاری پیرامون رخداد این سیلاب است و نگارندگان بهعنوانِ محقق علوم محیطی-جوی (در رشتههای هواشناسی و آبوهواشناسی) به این مسئله میپردازند. امید است دیگر جنبههای این پدیده از سوی صاحبنظران با تخصصهای دیگر موردِ توجه قرار گیرد. در ابتدا رخداد این پدیده و سپس دلایل بروز بحران ناشی از آن بررسی خواهد شد. در پایان این موضوع را به بحث میگذاریم که در مواجهه با چنین رخدادهایی راهبرد ما در آیندهای نهچندان دور چگونه خواهد بود.
سیل ۱۵ مهر ۱۳۹۷
رخداد این بارش را با رقم 317 میلیمتردر 24 ساعت در رودسر که بنا به آمار موجود جزء رکوردهای بارشی در 55 سال اخیر است، الزاماً نمیتوان بیکموکاست به مسئلهٔ گرمایش جهانی و تغییر آبوهوا ربط داد. رخداد بارشهای سنگین، ویژگی این فصل استان گیلان است. گرمای بهجا مانده در آب دریای کاسپین و شروع نفوذِ سامانههای جوی سرد از مناطق جنب قطبی اروپایی و سیبری بهسمت استان گیلان، همگی شرایط را برای بارش سنگین و شدید در ماه پایانی تابستان و ابتدایی پاییز فراهم میکند. در برخی مواقع این بارانها با شدتی زیاد منطقه را فرا میگیرند که سبب اتفاقهایی همچون بالا آمدن آب رودخانهها و گاه آبگرفتگی مناطق شهری میشوند. بنابراین رخداد چنین بارانهایی شرایط معمول فصل پاییز در استان گیلان است.
اما آیا به واقع تغییری در شدت بارشهای گیلان رخداده است؟ بررسی آمارهای موجود روند مشخصی را در این زمینه نشان نمیدهد، اما در چند سال اخیر، بارشهای سنگین شاخصی رخداده که گمانها را به تغییر رفتار بارش متمایل ساخته است. مثلاً بارشهای سنگین 285 میلیمتری طی 5 ساعت در لاهیجان و 125 میلیمتری در انزلی ظرف مدت 40 دقیقه. شاید بتوان گفت که بارشها نابهنجارتر شدهاند که البته این مسئله یکی از پیامدهای اثبات شدهٔ تغییر آبوهوا است. شواهد امر نشان میدهد که طی چند سال اخیر، طول مدت دورههای خشک طولانیتر شدهاست و معمولاً پساز این دورههای خشک، با مساعد شدن شرایط بارشی، بارشهای سنگینی رخ میدهد.
نگاهی به شرایط بارش 15 مهر، شاید دورنمایی از بارشهای فَرین آینده باشد. در این سامانهٔ بارشی که شروع آن از ظهر جمعه بود، در رودسر طی 90 دقیقه 177 میلیمتر باران بارید. در 24 ساعت اول 10 ایستگاه هواشناسی استان بارش بیش از 100 میلیمتر ثبت کردند. میانگین بارش سالانه ایستگاه هواشناسی رودسر برابر 1264 میلیمتر، میانگین بارش فصل پاییز آن برابر 575 میلیمتر و میانگین بارش ماه مهر آن برابر با 217 میلیمتر است. بنابراین طی فعالیت این موج بارشی (317 میلیمتر)، به اندازهٔ 25 درصد بارش سالانه، 55 درصد بارش فصل پاییز و بیش از 146 درصد بارش مهر، در این ایستگاه بارندگی اتفاق افتاد. بارش ایستگاه هواشناسی رودسر طی 24 ساعت اول برابر 7/300 میلیمتر بوده که طی 56 سال گذشته مشابه آن در ایستگاههای هواشناسی استان گیلان ثبت نگردید. این مقدار بارش طی 27 سال گذشته در کشور نیز بیسابقه بودهاست. در ضمن سومین ثبت رکورد بیشترین بارش طی 24 ساعت در کشور است.
اما در بخش دوم یادداشت به مسئله و سوی دیگر ماجرا خواهیم پرداخت. ماجرایی که فقط منحصر به کشور ما نیست، اما ویژگیهای خاص خود را دارد. عدم توجه و عدم شناخت شرایط محیط طبیعی، اتکای بیش از حد به فنآوری و دست کم گرفتن رفتار طبیعت، استحصال بیرویه از منابع طبیعی، همگی بخش مهمی از رفتار ما را با طبیعت میسازد. جغرافیای گیلان، جغرافیایی خاص است. جغرافیای گیلان، جغرافیایی شکننده است. جغرافیایی خاص، کوهستانهای مرتفع البرز با فرازای 3700 متری در کنار دریای فروافتاده در ارتفاعی پست. اختلاف ارتفاعی 3700 متری، شیب زیاد دامنه شمالی رشتهکوههای البرز نمایانگر ذات پرخروش رودهای آن است. بسترهای فراخ این رودهای کوچک و درههای عمیق، حضور قطعهها و تختهسنگهای عظیم چند تُنی در بستر این رودها، همگی شواهدی از ذات خروشان رودهای گیلان دارد. اما چه چیز سبب شده که این تعادل ظریف در گیلان فرو بریزد؟! اگر توپرگرافی گیلان به همین پیچیدگی همیشه وجود داشته، چه بر سر این محیط آمده که رودها ما را به چالش میکشند!
کفکَنی و برداشت بیرویهٔ مصالح از بستر رودخانهها اتفاقی بود که علیرغم هشدارهای پیدرپی، در گیلان اتفاق افتاد، چه به شکل برداشتهای قاچاقی برخیاز بومیان و چه بهوسیلهٔ باندهای منسجم.
رودخانه یک سامانهٔ پویای زنده است و دارای گرایشی دائمی، جهت به تعادل رسیدن در مسیر طولیاش. هرگونه دستاندازی بدون خرد در بخشهای پاییندست شرایط فرسایش کندوکاوی در بستر رودخانه در بالادست را افزایش میدهد؛ امری که بسیاری از کارشناسان فنی آن را یکیاز دلایل عمدۀ سیل در گیلان میدانند.
مسئلهٔ دیگه تغییر کاربری اراضی در مناطق بالادست است. هرچند این مسئله در ابتدا به چشم نمیآید، اما توجه خواننده را فقط به حوضهٔ پلرود جلب میکنیم. حوضهای که حداقل در چند سال اخیر، به فراوانی سیلهای ویرانگری را تجربه کردهاست. شاید تغییر کاربری اراضی در منطقهٔ اشکور، از مراتع و جنگلها به سکونتگاههای انسانساخت، کم باشد. اما رشد و توسعهٔ مساحت باغهای فندق امری است که در دو دههٔ اخیر به شدت اتفاق افتادهاست. درمنطقهٔ اشکور بخش وسیعی از عرصههای طبیعی طی دو دههٔ اخیر از جنگل تبدیل به باغهای فندق شدهاست. موضوع بحث، سازوکار اینگونه تبدیلها نیست. اما در این میان مشکل کجاست؟ شاید تبدیل پوشش طبیعی جنگل به پوشش درختی مانند فندق در ابتدا مسئلهای بغرنج به نظر نیاید. اما، نگاهی دقیق نکاتی مهم را روشن میسازد. تُنُک بودن باغهای فندق نسبت به پوشش جنگلی طبیعی، باعث شدهاست که بارشهای صورت گرفته به راحتی روی سطح خاک زیرین جاری شود. مسئلهٔ بعدی، زمان ریزش برگ درختان فندق است. درختان فندق، در ابتدای فصل پاییز (یعنی مهر ماه) بخش بزرگی از برگ خویش را در برگریزان از دست میدهند. درست برخلاف دیگر گونههای درخت بومی جنگلهای منطقه که بسیاری از آنها همچون ممرز و راش تا ابتدای فصل زمستان دارای برگ هستند. این یعنی اینکه به دلیل این تغییر کاربری، زمان از بین رفتن پوشش حفاظتی درختان در منطقهٔ سیلخیزی چون اشکور، حداقل دو ماه کمتر شدهاست. آن هم در سطحِ وسیعِ باغهایِ فندقِ منطقه که اتفاقاً روز به روز در حال افزایش است. علاوه بر این، سیستم باغداری منجر به از بین رفتن بخش بزرگی از گیاهان و پوشش کفزی جنگلی که مولفهٔ مهمی در حفاظت از خاک هستند، میشود. بنابراین امروزه دیگر در شرایط بارشی مشابه، میزان آبدهی رودخانهٔ پلرود همیشه بیشتر از میزان مورد انتظار است.
در کمتر توصیفی از گیلان میتوان اثری از رودهای گیلان نیافت. گیلان در تمامی سفرنامهها، سرزمین رودها نام گذاری شدهاست. فراوانی رودهای گیلان منحصر به رودهای دارای پسکرانهٔ کوهستانی نیست. در سطح جلگهٔ گیلان تعداد زیادی رود، آبراههٔ طبیعی و دستکند وجود دارد که بسیاری از آنها زهکشهای طبیعی و مصنوعی آبهای زیرزمینی و و روی زمینی گیلان هستند. این آبراههها هرچند شاید در طول یک سال و حتی سالهای طولانی، دارای بستری خشک باشند، ولی در شرايط اولین بارش سنگین به شکل رودخانههای پرخروش نمایان میشوند. اما چه اتفاقی افتاده است؟ بسیاری از این آبراههها که به شکل شبکهای منسجم به تخلیه بار اضافی آب در سطح جلگهٔ گیلان میپرداختند، امروزه به دلیل ساختوسازهای غیرمنطقی و غيراصولی منقطع شدهاند. نمونهٔ بارز آن در سطح شهر رشت قابل مشاهده است. از بین بردن این شبکه که حکم سوپاپِ اطمینان تخلیه آب مازاد را داشته، سبب شده که با رخ دادن هر بارش سنگین و شدیدی، مسئلهٔ آب گرفتگی بروز کند. هرچند برای نهادهایی چون شهرداری یا مردمی که این کانالها را پر و یا قطع میکردند، این مسئله با دیدن بسترهای خشک و با پوشش گیاهی دارای اهمیت نبود. اما این شریان حیاتی چه در بخشهای طبیعی و چه انسانی، به دلیل توسعهٔ شهرسازی حذف شدهاست. هرچند حجم بالای بارش، عامل اصلی آبگرفتگی بهویژه در محیطهای روستایی و زمینهای کشاورزی محسوب میشود، اما مسئلۀ آبگرفتگیِ سطحِ شهرهای گیلان دلایلی علاوه بر حجم بارش دارد. ازجمله عوامل عمدۀ انسانی که منجر به آبگرفتگی عمده در سطح شهر میشود را میتوان اینگونه بیان کرد: نبودِ طرح جامع جمعآوری آبهای سطحی، عدم انطباق شبکۀ محدود انتقال آبهای زیرزمینی با شرایط واقعی آبشناسی شهری، افزایش شدید سطوح نامتجانس و همچنین نفوذناپذیر در سطح شهر بهویژه در دو دهۀ اخیر در راستای گسترش شهری، عدم انطباق معماری و فضای کالبدی شهر با شرایط آبوهوایی گیلان و نبود شبکۀ انتقال فاضلاب در سطح شهر و… همگی از عوامل تشدیدکننده محسوب میشود.
بنابراین در مجموع میتوان بیان کرد که رخداد بارشهای سنگین، امری مسبوق به سابقه است، هرچند میتوان نشانههایی از ناهنجاری بارش را در آن یافت. اما سوال اصلی این است که اگر این روندِ رخداهای «بارش فرین» ادامه یابد، چه باید کرد؟ صرف اینکه در گزارشی عنوان شود رکوردهای بارشی شکسته شد، درمان هیچ دردی نیست. نباید فراموش کنیم، مسئله تغییر آبوهوا و افزایش فراوانی و شدت رخدادهای فرین منحصر به ایران و منطقه نیست و تمامی دنیا با آن دستوپنجه نرم میکنند کمااینکه امسال نمونههای فاجعهباری همچون سیل ژاپن، آتشسوزیهای سوئد و یونان رخ داده است. امروزه مجموعهای از رخدادهای جوی که عنوانهایی چون بزرگترین و شدیدترین رخداد قرن را یدک میکشند، تغییر آبوهوا را به نمایش میگذارند. اما، آیا باید تنها نظارهگر بود؟ ما نیاز به بازنگری در بسیاری از الگوهای طراحی و مهندسی، با توجه به شرایط رو به دگرگونی کرهٔ زمین داریم. نیاز به اصلاح طرحهایی مانند آمایش سرزمین. هرچند هنوز کارهای قبلی، به ویژه در زمینهٔ آمایش سرزمین بعد از سالهای سال به اتمام نرسیده است، یا اصلاً به اجرا در نیامده تا بخواهد اصلاح شود. بنابراین چه بهتر اینکه پیش از پایان، ملاحظات مرتبط با تغییر آبوهوا و رفتار رخدادهای حدی در آن لحاظ شوند. مقررات ملی ساختمان با توجه به شرایط جدید آبوهوایی که با آن روبرو هستیم، بازنگری و یا بازنویسی شود و هرآنچه را که ما را به سمت ناپایداری سوق میدهد، بشناسیم و با تمام توان، پایداری را به محیط زندگی برگردانیم. امروز هم جامعه و هم دولتها باید چالاک باشند. کرختی و سستی موجود در دهههای گذشته، جوابگوی شرایط نوین نیست.
در پایان، اعتقاد و اعتماد بیش از حد به فنآوری آن هم به شکلی ناقص، دور شدن از دانش بومی که مبتنی بر سازگاری با محیط طبیعی شکل گرفته بود، درهمتنیدگی بسیاری از مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که موضوع بحث این نوشتار نیست، شرایط را بهگونهای پیش برده که نسبت به هرگونه تغییر در آبوهوا حساستر و آسیبپذیرتر باشیم. در این بین نقش ما در کنترل و تعدیل تغییر آبوهوا با توجه به سازکار و ابعاد آن ناچیز خواهد بود. اما در بعد دوم، یعنی بعد محیطی، برای کاهش اثرات تغییر آبوهوا و رخدادهای فرین، نیازمند تفکر عمیق و تغییر و اصلاح رویههای موجود هستیم. اگر اینگونه نباشد، روند تغییرات سریع آبوهوایی به ما فرصت آزمون و خطا را نخواهد داد. سیستمی که در چند دههٔ اخیر به کمک آن، به صورت کجدار و مریز چالشها را پشت سر گذاشتیم.
تمامی مسائل گفته شده و گفته نشده، منجر به هزینههایی شده است که جبران آن هر روز که میگذرد برایمان سختتر شدهاست. هزینههای مادی و معنوی در هر رخداد در حال افزایش است. نگاهی به آمار موجود نشان از افزایش برافتادن بسیاری از پلهای بزرگ گیلان فقط در سیلهای چند سال اخیر است. توان تابآوری اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ما تا چند سازهٔ دیگر خواهد بود؟ هرچه ابعاد بزرگتر، پیآمدهای آن وسیعتر و عمیقتر.
امروزه سطح انتظار مردم در همراهی با کندی عملکرد ما نیست،أ و نخواهد بود. اشتراکگذاری تصاویر پل روخانهٔ تمیجان و مقایسهٔ آن با سازههای تخریبشده، خود نشان از این دارد که نه تغییرهای جهانی آبوهوا منتظر ما خواهد ماند نه سطح آگاهی مردم و انتظارشان… باید همگام بود، همگام با دنیایی که به سرعت در حال دگرگونی است.
دیدگاهها
5 پاسخ به “هیاهوی بارش”
سلام.
نمیدانم چرا برای مدتی وبسایت ورگ از طریق تلفنم قابل دسترسی نبود.
یک سوال بزبان گیلکی داشتم، متاسفانه دیکشنری Gilak.com دیگه وجود نداره که رجوع کنم. میشه لطفا بگویید که کلمه “وامج”
Vaamoj هست یا Vaamej؟ آیا معنی اش جستجو هست؟ میشه لطفا آنرا برای زمانهایی حال ساده و حال استمراری و حال کامل و آینده و آینده استمراری و گذشته ساده و گذشته استمراری و گذشته بعید اینجا بنویسید؟
خیلی ممنون.
سلام مازیار جان،
وامج یا وامۊج، صورت امری فعل وامتن يا وامۊتن يا وامختن يا وامؤختنه. اين چهار شکل مختلف تلفظ مربوط به مناطق مختلف گيلکي زبانه. خود اين مصدر در واقع مصدر پيشوندی از فعل متن يا مۊتن يا مختنه. اين مصدر با گرفتن پيشوندهای مختلف در زبان گیلکی معناها و کاربردهای مختلفی به وجود مياره که اين از قدرتهای زبان ماست:
متن/مۊتن/مختن –> گشتن. (گشتن به معناي راه رفتن)
با پيشوند د –> دمتن/دمۊتن/دمختن (له کردن. زير پا گذاشتن.)
با پيشوند ج –> جمتن/جمۊتن/جمختن (سپوختن. به زير خود گرفتن.)
با پيشوند و –> وامتن/وامتن/وامختن (جستجو کردن.)
و الخ.
اما در مورد خاص وامتن، بن مضارع اين مصدر مج/مۊج و بن ماضيش: مت/مۊت/مخت
تقريبا تمام حالتهای صرفی رو خواستی که برات بنويسم و اين خيلی زياده. D:
ولی سعی میکنم زمان و انرژی بذارم و برات بنویسم و فقط بر اساس لهجه خودم (متن) مینویسم و لهجه های دیگه هم به راحتی قابل فهمه.
حال ساده: وامجنم. وامجني. وامجنه. وامجنيم. وامجنين. وامجنن.
حال مستمر: وامته درم. وامته دري. وامته دره. وامته دريم. وامته درين. وامته درن.
حال کامل: وامته دأنم. وامته دأني. وامته دأنه. وامته دأنيم. وامته دأنين. وامته دأنن.
آينده: خأ وامجم. خأ وامجي. خأ وامجه. خأ وامجيم. خأ وامجين. خأ وامجن.
گذشتهٔ ساده: وامتم. وامتي. وامته. وامتيم. وامتين. وامتن.
گذشتهٔ مستمر: وامته دبۊم. وامته دبي. وامته دبۊ. وامته دبيم. وامته دبين. وامته دبۊن.
گذشتهٔ بعيد: وامته بۊم. وامته بي. وامته بۊ. وامته بيم. وامته بين. وامته بؤن.
سلام امین جان. خیلی متشکرم.
مصدر متن همچنان در گلکی وجود داره ولی بمعنی جستجو کردن.
متاسفانه مصدر وامتن از بین رفت.
خیلی ممنونم.
مازیار جان، متن در این طرف معنی گشتن داره. مثلا برای گشت و گذار در طبیعت. یا به دستفروش دوره گرد میگیم بازارمج. یا به قاصد و پیک میگیم مئنمج.
آره توی گلکی هم همینطور. مثلا کوهنورد را میگوئیم کوه مج.
ولی وامج از بین رفت یا اینکه من نمیدانم.
خیلی ممنون