این شعر گیلکی از خان احمد آخرین شاه خاندان کیایی به دلیل اهمیت تاریخیش، توی ورگ منتشر میشه و البته با ویراستاری جدید بر اساس خطی که امروزه برای نوشتن گیلکی استفاده میکنیم.
این توضیح رو هم اضافه کنم که این شعر به صورت نسخهٔ خطی در آرشیو کتابخونهٔ مرکزی دانشگاه تهران موجوده.
برچسب: کیائیان
-
شعری گیلکی از آخرین پادشاه مستقل گیلان و یک نکته!
-
مختصری درباره حکومت کیاییان
در میانهٔ قرن هشتم هجری، حکومتی به مرکزیت شهر لاهیجان توسط سادات کیایی تاسیس شد که تا دو و نیم قرن بر مناطق زیادی از شمال و تاحدودی مرکز ایران نیز استیلا داشت.
قلمرو این حکومت در کمترین حالت ناحیهٔ گیلان شرقی بیهپیش را از کرانههای سپیدرود تا چالوس و مناطق کوهستانی طارم و الموت و طالقان و… را شامل میشد (و البته لشتنشا در آن سوی سپیدرود هم همواره در ید قدرت اینان بود) و در اوج اقتدار این حکومت، کلیهٔ مناطق گیلان از غرب تا حدود آذربایجان و از مشرق تا ناتل و رستمدار در طبرستان و در جنوب هم قزوین و ساوجبلاغ و ری در سلطهٔ کیاییان لاهیجان بود.
این دوره، دوران اوج و شکوفایی شهر لاهیجان، به عنوان پایتخت این سامان و این دولت نیز محسوب میشد. گرچه در دورهٔ پیش از این هم لاهیجان به عنوان تختگاه حکومت ناصروندان شرق گیلان و البته قبلتر هم به عنوان مهمترین شهر این منطقه از اهمیت خاصی برخوردار بود اما دوران حکومت کیاییان نقطهٔ اوج این شهر به شمار میرفت.
دربار لاهیجان در این قرون، علاوه بر اینکه کانون قدرت سیاسی مهم منطقه محسوب میشد که در مناسبات قدرت با دربارهایی همچون دربار قزوین صفویان و دربار قسطنطنیهٔ عثمانی و دربار خاندان تزار در سنپطرزبورگ درتماس و کنش و واکنش بود، کانون تجمع فضلا و اندیشمندان و علما واطبا و مورخین و هنرمندان و موسیقیدانان بزرگی هم به شمار میرفت.
(بیشتر…)