ورگ ده ساله بۊبؤ

ماهي گؤ: ىأسˇ خؤنه’ در نزنیم
دئه نشيم “ماىي مشۊ” سر نزنيم
همرأ-همرأ رۊخؤنه’ سرجيرأبيم
تا بشيم درىا ميئن پر بزنيم!

./ مأمولي مظفري

 

varg20

دۊرۊس أگه خأ بۊگؤم، ده سال ؤ ىک رۊز! ده سال ؤ ىک رۊزˇ پيش بۊ که پيشاشو گبه بنويشتم. هين. نأ پيش نأ پس، نأ شۊر نأ سس.

 

 


دیدگاه‌ها

19 پاسخ به “ورگ ده ساله بۊبؤ”

  1. مۊوارک ببۊن ادأش

    ۳۰ ساله وکي

  2. ۱۲۰ ساله وکين
    اي عکسئه کي عکس هيسه؟!

    1. بخساد؛
      ىکي دۊ سال پيش.

  3. مبارک ببه! تی پوشتکاره خانی ۵۰ ساله َم بونه.

  4. Mashala, a dah sale m6n, v6rg, gilaki r6 Ita vazne bu. Ey Kash chante v6rge digeyam dashtim.

  5. کى نه! کي
    کى=کئن
    کي=چه کسي
    خؤره خۊ رسم الخطˇ خۊندنه ياداتيأ :)
    هرچند مۊ به مي آؤج برسئم! عکس تي عکسه! اهه؟!

    1. بخساد؛
      بۊتم لابؤد به اؤسلۊبˇ جديدي بنويشتي! اسلۊبˇ اصغر مثلاً. آدم نۊدؤنه که!
      أهأ. ورگˇ عکسه دئه. مي عکس.

  6. مژگان عطرچیان

    موارکه. زنده بمانی و بر قرار

  7. موبارک ببی، امیدوارم هیچ زمت خسته نبی و با امید پیش بشی.
    ای سایت امی چشمِ سویه.
    تی همت بلند.

  8. اوخان

    پور زمات نیه که شیمی سایت بشنختم
    ای غریب ولایت میون که ایسم شیمی سایت ادم دیل روشناکونه…
    هیتو تا اخر بمانی.

  9. قراقوش

    امیدوارم هرچه که می گذرد حرفه ای تر وقوی تر بشی
    همون جور که تو این 10 سال ، تغییرهای زیادی کردی
    پایدار باشی
    ارادتمند

  10. Like

  11. قابوس

    به به مبارکه . ان شاءالله 100 ساله شوی.فقط ای کاش در کنار این همه زحمتت بعضی مواقع نقد پذیر هم باشی. البته این فقط عیب شما نیست. همه ما ایرانی ها کم و بیش تحمل انتقاد را نداریم. تو بحثهایی که با هم داریم هدفمان تبادل فکر نیست بلکه تثبیت فکرمان در مخاطبه. امین عزیز مسلمه این ده ساله یک تنه خیلی کارها را کردی. خسته شدی. افراد آمدند . بحثهای ناخوشایندی شده و قص الهذا. ولی گاهی مواقع باید خودت را جای مخاطب بگذاری. مثلاً این جشن نوروزبل. کار مسئولین لنگرود صد در صد اشتباهه. اما بچه های ما هم کم خطاء نکردند. شما مرتب تکرار می کنی نوروزبل ربطی به نوروز جمشیدی نداره و قرار نیست روبروی هم بگیرند. عین ارامنه ما که هم ژانویه را جشن می گیرند هم نوروز. نه اعتراض کسی هم بلند میشه نه هیچ کدام کمرنگ. منتها از دوستان خودت میاد تو محفلی میگه نوروز ما همان نوروزبله. یا علیرضا موید احمدی نوروز را به فارسها تبریک میگه. همین علیرضا موید احمدی مطلب بی خودی در مورد فردوسی گذاشته که برای بیشتر ایرانیان از جمله خودمان مهمتره. می دانم خودت هم با این حاشیه رفتنها مخالفی . ولی باید یا با این حاشیه رفتنها بیشتر مبارزه کنی یا رسماً اعلام کنی که این افراد ربطی به تو ندارند. چرا که همین فرد میاد اعلام می کنه که با مشورت با تو کیبرد گیلکی طراحی کرده. یعنی خواسته و ناخواسته تو را هم آلوده کارهاشون می کنند. کسی که از بیرون نگاه می کنه با خودش اینطور تصور می کنه که گیلکی خواهی امین حسن پور یا مدیر گیله وا یا فلان فعال این زمینه فقط شعاره و در سایه دنبال کارهای دیگری هستند. همین اتفاقات را پان ترکها درست کردند و دود اصلی اش تو چشم ترکی رفت. باز نظر خودته. ولی ما جای شما بودم تو هر دو جبهه هم با انکار کنندگان هم با افراطی ها یا افرادی که عمداً افراط می کنند مقابله فرهنگی می کردم. موفق باشی.

    1. قابوس؛
      من بارها لينک‌هایی را که گذاشتی و معتقدی در آنها علیرضا به فردوسی توهین کرده خواندم و دیدم یک بیت شعر (عرب هرچه باشد مرا…) در حمله به عربها آورده و معتقد است که این بیت نژادپرستانه است. خوب این یک ادعاست که او با آوردن آن بیت سعی کرده اثباتش کند. و کسانی که مخالف هستند هم می‌توانند دلایل خودشان را بیاورند تا عکسش را ثابت کنند. نباید از فردوسی امامزاده ساخت. گرچه من خودم فکر می‌کنم نژادپرستی در قرون قبل بی‌معنی بوده. خیلی از مفاهیم مثل نژادپرستی، ملت، دولت و… ساختهٔ قرن‌های اخیر است. اما اگر کسی خلاف نظر من معتقد باشد فردوسی آدم بدی بوده من باید تحریمش کنم؟ این طوری که ما از در خانه که بیرون می‌آییم باید با همه بجنگیم.
      دربارهٔ باقی مسائل هم به همین صورت می‌توان بحث کرد. من با افراط و تندروی و تبدیل کردن مسائل قومی به موضوع نزاع مخالفم. گرچه با هرکس که بخواهد خواسته‌ها و هستی و هویت یک قوم را هم تصاحب یا تحقیر کند هم دشمنم. هرگز در ورگ در تحلیل موضوعات، بر اساس تضاد بين اقوام تحليل نکرده‌ام. حتی در ماجرای کاریکاتور و اعتراضات تبریز، در همین ورگ نوشتم که باید از بسته شدن یک روزنامه ناراحت شد و علی‌رغم درخواست خیلی از خوانندگان برای واکنش، سعی کردم از آزادی مطبوعات دفاع کنم.
      در ساخت کیبرد گیلکی، گروه جنگل کمک‌های بسیار زیادی به من کردند و این گروه مجموعه‌ای از جوانهای باسواد همین مملکت هستند. من تاکنون در رفتار و گفتارشان چیزی خلاف ارزش‌های انسانی ندیده‌ام. اگر هم موردی تندروی یا خلاف عقاید خودم در ایشان ببینم ترجیح می‌دهم به جای حکم ارتداد، تفاوت و دیگری بودگیشان را بپذيرم.
      دوست من، از نوشته‌های شما بر می‌آید که دغدغهٔ اتحاد و یکپارچگی ایران را دارید. باور کنید خطر اصلی، نه این جوانها بلکه نابلدی ما در درک حضور دیگری‌ست. وقتی هر توان و میلی سرکوب می‌شود، طبیعی‌ست که بروز آن توان و میل از درزها و شکاف‌های وضعيت بسته، ممکن است گاه تند و افراطی هم بشود. راهش دشمن‌سازی نیست.
      حکومت پهلوی‌ها در مسألهٔ اقوام، هر میل و توانی را سرکوبید. شد آنچه شد. خوشبختانه پس از پنجاه و هفت، امکان چاپ و انتشار و بسیاری فعالیت‌های دیگر قومی فراهم شد گرچه تا رسیدن به همهٔ آنچه که اقوام حق دارند راه درازی در پیش است اما تجربه ثابت کرده در فضایی از حسن نیت و با اتحاد و همگرایی، این مسير رفتنی‌تر است. اتحاد و همگرایی بدون رنگارنگی و چند شکلی و حتی اختلاف نظر و شک در بنیان‌ها دیگر اتحاد و همگرایی نخواهد بود.
      پس کاش شما هم، نقد کنید. مثل همین کامنت خوب و مودبانهٔ اخیرتان. نه مثل نوشته‌های اخیرتان در دو وبلاگی که می‌دانید. ممنونم از شما.

  12. شیمی دس درد نکونی
    جز بخترین ها ایسید
    شیمی خنابدؤن

  13. قابوس

    مجدداً سلام به ورگ عزیز و عرض تشکر از اینکه هم پیام بنده را منعکس کردید و هم با حوصله پاسخ دادید. پیش از اینکه دوباره گپی بزنم. در مورد قسمت آخر فرمایش شما یک مقداری دلگیر شدم. چرا که بنده نه تنها در فیس بوک که در صفحه اجتماعی هم وبلاگی ندارم. بیشتر گوش می کنم تا بخواهم حرفی بزنم. من دیدم که شما قبلاً دیگرانی را بابت تهمت شماتت کردید . بنابراین خواهش می کنم شما هم دچار شتاب در قضاوت نشوید. اما در مورد خودم عرض کنم که خیر اصلاً از این جوانها ترسی ندارم. بلکه مانند شما عقیده دارم که کشور ما قرنهاست که با همزیستی اقوام یا به قول شما خلقها است که پایدار مانده و البته به این راحتی ها هم علاقه این مردم از هم نمی گسلد. راستش بیشتر از همه نگران نابودی هرچه بیشتر این میراث قومی هستم. به اندازه کافی ار رسوبات رضاشاهی داریم می کشیم. دیگر خودمان وضعیت را بدتر نکنیم. می دانم شما هم مانند بنده نگران همین مطلب هستید. بنابراین به جای اینکه بروم پیش منتقدین شما. خدمت شما رسیدم. چون تا جایی که مطالب شما را دنبال کردم می دانم نه به قصد شهرت . مال یا موقعیت که به خاطر حبی که به گیلان دارید در این راه آمدید. ممکنه با بعضی حرفهای شما موافق نباشم اما با کلیتش موافقم. اما در مورد مطلب جناب علیرضا موید احمدی مانند شما خوش بین نیستم. ایشان برداشتند مطلبی که عیناً توسط سایتهای پان ترکی نوشته شده بود را بدون هیچ دانشی از شاهنامه و یا زبان شناسی آوردند. خودتان هم دیدید در پاسخ به منتقدین هم به یک سایت پان ترکی ارجاع می دهند یا می گویند فارس نیستم و علاقه ای به فارسی ندارم یا جایی هم به تاسی حرف ناپسند نماینده زبان فارسی را زبان حیوانات نامیدند. در آن مطلب تبریک نوروز به فارسها هم صراحتاً خود را پشت نوروزبل مخفی کردند. با شما موافقم این افراد خطری برای امنیت ملی نیستند اما برای امنیت گیلکی . فرهنگ و زبانش بسیار خطرناک هستند. جناب حسن پور شاید این حرف را دیگرانی قبلاً به شما گفتند یا جاهایی خواندید ولی باور کنید من نه با دسته ای هستم نه چیزی این وسط گیرم میاد. فقط به حرمت آن سالهایی که در کتاب فروشی کار کردم و خرده علاقه ام به امور فرهنگی این عرایض را خدمتتان می نویسم. البته جناب موید احمدی هر عقیده ای که دارند محترم هست اما زمانی که شرکتی نرم افزاری را جهت خدمت به مردم گیلان تاسیس کردند و در جاهایی از شما آدمهای فرهنگی خرج هم می کنند بایستی مواظب رفتارشان باشند. چرا که این نفرتها که در بعضی نوشته های ایشان یا پاسخ به منتقدین یکهویی فوران می کنه به هدف شما هم آسیب می زند. حدس می زنم صد برابر آن انتقادها که ایشان اجازه نشر دادند به ایشان شده. خود من از طریق یکی از دوستانم به ایشان تذکر دادم. اما می ترسم جوانی . غرور و صد البته نفرتی که زیبنده مسائل فرهنگی نیست به جاهای مناسبی ختم نشود. از اینکه پیام مرا نشر می کنید و با حوصله می خوانید از شما پیشاپیش تشکر می کنم.

    1. قابوس
      اگر قضاوتی نادرست و شتابزده کردم از شما عذر می‌خواهم. اين روزها آنقدر از همه طرف بدگویی‌ها و تهمت‌های-متاسفانه- غيرقابل پاسخ شنيده می‌شود که گاه نقدهای مودبانه و موقرانه‌ای از جنس نقد شما هم اين ميانه دچار قضاوت نادرست می‌شود.
      من هم با شما موافقم که باید از تلاش‌های فرهنگی و اجتماعی برای یاد گرفتن همزيستی میان اقوام/خلق‌ها/… (من از عنوان خلق استفاده می‌کنم تا نه با استفاده از کلمهٔ قوم، بخشی از مردم کشورمان را در حد قبيله و اين مسائل تحقير کنيم و نه از ملت استفاده کنيم که ايجاد کژتابی و سوبرداشت می‌شود. خلق، کلمه‌ای قدیمی‌ست در فرهنگ فارسی و گيلکی که حتی سابقه در فرهنگ دینی مردم ايران هم دارد و از طرفی در دوبیتی‌های گیلکی هم به کار رفته و میتواند تعریف بينابين باقی اطلاق‌ها به دست بدهد) تلاش کرد تا از کين‌توزی، بدگویی، دشمن‌تراشی و قضاوت‌های یک‌سویه دوری کرد. اين چيزی‌ست که باید کم-کم آموخت. به عنوان مثال خیلی از نوشته‌های قدیمی‌تر بنده که طبيعتاً در سن کمتری نوشته شده شامل چيزهایی‌ست که حالا با آنها موافق نباشم یا معتقد باشم که می‌شد با لحن دوستانه‌تر و انسانی‌تری نوشته شود. اما آدماين چيزها را چطور ياد می‌گیرد؟ با آزمون و خطا، نقد به دور از تهمت و کینتوزی و…
      متاسفانه در کشور ما، به جای این شکل از نقد، بولتن‌سازی و گرا دادن و دشمن‌انگاری باب است. گفتگوهایی از جنس گفتگوی بین من و شما تمرين‌هایی‌ست برای رسیدن به همان ايده‌آل‌ها.

      باز هم بابت اينکه گمان کردم مطالب توهين‌آمیز و دروغی که اخيراً در برخی وبلاگ‌های پان‌ایرانیستی منتشر می‌شود به شما مربوط است عذر می‌خواهم.

  14. دمأ گرم رفیق

  15. امین جوون ده سالگی “ورگ” بر شمه و همه مبارک. خوشحالم جوانانی مثل شمه ایسان و با پیگیری و مسئولیت به بهبود وضعیت امیه جامعه کومک کونن و برای دستیابی به زندگی بهتر به فعالیت مشغولند. شیمی قدره دونم و برای شمه آرزوی موفقیت و شادمانی دانم. امیه سالهای سال بمونین بلامیسر.