در ارتباط با فعل مرکب گیلکی که از اسم و فعل، یا صفت و فعل، یا قید و فعل، یا جز آن تشکیل میشود، عنصر دیگری مابین دوجزء ملاحظه میگردد، که برخی از گویش شناسان آن را پیشوند محسوب داشتهاند.
در این مقاله نویسنده بر آن است تا با ذکر دلایلی به نقش ساختاری این عنصر در ارتباط با جزء غیرفعلی، به رد نظرات ارائه شده بپردازد.
فعلهای مرکب فعلهایی هستند که از پیوند یک کلمه (اسم، صفت و… که آن را فعلیار مینامند) با یک فعل ساده (که همکرد نامیده میشود)ساخته میشوند و در مجموع معنای واحدی را میرسانند. مانند: لبلأگیفتن (طرفداری کردن|lәbl. â giftәn).
فعل مرکب یک واحد معنایی است و جزءِ فعلی آن از محتوای معنایی خود تهی شده است و بخش اعظم معنا را جزءِ غیر فعلی (اسم، صفت یا قید) حمل میکند. (طباطبایی:۱۳۸۴)
از نظر زبانشناسان در فعل مرکب جزءِ فعلی معنی قاموسی خود را از دست میدهد. تا مفهوم تازهای بیاید. این مفهوم به طور عمده از «به وقوع پیوستن عمل و یا حالتی» خبر میدهد.
در گیلکی مانند فارسی و دیگر زبانهای ایرانی نو افعالی مانند: زئن (ze:n | زدن)، دأن (da:n | دادن)، گیفتن (giftәn | گرفتن)، کودن (kudәn | کردن)، بؤن یا بؤستن (buon یا bostәn | شدن) و… با اسم، صفت، قید یا جز آن ترکیب میشوند و فعل مرکب میسازند:
مراغأگیفتن (به بیشوقی و کراهت دچار شدن | mәrâq.â giftәn)
تاشأدأن (لیزاندن، کلاه گذاشتن | tâš.â dәan)
ماتأزئن (mâtâ zәen | مبهوت شدن)
پیتأبؤن (تاب برداشتن، قُر شدن | pita buon)
اوزأکودن (خوشه زدن | urәzâ kudәn)
کاسأبؤستن (زمینگیر شدن انسان و خربزه | kâsâ bostәn)
با اتکا به تجربه میتوان دریافت که در اغلب غیرگیلانیها، به خصوص آنها که گرایشی به هنر و فرهنگ دارند، گیلان نوعی حس خوشایند نوستالژیک را برانگیخته میکند. حسی که خاطرهها و شنیدههایی از نهضت جنگل، جنبش سیاهکل، اولین مطبوعات و مجلات، تماشاخانهها و تئاترهای پررونق و نامهای تأثیرگذاری همچون رادی، محصصها، نجدی، عاشورپور، سایه، لاشایی و… را در بر و از همهشان نیرو میگیرد. این برانگیختگی توأمان با نگاه افتخارآمیزی به گذشته در اغلب گیلانیها نیز وجود دارد.
گروه های نمایشی در عصر مشروطه
رواج هنر و فرهنگ در گیلان امری تصادفی نبود و به عوامل چندی بستگی داشت. آغاز روند مدرنیزاسیون و رشد طبقهی متوسط شهری در گیلان -که یکی از قطبهای اصلیِ انقلاب مشروطه بود- سریعتر از بسیاری نقاط دیگرِ ایران نمود پیدا کرد. به علاوه، نزدیکی به روسیه و قفقاز و امکان انتقال وجوه زندگی شهری مدرن از آنجا به گیلان هم در گشودگی فرهنگی و ورود تجهیزات و همچنین سبک زندگی شهری مدرن تأثیر زیادی داشت. امری که خود را بیش از هرچیز در عرصه های فرهنگی همچون رونق مطبوعات و تئاتر نشان داد و گیلان را به یکی از پیشروان تجدد و فرهنگ در ایران بدل کرد.
پیشگامی فرهنگی گیلان ضمن بازپسنگری مختصری به تاریخ، به خوبی قابل پیگیری است. به طور مثال، تئاتر گیلان از اولین روزهای ورود هنر نمایش در فرم مدرن خود به ایران -یعنی حدود دهه ی 1260 ه.ش.- فعالیت خود را آغاز کرد و طولی نکشید که در نخستین دهههای قرن شمسی حاضر دهها گروه تئاتر فعال تشکیل شدند و به اجرای نمایش پرداختند. هرچند در ابتدا این گروهها اغلب توسط هنرمندان ارمنی همچون گریگور یقیکیان ساخته و هدایت میشدند؛ اما به زودی ورود گیلانیان به حیطهی تئاتر نقش قابل تأملی در قوام و رواج آن بین مردم داشت. برای نمونه میتوان از جهانگیر سرتیپپور به عنوان فیگوری که وضعیت تئاتر گیلان را در سالهای نخستین نمایندگی میکند یاد کرد. وی -که از جوانی در زمرهی مبارزان نهضت جنگل بود و حتا در دورهای به اعدام محکوم شده بود- در اوایل دههی سی، دو سال شهردار رشت شد و در همین زمان کوتاه با اشتیاق و سابقهی فراوانی که در موسیقی و تئاتر داشت، بین این هنرها و زندگی طبقهی متوسط و حتا فرودست شهری پیوند ایجاد کرد. او نهادهای مدنی و موسسات خیریهای را به نفع مستمندان بنا نهاد و برای تأمین هزینههای ایجاد قرائتخانه، کلاسهای اکابر و تأسیس مؤسسات خیریه با نوشتن نمایشنامههای «ندای وطن»، «عاقبت وخیم» و «عشق خونین» و به نمایش درآوردن آنها با گروه تئاتر «جمعیت آزاد ایران» درآمد قابل توجهی به دست آورد که بخشی از آن را صرف ایجاد کلاسهای سالمندان و قرائتخانه کرد و نیز بخشی از آن را به خرید زمین ناصریهی رشت برای تأسیس بیمارستان پورسینا اختصاص داد. فعالیتهای سرتیپپور از چند منظر حائز توجه و اهمیت است: اول از آن جهت که اهمیت نقش یک مقام شهری را در رواج و اعتلای هنر مشخص می کند و دیگر از آن سو که نشان میدهد رونق تئاتر در گیلان زمانی آن چنان بوده که این امکان را فراهم م آورد تا با درآمد ناشی از آن به امور خیریه و شهری پرداخته شود. تئاتر گیلان در سالهای بعد با بستهتر شدن فضای سیاسی جامعه، رونق سینما و اختلافات درونی رو به افول گذاشت. این روند نزولی همچنان ادامه داشت تا در سالهای اخیر با جشنوارهای شدن، قوت و جان تئاتر مردمی شهرستانها به تمامی گرفته شد.
پانزدهمین برنامهی صوتی بیس دئقه را از اینجا دریافت کرده و بشنوید. متاسفانه به دلیل مشکلات اینترنت ایران طی روزهای اخیر که ناشی از تشدید سانسور در اینترنت است، به ناچار فایل برنامه دوباره در پیکوفایل آپلود شده. موزیکهایی که در این برنامه میشنوید از China Woman و فریدون پوررضاست. برای شنیدن برنامههای قدیمی بیس … Read moreبیس دئقه XV
توضیح ورگ: این متنیست که نیما فرید مجتهدی به مناسبت تهیه نقشهی کوههای گیلان نوشته است. نیما فرید مجتهدی از سالهای آغازین فعالیت ورگ، یار و همراهش بوده و مقالههای پژوهشیاش در حوزهی جغرافیای طبیعی گیلان بیشک از اصالت و اهمیت خاصی برخوردار است.
نیما و ورگ، بر فراز قلهی خشهچال؛ کوه بلور (شاسفید کوه) در پشت سر.
اتمام کار نقشهی کوههای گیلان، یکی از نتایج بیش از یک دهه سفر به محیط کوهستانهای گیلان و مراودات بسیار با مردمانش بوده، به خوبی میدانم که این کار ثمره تلاشها و همیاریهای افراد زیادی میباشد که در صعود به یک قله، گذر از ستیغ کوهساران و فرود از درههای ژرف دستم را به یاری فشردند. ماحصل همنشینی با گالشها، چوپانان و افراد بومی میباشد، که در جای-جای کوههای گیلان اطلاعات خود را ارزانی داشتند و نتیجه همکاری کوهنوردانی است که تجربیات خود را در اختیار قرار دادند. هر چند این کار به عنوان اولین نسخه میباشد ولی شکی نیست، آخرین نسخه آن نیز نخواهد بود و پرونده این کار بر روی میز همچنان باز خواهد ماند و چشم به راه ندای افراد محلی آشنا به مناطق و کوهنوردان مجربی هستم تا در هرچه بهتر نمودن و ویرایش آن بکوشیم. نقشه کوههای گیلان اولین نتیجه مجموعه مطالعاتی بود که در کوهستان پیگیری مینمودم، کارهای زیاد ناتمامی پیشرو هست. در انجام و پایان این مطالعه دو همکار ثابت قدم وجود داشت، کار کارتوگرافیکی آن به عهده مهندس ابراهیم اسعدی وانهاده شد، به یاد ندارم چندین ساعت روی نقشه بحث وکار انجام شده. همدیگر را نقد کردیم، طرحاش را عوض کردیم، ابراهیم، سنگ تمام گذاشت تا کار زیباتر شود. دوستی که در شناسائی کوههای گیلان یار و یاور بود، مسعود سلیمپور است. اگر مسعود سلیمپور نبود کار به سرانجام نمیرسید، مسعود از کوهنوردانیست که خوب میبیند، خوب ارتباط برقرار میکند، مطالعه را میشناسد و وسواس دارد.
این هم از چهاردهمین بیس دئقه با موضوع… توضیح موضوع کمی سخت است. خودتان بشنوید با همراهی موزیکهایی از گروه شوشان. فایل ام.پی.تری را از اینجا (۱۸/۷ مگابایت) دانلود کنید. یا از اینجا بشنوید و دانلود کنید. آرشیو برنامههای پیشین بیس دئقه هم اینجا در دسترس است. بیس دئقه را بشنوید و شنیدنش را به … Read moreبیس دئقه XIV
این هم از چهاردهمین بیس دئقه با موضوع… توضیح موضوع کمی سخت است. خودتان بشنوید با همراهی موزیکهایی از گروه شوشان. فایل ام.پی.تری را از اینجا (۱۸/۷ مگابایت) دانلود کنید. یا از اینجا بشنوید و دانلود کنید. آرشیو برنامههای پیشین بیس دئقه هم اینجا در دسترس است. بیس دئقه را بشنوید و شنیدنش را به … Read moreبیس دئقه XIV