زبان مادری و عدالت اجتماعی

کم-کم به روز جهانی زبان مادری (أمير ما ۱۸ برابر با دوم اسفند) نزدیک می‌شویم و توی اینترنت هم فعالان و دلسوزان زبان گیلکی مشغول فعالیت‌هایی برای این روز هستند که سعی می‌کنم در ستون وبمجی تا حد ممکن منعکسشان کنم.

به عنوان مثال ابتکار جالب “چالش روز جهانی زبان مادری” که توی تلگرام راه افتاده و امیدوارم توی وبلاگ‌ها هم گسترش پیدا بکند.

این متن هم تحت عنوان “زبان مادری و عدالت اجتماعی؛ گزاره‌هایی به بهانهٔ روز جهانی زبان مادری” نوشتهٔ خواننده و همراه این وبلاگ، احمد زاهدی لنگرودی است که با هم می‌خوانیم:

 

مقبرهٔ یادمان شهید؛ در دانشگاه پزشکی و بیمارستان داکا در بنگلادش. به یاد آنهایی که در ۲۱ فوریه ۱۹۵۲ به خاطر جنبش زبان بنگالی تظاهرات کردند و کشته شدند.
مقبرهٔ یادمان شهید؛ در دانشگاه پزشکی و بیمارستان داکا در بنگلادش. به یاد آنهایی که در ۲۱ فوریه ۱۹۵۲ به خاطر جنبش زبان بنگالی تظاهرات کردند و کشته شدند.

الف) تمسخر زبان گیلکی در کشور، متاثر از آسیب‌های استبداد سلطنتی در تمسخر اقوام حاشیهٔ فلات ایران است، که متاسفانه مختص به گیلکان هم نیست. به‌نام ملت‌سازی، در ظاهر پیشرفت و با شعار جعلی «تمدن بزرگ» و با تحقیر فرهنگی و حذف مشارکت اقتصادی-سیاسی اقوام گوناگون فلات ایران -که منع آموزش و گسترش کاربرد زبان مادری و گویش‌های بومی ذیل طرح‌های توسعهٔ سرمایه‌دارانه، موسوم به «نوسازی» بارزترین نمود آن بود- اقدام به حذف زبان مادری مردمی شد که نظام حکومت مرکزی از هرکدام به نوعی کینه‌ای در دل داشت. از گیلک و بلوچ و کورد و تورک و عرب؛ پس به تمسخر زبان آنان نشست و بیان افراد الکن و نادان را در نمایش‌های عمومی و رسانه‌ها به آن زبان‌ها ترویج داد. آسیبی که تاثیرش هنوز هم برجاست.

ب) ﺯﺑﺎﻥ و عدالت اجتماعی در ﭘﯿﻮﻧﺪﯼ ﺗﻨﮕﺎﺗﻨﮓ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ. از زمان استبداد رضای سواد کوهی که به نظام پهلوی مشهور است، ﻣﻤﻨﻮﻉ ﮐﺮﺩﻥ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ، ﻣﻤﻨﻮﻉ ﮐﺮﺩﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ ﺩﺭ ﺍﺩﺍﺭﺍﺕ ﺩﻭﻟﺘﯽ، ﻣﺤﺪﻭﺩﯾﺖ ﻭ ﺣﺬﻑ ﺁﻥ از ﮐﺎﺭ ﺭﻭﺯﺍنهٔ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎن‌ها، ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﺍﮊﻩﻫﺎﯼ ﺯﺑﺎﻥ ﻏﺎﻟﺐ به ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ، ﺣﺬﻑ ﺭﻭﺯﻧﺎﻣﻪﻫﺎ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ، ﻣﺤﺪﻭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﺍﺩﯾﻮ ﻭ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ محلی به ﮔﻮﯾﺸﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻟﻐﺎﺕ ﻏﯿﺮ ﻣﺤﻠﯽ، ﻣﻤﻨﻮﻉ ﮐﺮﺩﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ، ﺗﻮﻫﯿﻦ ﻭ ﺗﺤﻘﯿﺮ ﺯﺑﺎﻧﯽ ﻣﺎﺩﺭﯼ، ﺍﻓﺸﺎﻧﺪﻥ ﺗﺨﻢ ﻧﺎﺑﺎﻭﺭﯼ ﺩﺭ ﺫﻫﻦ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ ﺟﻮﺍﺑﮕﻮﯼ ﺁﯾﻨدهٔ ﺷﻐﻠﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﯿﺴﺖ و… در دستور کار حکومت قرار گرفت. در نتیجه به مرور مشارکت اقوام گوناگون نیز در اقتصاد و سیاست کم‌تر شد.

ج) زبان در مرکز همهٔ جلوه‌های زندگی اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعهٔ انسانی قرار دارد. هر صنف و طبقه و گروه اجتماعی، به دلیل وضع متفاوت معیشت، از زبان خاصی با دایرهٔ واژگان مختص خویش استفاده می‌کند. پیدایش زبان‌های گوناگون همزمان با پراکندگی انسان در عرصهٔ جغرافیای زمین و پیدایش اقوام است. امری طبیعی که نه تنها نباید دلیلی بر تفرقه و جدایی شود، بلکه‌ نشانهٔ رشد و تکامل جوامع گوناگون انسانی است. از همین‌رو نباید و نمی‌شود مانع از رشد و بالندگی زبان‌های بومی شد.

د) دولت‌ها و جوامع پیشرفتهٔ کنونی نیز متاسفانه در بسیاری موارد مانع رشد و گسترش زبان‌های مادری (بومی) می‌شوند. ﺩﻭﻟﺖ راستگرای ﺍﺳﺘﺮﺍﻟيا، بومیان را برای صحبت کردن به زبان مادریشان مجازات می‌کند. جمهوری اسلامی ﭘﺎﮐﺴﺘﺎﻥ از ﺳﺎﻝ ۱۹۵۲ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺭﺩﻭ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺗﻨﻬﺎ ۳ ٪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﻦ ﮐﺸﻮﺭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺯﺑﺎﻥ ﺭﺳﻤﯽ ﺍﻋﻼﻡ ﮐﻨﺪ. ﺯﺑﺎﻥ ﮐﺮﺩﯼ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﺭ ﻣﺪﺍﺭﺱ ﺗﺮﮐﯿﻪ ﺗﺪﺭﯾﺲ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ. ﺩﺭ ﮐﺸﻮﺭ ﭼﯿﻦ کمونیست(!) ﺩﺳﺖﮐﻢ ﻫﻔﺖ ﺯﺑﺎﻥ ﺭﺳﻤﯽ ﺑﺎ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ۱۳۰ ﻟﻬﺠﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ، ﺍﺯ ﺩههٔ ۱۹۵۰ ، ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺭﺳﻤﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.

هـ) هرجا مقاومت برای آموزش زبان‌های گوناگون هست، حکومت مستبدی نیز سعی در انحصار قدرت و استثمار مردمان دارد. نمی‌توان و نباید مانع از رشد جامعه شد. همان‌طور که جوامع زبان خود را در روند پیدایش و تکامل تولید کرده‌اند برای تکامل جامعه نیز نیازمند حفظ و گسترش زبان خویشند. زبان (مانند آگاهی) از کار نشأت می‌گیرد؛ کار نه تنها خاستگاه، بلکه خصیصه‌های ساختاری زبان را نیز توضیح می‌دهد… مارکس در اثرش پیرامون اقتصاد سیاسی (گروندیسه) به موضوع زبان می‌پردازد و می‌نویسد که: اندیشه‌ها نمی‌توانند بدون زبان وجود داشته باشند. وقتی زبانی بمیرد، اندیشه‌ها از بین خواهد رفت. انسان‌ها حق دارند به زبان مادری خود بیاندیشند و بیافرینند. (کاتالین رادیکس و یانوش کِلمِن، فرهنگ‌نامهٔ اندیشهٔ مارکسیستی، ترجمهٔ اکبر معصوم بیگی)

و) ﺩﺭ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯ، ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺳﻪ ﺯﺑﺎﻥ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﯾﮏ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺤﻠﯽ، ﯾﮏ ﺯﺑﺎﻥ ملی ﻭ ﯾﮏ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﯿﻦ‌ﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭﯼ ﺍﺭﺗﺒﺎﻁ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺳﻄﺢ ﻣﺤﻠﯽ ﻭ ﺟﻬﺎﻧﯽ لازم و پذیرفته شده است. ﺣﻖ ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ، ﺩﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺍﺳﻨﺎﺩ ﻭ ﻣﻌﺎﻫﺪﺍﺕ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﻨﺸﻮﺭ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ، ﺍﻋﻼﻣيهٔ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺣﻘﻮﻕ ﺯﺑﺎﻧﯽ، ﺑﻨﺪﻫﺎﯼ ۳ ﻭ ۴ ﻣﺎﺩﻩٔ ۴ ﺍﻋﻼﻣﯿﻪٔ ﺣﻘﻮﻕ ﺍﺷﺨﺎﺹ ﻣﺘﻌﻠﻖ ﺑﻪ اقلیت‌های ﻗﻮﻣﯽ، ﻣﻠﯽ، ﺯﺑﺎﻧﯽ ﻭ ﻣﺬﻫﺒﯽ و ﻣﺎﺩهٔ ۳۰ ﮐﻨﻮﺍﻧﺴﯿﻮﻥ ﺣﻘﻮﻕ ﮐﻮﺩﮎ، ﻣﺎﺩﻩٔ ۲۷ ﻣﯿﺜﺎﻕ ﺑﯿﻦﺍﻟﻤﻠﻠﯽ ﺣﻘﻮﻕ ﻣﺪﻧﯽ ﻭ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﻭ… ﻣﻮﺭﺩ ﺗﺎﮐﯿﺪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ. ﺁﻣﻮﺯﺵ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮎ ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺁﺳﺎنتر ﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤد. برﺧﻼﻑ ﺫﻫﻨﯿﺖ ﻏﺎﻟﺐ، ﺯﺑﺎن‌ مادری (زبان‌های بومی) ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ تمام و کمال ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺍﻧﺶ ﻋﻠﻤﯽ ﻣﺪﺭﻥ، ﺭﯾﺎﺿﯿﺎﺕ، ﻓﯿﺰﯾﮏ، ﺗﮑﻨﻮﻟﻮﮊﯼ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﻧﺪ. گیلکان امروز هنگام ارتباط نوشتاری ـ اینترنتی از زبان فارسی استفاده می‌کنند. هیچ کس گیلکی نمی‌نویسد. و این موضوع با غلبهٔ ناگزیر این نوع ارتباط به جای گفتگوی تلفنی، نسلی فاقد توانایی سخن گفتن به زبان گیلکی ساخته است.

ز) امروزه زبان مردمی ماندگار است که نقشی در مناسبات اقتصادی جهان هم داشته باشد. چرا که این تولید و عرضهٔ کالاست که منجر به حضور موازی فرهنگی جوامع در عرصهٔ جهانی هم خواهد شد. زبان گیلکی با توجه به استعداد بالقوهٔ تولید صنعتی و کشاورزی در گیلان و موقعیت استراتژیک جغرافیایی این استان در جنوب دریای کاسپین، می‌تواند همراه با رونق کسب و کار مردم، فراگیرتر شود. نه مانند این زمان که با نابودی تولید و ورشکستگی کشاورزی در گیلان، موقعیت زبان گیلکی نیز به تبع آن تضعیف شده است.

ح) روز جهانی زبان مادری به یادمان می‌آورد که اهمیت زبان‌ها و گویش‌های اقوام گوناگون زیاد است و به هستی آن مردم وابسته است و با توجه به این‌که در مذهب اسلام نیز به اهمیت آن تاکید شده، نمی‌شود بی تفاوت از کنار آن گذشت. در قرآن خطاب به پیامبر اسلام آمده که: «ما قرآن را به زبان مادری تو بیان فرمودیم». همچنین در آیۀ ۴ سورۀ ابراهیم: «ما پیامبران را نفرستادیم، مگر این‌که با زبان قوم خودشان سخن بگویند» که نشان اهمیت زبان مادری در اسلام است. نقلی‌ست مشهور از امیرالمومنین که: «العدل مالوف». به همان میزان که عدالت، مهربانی می‌آورد؛ نابرابری‌های اجتماعی و ابزار انگاشتن انسان‌ خشونت‌زاست. آن‌چه در تحقق وحدت ملی نقش‌آفرین است نه زبان واحد، بلکه عدالت اجتماعی است.

ط) عدالت اجتماعی، گسترش و رشد زبان‌های بومی و محلی را ضمانت می‌کند. مناسبات اقتصادی همواره و به ناگریز موجب تغییرات فرهنگی می‌شود. با تقویت اقتصاد استان (کشاورزی و صیادی) و توسعهٔ علمی و اصولی گردشگری هدفمند، مشارکت اقتصادی همه‌ٔ مردم گیلان با توجه به منابع طبیعی و نیروی انسانی استان، باید به بهبود شرایط مردمی که به زبان گیلکی سخن می‌گویند همت گمارد که در این صورت زبان گیلکی هم که سخنگویانش صادرکنندهٔ محصولات گیلان زمین هستند و پذیرای گردشگرانی از همهٔ نقاط جهان، در جهان شنیده می‌شود.

ی) فعالیت‌های اقتصادی-اجتماعی و زبان‌های مادری اقوام گوناگون دارای وحدت هستند، و تنها کارکرد زبان هم ارتباط نیست که استفاده از زبان مادری به دلیل تفاوت با سایر زبان‌ها، مشکل‌زا شود. برعکس، زبان هم به‌طور منطقی و عملی کنش و واکنش میان مردم را پیش‌فرض می‌گیرد: «زبان نیز مانند آگاهی از نیاز و ضرورت مراوده با دیگران سرچشمه می‌گیرد.» (کارل مارکس، ایدئولوژی آلمانی، جلد ۱.) به همین دلیل اگر زبانی به مردمی تحمیل شود، ارتباط آنان با هم کم و به مبداء زبان وابسته می‌شوند. این از نظر اقتصادی جامعه‌ای را که از ارتباط با زبان مادری خویش منع شده به مردم جوامعی که زبان آن‌ها تحمیل شده، وابسته می‌کند. گسترش سرمایه‌داری و ازدیاد کالاهای مصرفی آن در جوامع پیرامونی، ناگزیر زبان این جوامع را نیز تضعیف کرده است. برای برقراری برابری و عدالت اجتماعی، نیاز است که به حفظ و گسترش زبان‌های بومی از راه آموزش و تولید متون گوناگون به آن زبان‌ها پرداخت. زبان مادری به دلیل نقشی که در طول تاریخ در تولید و مبادلات اقتصادی-تجاری و ارتباطات فرهنگی داشته، می‌تواند مولد و عاملی برای مشارکت همگانی در جامعه باشد.
توضیح: در جمع‌بندی این یادداشت از منابع سازمان یونسکو، منتشر شده در اینترنت، دربارهٔ روز جهانی زبان مادری استفاده شده است. به منابع دیگر در میان متن اشاره شده است.

 

ورگ را در تلگرام یا توییتر پی بگیرید.


دیدگاه‌ها

14 پاسخ به “زبان مادری و عدالت اجتماعی”

  1. دوستدار تالش و گیلک

    بیاییم قبل از خواندن متن نگاهی به بعضی از منابع آن بیاندازیم
    1- کاتالین رادیکس و یانوش کِلمِن، فرهنگ‌نامهٔ اندیشهٔ مارکسیستی، ترجمهٔ اکبر معصوم بیگی
    2- کارل مارکس، ایدئولوژی آلمانی، جلد ۱.)
    البته مارکسیم الحادی و دین توحیدی اسلام در یک ظرف قابل جمع نیستند و اساساً عقیده ای که شاکله فرهنگی اش نفی اعتقادات مذهبی است و پیشتر نتایج مصیبت بار آن در نهضت جنگل دیدیم که موجب دلسردی دکتر حشمت از مبارزه، مخالفت علنی میرزای عزیز با کودتای خزنده عناصر چپ افراطی و در نهایت برآمدن کسی مانند پیشه وری را سالها بعد از آن نشانه عدم صداقت کومونیستها نسبت به حقوق ملی مردم ( دستکم ایران ) است ، را دیدیم.
    زمانی که بنده عرض می کنم قوم گراها امروز ادامه دهنده خط کومونیستها دهه 40 و 50 شمسی هستند بنده را متهم به این می کنند که گرا برای دستگیری می دهم!! خدا را شکر فعلاً که همه شماها زنده و سر حال نشسته اید و داستان سر و هم می کنید و هر کسی هم که مقابل شماست لابد سلطنت طلب است!!
    خوب از متن جناب زاهدی لنگردی بگذریم که من را یاد نوشته های روزنامه های مسکو در زمان شوروی سابق می اندازد.
    رژیم پهلوی دیکتاتور ، زورگو ، تجمیع کننده همه ایران در یک نقطه به نام تهران ، رژیم پهلوی محدود کننده آزادی های مدنی ، احزاب و بی رحم نسبت به روشنفکران و روحانیون اما جناب زاهدی لنگرودی و بقیه دوستان ورگ .
    چگونه این رژیم کمر به نابودی دیگر زبانهای غیر فارسی بسته بود که به فاصله کوتاهی پس از رادیو تهران ، رادیو تبریز را احداث نموده که از قضاء اکثراً نواهای ترکی پخش می کرده است؟!!! اگر قرار به نابودی زبانی باشد اول از همه با نشر شعر و ترانه مخالفت می کنند که راحتر از دل مردم آن سامان برود. بسیاری از نواهای دل انگیز ترکی که بسیاری هنوز در یاد مردم در همان رژیم جنایتکار لعنتی ساخته نشد ؟!!از جمله آیرلیق که باز هم از قضاء توسط گوگوش خوانده آن زمان که ارتباط خوبی هم با دربار داشت بازخوانی شد!!! در مورد گیلکی هم همینطور. کجا مبارزه جدی انجام شده؟ میشود نام ببرید تا من رشتی هم حداقل آشنا شوم !! اگر منظورتان تمسخر عده ای بی فرهنگ و تازه به دوران رسیده از خود مردم است مگر فقط محدود به گیلکی یا ترکی است؟!! مگر با لهجه اصفهانی ، شیرازی کم شوخی های نامناسب نمودند. مگر تلاشی برای نگهداری از آنها انجام شده است؟!!.
    فرمودند اگر زبانهای محلی نابود شود لاجرم کشاورزی و باقی مسائل هم نابود می شود و بیشتر به مرکز وابسته می گردند؟ عجب استدلال جالبی؟ پس ایرانیانی که نسل دوم و سوم مهاجرت هستند و متاسفانه بسیاری از آنها زبانهای مادری هم یادشان رفته هم بایستی همه بدبخت و محروم و یا در شغلهای پایین جامعه باشند!!!.
    در مورد تبعیض بگذارید با هم نگاهی به احداث مراکز علمی بیاندازیم در مورد تبریز حرفی نمی زنم که ماشاءالله از بسیاری از نقاط ایران هم آبادتر است و هم از نظر تجمیع دست کمی از تهران ندارد
    دانشگاه گیلان کی احداث شد؟ 10 سال پیش از دانشگاه یزد؟!! بعد لسان مردم یزد چه بود؟!!! بهترین محله رشت که گلسار است زمان همان خائن و توسط اسدالله رشیدیان ایجاد نشد؟!! عجب .
    اینها عجب دشمنان زبانهای غیر فارسی بودند که زبان داخلی دربارشان ملغمه ای از ترکی ( مادر محمد رضا شاه ) و دیگر زبانها بود. خانم قطبی هم که اصالتاً لاهیجانی بودند !!! خود رضاشاه هم به شهادت کهنسالان مازندران زمانی که به شهر و دیارش می آمده با مردم کوی و برزن اصلاً فارسی صحبت نمی کرده است!!!.
    خوب به حمدالله انقلاب شد و ما از دست طاغوت هم راحت شدیم اما دوستان عزیز برای دیگران داس و چکشتان را قایم کردید اما من ناسلامتی ماله همان منطقه هستم حرف بزنید تا ته حرفتان را خواندم.
    شماها از پهلوی می گویید که امروز هرکسی بگوید جانم فدای ایران سریع بگویید دست پروده پهلوی است . خوب می دانید حرکات خزنده و گاه آشکار غیر ملی اتان هیچ تاوانی ندارد!! سرزمین جالبی داریم یک خبطی به نام برنامه فتیله شد ( که صد البته من خودم هم با آن آیتم مخالف بودم و هستم ) زمین و زمان و مجلس و بهمان را به هم دوختند. مهران مدیری خطبی در سریال عطسه کرد تنبیه نشد بلکه معترضین به قول سایت انتخاب شد جنجال افکنان. شماها اینها را می بینید!!!. وگرنه امین حسن پور اگر می خواست برخوردی صورت گیرد بایستی موید احمدی و عقبه ایشان رابابت نوشتن آن دو تا مطلب زشتش با شدیدترین برخورد قانونی مواجه می شدند!!شد؟!!! این است که می تازید. برای مذهبیون داستان می بافید که آی اینها پان ایرانیسم هستند و همه سلطنت طلب و برای روشنفکرها هم ژست روشنفکری. نوش جانتان باشد اما همیشه رفقا ( یا شاید تاواریش!!!) اینطور نمی ماند. امروز که خوش و خوشان شماست می بینید مردم رشت ، لاهیجان ، لنگرود و انزلی تا گوشه گوشه گیلان خلاف خواسته شما عمل می کنند فردا که این به هم ریزی خاورمیانه تمام شود و جبهه عربستان/ترکیه سرجایشان نشستند ان شاءالله بابت سواستفاده از گیلکی بایستی پاسخ خیلی ها را می دهید. من یکی از آنها هستم. ببخشید که نمی توانم برابر شما خاموش بشنیم. هرچقدر هم بی تربیتی کنید ( خدا را شکر که همه اتان هم از من کم سن تر هستید و در تربیت شماها کوچکتری و بزرگتری یا رتبه علمی هم لحاظ نشده است!!!) باز هم آیینه جلوی روی شما خواهم گرفت. پیران این رشته که دکتر ستوده و استاد عمادی هستند شما را باور ندارند. بقیه جای خود دارند.
    یکبار هم پیشتر گفتم باز هم می گویم مشکلی با پاسداری ، حفظ و نگهداری و حتی نشر و گسترش گیلکی که اتفاقاً ریشه من هم است ندارم مشکل من حضور امثال شماهاست. با همه اتان هستم. خط فکری اتان آنچنان غیر ملی و بغض آلود به ایران باستان و آنچنان غرق در مارکیست و تفکرات توده ای است که همه چیز را از عینکهای استالینی اتان می بینید.
    همین شما جناب لنگردی کافی است آدم دو کلمه بهت انتقاد کنه چنان از کوره در می روی که ادبیاتی شبیه به ناسزا پیدا می کنی. من با کاسپی سامون دعوای لفظی پیدا کردم. نوشتم اینها کارشان در جهت حمایت از گیلکی نیست عین پان ترکها می نویسند آنها هم پاسخ مرا دادند. خب؟ حالا بگذار نظر خودت برای شما بگذارم “احمد زاهدي لنگرودی می‌گه:
    مهر ۲۲, ۱۳۹۴ در ۱:۳۱ ب.ظ
    بنظر این کمبنده شما در پاسخ به لاطائلات آن حضرت از همان زبان و دیدگاه استفاده کردی که او هم کرده؛ و این افتادن به دام مباحثه‌ای باطل است. نه نیاز به نقل قول دارد و نه نیاز به اثبات وجود. بهتر این‌که به چنین بیماران روان‌پریشی از بنیاد اعتنا نکرد و کار خویش در پیش گرفت”
    به نظر خودت کسی که انقدر بی ادبانه می نویسد اصلاً حق دارد از عدالت اجتماعی صحبت کند اگر تو و امین حسن پور دنبال عدالت اجتماعی باشید لابد لنین هم معلم اخلاق و هنر بوده ، استالین هم هیچ آدمی نکشته است و امثال جان جهادی هم هیچ سری نبریدند!!. بعضی نظرات همفکر حسن پور را می خوانم عجب به نوشته های امثال جان جهادی شبیه است . برای من جالبه غربی که این همه در بی بی سی و صدای آمریکا دل برای شماها می سوزاند چرا صداهای داعش و طرفدارانش را برنمی تابد و رادیو و نشریات آنها در هم می کوبند( نه فقط به لسان که با توپ و خمپاره!!!). بندگان خدا حرفی نمی زنند که !! فقط می گویند همه حقشان را خوردند!! همه به آنها ظلم کردند!! و بایستی حساب همه رسید!! عین شماها!!.
    راستی امین احوال آقای پان که خودت گذاشتی یادته؟ بد نیست یکبار خودت و دوستانت نگاهی به آیینه درون بیاندازید ببینید شماها شایسته لقب پان هستید یا افرادی که حضور شما را در عرصه فرهنگ مشکوک و مخرب می دانند.

    1. چه جالب! ترول اینترنتی (دوستدار کذا) توی این کامنت نوشته: “زمانی که بنده عرض می کنم قوم گراها امروز ادامه دهنده خط…”
      و فراموش کرده که اولین بار این موضوع در وبلاگ هتاک زو*رو منتشر شده بود. پس نویسندهٔ وبلاگ هتاک زو*رو هم همین فرده؟
      و جالتر اینکه نویسندهٔ چند کامنت با نام‌های مختلف مثل فاطمه و گیلک و… هم هست که اينجا باز از روی حواس‌پرتی (ضرب‌المثل داریم که دروغگو حواس‌پرته) به بعضی از تهمتهایی که با نام‌های مستعار دیگه نوشته اشاره کرده.
      خوب چرا با این همه هویت دروغین و متعدد؟ چند تا؟
      فقط خواستم دوستان متوجه شوند وقتی از کلمات ترول (اوباش اینترنتی) و گروه فشار اینترنتی استفاده می‌کنم دقيقا منظورم چیه.

  2. دوستدار تالش و گیلک

    جوان کم سن تر و بی سواد!! تا امروز به نام هیچ بانویی برای جایی نظر نگذاشتم. من مانند بعضی نیستم که با نامهای مستعار فحشهای لمپنی می دهند. با نظری دیگر حرفهای روشنفکرانه می دهند. باری زمانی که کمی عصبانی می شوی هر دو چهره ات با هم ادغام می گردد. نه تنها برای ال زورو که برای خیلی جاهای دیگر هم مطلب می نویسم هم نظر می دهم هم از من مطلب می خواهند. چیه؟ شما دوستت برایت نوشابه باز می کند و مصاحبه می کند ما حق نداریم برای دیگران مطلب بنویسیم؟!! شما نام مستعارت ورگ نیست؟ من هم نام مستعارم ، عشق و علاقه ام دوستدار تالش و گیلک است. شما حق داری اسم مستعار داشته باشی دیگران نداشته باشند!!!. عجب عدالت طلبی!!!! ضمناً تکرار می کنم پان ،اوباش اینترنتی نوش جان کسانی که شاهکاریشان در قسمت بحث ویکی پدیا تا پاسخ به مخاطب ، منتقد یا مخالفش بر اهل فرهنگ تسلیت باد. شما عوض کار فرهنگی کمی ادب در گپ زدن را یاد بگیر.

  3. دوستدار تالش و گیلک

    ما می شویم دوستدار کذا این فرد بی تربیت می شود فعال دلسوز فرهنگی!!! ما می شویم پان؟ ایشان که پان نیستند. ایشان که با اسامی متعدد نظر نمی گذارند. من از همه بانوانی که احتمالاً این صفحه را می خوانند عذر می خواهم. اما جالبه. رزومه کاری من در اینترنت موجوده. شغلم. تلفون. از این آدم چی هست؟!!. چند تا مقاله در زمینه کاری خودش نوشته؟!! در کدام مجله علمی و پژوهشی چاپ شده؟!!! یک وبلاگی که ادعای کار فرهنگی دارد!!! با ادب و تربیتش آشنا شوند همان دوستانش که ببینند چرا بعد از ده سال اندازه یک اتوبوس هواخواه ندارد. چرا هیچ فرد استخوانداری در گیلان ایشان ( با عذرخواهی از کلمه ایشان چرا که کسی انقدر بی تربیت است که به مخالفش اوباش می گوید لیاقت واژه ایشان را ندارد!!) این آدم را تحویل نمی گیرد. چرا؟ چون خودش هم بهتر می داند دنبال کار فرهنگی نیست. امین حسن پور عرصه ای که فکر کردی در آن هستی متعلق به پورداودها ، سمیعی گیلانی ، دکتر معین است. متعلق به دکتر خانلری است که توی بی تربیت او را پان خواندی. نه دانش ات. نه سن و سالت ، نه ادبت و نه بغض و رشکت به این مسائل نمی خواند.

  4. ماهان

    طرف با چند سطر جواب چهره واقعی خودشو رو کرد و دو تا کامنت مفصل نان استاپ بد و بیراه نوشت. ها ها ها.
    ولی من انتقادم از ورگ اینه که وقتی به همه سفارش میکنی با این لمپن وارد بحث نشین چرا خودت جواب دادی.

    و متشکرم از این مطلب خوب که بالاخره یک نفر سعی کرد نسبتی بین زبان مادری و مسائل روز ما پیدا کنه.

    1. ماهان جان؛
      من همچنان نظرم همونه. دیدی که حتی شرم می‌کنم خطاب به خودش حرف بزنم. این یک بار ولی از بس سوتی بزرگی داده بود که حیفم اومد به‌ش اشاره نکنم که انگار به انبار بنزین آتش زده باشی!
      وگرنه همچنان از همه خواهش می‌کنم انرژی و وقت خودشون رو صرف این موجود نکنند.
      و از این که حرفم رو نقض کردم معذرت می‌خوام. لطفا این بحث رو همینجا ببندیم. چون ممکنه اون موجود دوباره بیاد اینجا عربده‌کشی کیبردی کنه.
      برگردیم به بحث دربارهٔ این مطلب و خوشحالم که به نکتهٔ مهمی درباره‌ش اشاره کردی.

  5. دوستدار تالش و گیلک

    ماهان جان دفعه دیگر که خواستی از کسی طرفداری کنی بهتر عمل کن. لمپنیسم ، عربده جویی شایسته شماها و دوستتان امین حسن پور است که دم به دم از حقوق مدنی و احترام مخاطب حرف می زنید اما در عمل یک کامنت را ته نمی خوانید که ببینید من به کجای این متن معترض هستم. نه نمی خوانید که چرا نسل اتان دوست عزیز کم حوصله تر از این حرفهاست. فرق من با شماها این است که دستکم شعار زنده باد مخالف من ( که البته متعلق به شماها هم نیست بلکه از آن ولتر است که بر خلاف شماها به واقع به آن معتقد بود !!) سر نمی دهم. نخیر مخالف من اگر بخواهد بین اقوام تفرقه بیاندازد و فرهنگ و زبان را ملعبه کند تمام قوا برابرش هستم حتی اگر مانند میرزا تنها هم باشم که تنهایی میرزا بهتر از بودن با نامردمانی مانند شماهاست. من هم سنم از اکثرتان بیشتره هم توی ایران و چند کشور اروپایی گشتم و تا حد خودم مطالعه ام هم باز از شماها بیشتره. صدبرابر دید محدود هر کدامتان من به این سیستم نگرشی مردممان و خیلی مسائل دیگر نقد دارم. اما سوریه را می بینم. لیبی را می بینم. اکراین را می بینم. می دانم امنیت ملی نباشد دیگر دفاع از زبان مادری را کجا می خواهید پاسداشت کنید؟ پشت مرزهای مجارستان یا صربستان در حالی که کتک خوردیم و هرکداممان عزیزی را از دست دادیم. به ولله اگر این امنیتی که فعلاً داریم و دستکم توی این منطقه پرآشوب از بقیه بهتریم نباشد دیگر سنگ روی سنگ نمی ماند که حالا بشنیم غصه نداشتن آزادی یا مرگ تدریجی همه زبانهای ایران و نه فقط گیلکی که حال فارسی هم اصلاً خوب نیست ، بخوریم. روشنفکر ایرانی ( البته اگر واقعاً روشنفکر باشد نه خود روشنفکر پندار) بایستی اول از همه منافع ملی کشورش را در نظر بگیرید. روشنفکر ایرانی حق ندارد چون از فردوسی و کوروش بزرگ خوشش نمی آید ( چون در بچگی از مردم تهران متنفر بوده و همه را فارس قلمداد می کرده ) به خواست میلیونها ایرانی و به تعلق خاطرشان توهین کند و بعد بگوید ما همه گیلکها. آقا جان تو در خانه خودت در محله شیشه گران لاهیجان هم در اقلیت هستی چرا خواسته های شخصی ات را وارد مسائل زبانی می کنید. کار قزلباشها را اصلاً تایید نمی کنم اما خیانت خان احمد گیلانی در هر جای دیگر آن زمان رخ می داد با واکنش ملایم تری رخ نمی داد. حتی امروز کسی با قدرتی مکاتبه کند و آنها را دعوت به حمله به سرزمینش کند با برخورد قانونی شدیدی مواجه می شود و متاسفانه این وسط همیشه مردمی که از قوم و قبیله آن فرد خاطی هستند قربانی می شوند. خب تجلیل از خان احمد گیلانی چه ربطی به زبان گیلکی دارد؟!! متن بی ادبانه موید احمدی در مورد فردوسی و تبریک نوروز به قوم فارس ( واقعاً مردم ما بیکار نیستند وگرنه آن نوشته می توانست با شکایت میلیونها نفر ایرانی یک ماجرایی را آغاز کند و پای خیلی ها را و جریاناتی را به مساله بکشاند) چه ربطی به پاسداشت از گیلکی دارد؟!! هیچی.
    خوب. شماها مرتب به حاشیه می روید بعد انتظار تشویق و خسته نباشید را دارید. خود این متن که به بهانه روز زبان مادری نوشته شده پر از تناقص است. یک نمونه اش را من گفتم رادیو تبریز با نواهای ترکی در زمان همان رضاشاه مستبد انگلیسی خائن فلان بود تا……….
    شماها هواخواه امین حسن پور هستید. بسم الله طوری از دوستت و به گونه ای از اینجور متنها دفاع کن که من نگویم چشم بسته فقط توهین می کنی.
    و اما شما امین حسن پور شرم مصداق کسانی است که نفرت ، بغض و کینه های شخصی اشان را پشت زبان زیبای گیلکی و فرهنگ نجیب آن مردمان پنهان نکنند.

  6. دوستدار تالش و گیلک

    اصلاح می کنم در زمان محمدرضاشاه پهلوی خائن انگلیسی در سال 1325 رادیو تبریز شروع به کار نمود.

  7. @دوستدار

    تهوع ز پایین، تغوّط ز بالا
    چنین است رسم شهنشاهی ما

  8. دوستدار تالش و گیلک

    در پاسخ به @دوستدار ، با عرض شرمندگی بی شعوری از پایین ، بی سوادی و حسادت از بالا. آنچه همه بدان داری همه را به حمدلله در دشمن ایرانیان جمع شده است. مرده شور سلطنت طلب و کومونیست را با هم ببرند.

  9. دوستدار تالش و گیلک

    زمانی که دکتر سید جواد طباطبایی اون حرفهای تند را علیه پان ترکیسم گفتند و پان ترکیسم را ملغمه ای از بی شعوری و بی سوادی دانستند. بنده از کسانی بودم که به ایشان تاختم. البته نه مثل شماها. ما بچه های دهه 50 طرز حرف زدنمان با بزرگتر فرق داره حتی اگر باهاش صد در صد مخالف باشیم. ولی بعد از چند سال می فهمم حرف این پیر فلسفه هگلی در مورد بعضی هاتون بدجور صدق می کنه. حرفشو تند زد. اما درست بود. من میگم سر تا پای این متن بایاس داره و تحریفه. بعد!!! یکی مثل @دوستدار معلومه فقط بهش گفتند برو بگو!!! از رو بخون!!! شما @ دوستدار و بقیه چه نیازی به پان فارس( کجا هستند این فارسهای ….. که حق اینها را خوردند پیدایشان کردید من هم کلی ازش حق طلب دارم !! ) دارید. خودتان به اندازه صد تا دشمن برای خودتان کافی هستید. شماها دنبال حق هستید؟!! حق!!! حق برای کی؟ حتماً فقط برای خودتان. لابد حق شماها از بقیه حق تره. لابد اکثریت گیلانی ها که یکی اش من هستم صلاح خودمان را نمی دانیم شما چند نفر!!! با آن معلومات درخشانتان فهمیدید!!!

  10. یک ترک

    اقایان و هم وطنان گرامی اول به شما توصیه می کنم که پیام های این دوستدار گیلک و تالش را ماشالله در همه سایت ها حضور دارد نادیده بگیرید فکر کنید اصلا پیامی نیومده من ذات این افراد را خوب می شناسم این اقا در عین حال که همه را به نژاد پرستی و تجزیه طلبی محکوم می کند خود اخر نژاد پرستی هست شما فکر می کنید این اقا اگر یک گیلک کامل یا ترک کامل بود باز هم همین تعصب را روی ایران و زبان فارسی داشت؟فکر می کنید یک ترک یا کرد بود باز هم به ایران عشق می ورزید یا کرد ترکیه بود با حکومت مرکزی ترکیه همکاری می کرد؟ نه اقا شک نکنین الان عضو گروه پژاک یا پ ک ک بود و هزار و یک دلیل می اورد برای استقلال و تجزیه طلبی …………..
    هم وطنان گرامی فداکاری ما اقوام ایرانی برای ایران بر احدی پوشیده نیست در جنگ ایران و عراق هم اکثرا رزمنده ها از استانهای حاشیه ای ایران بودند نه مرکزی من باز هم می گویم اگر گروهی یا استانی بخواهد از ایران جدا شود باید اول از جنازه ما ترکها رد شود ولی این به این معنی نیست که ما زبان فرهنگ و هویت خودمان را فراموش می کنیم و تبدیل به فارس می شویم
    من اینجا مسائلی را می گویم که خواهشمندم هموطنان بد تفسیر نکنند ببینید فرهنگ بشری از چند مرحله عبود کرده ما اگر به 200 سال پیش بر گردیم هر کشوری یک پادشاهی داشت الان هیج جامعه متمدنی (غیر از برخی کشورهای افریقایی و عربی)سیستم پادشاهی را برنمی تابد و اگر هم کشوری پادشاهی دارد اختیاراتش بسیار محدود شده است یا برده داری را در نظر بگیرین الان در هیچ جامعه ای برده داری وجود ندارد و درواقع دوران سلطنت و برده داری تمام شده است و چیز دیگری که فرهنگ بشری از ان عبود کرده و فقط برخی کشورهای جهان سوم در مقابل ان مقاومت می کنند بحث حقوق ملتها و اقلیت هاست در تمام کشور های قاره اروپاو امریکا تاریخ و زبان هر قوم و ملتی در دانشگاهها و مدارس تدریس می شود و هر قومی حق حفظ اداب رسوم دین و فرهنگ خود را داراست در روسیه 22 جمهوری خود مختار و جود دارد و زبان تمام اقوام به رسمیت شناخته شده در هند 22 زبان رسمی وجود دارد در چین برای اقلیت ها بیش از ملت هان امتیاز قائلند و زبان هر قوم و ملتی در جمهوری خودشان رسمی است از جمله مغولی و ترکی ایغوری
    دوران برده داری و سروری یک نفر بر همه دیگر گذشته در زمان امروز انسان دیگر ارزش دارد اقای دوستدار گیلک و تالش کسانی که از برده داری و نظام سلطنتی حمایت می کردند و ملت را سرکوب می کردند اکنون از انها به عنوان تروریست و جنایتکار یاد می شود و انها در هر کشوری منفور هستند هیتلر اکنون در المان هم طرفدار ندارد شک نکنید افرادی مثل شما که حاکمیت یک قوم بر بقیه اقوام و رشد یک زبان و نابودی بقیه زبان و فرهنگ ها می خواهید در اینده از شما به عنوان یک تروریست و اگر قدرت داشته باشید به عنوان یک انسان ستمگر یادخواهند شد و حتی خود فارسها از شما بیزاری خواهند جست همانطور که در المان از هیتلر بیزاری می جویند ترکها کردها گیلک ها ترکمن ها بلوچ ها لرها همه اقوام ایرانی انسان هستند و حق دارند زبان تاریخ اداب و رسوم و فرهنگ خود را حفظ کنند

  11. دوستدار تالش و گیلک

    در وطن پرستی ترکها هیچ شکی ندارم اما هموطن شما نماینده ترکها که نماینده خانواده خودت هم نیستی. بله من در همه سایتها حضور دارم خدا را شکر نهالی که چند سال پیش در مناظره با سایتهای پان ترکی افشاندم امروز درختی تنومنده و بسیاری امروز به نام من می نویسند. 1- تو خودت آخر نژاد پرستی یعنی چه گیلک و یا ترک کامل. شما از کجا فهمیدی ترک کامل هستی؟ سادات آذربایجان از زواره مهاجرت نمودند پس در بهترین حالت رگ عرب و اصفهانی دارند!! بسیاری از قیافه ها که در تبریز و باقی جاها می بینی رگه هایی از تالش ، گیلک ، یونانی ، کرد و ….. هست . برای نمونه آقای قاضی پور شماها که ماشاءالله این چند وقته خیلی تندروی کردند عین ایشان را بارها در گیلوان ویا ارتفاعات ماسال دیدم. زبان یک چیز قابل تغییر است. من و شما اگر در آمریکا با همین شکل و قیافه امروزی متولد می شدیم و زبانمان را از یاد می بردیم می توانستیم با شرمندگی بگوییم اه ما ایرانی هستیم دیگر گیلک و ترکش به جای خود!!!. در تمامی قوم گراها نژاد پرستها از اقلیتی از همزبانهای تو ندیدم. هیتلر راست می گفت به واقع ” طلبه درس آتاتورک ” شماها بود.
    2- فرمودید در جنگ. بله در جنگ همه حضور داشتند. جای جای ایران عزیز شهید پروره. نه اینکه فقط همزبانهای شما وارد شوند و بقیه بخوابند. برای نمونه به بنیاد شهید مراجعه کن. اصفهان خیلی بیشتر از شهرهایی که ادعای شهید پروری دارند ، لاله نثار ایران نموده است. راستی اصفهان در مرکز ایران نیست؟!!! 3- باز هم دروغ. من کجا و کی از سیستم پادشاهی ، آتاتورکی طرفداری کردم . حداقل قبل از اینکه نوشته دستت دهند که از رویش بخوانی یا تعصب پرده ای روی گوش و چشمت بکشه ببین کی را داری نقد( یا بهتر بگویم تخریب) می کنی. در پایان نگاهی به ترکیه بیانداز. چهارتا رفروم ، خیابان و فیلمهای خالی بندی از شبکه های ماهواره ای. اما نشان داد کاخهای خیالی اش از همان جنس محمدرضاشاه پهلوی است. با یک کودتای داخلی و امروز هم وضعیت فوق العاده. انقدر پرچم ترکیه ( که ماه و ستاره اش الحمدالله از بیزانس کش رفته) را در خانه اتان زدید در پستو برای ببک و تقسیم و چهار تا ریزوت فکستنی اشک ریختید!!!! اینه که داداش اینکه شماها دنبال حقوق برابر مدنی ، حفظ زبان مادری و حرمت انسانی باشید یک شعار که خودتان هم بهش می خندید. چند ساله دارم همه اتان را مانیتور می کنم. اگر شما فعال مدنی باشید پس هیتلر، موسولینی ، پل بوت ، جنایتکار صربستانی هم می شوند فعال مدنی. همه آن ننه من غریبهای شماها کپی ناشیانه از مزخرفات هیتلره. فرانسوی ها ، یهودیان، انگلیسی ها همه حق آلمان را خوردند. لهستانی خودشان حمله را شروع کردند و ……….

  12. بهمن تبریزی

    با سلام و تشکر از متن زیبایتان
    دوست عزیز ارتباط زبان و توسعه در نوشته های جامعه شناس اصفهانی آقای دکتر محسن رنانی و یا جامعه شناس ترک جناب آقای جواد میری بخوبی منعکس شده و تایید کننده نظرات نویسنده خوش فکر و واقع بین مقاله است.
    حق آموزش به زبان مادری بنیاد حقوق شهروندی است که با تبدیل این حق به مطالبه عمومی و در پی آن تحقق حقوق شهروندی(تبدیل رعیت به شهروند) وحدت ملی ما ایرانی ها از هر رنگ و نژاد پایدار خواهد ماند.