مجسمهٔ میرزا کوچک، چریک جنگلی و قهرمان مشروطه از میدان شهرداری رشت به جایی دیگر منتقل شد. این جابجایی کوچک و شاید چند صد متری، نماد تحولی بزرگ است.
تحولی که پروژهٔ پیادهراهسازی تنها بخشی از آن است. تلاش فعالان فرهنگی رشت برای آنچه که “برند سازی” برای شهر نامیده میشود (به اینجا، اینجا و اینجا نگاه کنید) و پیشبینی میشود که به زودی به شهرهای دیگر گیلان و غرب مازندران هم سرایت کند، ذوقزدگی مفرطی را پدید آورده که فعلاً چشمان منتقدان را به پلک فروبستن واداشته است. این ذوقزدگی در حدی است که حتی مجلهٔ گیلهوا هم به منتقدان این موج توسعه در رشت تاخته و از توسعههای آمرانه ستایش کرده است.
با وجود اینکه روز ۱۲ دی ماه، نماد بسط تسلط صفویان بر گیلان و نقطهٔ عطفی در دورهٔ کشتار و سرکوب و خلع سلاح عمومی گیلکان توسط قزلباشان صفوی و آغاز رسمی استثمار مازاد تولید منطقه (به ویژه ابریشم) به سوی پایتخت صفویان است، اما به نقل از خبرگزاری مهر، در مراسم نخستین روز از هفتهٔ رشت که جمعی از مدیران شهری در آن حضور داشتند، هشت کبوتر به عنوان نمادی برای ۸ دی ماه، روز بصیرت و میثاق مردم رشت با ولایت در آسمان رها شد و امسال برای نخستین بار ۶ تا ۱۲ دی ماه به نام هفتهٔ رشت نامگذاری شد.
روزهای این هفته به نام «رشت؛ شهر بارانهای نقرهای»، «رشت؛ شهر همدلی و همزبانی»، «رشت؛ روز بصیرت و میثاق با ولایت»، «رشت؛ شهر نشاط»، «رشت؛ شهر خلاق خوراک»، «رشت؛ شهر فرهنگ و هنر» و «روز رشت» نامگذاری شده است.
رشت، امروز بر سر آیندهٔ پولآورش معاملهٔ بزرگی کرد. این شهر که زمانی نماد روح مشروطه بود، شهری که این روزها علاقمندان به توسعهاش آن را تنها “کلانشهر” میخوانند، و برای تأکید روی کلانشهر بودن، حتی نام رشت را از عنوان شهر حذف میکنند، امروز روحش را به مفیستوفلس توسعه فروخت. مفیستوفلس (Mephistopheles) نام شخصیتی اهریمنی است که در افسانهٔ فاوست، که در ازای خدماتش روح فاوست را از او میخرد.
در تبلیغات همهجانبه، کم-کم نام رشت در مقابل صفت کلانشهر فروغ خود را از دست میدهد و حالا دیگر این شهر، به جای مشروطه و فرهنگ مدرن و سیاست، شهر غذا و پول و تفریح و صد البته فرهنگ است. اما میان این فرهنگ تا آن فرهنگ…
عکس اول از میلاد فرد. عکس دوم از خبرگزاری مهر.
پینوشت: حالا بعد از گذشت زمان زیادی از نوشتن این متن بد نیست این یادداشت رو بخونیم. نویسندهش صاحب رستورانیه که از قبل برندسازی در رشت پول خوبی به جیب زده و البته روزنامهنگار اصلاحطلب هم هست و زمانی از سینهچاکان شهردار بود و حالا که گندش در اومده با همون فرمان داره پیش میره و پیکان نقد رو به سمت فرودستان شهر رشت گرفته.
دیدگاهها
39 پاسخ به “معاملهای بر سر روح شهر رشت.”
این “توسعههای آمرانه” مرا سخت بهیاد «دروازههای تمدن بزرگ» میاندازد. به همان اندازه مضحک و پوچ و حتا بیشتر از آن مخرب است. عمق فاجعه آنجاست که نویسندهی روشنفکر گیلهوا برای توصیف اعتراض ناگزیر مردم از واژهی “لمپنیسم رایج در جامعه” استفاده میکند… و آنجا که مینویسد: “شک ندارم حتی آن ها که در ظاهر مخالف این طرح هستند، در ضمیر خود کوچکترین مخالفتی داشته باشند.” این واژهی “شک ندارم” خطرناک است. نشانهی استبدادی است که از فرط حضور و تشدید تکرارش در طول تاریخ، در انسانهای آگاه نیز درونی شده. برای همین است که چنین وقیحانه نوشته: “با پدیده کارتن خوابی و اعتیاد باید از طریق مراجع ذیصلاح و رفتارهای مناسب برخورد شود” و حتا فکر اینکه چنین نابرابریهایی چرا هستند و چطور بهوجود آمدهاند و چگونه باید مانع بروز آن شد، هم نمیکند. همه چیز را به “مراجع ذیصلاح” و “برخورد” آنان واگذار کردن و فراموشی نقش و حقوق مردم، نشانهی زبونی و حقارتیست که تاسفبار است.
دردا و دریغا…
…
سلام . با بخشی از نوشته های شما موافقم اگرجه نه با همه اش. توسعه برای هر جامعه ای امری ضروری است امّا افراط در هر زمینه ای آفت بزرگی است. همچنین توسعه مستلزم تحقیق و تدبر است و تقلید کورکورانه از جاهای دیگر بدون پشتوانه علمی و پژوهشی باعث اسراف های نظیر برج میلاد می شود که به واقع ضرورتی نداشت. چنین برجهایی در مکانهایی برپا می شود که از نظر ارتفاعات فقیرند نه مکانی مثل تهران که بر فراز کوه بنا شده است. راه اندازی اتوبوس تندرو در شهری مثل رشت که از ابتدا تا انتهای آن را می شود حداکثر ظرف 40 دقیقه با پای پیاده پیمود چه ضرورتی دارد؟؟؟ همچنین است پروژه هایی نظیر برپایی پاساژ به آن عظمت در جوار مصلای شهر!!! به جای آنکه در این قسمت از شهر که همیشه با ترافیک شدید روبرو هستیم پل عابر یا پل هوایی زده شود که از بارترافیکی آن بکاهد…
متاسفم که بگویم در رأس امور مهم افرادی کم صللاحیت یا فاقد صلاحیت قرار دارند و تنها به فکر ارائه بیلان، هرز دادن سرمایه های استان و احیانا پر کردن جیب خود هستند بی آنکه اصلا توسعه استان کوچکترین اهمیتی برای شان داشته باشد. اگر از چنین افرادی یک سوال ساده دربارۀ مفهوم توسعه بپرسید به عمق دانش آنها در این زمینه پی خواهید برد.
اگر منظور حضرات کاهش بار ترافیکی و در عین حال جلب توریست بود شاید احداث منوریل بهتر بود. البته من در این مورد صاحب نظر نیستم و اهل فن بهتر می توانند در این باره نظر بدهند.
متاسفانه شهرهای شمالی برای اینکه نام کلانشهر بودن رو یدک بکشن درحال رقابت با شهرهای بزرگ مثل تهران، تبریزواصفهان ……………….هستند دریغ از اینکه شمال کلا طبیعت متفاوتی با اون شهرها داره شهرهای شمالی باید زیبا وباهمون طبیعت بمونن نه اینکه هرروز فاصله بگیرن.
“در تبلیغات همهجانبه، کم-کم نام رشت در مقابل صفت کلانشهر فروغ خود را از دست میدهد و حالا دیگر این شهر، به جای مشروطه و فرهنگ مدرن و سیاست، شهر غذا و پول و تفریح و صد البته فرهنگ است”
کدام رشت، کدام فرهنگِ مدرن، کدام سیاست، نقشِ دایه ی مهربان تر از مادر را بازی کردن، کار چندان سختی نیست، گیلکان هم مانند دیگر ایرانیان راهش را به درستی دریافته، هر زمان که صحبت از تحقیر و حقارت می شود همه غیر رشتی اند و زمانی که رشت آبستن حوادثی می شود همه دایه ی مهربان تر از مادر، دریغ و دریغ از پیشنهاد و ارائه ی یک راه حل، اما تا دلت بخواهد غرغر و ناله و وا اسفا.
باشد که فردا، بهتر از امروز باشد.
من در امور توسعه و شهرسازی و … تخصصی ندارم، ولی به شخصه از اکثر پروژه های اخیر “خوشم میاد”.
این وسط از این جابجایی مجسمه اصلا “خوشم نیومد”. شاید فلسفه ای پشتش باشه. البته فکر میکنم اکثر پروژه ها اگر صرفا در همین مراحل بمونن و فازهای بعدی نداشته باشن موجب دردسرهایی برای شهروندان بشن.
با پاراگراف آخر کاملا موافقم، به تازگی تصویری که از رشت ارائه میشه، با اون چیزی که قبلا ارائه میشد کمی تفاوت پیدا کرده، الان کم کم “کلانشهر باران” به معیارهایی که پایتخت میگفت داره نزدیک تر میشه.
پیش تر اگر تاکید روی مثلا تعداد نشریات چاپ شده در زمان جنبش جنگل بود، الان تاکید روی تنوع غذایی رفته. امیدوارم در آینده نزدیک رویه حداقل متعادل تر بشه.
ما (گیلک ها) لایق زندگی بهتری هستیم، شاید کمی تغییر از ما و کمی تغییر از دیگران شرایط رو برای ما بهتر کنه.
برای یک ادعای بزرگ (دگرگونی هویت شهر) فقط و فقط چند دلیل پیش پا افتاده مطرح کردی: جابجایی چند ده متری مجسمه میرزا، انتخاب ۱۲ دی به عنوان روز رشت (که مبدا تاریخیش طبیعتا قبل از مشروطه بوده و همه اون چیزی که به عنوان هویت رشت نام بردی بعد از اون شکل گرفته)، یک صفحه اینستاگرامی درباره رشت که نامش فقط کلانشهره و اشارهای هم به انتخاب رشت به عنوان شهر خلاق غذا.
مطمئنم که دلایل تو که باعث شده به این دیدگاه برسی قطعا باید بیشتر از اینها باشه ولی صرف وقوع این چند اتفاق به معنی دگرگونی هویت شهر نیست.
اتفاقا من فکر میکنم خیلی پیش از اینها این دگرگونی هویتی که نگرانش هستی اتفاق افتاده. فکر میکنی همین الان چقدر از مردم این شهر و استان رشت را شهر مشروطه میدونن؟ چقدر از مردم همین شهر و استان همین الان اولویتی برای فرهنگ قائل هستن؟ چقدر از مردم همین شهر و استان وقتی از این فضای مجازی خارج میشن به همین اندازه که برای جابجایی چند متری مجسمه میرزا در اینستاگرام جوش میزنن، برای میرزا حرمتی قائل هستن؟
این دگرگونی فرهنگی که ازش نگرانی متاسفانه مدتهاست در حال وقوعه، قبل از اینکه هیچ پیادهراهی در این شهر ساخته شده باشه. و شاید، شاید اتفاقا یکی از دلایلش فقر مفرط این شهر و استان و عقب موندگی مشهودش باشه.
یکی از دغدغههای تو در این وبلاگ همیشه نگاه موزهای به فرهنگ بوده و همیشه سعی کردی فاصله خودت رو با این نوع نگاه حفظ کنی. الان به نظرم میاد که خودت هم نسبت به کارکرد شهر یک نگاه موزهای در پیش گرفتی. شهر صرفا نمیتونه با خاطراتش از مشروطه و میرزا زنده بمونه، که همین الان هم این خاطرات رو فراموش کرده. شهر اتفاقا نیاز به پول و تفریحی که کمی با دیده تحقیر بهش نگاه کردی برای باقی موندن داره. بودن پول و تفریح و اشتهار به تنوع غذایی، ذاتا منافی وجوه دیگه هویت این شهر نیست.
امیدوارم به این چند خط اکتفا نکنی و بحث رو ادامه بدی.
محراب جان؛
پیشنهاد میکنم یک بار دیگه متن من رو بخونی و این دلایل به قول خودت پیش و پا افتاده رو مرور کنی و به لینکهای تعبيه شده در متن هم دقت کنی. اینکه من به مشروطه ارجاع میدم لزوما نگاه موزهای نیست. هر ارجاعی به اتفاقی در گذشته لزوما نگاه موزهای نیست. گمونم کمی در این مورد دچار سو تفاهمی.
از قضا مفهوم مشروطه به عنوان مهمترین خیزش ضد استبداد و ضد تحجر در دو قرن اخیر چندان به کار موزهها نمیخوره. مگر… که بماند.
محراب جان من هم اطلاعات زیادی در رابطه با شهرسازی ندارم اما یه چیزی رو در نظر بگیر که این مدل توسعه برای شهرهاییه که سابقه تاریخی چندانی ندارن، مثل شهر های آمریکا. اما طرح های توسعه برای شهر های تاریخی به نوعیه که اتفاقا تاریخ و گذشته شهر رو پررنگ تر میکنن تا با اونها شهر رو معرفی کنن. نمونه ش هم شهر بروژ تو بلژیک هست.
حس من اینه چیزی تا نابودی گیلان نمونده بهترین را جدایی هست گیلان آزاد
دوست عزیز؛
بخش زیادی از تصمیمگیرندگان و مجریان در این استان از همینجا هستند. چطور تصور میکنید که جدایی راه حل مشکلات است؟ اگر این طور باشد که به همین بهانه شرق و غرب گیلان هم باید از رشت جدا شوند و شهرهای کوچکتر اطراف لاهیجان و انزلی هم از این دو شهر جدا شوند و الی آخر.
با سلام.اونطوری هم که شما فکر میکنید همه بومی نیستن چندین ساله اقوام مختلف تو گیلان ساکنن خودشونو گیلک هم میدونن (اگه تو ساییتهای دیگه باهاشون برخورد کرده باشید اخرش خودشونو لو میدن.)از تصمیم گیرندگان و مجریان استان نمونش یکی از نمایندگان رشت در مجلس که اسمش خاطرم نیست اصالتا تورک بودن یا استاندار فعلی و حتی قبلی گیلان که غیر بومی بودن از اینا دیگه بالاتر؟!شرق و غرب گیلان حتی غرب مازندران گیلکن واسه چی باید جدا بشن؟بعدشم از من چه انتظاری دارید وقتی هر روز شاهدش هستم یه مشت غریبه غربتی ریختن تو سرزمین زیبای نیاکانم از زیبای و طبیعت و نعمتاش استفاده میکنن بعد واسه ما شاخ میشن توهین میکنن جوک میسازن چون چیزی ندارن نیاز دارن تو سر ما بزنن خودشونو بزرگ کنن.خیلی وقته فکرامو کردم مدتهاست عرقی به این کشور ندارم امیدورام تمام مردم گیلان به این آگاهی برسن.ضمنا چند ساله سایت خوبه شمارو مطالعه میکنم باید بگم از شما انتظار همچین دیدگاهی نداشتم..باتشکر سلامت باشین
ج؛
من با شما موافق نیستم. اول اینکه نکتهٔ مثبت شهرهای ما و به ويژه رشت همین پذیرش غریبههاست. اگر امروزه فرهنگ و هویت ما رو به زواله به خاطر غریبهها نیست. هر شهری زمانی شهر خوبیه که مهاجران خودش رو بپذیره و به مرور زمان اونها رو تبديل به اهل خودش کنه.
به عنوان مثال دربارهٔ نقد من هم میبینید که به جای درنگ دربارهٔ نقد، با فرا افکندن مشکلات به دوش دیگران، باز از نگاهی انتقادی به خود خودداری کردید.
واقعا مطمئنید اونا اهل ما میشن یعنی گویش مارو نه تنها تمسخر نمی کنن صحبت هم میکنن یا دس از نابودی طبیعت ما با ویلاسازی میکشن.یعنی شما مطلع نیستید حتی بیشتر بچه های که یکی از والدینشون غیر گیلکه هیچ عرق به فرهنگ مادریشون ندارن بعد از یکی کاملا غیر گیلک انتظار دارید حافظ فرهنگ و سرزمینتون باشه!یعنی فک میکنید زابلی های که به گرگان کوچ کردن تو اهلش شدن؟یه سر به سایتهاشون بزنید به ما التماس میکنن که اون کاری که ما کردیم شما نکنید .دقیفا کامنت یه گرگانی در سایت شمال نیوز “آقا استان گلستان رو زابلی ها درنوردیدند عزیزانمان در مازندران و گیلان شما نگذارید که پای زابلی ها به شهرو روستاهایان کشیده شود… که کار کاری که اینان در گلستان دارند میکنند شبیه کارهای همان یهود است با فلسطینیان…” اصلا این مهاجرین که فقط واسه هوا خوری و زمین خواری و جدیدا دزدی میان چه خیری واسه مردم ما دارن جز اینکه باعث بیکاری جوونهای ما هم میشن .چه خیری؟!میدونید شرکتهای خاک برداری اصفهانی چه بلای دارن بر سر طبیعت ما میارن؟ تا چند سال آینده اینجا هم با اصفهان فرقی نمی کنه.خبر دارید اگه طرح انتقال آب خزر به استان مرکزی عملی بشه برای همیشه باید از این طبیعت بکری که سالها با اون انس گرفتیم خدا حافظی کنیم؟اگه از نظر شما تمام تقصیرها گردن مردم ماست پس چرا سالهای که پای غیر بومی به این سرزمین باز نشده بود این حجم نابودی فرهنگ و طبیعت رو نداشتیم؟!چرا؟!پس اختلاف عقیده شما با فردی که اونو دوستدار کذایی خطاب میکنید چیه؟و همچنین این بحثها و مطالب واسه چیه؟اینم بدونید بیشتر هم سن وسالهای من یعنی نسل جوان و نوجوان گیلانی همچون گذشتگانشون عرق ایرانیت ندارن نمونش سری به فیسبوک و سایت هواداران تیم داماش ووو بزنید.لطفا بیشتر به حرفهای بنده فکر کنید
ج؛
تفاوت من با امثال دوستدار کدا که مشخصه. من از زبان امنیتی و افترا استفاده نمیکنم و توهم توطئه ندارم و سعی میکنم در هر موضوعی، اول واقعیتها رو بررسی کنم و تلاش کنم پیشفرضها کورم نکنند. مثلا اگر عاشق وطنم هستم باعث نشه که توی بررسی مشکلاتم از وطنم دور نشم و از دور بهش نگاه نکنم.
اما دربارهٔ مسائلی که مطرح کردید باید بگم که من هم واقف به این موضوعات هستم و اصلا یک دهه پیش همین مسائل باعث شد احساس مسئولیت بیشتری برای سرزمین و قومم بکنم و این وبلاگ رو راه بندازم.
اما معتقدم که تضادهایموجود در جامعه این شکلی که شما میگی نیست. منظورم چیه؟
منظورم اینه که درسته، این مهاجرتها و تغییرات در حال انجامه. ولی دقت کنید که کشورهای توسعهیافتهتر چندین برابر ماها مهاجر دارند و هیچ بلایی سر زبان و فرهنگ و معماری و… این کشورها نمیاد.
این به مسالهٔ مهاجرت ربط نداره. ما اگر خودمون به خودآگاهی قومی برسیم و فرهنگ زنده و درخشانی داشته باشیم، اون وقت نگران نخواهیم بود. مثلخیلی از کشورهای توسعهیافته که مهاجران حتی به مقامهایی در حد وزارت هم میرسند. همین همزبان ما سوسن تسلیمی در کشور سوئد تونست مدارج ترقی رو تا نزدیکی وزارت فرهنگ طی کنه. و اونجا اصلا سوئدی محسوب میشه.
پس ضعف ماست که مهاجرت رو برامون خطرناک جلوه ميده. و نه تنها مهاجرت رو بلکه هر چیزی رو.
اتفاقهای غمانگیزی که داره برای زمينهای ما میافته و من هم مثل اون دوست گرگانی معتقدم خطرناکه و معتقدم ما با یک فلسطینسازی طرفیم هم تنها مربوط به قومی خاص نیست. این منطق جهان سرمایهداریه. پول اون جایی میره که سود بیشتره براش.
پس یک آدم پولدار گیلک یا اصفهانی یا زابلی، حتما به زمینهای مرغوب منطقه چشم داره و این در تضاد با توسعهٔ کشاورزی و صنعتی منطقه است. و من سعیکردم در اینجا توضیحش بدم تا حدی:
http://v6rg.com/%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D9%88-%D9%85%D8%A7%D9%84%DA%A9%DB%8C%D8%AA-%D8%B2%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%DA%AF%DB%8C%D9%84%D8%A7%D9%86/
تاثیر قدرتهای سیاسی و منافعشون هم عامل دیگریه در ترکیبهای جدید قومی در مناطق.
اما نابالغانهترین روش اینه که در مقابل موج مهاجرت موضع بگيريم. نیروهای مهاجر در همه جا هستند و اصلا انسان این حق رو داره که جایی برای زندگی و کار پیدا کنه.
اما مسالهٔ جدیتر ساقط کردن زمینها از کاربری کشاورزی و صنعتی و تبديلشون به مراکز پولساز برای طبقهای خاصه (فارغ از قومیت) که در نهایت هیچ چیز خوبی برای این مردم نداره.
پس وقتی وضع این طوره باید اين منطق رو (منطق سرمایهداری) و منافع قدرتهای سیاسی پشت مهاجرتها رو هدف نقد قرار داد نه جمعی از مردم رو که به امید کار و زندگی بهتر از جایی به جای دیگه میرن.
فراموش نکنیم که خودمون تعداد بسیار بالایی مهاجر در جاهای مختلف ایران و جهان داریم.
حرف شما درست منظور من هم همونطوری که در کامنت دوم نوشتم قوم خاصی نبود “اقوام مختلف “.اما توجه داشته باشید ما هنوز کشور نیستیم بلکه یک استانیم که وسعت چندانی هم نداره با تمام مشکلاتش.درست؟از نظر شغلی هم کار و کاسبی انچنانی تو خود گیلان پیدا نمیشه که بگیم واسه کار میان اگه بود خود جوان گیلانی به شهرای دیگری از جمله تهران و اصفهان و بوشهرو ووو مهاجرت نمی کرد .پس نباید خودمونو با یه کشور اونم از نوع توسعه یافته و ثروتمند غربیش مقایسه کنیم . البته بیشترین مهاجرتهای که بنده برخوردم فقط و فقط برای طبیعت و خوش گذرانی بوده اینطوری که نصف یه زمین کشاورزی که اکثرا باغ چای هم هستن نابود میکنن که یه ویلا توش بسازن درشم کلید کنن که هر از گاهی فقط واسه هواخوری بیان یعنی اسم مهاجرت هم نمیشه روش گذاشت توجه کنید این زمین ها واسه چی دارن نابود میشن.در مورد تاثیر قدرتهای سیاسی و منافعشون با شما موافقم اتفاقا یکی از عوامل مهاجرت یا در اصل کوچاندن زابلی ها به گرگان مقابله با سنی های ترکمن صحراست !ولی بازم از نظر من اینها سهل انگاری مارو توجیه نمیکنه .چرا مردم ما بجای اینکه بیشتر و با هم فکری برای جلوگیری این تغییرات کنن بیشتر درگیر نزاعهای محلیشون هستن؟علتش چی میتونه باشه؟من حس میکنم عواملی هستن که سودشون در همین نزاعهاست تا از این آب گل آلود بهره ببرن و بازم میگم چرا قبلا این کینه های منطقه ای به این حد نبود؟به طوری که الان مردم ما در هر زمینه ای به غیر گیلانی ها اعتماد بیشتری دارن.با این وجود چطور به خودآگاهی قومی برسیم در حالی که بچه های ما بدلیل تمسخر و توهین های فاشیست ها حتی حاضر به تکلم به زبان مادری خود نیستن؟!بهر حال بنده حرفمو در همون کامنت اول زدم منتظر اوضاع از این بدتر باشید.ضمنا حق با شماست مقصر خودمون هستیم وقتی دوستدار و دلسوز ما اینه عقیدش از دشمنش چه انتظاری باید داشت
ببخشید که ج وارد بحث شما با امین حسن پور می شوم. البته نه من از شماها خوشم می آید و نه شماها به قول قدیمی ها دل به دل راه داره اما خلاصه وار چند مطلبی ج به شما عرض می کنم تا بعداً سر فرصت و پس از اینکه کینه و نفرتت فروکش بررسی کنی.
1- دوست عزیز اون سایتی که شما گفتی کسری از گیلکها هم شامل نمیشه. اتفاقاً خودش بلایی شده بر سر تیم زخم خورده و مظلوم داماش. چرا که به عقیده خیلی در رشت ( اگر خواستی می توانی مهمان من در تمام رشت گردش کنیم و از هر کسی خواستی بپرسی) چنان مسائل قومی و بعضاً جعلهای تاریخی را به داماش گیلان پیوند زده که دو تن از مدیرانش توبیخ شدند و صدای مسئولین باشگاه هم در آمده. متاسفانه همان چند نفر عضوش که ادعای دموکراسی خواهی دارند نتوانستند چهره هایی مانند شاهین از رشت را تحمل کنند و رفتارهایی ازشان سر زده که مصداق همان فاشیستهی است که از آن گله می کنند.
2- دوست عزیز گیلان تا هر جای ایران مانند دوک نشینهای اروپا نبوده که امثال شما بخواهی سر خاکش معامله کنید برای هر وجب ایران زمین خونهای زیادی داده شده در نیک و بدش همه مقصر هستیم . من. شما. امین حسن پور و کل ملت ایران و مسئولینی که از متن من و تو به پست و مقامی می رسند و من و شما فقط بلدیم نقدشان کنیم . یکبار شده از خودت بپرسی برای آینده خودت چقدر تلاش کردی؟ برای گیلان چه کار کردی؟ که می خواهی مثل راست گراهای افراطی جلوی ورود بقیه هموطنهایت را به گیلان بگیری؟!! دوست عزیز خودمان هستیم شده یکبار مانند مردم تبریز و اصفهان 5 صبح بلند شوی و برای دو لقمه نان تلاش کنی؟ اگر تبریز تبریز شده یا اصفهان اصفهان به خاطر اینه که از لذتهای بسیاری که من و توی گیلانی در اوج بی پولی هم ازشان نمی گذریم ، گذشتند. 5 صبح رشت یا هر جای دیگر گیلان را می توانی با تبریز مقایسه کنی. می دانی هر کسی که بتواند برای اصفهان و یا تبریز کاری کند و رگ و ریشه ای از آنجا داشته باشد را رو هوا می قاپند. تو از کجا فهمیدی که من نیمه گیلک از توی به قول تو گیلک خالص ( حتماً با آزمایش ژنتیکی مدل نازیسم ها به این نتیجه رسیدی ) عرق کمتری به گیلان دارم؟!! همین دیگر . این همه متخصص گیلانی در تهران و سایر نقاط ایران هستند که دل و جانشان برای گیلان می تپه و می دانند با آبادانی گیلان ایران هم آبادتر میشه اما نمی توانند برگردند. چرا؟ چون عده ای در همان گیلان نمی خواهند. چون عده ای دوست ندارند سفره اشان را با ما تقسیم کنند در سایه حمایت همانها هم سایت ورگ و ورگها آب را گل آلود می کنند که ای خلایق همه چیز را بردند.
می دانی من چگونه با همین سایت ورگ آشنا شدم؟ دنبال وبلاگی بودم که ضعیف همیشگی زندگی ام یعنی گیلکی را درست کنم. اما چه دیدم؟ یکسری مطالب که ربطی به زبان گیلکی نداشت و بیشتر به حاشیه رفته بود و امثال تو را که به راحتی دم از تجزیه می زنند. یعنی ببخشید که این را می گویم امثال شماها ، سایت وارش اسپرت و ورگ بدترین تبلیغ برای زبان گیلکی هستید. البته من استادانی بهتری یافتم و ان شاءالله گیلکی ام در آینده از شماها هم بهتر خواهد شد. شما از مهاجرت اصفهانی ها ، ترک و تهرانی ها ( این آخریش می دانم خیلی دوست داری عین جان جهادی سر ببری!!) می نالید. من ازت می پرسم چرا انقدر جذاب و با ابهت و با متانت رفتار نکردید که اونها در فرهنگ گیلان هضم شوند. چرا؟ چون نخواستید؟!! راحت ترین کار را پیشه گرفتید؟ مانند استاد همه ملی گرایان و قوم گراهای افراطی آدولف هیتلر تمامی تقصیرات را گردن یکی دیگر انداختن و چشم دوختن به روزی که بتوان سوار موجی شد. اما ج یا شاید جواد جان این نفرتت از دیگران و از من که به قول دوستت دوستدار کذا هستم و لابد ایشان دوستدار واقعی هستند!! روز به روز مانند موریانه خودت را از درون نابود می کند. وضعیتت بدتر از رودخانه های گیلان عزیز می شود . روزی می رسد که جوانی را طی نمودی و می بینی هیچی نشدی. در تمامی این سالها سعی کردم به امثال تو که خدا را شکر در گیلان در اقلیت هستید( حاضرم مهمان من تمامی گیلان را با هم بگردیم و ببینیم مردم طرف من را می گیرند یا شما را ) این مطلب را عرض کنم که به جای برداشت کج و معوج از کار پان ترکها به خودتان بیایید. خود شناسی این نیست که بشنیم برای خان احمد روضه شهادت بگیریم یا الا و بلا ما با زبان فارسی کارد و پنیر هستیم و …. نه خود شناسی اینه که اول از همه انقدر گیلان را کوچک نکنی. گیلان تو چرا انقدر کوچک است. می دانی در سفری که به شیراز داشتم یکی از دوستان شیرازی پرسید که قدرت شما رشتی ها در چیست. گفتم رفیق برای ورود به شیراز از کجا رد می شوی؟ گفت از دروازه قرآن. گفتم کی ساخته؟ گفت عضدالدوله دیلمی. گفتم پیشرو ایران باستان کی بود؟ گفت نمی دانم. عرض کردم پورداود زاده رشت. عرض کردم اولین دکتری زبان فارسی کی بود؟ گفت دکتر معین. گفتم چه کسی پس از اسلام مقبره کوروش را تعمیر کرد ؟ گفت نمی دانم؟ عرض کردم همان عضدالدوله دیلمی. گفتم ادامه دهم گفت نه…….. ما گیلانی ها این بودیم. مادربزرگ خدابیامرز من زمانی که در تهران مردش 6 کلاس سوادش را به قاب دیوار می زد از مدرسه فروغ رشت ( آن زمان مدرسه آمریکایی ها) دیپلم گرفت. اینها را نمی گویم که امین حسن پور بگوید موزه ایش کردم ( تو موزه باشه بهتره که با جعل تغییرش دهند!!) . بدبختی نسل امروز اینه که یا اینها را یادش رفته یا برایش قصه دیگری گفتند. ما برای گیلانی آبادتر اول از همه خودمان را باید قوی تر کنیم با سواد و دانش که بهترین راهش آکادمیکه یا گوش سپردن به وبلاگ و مطالب ضد فرهنگی وارش اسپرت ( نیما بکام ها!!) بعد با هم باشیم. علیرضا موید احمدی اگر آن دو مطلب پر از کینه و حسادت را نمی نوشت بهتر نبود؟!! نمی توان به کوروش بزرگ افتخار کرد و گیلکی هم یاد گرفت انقدر ظرف شماها کوچیکه که یکی بیاد اون یکی میره؟!! نمی توان نوروزبل با شکوهی گرفت و در تلگرام نگفت که نوروز ما نوروزبله و جمشیدی ماله فارسهاست ( می بینی من حتی از تلگرامهای شماها هم خبر دارم) اینجوری من نیمه گیلک گرفته که هرکسی شما را ببینه را علیه خود بسیج می کنید. به جای اینکه فکر کنید تنها دلسوز گیلان خودتان هستید بیایید از نظر منتقد ، مخالف یا حتی دشمنتان استفاده کنید. جواد جان من با نسل شماها زیاد دمخورم. بابا شماها یک جزوه را هم تا ته نمی خوانید بعد چگونه انتظار دارید که فرهنگتان حفظ بشه!! نه فقط در گیلان که در جای جای ایران زمین جوانها هر روز بیشتر از مطالعه کنار می کشند. خلاصه کنم جواد جان وضعیت سختی در کشورمان هست . گیلان و غیر گیلان هم نداره. اینکه بگوییم من بدتر ترم یا تو یک لیوان شیر بیشتر از من خوردی یا آی نیایید گیلان و …. راه حل مشکل نیست فقط برای خالی کردن و سبک شدنه و البته موجب میشه که عده ای هم علیه ات جبهه بگیرند. بایستی با هم باشیم. در مسئولیتهای کلان کشوذ حضور یابیم. هر کداممان سفیری فرهنگی از شهر و دیارمان باشیم و عین بعضی شهرها هر کسی به پستی رسید در عین خدمت به ایران به شهر و دیار خودش خدمت کنه. نقش پر رنگ گیلک را در فرش ایرانی نشان دهیم. اینها شعار نیست. ارامنه را نگاه کن طوری رفتار می کنند که ما مسلمانها را ناخواسته یا خواسته وادار به احترام می کنند و در پاکدستی و صداقت مشهور هستند. چرا ما نباشیم. کاراکتر مرحوم میری و مرحوم دودکار و رفتار شماها دو روی یک سکه است عدم خودباروری ، ضعف و زبونی / کینه و حسادت و آرزوی محو دیگری. بایستی با غرور هم داشته هایمان را حفظ کنیم و هم توسعه دهیم. چند سال پیش حرفی زدم و پایش ایستادم به جای حل شدن در فرهنگ دیگر نقاط ایران زمین بایستی ایران زمین در فرزندش گیلان حل نمود .
به اصطلاح دوستدار تالش و گیلک
اولا بنده بیشتر حرفامو تو همون چهار کامنتم زدم.خصوصا کامنت اول!!دوما :1-کاری به سایت خاصی ندارم اگه جنابعالی هم اهل خوندن باشید در پایان کامنت سوم نوشتم”یشتر هم سن وسالهای من یعنی نسل جوان و نوجوان گیلانی همچون گذشتگانشون عرق ایرانیت ندارن”اینو من که هم از همین نسلم یعنی بینشون هستم و هم گیلکم میگم. انتظار ندارید که بیان عقیده قلبیشونو به یه دو رگه پان ایرانیستی مثل شما که احتمالا با بچه های بالا هم در ارتباطید بگن؟!اما با این قسمت حرفتون موافقم( حاضرم مهمان من تمامی گیلان را با هم بگردیم و ببینیم مردم طرف من را می گیرند یا شما را ) خوب مسلمه کاری با گیلانی کردید که به هم به چشم دشمن نگاه کنن اعتمادهای گذشته تموم شد.اینم بخاطر اینه که چون میدونید اگه مردم گیلان متحد شن کارتون تمومه!! 2-خیلی سعی در مظلوم نمایی دارید در حالی که اگه صحبت از مظلوم هم باشه در واقع این مردم گیلانن نه یه مشت سرمایه دار غربتی که روز به روز بیشتر تیشه به ریشه سرزمین و فرهنگ و هویت ما میزنن!کسایی که تو شهر خودشون باهات بچشم یه بیگانه و بی ارزش نگاه میکنن!همچنین لطفا جناب هیتلر قبله عالم پان آریایی رو به اقوام ضجر کشیده ایران نسبت ندید.شماهارو خوب میشناسم همیشه با انگ نژادپرستی به طرف مقابلتون سعی بر سر جا نشاندن شون دارید اما آقای دوستدار شما که همش سایتهای گیلانی رو زیر نظر دارید و مدام در حال پنجه کشی هستید آیا تا حال سری به سایتهای پان آریایی زدید؟می بینید که چه موج تنفری از عرب و تورک و بقیه اقوام راه انداختن ؟حتی به سایتی برخوردم که اسمش نازی سنتر بود!آیا جنابعالی در قبال چنین افرادی احساس مسولیت نمی کنید !!3-نوشتید “چرا انقدر جذاب و با ابهت و با متانت رفتار نکردید که اونها در فرهنگ گیلان هضم شوند.”این یکه از خاطراتم از یه هموطنم: همین سال گذشته دایی بنده در زمین ارثیش تو منطقه کومله لنگرود خواست خونه بسازه تا پی کنی ساختمانو شروع کردن یه همسایش که اهل قوچان مشهد بودن باهاش دست به یقه شد که ای وای از وقتی پی کندی خونم شده پر حشره!!آقا حتی نمیدونه گیلان یعنی همین پشه و هزار پا و نم و رطوبتو ووو..اخه وقتی شناخت نداری وقتی تحملشو نداری واسه چی میایی برا (زندگی)؟! شما باشی چکار میکنی؟یه بیگانه بیاد سر زمینت تو خونت بهت دستور بده؟!آیا اهالی تهران و اصفهان ووو قبول میکنن یه عده حدودا بالای صدنفری از مردم گیلان بریزن تو شهرشون خونه بسازن درشم کلید کنن هر وفت دلشون خواستن برن بیان؟ دیگه چطور رفتار کنیم که شما عزیزان جان بهتون بر نخوره؟هان؟؟نه برادر من گیلان شده تفریح گاه و متاسفانه مردم فراموش کردن اینجا آب و خاک این مردمه و حق زندگی باشه الویت مردم همینجان.توجه کنید نگفتم جلوی ورودشونو بگیرن یا محوشون کنن(مردم گیلان هر چی که فک می کنید هم باشن انسانیتشون از ویلانشین ها خیلی بیشتره!) بیان ولی بیان تفریحشونو کنن و برن نه اینکه هر کی یه سر امد دفعه بعد بیاد بنگاه ها دنبال زمین!.بلاهای هم که بر سر گیلان آوردن بعضی رو نوشتم حوصله تکرار ندارم.گیلان رو هم کسانی کوچک کردن که دهان به توهین و تمسخر گویش و رفتار و آداب و سنن گیلانی باز کردن و یه عده خائن و دو رگه از گستاخی هاشون حمایت کردن!!وبازم همونطور که نوشتم چرا در گذشته این مسائل نبود؟؟در ضمن شما خیالت جمع مطمئن باش اگه روزی تمام مردم گیلان هم رای شون جدایی باشه باز هم به سرنوشت پدران و مادرانشان که سه مرتبه در طول تاریخ توسط حکومتهای مرکزی ایران(زمان انوشیروان قاتل-زمان صفویه توسط عباس میرزا و در آخر توسط رضا پالونی) قتل و عام شدن دچار خواهند شد!!پس هیچ نگران نباشید خدا با شماست!!
ج؛
ببخش که جسارت میکنم ولی تا اون جایی که به بحث بین من و شما برمیگرده، با اینکه با مواضع و نظرت مخالفم اما فکر ميکنم ميتونستيم بحث خوبی داشته باشیم تا دستکم اگر هم به نتیجهٔ مشترک نرسیم، حرفهای هم رو بفهمیم و بعد با هم مخالف باشیم.
ولی از اونجایی که بحث با دوستدار… و شما آغاز میشه مجبورم یادآوری کنم که بحث با این فرد فایدهای نداره. باور کنید قصد قیممآبی ندارم ولی نمیخوام همون مسیری رو طی کنی که بسیاری افراد -از جمله خودم- در مقابل این شخص طی کردند و بعد بر زمان و انرژی هدر رفته افسوس خوردند.
البته این فقط یک پیشنهاد دوستانه است وگرنه تصمیم با خودته؛ اینجا تا ابد پذیرای نقد و نظرهای متفاوت و مخالف همه -حتی دوستدار…- خواهد بود تا اونجایی که توهینی نشه.
ولی خودت احتمالا بعد از چند سوال و جواب متوجه خواهی شد که اوضاع از چه قراره.
در ضمن، نگرانیها و خون جگر خوردنهات رو درک میکنم ولی باور کن راه اونی نیست که فکر میکنی. انگیزهٔ نوشتن این یادداشت هم همین بود که بگم لازم نیست هر بار از یک طرف بام بیفتیم.
ج عزیز بزرگترین مشکل شما نه هموطن اصفهانی است نه هموطن مشهدی ، نه سیستم نارسایی مردم و نه مسئولینی که بر آمده از همین مردمند. بزرگترین گرفتاری شما عزیز با عرض شرمندگی بی تربیتی و حق به جانب بودن و خودخواهی است که عرض کردم مانند موریانه به جان جوانهایی مثل تو افتاده. خیال نکنی فقط در میان گیلکها که در همه جوانهای این سرزمین چند درصدی عین تو هستند. از همه طلبکارید. از مردم. از خانواده. همه را مقصر وضعیت نامطلوب خود می دانید به همه پرخاش می کنید. اما یکبار در آیینه به درون خود نگاه نمی کنید که ببینید آیا از بقیه بهتری؟ کمتر از دیگران تقصیر داری؟ اولاً من به اصطلاح دوستدار. تو همه چیز دان و به فکر گیلان؟!! از کجا فهمیدی؟ از سوادت؟ از فهم ات یا از تربیتی که متاسفانه با سعی و جدیت والدینت بهش نرسیدی. اصلاً آنها را مقصر نمی دانم. می توانم حدس بزنم آنها هم از دست تو در عذاب هستند. گفتی من پان ایرانیسم هستند؟ چرا؟ گفتم زبان گیلکی نباشد؟ گفتم فرهنگ گیلکی نابود شود؟ گفتم ترکی و کردی نباشند؟ مگر از امثال تو ترسی دارم؟ من با اسم مستعاری در هر جایی نظر می گذارم من جمله اینجا که اسم و رسمم مشخصه. اتفاقاً من از تو سئوال دارم واقعاً گیلانی هستی؟!! پسر جان. گیلانی صریح الهجه است. من نه از کسی ترسی دارم که بخواهم عقیده امو ازش پنهان کنم نه بی شمار گیلانی که بسیاری اشان از قوم و خویش من هستند یا مرا می شناسند یا مردم کوچه و بازار ترسی دارند که بخواهند عقیده اشان از من پنهان کنند. البته اگر تو یک تروریست فرهنگی باشی که در پی ترور فیزیکی مردم باشی و نظراتت شبیه به آدم کش اوکلاهاما یا افراد مشتاق پیوستن به داعش باشد لابد من هم پان می شوم. من از تو متنفر نیستم از امین هم متنفر نیستم. خطری ندارید که بخواهم ازتان متنفرم باشم. من از اطاق صهیونیست/وهابیتی متنفرم که با یک دست کانال سلطنت طلبهای پارس تی وی را اداره می کند و با دست دیگر کانال نور که علیه شیعیان فعالیت می کند و از سوی دیگر به تجزیه طلبها کمک می کند. بارها گفتم پان. پانه می خواهد پان ایرانیسم باشد یا پان تورک. پان عرب و یا هر پان کوفت دیگر. هرچی هست بی سواد، جنایتکار ، دروغگو و دزده. بی سواده چرا که رهبران این جنبشها اعم از هیتلر ، موسولینی و پان ترکهای خودمان در دانشگاه راهشان ندادند. جنایتکاره چرا که دستش برسه از هر دیکتاتوری دستش بیشتر به خون مردم آلوده تر میشه . دروغگوئه چرا که میگه دنبال حقه اما نیست و دزده چرا که هیتلر سعی کرد تاریخ آلمان را بدزده. پان ایرانیسمها سعی کردند کوروش بزرگ را مصادره کنند. پان ترکها تلاش کردند بابک را به تاراج ببرند. حالا به ضرب و زور سعی کردند این پیراهن را تن گیلکها کنند. اما این لباس بدقواره تن گیلکها نمیره . می دانی چرا؟ گیلک با همه مشکلاتش. با همه گرفتاری ها زیر این خروار خزعبلات تحریف نمیره. همان پایگاه معدودی که متاسفانه در آذربایجان درست کردند و صد البته برابر غیرت ترکها عین بنای شنی حقیره در گیلان شکل نخواهد گرفت. در ثانی کی گفته شما چند نفر در سایت وارش اسپرت نماینده نسل جوان در گیلان هستید؟ رای گرفتید؟ انتخاب شدید؟ کی و کجا؟ شما که برار انقدر شجاعت نداری که یک ج از هیبتت می گذاری چطور از رویاهایت حرف می زنی. تجزیه؟ از اسکندر تا عرب ، مغول ، اسرائیل و آمریکایش نتوانستند. شما می خواهی؟ ضمناً فکر کردی در سایر کشور به امثال تو گل هدیه می دهند؟ به غیر از آن فیلم قشنگی که در اسکاتلند دیدیم و صد البته با آن کارگردانی انگلیسی با مهارت به خورد بقیه رفت در هر جای دنیا جای امثال تو در محاکم قضایی است. در فرانسه می شوی اهل کرس. ببین دموکراسی فرانسوی مجال حرف زدن به کرسی ها می ده؟ در ایتالیا می شوی جنبش سیسیل و یا توسکانی . روزی نیست که جنازه یکی اشان که ترمزشان خالی کرده!! و جایی سقوط پیدا کردند ، در خبرها درج نشه. خوب اونجا اروپائه علنی نمیشه برخورد کرد !! اسپانیا که خودت حتماً دیدی جدایی طلبان باسک را انقدر منفور کردند که تبدیل به فحش شده. در مورد کاتالونیا هم فدراسیون تهدید به برگذاری مسابقه بارسا بدون تماشگر با جریمه های سنگین نموده. پس چه در اروپا که تازه دوک نشین بودند و اکثراً فدرال هستند یا در هرجای دیگر با افرادی که کشته های سرزمین. شهدا را مثل جنابعالی به مسخره گرفتند مهربانانه برخورد نمیشه. خاورمیانه که جای خود داره. من به قول شما و دوست خوبت به اصطلاح دوستدار!!! جرئت داری در میان فامیل خودت اسم تجزیه را بیار!!! ثالثاً یا سوم. وقتی می گویم تجزیه طلب هستید و نه حق طلب خوب خودتان به من کمک می کنید. آدم دورگ باشه مسلمان. مثلاً تو هفت جد و آبادت گیلانی هستید؟ از کجا فهمیدی؟ آزمایش ژنتیک دادی. جالبه به قول دوستی که خانواده اش از قدیمی های رشته امروز عده ای رشت رشت می کنند که معلوم نیست دو نسل قبلشان رشتی بودند؟!! اصلاً گیلانی هستند؟!! عرض کردم من با نژاد پرستی مخالفم اما بالا بری پایین بری تو گیلانی نیستی که مگر گیلانی بودن حتماً به زباندانی است از کجا معلوم شاید یک دشمن گیلان و باقی نقاط ایران هستی که گیلکی هم یاد گرفتی. این همه مامور موساد به موقع اش هم فارسی بلدند هم باقی زبانهای ایران.
چهارم. که گفتی همسایه عمویت . باز هم دروغ میگی. من آدمهای مثل تو دیدم. سالها تو میان پان ترکها رفت و آمد داشتم اوایل فکر می کردم بندگان خدا به خاطر تبعیض و اینجور مسائل تو راه خطاء افتادند. داستانهای تکراری . مدرسه تهران بودم به لهجه ام خندیدند. فلان جا بودم فلان کار را کردم. اولاً که یک نفر دلیل نمیشه چون هیتلر هم مدرسه موسیقی و هنر وین راه ندادند بایستی این همه آدم می کشت؟!! در ثانی اینها را برو جایی بگو که طرف خودش گیلانی نباشه. طرف بیاد وسط بیجار مردم ویلا درست کنه برای بقیه هم شاخ و شونه هم بکشه کافیه بری شورای ده یا حل اختلاف یا به بقیه همسایه ها بگی کاری می کنند که دو روزه برگرده فرار کنه بره شهرش!! یک خورده روی داستانهایت کار کنه من که هیچی اینها را بچه دبستانی بگی بهت می خنده. ضمناً یکی از قدیمی ترین محلات اصفهانی می دانی اسمش چیه؟ محله رشتی ها. تمامی شهرها در تهران مسجد و حسینیه دارند. از هجوم قوچانی ها به شهرت نوشتی. نمی دانی مارک چای دهاتی لاهیجان و لنگرود به گوش ات خورده. نخورده؟ دستهایت از گوش ات بردار یک لحظه از آن کاغذ که دادند دستت نخون. زمانی که می گویم یک درصد فکر شهر و دیارتان نیستید همینه. طرف مشهدیه. آمده منطقه ما به جای ویلا و تفریح کارخانه چایی زده. سئوال؟ چرا ما به جای ویلا داران نباید همچین افرادی را جذب کنیم. بهت می گم چون عده ای در گیلان نمی خواهند. گیلان آباد را نمیشه چابید. بهترین کار چیه انگشت اتهام آی دزد آی دزد به سمت پایتخت ، اصفهان و جاهای دیگر بگیرند . و پنجم بله خدا با ماست نه با خان احمدی که برای ماندن بر اریکه دست گدایی به سوی تزار و باب عالی باز کنه. جالبه جنایتهای ایشان در فومئ و کسماء ماست مالی می کنید بعد می گویید چرا شاه عباس یک خائن را سر جایش نشاند!!. والا که امثال تو جان میرزا را به لبش آوردند. خدا با موتا با آل زیار با آل بوییه با میرزا کوچک با حاج حسین کسمایی با شهید فومنی هاست. خدا با افرادی است که مردانه زندگی کردند و موقع گرفتاری و تنهایی ام دستشان را پیش روس ، انگلیس و عثمانی دراز نکردند. خدا با شهدای گیلانی در راه ایرانه. خدا با پرفسور سمیعی هاست که با سختی به مدارج علمی رسیده هم عشقش به رشت جاریه هم هر جا هست میگه ایرانی هست. خدا با پورداود که یک خیابان به اسمش نیست اما اسمش در دل تمام ایراندوستان هست. خدا با مهکامه محصص شاعره دلیر گیلانی و پسر هنرمندش اردشیره. خدا با ماست که برای زندگی بهتر می جنگیم با منه که نسل سوخته ام این همه سال درس خوندم نه رانتی برخوردار بودم نه آشنا و پارتی. تبعیضی که من دیدم امثال تو در کابوس نمی بینند اما هرگز به ایران عزیزم خرده نمی گیرم. خدا با تجزیه طلبها با آنارشیستها با ترویستهای مجازی و شیران پشت مانیتور و با مکارانی که بغض و نفرتشان به گیلکی عزیز می چسبانند نیست که مکروا و مکر اللَّه واللَّه خیر الماکرین . من می دانستم این حرفها را می زنی خواستم بقیه هم ببینند که دشمنان واقعی مردم گیلان چه کسانی هستند. ممنونم که به من کمک کردی که یکی از علل مشکلات امروز گیلان یعنی امثال تو را بهتر به بقیه معرفی کنم. ضمناً بزرگترین تحریف که میگه گیلانی تبارشان با ایرانی ها فرق می کنه شاهکار سر جنبان پان ایرانیسمها کسروی ضد اسلامه. گفتم که پان بودن نوش جان خودت. آنچه در آیینه می بینی به دیگران نسبت نده به خصوص به گیلان عزیز من.
تا یادم نرفته. خدا را شکر می کنم که تا به امروز نه ترکها را مسخره کردم که همکار اصلی من در کارهایم ترک تبریزه. دانشجویان اردبیلی ، سرابی دارم که عین فرزندان نداشته ام دوستشان دارم. هر کسی یک روز با من نشست و برخواست از علاقه من به موسیقی ترکی آگاه میشه. برای باقی اقوام ایرانی احترام قائل هستم همه جا هم با افتخار گفتم که نیمی از وجودم بختیاری نیم دیگرم گیلانی و رشتیه. هر کسی که مرا بشناسه می بینه برای آدمهایی که برای رشتی ، ترک، اصفهانی ؛ شیرازی ، آبادانی و …..جوک درست می کنند را آدم نمی دانم و دستم هم برسه حساب آن طرف هم می رسم. همه جای ایران هم متعلق به همه هست و ارث جد و آباد کسی هم نیست هر جا آباد شده همه آبادش کردیم هر جا هم خرابه همه خرابش کردیم. سایتهای مزخرفی که می نوشتند یک روز یک لره. یک ترکه. یک رشتیه هر روز در حال کم شدنه. به جای یک لره یاد کریم خان و آریو برزن می افتند به جای ترکه یاد ستارخان و باقرخان و یک رشتیه یاد میرزا و خیلی بزرگان گیلان می افتند. همه هم می دانند اون سایتهایی که عین قارچ هر روز سبز می شوند و فحش نامه و هرزنامه های رکیک علیه مردم ایران از زبان ترکان نجیبش می نویسند یا از باکو هستند و بلاخره بورس مجانی گرفتند باید در قبالش فحش دهند!!! یا امید به صدقه سر نان خیانت دارند و به هیچ وجه با مردم غیرتمند آذربایجان یکی نیستند. چند سال پیش مطلبی نوشتم که مشکل گیلک از خود است نه دیگران که همین جناب بهمن رهنما که اتفاقاً از دوستان عزیز شما امین حسن پوره بازنشرش کردند در آنجا پیش بینی کردند یک عده راه بیافتند که کوروش راه افتاد در گیلان فلان کنه ما نگذاشتیم دیدم بله در وارش اسپرت در بخش به اصطلاح تاریخش( که لابد از کمبریج ، آکسفورد و دانشگاه تهران معتبر تره!!!) همین تحریف خنده دار را نوشتند!!! این همه پول خرج کردند عملاً در آذربایجان کاری پیش نبردند. در گیلان؟!! بیایند از ناراحتی و رنج مردم. از رنج آن شالیکار تا پرورش دهنده زیتون یا چایکار برای خود دکان درست کنند!!! خوب ادامه دهید ببینیم به کجا می رسید؟ فعلاً که می بینی در انزوا هستید انقدر که حتی می دانم در محافل خصوصی اتان مرتباً میرزا را لعن می کنید از مردآویج متنفر هستید. دوست دارید عین دار و دسته لنین کودتا کنید؟!! اما نه مغز تروتسکی را دارید نه حتی یک پایگاه اجتماعی. در نوروزبل سعی کردید یک کارهایی کنید اما خود مردم بهتان تذکر دادند که سواستفاده نکنید. بارها شده که از اقصی نقاط گیلان از شماها به من گله کردند. حتی گفتند که شکایت شما را به دیگران هم کردند. خودتان هم می دانید که چرا باهاتون برخورد نمیشه. همان سیاست موازنه است دیگهه…… اما خوشم آمد استاد عمادی هم پاسخ اتان را دادند. می بینی نوروز فصلی را به راحتی مازندران جشن می گیرند اما در گیلان امثال شماها چون دنبال اهداف دیگری بودید نگذاشتند.
در مورد انوشیروان هم متاسفانه رفرانسهای علمی و دانشگاهی باز هم دال بر مهمل بودن انوشیروان قاتل گفتنه.قاتل اونهایی هستند که سر چها تا زمین با آنکه از یک طایفه بودند افتادند به جون هم بعد هم بر سر مزارشان زیارتگاه درست کردند. مردم حرفی نمی زنند اما می فهمند ، انقدر نجابت دارند که میگن زاکه. بچه است متوجه نیست اما کم به شعور مردم توهین کن. حداقا تو گیلان حرفهایت را مزه مزه کن بعد بزن. انوشیروان قاتل باشه پس این همه اسم انوشیروان و انوش از بندپی بابل تا آستارا کی ها گذاشتند؟ فرزندان مقتولین؟ تو خجالت نمی کشی بعد از توهین به غیر گیلانی ها ، به خود گیلانی ها بی احترامی می کنی؟!! انوشیروان قاتل باشه بعد خانواده آل اسحاق به نسب اشکانی و ساسانی اشان افتخار کنند؟!! انوشیروان قاتل باشه بعد به نواده های ساسانی اش بعد از حمله اعراب پناه دهند؟ مردم را چی فرض کنید بی سوادها. یعنی برای اینکه سری تو سرها در بیارید راهی مزخرف تر از این پیدا نکردید. تحریف تاریخ ، زبون و برده صفت نشان دادن ماها.
منظور من همان مزار مشهور چهار… نزدیک لاهیجانه. الله اکبر. لا اله الا الله. یعنی حتماً باید بیارمت دانشگاه و بعد از اینکه دانه دانه حرفهایت را با رفرانس و کارشناس معتبر بی اعتبار کنم و جلوی دانشجوها کنف شوی و فیلمش را در کوچه و برزن محل زندگی ات پخش کنم. برو کمی مطالعه کن. کم دست امثال من سوژه بده کم نمک روی زخم مردم نجیب گیلان بریز. درد و رنج مردم نان دانی امثال تو نیست برو .
و اما شما امین حسن پور و دوستانی که از فرط شجاعت !!! بارها دعوت مرا به دانشگاه جهت مناظره علمی رد کردید. چند سال پیش به اکثرتان گفتم. 1- امین حسن پور مهندس مکانیک ، من متخصص قارچ شناس ، اون یکی فیزیوتراپ ، فلانی تحصیل کرده مهندسی کامپیوتر پیام نور!!! کدامین ما صاحب اجتهاد فکری در تاریخ هستیم؟!! هیچکدام . دوران حی ابن بقضان و آمدن کسروی ، داریوش آشوری و استاد شما در گیله وا هم تمام شده. دانشگاه هست. دوره های تخصصی هست و صد البته پیش از کار فرهنگی و زبانی بایستی عقده ، حسادت و کینه را یا دور انداخت یا بدون بایاس فکری عمل نمود. شما حسن پور می گویی گیلان تا پیش از شاه عباس مستقل بوده و لذا کار خان احمد گیلانی خیانت نبوده ما می گوییم نه. قزلباشها جنایت کردند درست اما کار شاه عباس نقص حاکمیت نبوده بلکه تکه ای از ایران از یک خائن که از قضاء قوم و خویش خودش هم بوده پس گرفته. خوب بیا دانشگاه. با هر استاد یا تئوریسینی که در این زمینه داشتی در دانشگاه بحث کنیم. جای این بحثها اینترنت نیست. شما بدون مطالعه کافی برداشتی از یک منبعی که ضد میرزا بود ( ملک الشعرای بهار از معدود افرادی که با نهضت میرزا خصومت داشته ) جمهوری گیلان نوشتی بعد بحث ات شده در بحث ویکی پدیا میگی گیلان آزاد!!!! بعد از چند سال می گویی ای وای ای کاش کمی سنجیده تر قدم بر می داشتم. سئوال من از نه از تو بلکه از وجدانی که در نفرت و تعصب اسیره اینه که با کدام تحصیلات مرتبط با این زمینه مطلب گذاشتی؟!!! کدام استاد در گروه تاریخ این ماموریت را به شما حواله کرده بود؟!! مطلب شما به نفع مرام پاک میرزا بود ؟!! برای کار مدنی و فرهنگی درصدی از تجربه و پختگی و مطالعه ( هم شخصی و هم آکادمیک ) لازمه. وگرنه کار شما میشه الگو برای امثال ج. حرفی که شما در بحث ویکی پدیا آن روزها زدی مصداق تجزیه طلبی بود. نمیشه آدم عصبانی بشه بعد هرچی دلش بخواد بگه. می دانی پاسخ آن فرد که میرزا را تجزیه طلب خوانده بود چی بود؟ این بود که بگی تجزیه طلب کریم خان رشتی بود که مانند منافقها یک زمانی رفیق استالین در کمیته باکو بود و در زمان دیگر مشاور محمد رضاشاه پهلوی و همینها جان میرزا را به لب آوردند. منتها از کجا باید بدانی؟!! من از بحث با شماها باکی ندارم اما نه اینجا بیایید در دانشگاه. در دانشگاه در یک محیط علمی هر چه قدر خواستید هم را با زبان علمی محکوم کنیم. اما اینجا جوانکهای ما می آیند خسته از بیکاری ، دلخور از اینکه چرا باید درس بخوانند!!! کلافه از نصیحت پدر و مادر ، زجر کشیده از مکنت مالی مردم ، در آرزوی خفه کردن پولدرهای گلسار!!!! متن تو یعنی جایی برای اینکه اینها به خودشان حق بدهند که نه نظر که توهین کنند. در هیچ دموکراسی در هیچ قانون مدنی ذکر نکردند که اظهار بیان نکنید. گفتند اظهار توهین نکنید. برای همینه که رادیو وابسته به داعش را بمباران میکنه و لابد به نظر تو داعش هم بایستی حق نظر داشته باشه!!! اما شما خودت می دانی که نه به دنبال خدمت به زبان گیلکی هستی نه فرهنگ گیلان. دنبال مسائلی هستی که من و شما و خدای بالا سرمان نیک می دانند. آدم می تواند سایتی طراحی کند ب بسم الله خب بچه ها درس گیلکی. این فعل . این فاعل این معنی واژگان بعد هم برای اینکه نشان دهد علمی رفتار کرده ( و نه واژه های من درآوردی از روسی!!) پایانش رفرانسهای معتبر هم بگذاره و نه از وبلاگ خودش را!! ضرب المثلهای شیرین این دیار را بگذاره. نمیگم این کارها را انجام نمیدی. یک روپوشی درست کردی منتها اینها به جای اینکه برایت هدف اصلی باشه شده حاشیه و حاشیه ای که امثال من ازش متنفرند و صد البته توسط رفقای خودت هم کارت زرد گرفتی برایت می شوند دغدغه اصلی. می دانی چرا؟ اون نفرت دوران کودکی اون حس فرو خورده. اون میل به انتقام و برهم زدن اتحاد ملی. اون حالت تهوعی که از میل به ازدواج بین گیلک و غیر گیلک اون تبادلهای فرهنگی در وجود شعله وره. میگی به خودآگاهی رسیدی. اما در ناخودگاهت نقشه می چینی. سعی می کنی با مهارت انجام بدی که مرتب بگی نه بابا من فقط فکر زبان گیلکی ام و فرهنگش و روزگار مردمانش. و دوستدار تالش و گیلک توهم زده. این دشمن ماست. این می خواهد جلوی ما را بگیرد. این به قدرت وصله. می خواهد مرا دستگیر کند و ………. منتها عصبی میشی. توهین می کنی. بعضی مواقع متنهای سفارشی میدی این و اون برایت بنویسند یا در وب مجی ات مطالبی می گذاری برای تبلیغ به نفرت!!! اما امین اینها تا با خودت صادق نشوی هیچ فایده ای برایت نداره. من هستم. من نباشم خیلی ها دیگه هستند. نگاه کن اون اوایل بعضی همراهت بودند فکر می کردند دغدغه داری و به واقع نگرانی. اما اونها هم دستت را خواندند. می دانی من اصلاً هیچ نگرانی بابت تو و ج ( اگر خودت نباشی. پیشتر این ظن را نسبت به دیگران داشتی پس نوش جانت!!) برای امنیت ملی ایران ندارم. نه بابا عقبه ای هم که شادمان از حضور شماست کاری نتوانسته انجام بده. در تاریک ترین اوقات ایران همیشه خداوند مهربان ما را از بدترین بلاها حفظ نموده. اما من نگران فرهنگ و زبان گیلانم. تو خیلی دوست داری به نام تو گره بخوره و اصلاً برایت مهم نیست که با خودت به ته چاه ظلمت سقوط کنه. بلاخره می خواهی نقشی داشته باشی جتی به تباهی. اینه که می آیم و توسط خودت مشتت را باز می کنم که دیگران ببییند نه بابا فرهنگ گیلان و زبانش به تن امثال تو خیلی گشادند. اینها اهلش را می خوانند. اینها آدمهای وارسته و بری از هرگونه نفرت و کینه ای می خواهند اینها دلسوز و عاشق حقیقی می خواهند آدمی که از بودن ایرانیان با هم آتش می گیره و موقع خشم نیتش لو میره که عاشق نمی تونه باشه. اینه که متاسفانه یا در بحث با من سریع جبهه میگیری و توهین می کنی یا می روی در تلگرام که آی بچه ها بیایید و هرگز در دانشگاه هم نیایی آمد.
ممنون ورگ گرامی هم بخاطر تحمل و ثبت نظراتم و هم بخاطر یاد آوری بله حق با شماست از جای که شما موافق عقیده من نیستید ولی ایشون باز با شما درگیرن متوجه شدم اوضاش خیلی خیته!! و اما آقای دوستدار شما که در ابتدای کلام از بی تربیتی بنده نوشتید حواستون نیست در حدود 123 خط پر حرفیتون چندین بار توهین کردید از بی سواد و در آخرش (نادان)!یا شاید خودتونو در توهین به طرف مقابل بحق میدونید.حالا ندیده می گیرم و میگذرم.اما چرا به طور حرص آوری سعی دارید گیلک بودنمو انکار کنید سر در نمیارم شاید چون خودت نیمه گیلکی عقده ای شدی!نه عزیز برادر نه فارسم نه ترکم کاملا گیلکم و افتخار میکنم.پدر و مادر و کل اسلافم همیشه برنج کار بودن جنابعالی هم کاره ای نیستی که با انکارت اصالتم تغییر کنه.از اصالتم هم بگذریم شما منکر تمام هویت و حرفام شدید و همشو دروغ نامیدید.با اینکه حتی خوب نخوندید نوشتم عموم یا دایییم!چرا؟چرا باید دروغ بگم؟باور نمی کنید شمارشو بدم از زبان خودش بشنوید که میدونم فایده ای نداره بازم از نظر شما دروغ میگیم و ساختگییه!!خنده دار تر از این تهمت توهین به شهدا بود که من حتی اسمی از شهدا هم نیاوردم!!آقای باسواد مدرک دار آکادمیک من خودم کارشناسی علوم سیاسیمو همین سال گذشته در دانشگاه گیلان تموم کردم الان هم دارم خودمو برای ارشد آماده میکنم خدا شاهده اولین بار هست جای مطرح میکنم چون خوشم نمیاد زندگی شخصیمو قاطی کنم اون ج هم واسه همین نوشتم که شد سوژه ای برای کوبیدنم!البته اینها هم از نظر شما دروغه !باشه قبول!اما ایا واقعا جز انکار هویت و اصالت و گفته های طرف مقابلتون راه دیگری برای محکوم کردنش ندارید؟؟؟میدونید مشکل شما چیه؟مشکلتون اینه که بدون اینکه شناخت کافی از طرف مقابل داشته باشید عجولانه قضاوت میکنید شاید اینم نشان از سطح بالای سواد شماست!! -نوشتید که گیلانی ها در اصفهان و تهران مسجد و حسینیه دارند اولا یادم رفت قبلا بنویسم تهران رو با بقیه شهرا مقایسه نکنید. تهران پایتخته مسلما از هر استانی در تهران ساکنن و مختص به گیلانی ها نیست دوما توجه نکردید که قبلا نوشتم واسه تفریح یعنی خانه ای فقط واسه تفریح ساخته میشه اونم تو بکرترین زمین ها که متاسفانه زمین کشاورزی هم هستند چرا این سازمانه محیط زیست بی خاصیت در مقابل این نابودی ها سکوت کرده اونوقت تا اطراف تهران یه تیکه از برو بیابونو تصرف کنن با بولدزر به جانش می افتن چرا؟چون اینجارو حق خودشون میدونند.موندم شما چجور دوستدار گیلکی هستید که فقط از ویلانشین ها حمایت می کنید در حالی که یک بار نشده از تاسف برای نابودی زمین و طبیعت گیلانی بنویسید و همش سعی دارید تقصیرهارو گردن ما بندازید و حتی در این جمله “همه جای ایران هم متعلق به همه هست و ارث جد و آباد کسی هم نیست”مثل اینکه از دید شما غاصب هم هستیم دقیقا همشون همینطورین پررو و زبون دار!! بازم میگم جرات داری تو شهر خودشون اینارو بگو حتی تهران که پایتخته! -میرسیم به انوشیروان که حرفتون خیلی بچه گانه بود اینکه عده ای اسمشون انوشیروانه دلیل بر خوب بودن اون جانی نیست همینطور که الان تو آلمان خیلی ها اسمشون ادولف دلیل بر علاقه به هیتلر نیست یا خیلی ها تو روسیه اسمشون جوزفه یا خیلی از عربها اسمشون یزیده پس باید بگیم یزید آدم بدی نبوده؟!کدوم توهین به شعور؟ از شاهنامه فردوسی و اوستا واضح تر ؟؟نکنه اینهاهم دروغ میگن؟خب وقتی بچه گیلانی از ابتدا کتاب تاریخ مدرسشو باز کنه هیچ اثری از نام سرزمینش گیلان و شخصیت های که بعد از چندین سال اسمشونو میشنوه نبینه بیش از این چه انتظاری دارید؟جدا از اینکه ما همه به عنوان یه انسان آزاد این حقو دارم که از کوروش و داریوش و انوشیروان وفردوسی پدر فاشیستها بدم بیاد همانطور که خیلی از پان آریایی های باستان گرا همین احساسو نسبت به پیامبر و امامان شیعه و میرزا کوچک خانو بقیه اقوام دارن..که البته شمارا با آنها کاری نیست چون به نظر شما وطن پرستن!دقیقا همین حرفتون که”بزرگترین تحریف که میگه گیلانی تبارشان با ایرانی ها فرق می کنه شاهکار سر جنبان پان ایرانیسمها کسروی ضد اسلامه”عقیده بیشتر پان آریایی هاست که حتما باید بگی فارسی یا آریایی هستی تا براشون قابل احترام باشی.با ادعای علمگرای باز پژوهش موسسه معتبر ماکس پلانک مبنی بر نژاد متفاوت مردم گیلان و مازندران بر خلاف سایر ایرانیان رو قبول ندارن!!حالا اگه این تحقیقات برعکس بود ببین چه مانوری روش میدادن . -یه چیزهای هم در مورد موسادو اطاق صهیونیست وهابیت نوشتید که معلومه بدجوری گرفتار توهم توطئه هستید.نمیدونم تو سر شماچی میگذره ولی این وصله ها به من نمیچسبه تا حال با هیچ اطاق فکری همکاری نداشتم و قبول هم ندارم چون مصداق از چاله به چاه افتادنه. بازم بیاید مثل سایت وارش اسپرت که بنده نه عضوش هستم و همچنین نوشتم کاری به سایت خاصی ندارم هی تکرار کنید. ودر آخر همانطور که نوشتم خدا با شماست و شما هم تاکید کردید پس نگران نباشید و تا وقتی گیلانی خوابه به چپاولگریتون ادامه بدید. بنده هم نه گروه و ارتشی دارم و نه تسلیحاتی و نه پشتیبان داخلی و خارجی که احساس وحشت کنین.فقط تنها امیدم این هست که به اطرافیانو فرزندان و آیندگانم خواهم آموخت مانند یک انسان آزاد همیشه فقط خود را یک گیلانی بدونن و بهش افتخار کنن.والسلام
1- کسی که به فردوسی پاکزاد بگه پدر فاشیستها یعنی خودش آخر فاشیسته. فردوسی فاشیست بود در مدح سلطان محمود غزنوی می نوشت نه اینکه بیجارش بفروشه و به فقر گرفتار بشه. کسی که حتی به پدر دشمن نمادین مردم ایران در شاهنامه یعنی مرداس پدر ضحاک بی احترامی نکرد و یا در مقابل خودخواهی کیکاوس سکوت را اختیار نکرد را با وجود نژاد پرست خودت اصلاً مقایسه نکن. این مرد کاری کرد سعدی بزرگوار در وصفش میگه که رحمت بر آن تربت پاک باد. شما اول ببین در خانواده خودت کسی قبولت داره چیزی جزء متنفر بودن بلدی به بچه ات یاد دهی. حتماً همان چیزهایی که دایی صدام حسین به خواهر زاده اش یاد داد شما یاد می دهی!!! همه مقصرند!! همه را باید کشت!! بعد هم از این آموزه ها صدام ، عدی و قصی بیاد بیرون!!! ضمناً شما گیلانی تری یا میرزای عزیز که صد البته هم شاهنامه خوان بود هم از انوشیروان دادگر بدش نمی آمد!!! گفتم که این قصه ها برای کسی بگو که وجب به وجب سرزمین مادری اش را نگشته باشد. ضمناً بزرگی میرزا ، کوروش ، داریوش ، فردوسی ، انوشیروان ، بابک به من و تو نیست. این همه نویسنده عربوفیل به بابک توهین کردند .ملحدش خواندند؟ چه شد؟!! تو تا فردا بشین فحش بده . اما حق نداری بگی دلسوز گیلکی هستی. این غیظ و نفرت اندوزی ربطی به گیلان ما نداره. اما کی و کجا من طرفدار ویلا داران بودم. قبل از اینکه جنابعالی مدرسه بروی من عضو جنبشهای محیط زیستی بودم. قبل از اینکه ورگ نگران انتقال آب کاسپین به سمنان بشه ( که صد البته این پروژه به حمدلله انجام شدنی نیست وگرنه بایستی از جنازه امثال من رد شوند) من متنی نوشتم دادم به بچه های ال زورو و گفتم حتی طرح این موضوعات موجبات دلخوری مردم میشه. سالهاست برای آلودگی رودخانه های رشت ، مرداب انزلی ، سد سازی مزخرف در گیلان و سایر نقاط. اون پل لعنتی بر دریاچه ارومیه نقد نوشتم مبارزه کردم. حتی مورد مرحمت هم قرار گرفتم!!! نه بابا از کی تا حالا تجزیه طلبها خداشناس شدند؟!! چی شد ما گوشه ای از آموزهای به درد نخور مارکسیست را نشان دادیم شما زدی به این ور. نه آقا جون. من بالا هم نوشتم از هرچی پانه. از پان ایرانیسم تا پانهای قوم گرا از هر گونه الحاد و انکار دین توحیدی اسلام و یا سعی در مخلوط کردنش ا مارکسیست و یا نفی فرزندان ایران متنفرم. برو این وصله ها به امثال خودت بچسبان. من نگفتم تو گیلک نیستی. گفتم اگر تو و یا رفقای خودت حق دارید منکر گیلانی من بشوید من هم حق دارم بگویم نخیر شما گیلانی نیستید. چه عقده ای؟ مگر لیسانس تو را می خواهم قاب بزنم به دیوار؟!! عزیزم راهی که تو تازه در آن قدم برداشتی من سالهاست طی کردم. به چی چی تو باید حسادت کنم؟!! ضمناً لیسانس علوم سیاسی گرفتی؟ بارک الله بیا با هم پیش استادانت برویم از هر کدام که خواستی از دکتر زاهد تا بقیه ببینم حرف بنده به منطق نزدیک تره یا حرفهای مردم ستیز امثال تو. می دانی از بزرگان علوم سیاسی کی بود؟ فردریش راتزل. راتزل یک زیست شناس بود که بعدها پدر جغرافیای علوم سیاسی شد. می گفت من عاشق آزادی ام. اما آزادی در چارچوب امنیت ملی. پس معلومه درس ات هم درست نخواندی!!!
که چی؟ موسسه پلانک از موسسات معظم آلمان و اروپاست اما پسر جان ان شاءالله در دوره ارشد اگر قبول شدی!!! درس روش تحقیق را پاس می کنی و می بینی ملاک قطعیت در هرچیزی تعدد منابع و صحت آنهاست. اولاً آن موسسه نگفته تبار گیلانی ها با بقیه فلات ایران کاملاً فرق می کنه. گفته نزدیک تره به قفقازه. نزدیکی در واژه نامه شما یعنی گماردن تفاوت بر آن دیگری!! قفقاز هم روزی در حوزه تمدنی ایران بوده. ضمناً برابر نظریه پلانک که یک تحقیق میدانی است و نه cohort و یا دراز مدت تعداد زیادی مقاله و پایان نامه است که خلاف این مطلب بر پیوستگی کلیه مردم ایران تاکید داره. حتماً درس روش تحقیق را پاس کن. اما کی من گفتم ملاک ایرانی بودن آریایی بودنه. چرا فکر می کنی عین خودت نژاد پرستم. من میگم مهم ترین ملاک ایرانی بودن خدمت به این سرزمین از این منظر شیخ بهایی عاملی لبنانی الاصل یا گائوک آلمانی خیلی ایرانی تر از دیگرانی بودند که به هر وسیله ای به این سرزمین خیانت کردند.
ببین روزگاری بود که ما چنان حشمت داشتیم که نام آل بوییه و گیلان بر همه ایران مستولی بود.در مورد تهران گفتم. گران ترین محله اصفهان ؟ مردآویج نیست؟!! اما امروز طوری شدیم که می آیند زمینهای کشاورزی را ویلا سازی می کنند. چرا؟ چون خودمان اجازه دادیم. به جای اینکار یا اینکه مانند امین تز کومونیستی دهیم بایستی قبول کنیم سرمایه غیر قابل انکاره. بایستی چنان زمینهای کشاورزی را بارزش نمود که طرف به جای ویلا سازی به فکر پرورش چای باشه. من خودم تک و تنها تا امروز 1000 نفر را از چای احمد ، محمود و … به سمت چای لاهیجان ، لنگرود و چای حشمت ( در فومن ) آوردم. رفتم به هزینه خودم برای چای خور حرفه ای از مزرعه چای خریدم و بهش نشان دادم آن چیزی که قبلاً می خورده رنگ و انسانس بوده و این چای هستش کاری کردم که خیلی هاشون از من آدرس بگیرند و بروند چای کیسه کیسه بخرند. انقدر در مورد مضرات زیتون وارداتی ترکیه و یونانی حرف زدم که گفتن نداره و به تازگی با چند تا از دانشجویانم طرح پرورش مزرعه نمونه برای پرورش سبزی های معطر و پر از خاصیت خاصه گیلان را مطرح کردیم. کدامتان حضرت عباسی شده یک روز به این تلاشها فکر کنید. شبانه روز فحش و ناسزا به این و اون دادند و سر آخر آی گیلان سوا بوکونیم بعد لس آنجلس چاکوده. اینه سطح فکر شماها؟!!! کرم از خودمانه. همت کنیم یقه این و اون را نگیریم. وگرنه یزد در حال نابودی بود. هر روز خانه های اصفهان خانه های قدیمی را خراب می کردند تا اینکه به جای خراب کردن به فکر استفاده بهینه افتادند. گیلان می تونه در صنعت اکوتوریسم ، توریسم پزشکی ، داروهای گیاهی ارز آور پیشتاز بشه اما شماها نمی خواهید. و فحش دادن را ترجیح می دهید چون راحت ترین کاره. اما محیط زیست تهران!!آی خنده ام می گیره تلخ تر از گریه. نمی بینی از شمیران با آن باغات مصفاء چه کوچه های بیروح با آن برجهای مسخره درست کردند. آلودگی هوای تهران را نمی بینی. همه جای مملکت بهشت نیست که تو بگی چرا سهم من اینه. دستت را پسرم از گوشت بردار. اون کاغذ که دادند دستت از رویش بخوانی را عاشقان گیلان ننوشتند. فکر. اندیشه. تفکر. همت و تلاش. از نفرت چیزی عایدت نمیشه.
وای وای تو تاریخ هم که اصلاً پاس نکردی. اولاً هیتلر خودش اتریشی /آلمانی بود پس دلیلی نداره که اسم آدولف ( گرگ خوشبخت راستی اسم ورگ!!! بگذریم!!!) در آلمان پیش تر از هیتلر هم رایج بوده. اما در لهستان چی؟ در روسیه و فرانسه و انگلیس کسی اسم فرزندش را آدولف گذاشته. زمانی که لخ والسا در لهستان علیه کومونیستها قیام کرد گفت به دوران قیومت آلمان بر لهستان برگردیم. انقدر اسم انوشیروان ، انوش در گیلان و مازندران رایجه که حد و گفتن نداره. راستی یک چیز هم از من یاد بگیر انوشیروان یعنی آفرین بر روان. همان روانشاد و یا نامیرا امروز معنی میده. بچه ها یاد بگیرید. مطالعه. رفرانس علمی. فلان وبلاگ ار ماکس پلانک آورده ای جون برای شما چیزی عاید نمی کنه!!! همین کارها را می کنید که همکاران من از دست شما خون گریه می کنند!!!
لخ والسا نگفت به دوران آلمان برگردیم. اما مردآویج خواست برگرده!!! چون خصومت نداشت.
اووووفففف نمی خواستم جوابتو بدم ولی دیدم یه چیزای نوشتی گفتم واسه خودتم که شده متذکر شم .اولا قصدم از نوشتن تحصیلاتم اصلا اون چیزی که شما برداشت میکنید نیست.ببینید شما آشکارا طرف مقابلتونو نادان و بی سواد و بی مطالعه و از همه بدتر بی هویت نشون میدید. قصد پز دادن نداشتم و بر عکس شما که از اول بحث هی از مدرک و تحصیلاتو و سابقه تون نوشتید اهلش نیستم همونطور که نوشتم تا حال جای مطرح نکردم و این اولین باره.ادعا علامه دهر بودن هم ندارم مسلما بله خیلی مونده به پای شما برسم.درست؟اما یه ایردی که در حرف و عقیده شماست اینه که شما اصلا احتمالات رو در نظر نمی گیرید یا نمی خواهید بگیرید.مثلا با یقین میگید هیچ گیلانی وجود نداره (یا به اندازه انگشتان دسته)که از ایران خوشش نیاد بنابراین تو حتما گیلانی نیستی دقیقا حرف حکومتی ها!!در مورد انوشیروان هم منظورم کمیت نبود که شما میگید چه تعداد افراد اسمشون فلانه. منظورم اینه که دلیل بر خوب بودن هیتلر و استالین و یزیدو انوشیروان قاتل نمیشه!!به چه زبونی بنویسم حالیتون بشه!!و همچنین از نوشتهاتون معلومه هیچ اعتقادی به آزادی بیان و عقیده ندارید نوشتم هر کی ازاده از این شخصیتهای که نام بردیم خوشش بیاد یا نه!راست گفتن که شعور داشتن به سواد بالا نیست!!بهتر نیست بجای اینکه شب و روز در سایتهای گیلانی ولو باشید جلوی نژادپرستی و توهین های پان ایرانیست ها را بگیرید تا افراد بیشتری به فکر تجزیه نباشن؟؟؟امیدوارم همین نام مستعار رو در سایتاشون ببینم !در ضمن حق با جناب حسن پور هست بحث با شما بی فایده ست اینجور که معلومه از پارانویای شدید رنج میبرید شک ندارم هر شب خوابمونم ببینی .خدا شفات بده یه فکری به حال خودت بکن.تمام.. شمارو به خیرو ما را به سلامت
دوست عزیز فعلاً که معلومه در درس تاریخ صفر گرفتی. روش تحقیق که هیچی جوانی هنوز در مخیله ات نمی گنجه. در مورد روان شناسی کی صاحب نظر شدی؟ خم رنگ رزی ایه؟. شما اول در علوم سیاسی که ادعا می کنی خبره بشو بعد بیا در مورد علوم دیگر نظر بده. بله هر کسی آزاده از هر کسی خوشش بیا یا نیاد. بعضی عین تو انوشیروان را قاتل می دانند بعضی دیگر هم میرزا کوچک خان را تجزیه طلب. هر کسی عقیده ای داره . بلاخره در دیار این همه نخبه چهار تا آدم هم مثل تو پیدا میشه کی من انکار کردم گفتم در تمام نقاط ایران هستید . عقیده اتان برای خودتان محترمه اما حق ندارید به ضرب و زور بگه عقیده همه گیلکها یا غیر گیلکها اینه. نوشتس روز به روز از ایرانیت جوان گیلک کم میشه؟ کار تحقیقی کردی؟ آمار گرفتی؟ ببخشید در کدام ماهنامه یا فصلنامه پژوهشی چاپ شده؟ نمونه آماری ات را چه جوری گرفتی؟ روش کارت تصادفی بوده یا cross sectional. من مشکل با شماها اینه که فکر می کنید در اکثریت هستید. نیستید. چون کسی که روبرویت هست در گوشه کنار گیلان فامیل داره. قوم و خویش داره. رفیق داره. میگم تعدادتان کمه. حتی دعوتت کردم بیا در هر نقطه گیلان چرخی بزنیم میگی نه مردم از تو می ترسند !!!یعنی علناً به دلاوری خطه سبز ما توهین می کنی. میگم نمیشه کسی بیاد مردم را قتل عام کنه بعد اسمش روی بچه هاشون بگذارند و به نواده هایش بعد از اعراب پناه دهند و به نام برگشت به دوران او در اصفهان تاجگذاری کنند این نشان میده اونی که کومونیستها تو مغز امثال تو کردند مشتی برداشتهای بایاس دار خودشانه. باز میری سر خونه اولت. یک ذره فکر کن. فکر والا راه دوری نمیره!!!! ای بابا مرا یاد پان ترکهای فحاش می اندازی میگم چرا به مردم ایران فحشهای رکیک می دهید میگن تو اول برو اون سایتها را ادب کن. من هم ساده. خیلی با اون ور که تو میگی کلنجار رفتم اما دیدم سر و پا همه اتون یک کرباس هستید پان ایرانیسمها شما را دلیل حضور می دانند و شماها اونها را دلیل حضور خود به من باشه جفتتان را می اندازم از کشور بیرون که مردم از دست هر دویتان نفس راحت بکشند. آزادی بیان بله. آزادی توهین نه. آزادی حرف با سند و مدرک آری. آزادی حرف بدون سند و برداشت شخصی و چسباندنش به یک قوم نه. گفتم یا بیا در کل گیلان چرخی بزنیم ببینیم چند چند هستیم یا دانشگاه بیایید و در محیط علمی حرفتان را ثابت کنید یا دست از سر مردم گیلان بردارید. این مردم هزار تا گرفتاری دارند. اعم از تعدادی آدم خودخواه و بی ادب عین تو ( که با وجود اقلیت اما حیف که هستید!!!) تا مسئولینی که بعضاً بد اخلاقی می کنند و موقع دمادم انتخابات بحثهای قومیتی یا دعوای نعمتی و همتی راه می اندازند تا آلودگی رودخانه ها. من تو فکر گرفتن اسانس برای ساختن عطر در چای ترش لاهیجان و ساختن داروی ضد افسردگی از چای گس فومنم. تک و تنها دارم یه کارهایی می کنم تو چه فکرهایی هستی. اصلاً بغض ، کینه و دل سیاهت بهت مجال فکر کردن میده.
عرض می کردم هر کسی ج عقیده خودش را داره. منتها 1- تعدد منابع مهمه و صحت آنها بیشتر منابع علمی و مستقل دال بر نیک صفتی ، وطن پرستی و آزاد منشی میرزاکوچک خان داره و به همان نسبت تحقیقهای علمی دانشگاهی زیادی نشان از دادگر بودن انوشیروان داره. دادگر بودن به معنی سکوت برابر شورش و یا سر خم کردن برابر خیانت نیست که در اینصورت غزوات همه پیامبران هم نعوذبالله بایستی زیر سئوال برد و مجرمین هم از حبس آزاد که بهشان گل داد!!! من علاقه ای به نقد نوشته امین حسن پور ندارم. در لابلای این نوشته ناراحتی فراوانی را از سپردن نقشی که از آن خود می دانستند به رشتی ها در زمان صفوویه می توان دید!!!. این به معنی تایید همه کارهای شهرداری نیست . 2- شما اصلاً به خواب من نمی آیید اما از مصاحبه ورگ با دوستش تا هر بحث و نوشته و یا نظراتی مانند تو می توان ترسی که به جانتان انداختم دید. خوب می دانید نه من علاقه ای دارم که گرای امنیتی دارم و نه کسی باهاتون برخورد می کنه. ترس اتان از اینه که یکی از جنس خودتان از منطقه خودتان جلوی اتان ایستاده و مچ می گیره. من نه اصفهانی ام نه مشهدی تا تبریزی که یک درصد هم حرفهایتان را باور کنم. پیشتر فکر می کردم دلسوزید اما راهتان را کج می روید ولی بعد از بحثهای چند ساله ، آنالیز متن ها فهمیدم که دقیقاً می دانید که چه کار می کنید. من هم آیینه جلویتان می گیرم. تصویرش جالب نیست ؟!! بدتان اومده؟ ببخشید اما انعکاس کار خودتان هست.
آقای ج با احترام و درک نگرانی شما برای گیلان که دغدغه من و خیلی از
گیلانیان گیلان دوست دیگه هم هست مثال میزنم ادعای تورکها مبنی بر اینکه آستارا و حتی تالش و انزلی چون عده ای از مردم(که مهاجران این شهرها هستن) در اونجا به تورکی صحبت میکنن
پس باید ملحق بشه به اردبیل !!!!!!
اما باید بگم که در بعضی موارد من معتقدم نظرات شما بیش از حد افراطی است.مثلا از ورگ پرسیدین مطمئنید اونها اهل ما میشن و زبان ما رو نه تنها تمسخر نمیکنن بلکه صحبت هم میکنن؟!دوست عزیز شما نگاه کنید آقای مرادیان گروسی که اینهمه آثار به زبان گیلکی نوشته و همیشه در پاسداشت این زبان تلاشهای زیادی داشته
و روی زبان گیلکی هم تعصب شدیدی داره تا جایی که در همایشی اعلام کرد متاسفانه زبان گیلکی به حدی در گیلان کمرنگ شده که حس میکنیم در گیلان نیستیم ایشون در رشت متولد شدن و بزرگ شدن اما از پدر و مادری کرد(کورد)
دیگر اقوام و استانها را نمیدانم و قضاوت هم نمیکنم
اما من در زمانی که رشت بودم دوستانی رو داشتم که جفت والدینشان از استانهای غربی مثل کرمانشاه و ایلام و…..بودن اما خودشان زاده گیلان
بودند و به گیلان و حتی زبان گیلکی تعصب داشتن و گیلکی هم قشنگ صحبت میکردن
الان همسر خود من جفت والدینش از کردستان مهاجرت کرده بودن به گیلان اما خودش زاده رشته و علاقه ش به اینکه برگردیم همونجا زندگی کنیم شاید حتی از منی که هم خودم بچه گیلانم و هم تمام جد وآبادم گیلک بوده بیشترباشه!
خودم دیدم اون زمان هم که دانشجو بودیم خودش رو گیلک میدونست و هر کسی توهینهایی از قبیل …….به گیلکها میکرد حسابی در مقابلشون از گیلک دفاع میکرد
اگر زبان گیلکی امروز کمرنگ شده بیشتر دلیلش برمیگرده به تجدد خواهی زیاد ما گیلکان این تجدد خواهی از یک لحاظ مزایایی برایمان داشته اما از یک لحاظ باعث شد متاسفانه والدین گیلک بسیار زودتر از دیگر اقوام زبان خودرادر رابطه با فرزندانشان کنار بگذارند
وقتی والدین خودمن و بسیاری از هم نسلهای من فقط فارسی با ما حرف زدند
و وانمود میکردند گیلکی صحبت کردن نشاندهنده سطح پایین بودن و….است دیگر چه انتظاری میشود داشت امروزه بسیاری از واژگان و اصطلاحات اصیل گیلکی فراموش شده است
من در همین تهران یا حتی موقعی که رشت بودم (مخصوصا این قضیه در میان خانومها بیشتر دیده میشود)بسیاری از جوانانی که هم خودشان گیلانی بودند و هم والدینشان و همه اجدادشان از هر دو طرف گیلک بودند
حتی از داشتن لهجه گیلکی شرمسار بودند!!!!!!!اینجادر تهران خانومی که میشناسم میدانم تمام جد و آبادپدری و مادری 200000نسل قبل از خودش هم گیلکند روزی آمد با خجالت از من پرسید آقای فلانی نکنه من لهجه دارم؟!!اگه لهجه دارم برم حرف زدنمو درست کنم!!!!
مشابه این قضیه رو در خود شهرهای گیلان هم شاهد بودم
در رشت که غالب بچه های همسن ما و بعد از ما(همونهایی که کل اجداد پدری و مادریشون هم گیلک بودن)به زبان فارسی با هم حرف میزدن
اگر اینها با هم گیلکی حرف میزدن حداقل اون بچه هایی که والدینشون غیر گیلک بودن اما خودشون زاده گیلان بودن با زبان گیلکی آشنا میشدن و صحبت میکردن
تازه زبان فقط یه قسمت یا شاید مهمترین قسمت از هویت قومیتی را تشکیل میدهد بخشهای دیگری هم هست از جمله آداب و فرهنگ و غذا ولباس و…
که متاسفانه بیشترش به فراموشی رفته
من اتفاقا میشناسم از کسانی که هم هویت گیلک رو بر باد میدن از گیلانیانی هستن که
اجداد و آباد هر دو طرفشون گیلک بوده مثل ماجرای حمله به برگزار کننده
تئاتر مختلط رشت (که یکی از آیینهای زیبای گیلکی را زنده میکرد)بیشتر افرادی که با…..تمام برگزار کننده این تئاتر را به حمله و افترا گرفتند را میشناسم که تمام اجدادشان گیلک بوده
نمیشود اسم بیاورم و مجال بحث هم ندارم اما در ادرات هم میشناسم افراد اینچنین که علیرغم اینکه هم خود زاده گیلان هستند و هم تمام اجدادشان گیلک اما حاضرند کل گیلان را به فنادهند بلکه نان مزدوری و چاپلوسی خود را بخورند! البته این تقریبا در همه قومیتها وجود دارد و مختص گیلک نیست
ما نخواهیم این اقا دوستدار ما گیلک ها و تالش ها باشند باید چه کسی را ببینیم ؟ -_-
در پاسخ به -_- 23 مه 16 در 16:02 ، شماها چند نفر هستید؟ کجا به ما بودن رسیدید؟ بیشتر گیلکها شماها را قبول ندارند ، تالشها اصلاً شما را قبول ندارند باور نداری با من بیا تا شهر به شهر و روستا به روستا با هم نظر مردم را ببینیم. چرا تنها در فضاهای مجازی جرئت ابراز وجود دارید؟ چرا در دانشگاهها و یا دیگر مجامع این ما نیستید. با من بیا تا ببینیم شما چند نفر ما هستید یا مایی که می گوییم فرهنگ و زبان گیلکی با خام دستی مشتی جوان با توهین به دیگران ، با نفرت افکنی هیچ وقت برابر نیست. شما ما نیستید.
بنده از مهاجرین به گیلان هستم من در این مدتی که در گیلان زندگی کردم متوجه شدم که اکثرا راضی به حضور ما در گیلان نیستند هر چند سعی می کنند به روی خود نیارن ولی اقایان گیلانی که از حضور مهاجرین و ویلاساز ها و…در گیلان ناراحتین باید بدانین که مشکل از بالاست نه مهاجران اگر بخشی از صنایع و کارخونه هایی که در تهران و اصفهان و سایر شهرهای مرکزی می زنند در اردبیل می زدند اگر سرمایه گزاری کافی در اردبیل انجام می دادند ما به جای مهاجرت به گیلان ترجیحا به اردبیل مهاجرت می کردیم ما برای نابودی زبان فرهنگ یا زمین های کشاورزی شما نیا مده ایم ما به دنبال کار اومدیم حالا هر کجا که باشد اینها را می گویم که از مهاجرین گله نکنید کیست که دوست دارد از سرزمین مادری خودش دل بکند و تا اخر عمر در یک شهر غریب زندگی کند اردبیل شده مهاجر فرست ترین استان ایران این مهاجرت ها هم بخشی از سیاست های دولت برای نابودی فرهنگ ،زبان و هویت ملل و اقوام ایرانیست یعنی همون پروژه یک ملت یک فرهنگ رژیم قبل زبان و فرهنگ گیلکی هم مثل بقیه زبانها و فرهنگ ها نابود خواهد شد حتی زودتر از انها چون فرزنداش شما هم انگیزه ای به حفظ زبان و فرهنگتان ندارن تنها چیزی که رشد خواهد کرد زبان و فرهنگ فارسیست
یک مهاجر از استان اردبیل؛
دوست و همخانهٔ من، مهاجرت در همه جای دنیا اتفاق میافته. گاهی به دلیل جنگ گاهی فقر گاهی کار و گاهی به اختیار و انتخاب. تا جایی که من تاریخ فرهنگها و خلقها رو خوندم مهاجرت هرگز عامل نابودی و حذف فرهنگی نبوده. اجداد شما دهههاست که برای کار به این سرزمین آمدند و از لابهلای روایتهای بزرگان میشنوم که کارگران خلخالی همیشه با چه ذوق و شوقی بعد از فصل کار هوس سرزمین مادری خودشون رو داشتند.
صد البته اگر کسی مهاجرت و مهاجران رو باعث و بانی وضعیت ناگوار ما گیلکان بدونه داره راه رو اشتباه میره.
حساب سرمایهداران از هر قوم و نژادی که به هوای سبزی و هوای پاک به اینجا میان و زمین میخرند از حساب همهٔ زحمتکشانی که برای کار و زندگی اینجا رو انتخاب میکنند جداست. مگر باعث و بانی نابودی بخش مهمی از جنگلهای ما همین سرمایهداران همخون و همزبان ما نیستند که با طرحهای به اصطلاح “احیای جنگل” به جون جنگلهای باستانیمون افتادند؟
البته اگر کدورتی پیش میاد احتمالا حاصل اشتباهاتی از دو طرفه. متاسفانه رفتار و تبلیغات جریانهای پانترکی نوعی بدبینی در مردم گیلان نسبت به مهاجران آذری به وجود آورده ولی از طرف دیگه ما نباید این کدورتها رو دامن بزنیم.
در هیچ کجای خاطرات خانوادهٔ روستایی من از کارگران خلخالی،جز عشق و ترانه و کار و مهربانی نشنیدم. متاسفانه امروزه، مردم رو به جای توجه به منشا فقر و تضاد طبقاتی و بیکاری، به جان هم میندازن تا از آب گلآلود سود بیشتر کسب کنند.
در پاسخ به مهاجری از اردبیل دوست عزیز چه کسی می خواهد شما از خانه و کاشانه خود آواره شوید تا زبان فارسی رشد بیشتری کند؟!! ببینید در همین اول شما ناخوداگاه تحت تاثیر حرفهای پان ترکی حرفهایی می زنی که درست نیست. 1- بیشتر اهالی سیاست ، صنعت و تصمیم گیران مملکت ترک و صد البته هم استانی شما هستند. مردم شیراز ، اصفهان ، رشت و …. خواهان نابودی زبان شما نیستند. 2- باز هم نه. من به اکثر مهاجرین عزیز عرض کردم گیلان همچین امکانات خاصی نسبت به اردبیل یا نقاط مشابه نداره که متاسفانه گیلان عزیز ما خودش با معضل بیکاری دست به گریبانه اما چرا شما گیلان را به اردبیل عزیز ترجیح می دهی؟ عرض می کنم. کسی در رشت ، لاهیجان ، انزلی و حتی شهرهای کوچک گیلان ازت نمی پرسه اهل کجا هستی؟ اه گیلک یا تالش نیستی پس بهت در هر جایی خانه اجاره ندهند. اگر با فارسی یا حتی ترکی از کسی آدرس بپرسی بهت نمیگن چرا گیلکی یا تالشی نپرسیدی و پاسخت را ندهند. به هر طریقی سعی می کنند کمکت کنند. به نوع پوشش ، اعتقادات شخصی ات کاری ندارند. کارت را به نحو احسن انجام دهی در خدمتت هستند. در گیلان نژاد پرستی و تقسیم به قوم من و قوم تو جایی نداره. صد البته هر کسی به تبار و قوم خویش افتخار می کنه ولی نه با زیر سئوال بردن دیگران.
می دانی دوست گلم من عاشق ترکها هستم اما بایستی یاد بگیریم همه جا قوم و قبیله بازی جواب نمیده شاید در تبریز عزیز و دوست داشتنی همه ما به مدد حضور سرمایه گذاران پاسخ بده اما در شهرهای کوچک تر خیر. همه به کار هم کار دارند. بایستی بابت همه چیز به همه جواب پس بدهی. اگر خوب روی عرایضم فکر کنی اینهاست که موجب مهاجرتت به گیلان شده. وگرنه آذربایجان و اردبیل پتانسیل ایجاد صدها سرعین موفق را دارد.می دانی از چی در سرعین خوشم آمد. محل برگذاری شعر ترکی اشان را در هتل کوروش هست. مثل بعضی جاها به غیر همشهری و غیر هم نوع خودشان گارد نمی گیرند!!. مثل بوش نمی گویند یا با مایی یا علیه مایی. تعصب قومیتی خوبه اما عزیزم بعضی جاها به افراط کشیده شده است. که همان آفت و علت اصلی خروج بسیاری از استانهای آذری نشین به دیگر نقاط شده است.
اما مورد دوم دوست عزیز ما اگر در اردبیل دوست داشتنی بنر وصل کنیم که به شهر گیلک یا تالش نشین اردبیل خوش آمدید شما با ما چه می کنید؟!! قسم می خورم نمی گذارید به نمین هم نزدیک شوید. من اگر در سایت یا جایی بگوییم گیلکها استانی آذری نشین را فتح کردند و نمین ، خلخال ، اردبیل ماله ماست شما چه برخوردی می کنید؟!!. این کاری است که متاسفانه بعضی از همزبانهای شما با ما کردند و صد البته آنها کسر کوچکی از میلیونها ترک ایران عزیز هستند. قبول کنید همشهری های من . هم استانی ها من نسبت به خیلی نقاط ایران تحمل و تولرانسشان بیشتری دارند.
انطور هم که می گویید نیست گیلان نیز همانند بقیه شهرها خوبی و بدی را در کنار هم دارد و ما اینجا خوبی را در کنار بدی تجربه می کنیم شما فکر می کنید من غیر از گیلان استان دیگری رو ندیدم یا اینکه غیر از گیلک ها با مردم دیگر سروکار نداشته ام هر قومی نقطه ضعف و نقطه قوت خاص خودش رو دارد در مورد شهرهای ترک نشین اگر بی مهری هایی نسبت به فارسها می شود اگر به قول شما ادرس درست داده نمی شود به خاطر اینه که قانون اساسی کامل اجرا نمی شود و الا ترکها خیلی متمدن تر از اونی هستن که همچین رفتارهایی داشته باشن ایکاش صنایع و کارخونه هایی که در تهران قزوین اصفهان و سایر شهرهایی مرکزی که می زنند در اردبیل می زدند تا ما در استان خودمان می ماندیم و شهر و دیار خودمان را اباد می کردیم و اسباب ناراحتی برخی از گیلانیان را نیز فراهم نمی کردیم اینها هم شهر و استان خودشون رو داشتن و راحت بودند ولی قبلا هم گفتم انگار این مهاجرت ها دلایل دیگری دارد
دوست عزیز من 38 سالمه انقدر عمر کردم که یادمه زمانی که استان مستقلی نبودید همین گله ها را از تبریزی ها می نمودید که چرا بودجه استان را به بقیه نمی دهند و چرا آنجا کارخانه بیشتره و ….. در مورد اصفهان و تبریز یکی از دلایل پیشرفت همبستگی و همگامی مردم شهرهایشان و نماینده هاشون در گرفتن امتیاز برای شهرهای خود هست. ربطی نداره که اصول گرا بیاد یا اصلاح طلب در هر حالتی اول از همه فکر آباد نمودن شهر خود هستند. با هر سلیقه ای کنار هم هستند. وگرنه شما استان فارس و اصفهان را با هم مقایسه کنید یا اصفهان و شیراز. هر دو به یک زبان هستند. اما از نه نظر زیر ساختهای شهری شیراز کجا و اصفهان کجا. یا آذربایجان شرقی کجا و کرمان کجا. بیشترین معادن ایران کجاست؟ نفت ایران کجا استخراج میشه؟!. می توانم با سند و مدرک ثابت کنم که کل سرمایه گذاری ، کارخانه های چهار استان فارس ، کرمان ، بوشهر ، خوزستان اندازه آذربایجان شرقی به خصوص تبریز نمیشه. آیا ترکهای تبریز خدایی نکرده حق فارسی زبانها ، لرها و اعراب را خوردند؟!! نه ضعف مدیریتی است. عدم یکدستی و اصلاً یک مساله دیگر مگر توسعه فقط با کارخانه و یا سایر تولید کننده های آلاینده است. پیشتر هم عرض کردم هم گیلان و هم اردبیل می توانند بدون کارخانجات آلاینده زیست محیطی کلی کار آفرینی ایجاد کنند. سرعین نمونه نسبتاً موفقه . اما کافی نیست. شنیدم آب چشمه های مشکین شهر کمتر از گاومیش گلی سرعین نیست اما دریغ از یک هتل مناسب. یا رشت خودمان هنوز همان چند تا هتل ماله عهد دقیانوسه. گوشه گوشه اردبیل و گیلان طلای صنعت اکوتوریسم خوابیده. فقط مدیریت صحیح می خواهد و صد البته همت عالی مردمش. در گرم ترین ماههای سال می توان در ییلقاتی که از درفک و اشکور به سمت مازندران و رشته کوههای ماسوله ، رضوان شهر و ماسال به سمت خلخال و اردبیل فضایی هست که صدها برابر معادن نفت پولساز. چند صد تا هتل که با طبیعت هم سازگاره ایجاد نمودند؟!!!. کوهها و دشتهای منطقه ما و شما پر از گیاهان دارویی با خواص معجزه آور که نمونه کوچکش خرفه است. می توان متخصصین داروساز را با یک برنامه ریز درست ( که لزوماً حتماً نباید از دولت بخواهیم مثل همه جای دنیا کمی باید با هم باشیم ، صبور و مودب!!) به منطقه بکشانیم. چه کار کردیم؟!!
خواهید دید در صورت مدیریت صحیح مردمی نه به نفت لنگرود چمخاله نیازی داریم و نه به آلوده کردن بیشتر دریا .نه زدن کارخانه در دل طبیعت!!!
منتها !!! کاری نمی کنیم. اردبیلی عزیز زانوی غم گرفتیم یا نمی دانیم کجا و چه جور سرمایه گذاری کنیم. برای نمونه از شهر و دیار شما می آیند قازیان خانه می خرند( نه به قصد استراحت که سرمایه گذاری!!) یا در شفت شرکتهای برداشت شن و ماسه از بستر رودخانه!! پس 1- یک دست نیستیم 2- زیر آب هم جایی بشه می زنیم.
اما در مورد اجرای قانون!! ببین دوست من زبان ترکی از لحاظ کثرت گویشور در ایران مانند اسپانیایی در آمریکای شمالی است. یک سئوال؟ میشه به من بگی دولت ایالات متحده تا امروزه چه سوبسید خاصی در جهت ترویج اسپانیایی داده؟!! زبان انگلیسی زبان رسمی است و به تنها زبانی که کمی پر و بال می دهند فرانسه است. خوب اسپانیایی زبانها چه کار کردند؟ خودشان انجمن درست کردند. مدرسه درست کردند. در کنار گرامی انگلیسی. گرامی لاتین و اسپانیایی دارند و چون ادعای تجزیه طلبی ندارند و به جرج واشنگتن هم توهین نمی کنند دولت هم مانع آنها نیست. ممکنه بگی به آنها توهین نشده. باز هم اشتباه می کنی تا 20 سال پیش می خواستی کسی در آمریکا مسخره کنی بهش می گفتند are you spanish که کنایه از عامی و غیر متمدن بودن طرف بود. این در حالی که در قانون اساسی ما علناً ذکر شده کنار فارسی هر زبان دیگری که در جغرافیای ایران بود آموزش دهید. کی؟ خودمان. خودتان. بله این حق شماست که روی زبانتان سرمایه گذاری شود اما از کی می خواهید و چه جوری؟ از دولتی که پول معلمش را به زور می دهد. فکر می کنید تاج سر فارسی گذاشتند پس با من بیایید اوضاع و احوال مدرسان ادبیات فارسی از مدرسه تا دانشگاه را نشانتان دهم!!! وگرنه دوست من گر گر کلاس تامر ترکی استانبولی است. تا حالا دیدی جلوی یکی ایش را بگیرند؟!! تا حالا دیدی جلوی یکی ایش را بگیرند?!!. در مورد عدم تبعیض؟!! والا اگر به اعتراض باشه اردبیلی عزیز بوشهری ها که فارسی زبان هستند چند نفر در هیات حاکمه یا مدیر یا صنعت گر اقتصادی دارند؟ چند تا می توانی احد عظیم زاده تو بوشهر نشانم دهی. اما تا بحال دیدی بوشهری ها به این دلیل به شما پرخاش کنند. بعد گیریم شما درست بگویید اصلاً رشتی ها ، اصفهانی ها ، لرها ، مشهدی ها حق شما را خوردند. به مسافر بدبخت چه مربوط که میاد شهرهای شما یک آدرس بهش نمی گویید یا می خواهد جایی خانه اجاره کنه بهش خانه نمی دهید. بابا هموطن هستیم نعوذبالله فلسطینی و اسرائیلی که نیستیم. ببخشید که این را می گویم هیچ کجای ایران به خصوص در گیلان عزیز من یقه مسافر بدبخت را به علت عدم اجرای قانون را نمی گیرند. بگذار نمونه برایت تعریف کنم. بارها شده دانشجوهای من تعریف کردند که در فلان شهر( خودتان حدس بزنید!!) طرف رفته چیزی بخره چون به زبان فارسی صحبت کرده فحشش دادند. خوب اردبیلی جان انتظار داری این دانشجو بعد از فراغت برگرده؟!! خلاصه کنم یک خورده قوم گرایی توسط اقلیتی از همزبانهای تو آشش زیادی شور شده. آنقدر که صدای رحیم شهریاری عزیز هم در آمده. این اشتباهات هم موجب شده در دیگر شهرها جبهه بگیرند ، گروه گروه از همان شهرها که دسته بندی ترک و غیر ترک شده می زنند بیرون و هر روز هم سرمایه گذاری که بخواد تو اون فضاء سو ظن سرمایه گذاری کنه کمتر میشه. به عنوان یک ایرانی که خودم ریشه در گیلان آرزو دارم هم همه به حقمان( فرهنگی ، زبانی ، کاری و معیشتی) زیر سقف ایران زمین برسیم هم به جای اینکه به جان هم بایفتیم قبل از انجام هر کاری یک خورده فکر کنیم.