اشاره:
موضوع پرستشگاههای کوهستانی وقتی توجه نگارندگان این نوشتار را به خود جلب نمود که در بازدیدهای میدانی از کوههای شرق گیلان و غرب مازندران و صعود به قلههای این مناطق، به بقعههایی برخورد نمودیم که در سکوت و خلوتی بیمانند بر قلل مرتفع کوهستانهای البرز آرمیده بودند، گاه آن چنان ساده و بیپیرایه که انسان، تحت تاثیر سادگی و سکوت حاکم بر محیط آن قرار میگرفت. فراوانی و پراکندگی این بقعهها بر روی قلل کوهستانی البرز، به خصوص در شرق گیلان و ویژگیهای منحصر به فرد این مکانها سبب شد، تأملی بر این پرستشگاهها داشته و با گردآوری اطلاعات در زمینه این مکانها و کنار هم چیدن آن، با دیدی جامع به مطالعه این اماکن مقدس بپردازیم. لازم است اشاره نماییم که منظور از بقاع کوهستانی در این یادداشت، بقعههایی است که بر نوک قلل کوهها، یا در فاصلهای دور از آبادی، بر روی یال و خطالراس کوهها قرار دارند. بنابراین بقاع روستاهای مناطق کوهستانی مانند بقعه شاهشهیدان در منطقه دیلمان، یا امامزاده برهان در روستای میج اشکور از این مسئله مستثنی میباشند.
از ویژگیهای این اماکن مقدس میتوان موارد زیر را نام برد:
الف- این مکانهای مقدس و امامزادهها، اکثرا بدون شناسنامه و شجرهنامه میباشند، همانطور که میدانیم بیشتر بقاع دارای شجرهنامه هستند و این شجرهنامه در اعتبار بخشی به یک بقعه نقش مهمی بازی مینماید -هرچند برخی از این شجرهنامهها جعلی و کپیبرداری از روی هم میباشد- طبق شواهد موجود (ستوده،1374؛ ؛جکتاجی،1385،21؛غلامی1387،16) بودهاند متولیان و افرادی که به دلیل اهمیت شجرهنامهها سعی در شجرهنامهسازی برای بقاع مختلف نمودهاند اما نکته جالب بعضی از این بقعهها این است که، مردم بومی با تمام احترام و اعتقادی که به این بقاع دارند، سعی در انتساب این بقعهها به هیچ پیامبر و یا امامی ندارند و حتی مردم محلی مصر در القای این فکر به فرد غیر بومی نمیباشند که فرد مورد احترام حتما نواده امام خاصی است! به طور مثال در زیارتگاه ِسماموس، شاه سفید کوه، ملاخورشه این مساله مشاهده میگردد.
ب- اطلاق اسم شاه به برخی از این بقعهها. در خیلی از این بقعهها ما نامی از پیشوند امامزاده یا سید نمیبینیم، این مسئله نیز جالب توجه میباشد و حداقل نشانهای از این مطلب است که متوفی که در آن مکان دفن است، امام یا امام زاده نیست، مانند شاه سفید کوه در جؤراشکور(میج)، ملا خورشه شاه در شوئیل، هرچند اطلاق بابا، شاه و سلطان در برخی مناطق از القاب و عناوین بزرگان متصوفه است (ستوده،1374،ص4). اما شواهدی از تصوف در این مکانها توسط نگارندگان مشاهده نشده است و در فهرست اسامی مکانها و مزارهای مقدس صوفیها، اسمی از این اماکن توسط نگارندگان دیده نشده است.
پ- عدم وجود روز خاصی برای زیارت برخی از این بقاع و یا بزرگداشت روز شهادت و یا حتی برگزاری دهه محرم در برخی از این پرستشگاهها از دیگر ویژگیهای مشترک این بقاع است.
ت- نکته قابل توجه دیگر در برخی از این پرستشگاهها عدم وجود سازه و بنا میباشد و اگر بنایی برای برخی از این اماکن ساخته شده قدمتی بیش از چند دهه ندارد.
موقعیت منطقهی مورد مطالعه:
موقعیت منطقهی مورد مطالعه، شرق استان گیلان و غرب استان مازندران میباشد. رودخانه سفیدرود مرز انتهایی غربی و رودخانهی چالوس، مرز شرقی این محدوده انتخاب شده است. چون مطالعه مرتبط با بقاع کوهستانی میباشد، محدودهی مطالعه از جهت شمال کوهپایههای شمالی رشته کوه البرز را بعد از جلگه و در جهت جنوبی مرز انتهائی آن خطالراس اصلی البرز که مسلط به دره شاهرود است را در بر میگیرد. روش مطالعه استفاده از منابع پایه در زمینه جغرافیایی-تاریخی وتاریخ منطقه و همزمان مطالعات میدانی میباشد (شکل.1).
پرستشگاههای کوهستانی البرز
در ابتدا قصد نگارندگان، علاوه بر شناسایی و تهیه نقشهی پراکنش بقاع قلل مرتفع شرق گیلان و غرب مازندران، ریشهیابی علت ساخت این بناهای مستقر بر بلندترین قلل در باورها و اعتقادات مردم بومی (گالشان) بود. که آیا این موضوع ریشه در دینهای باستانی مردم منطقه دارد یا یک باور اجتماعی عمیق باستانی است؟
اما پیچیدگی موضوع و عدم تخصص نگارندگان در زمینه دینهای باستانی از یک سو و از سوی دیگر اجتناب از پدید آمدن مقالهای همچون برخی مقالات که نویسندگانشان به راحتی به علوم مختلف سرک کشیده و در انتها با مغلطه به نتیجهگیریهای آنچنانی میرسند، سبب شد، فقط به معرفی و شناسایی این مکانها و تهیه نقشهی جامعی از این مناطق اکتفا و مطالعه بعدی به افراد مطلع واگذار شود.
بنابراین در مدت چند سال اخیر در هر کوهی اگر به بقعهای برخورد شد، سعی شده مشخصات آن ثبت گردد و اطلاعات توصیفی مرتبط به آن جمعآوری شود، با استفاده از دستگاه موقعیتیاب ماهوارهای مختصات جغرافیایی این اماکن ثبت گردید. یکی از نتایج اصلی این پژوهش ارائه نقشهی موقعیت و پراکنش این بقعهها میباشد که اولین بار و توسط روش علمی کارتوگرافی ارائه شده است. تهیه این نقشه به خواننده کمک میکند دید جغرافیایی جامعی از این بقاع در منطقه مورد مطالعه داشته باشد.
فهرست این بقاع به ترتیب از غرب منطقه مطالعه، از رودخانه سفیدرود تا کرانه غربی رود چالوس تا این هنگام بدین شرح است:
۱- دعاکوه در جنوب گیلان هم مرز با منطقه رودبار(زمانخانی) استان قزوین، در جنوب روستای کمنی شمال روستای نوده، در خطالراس رودخانه چاکرود و الموت شاهرود.
۲- گردهکول در دهستان پیرکوه، در جنوبغرب روستای کمنی در حوضه آبریز چاکرود.
۳- امامزاده ابراهیم تورار در دهستان پیرکوه و در شمال روستای کلیشم در حوضه آبریز چاکرود.
۴- امامزادگان کنعان، عمران و برهان فیروزکوه در منطقهی شاهجان دیلمان، در جنوب روستای موسیکلایه و شمال روستاهای یسن، وسمهجان در حوضهی آبریز چاکرود.
۵- سیدسرا در منطقهی دیلمان، در جنوب روستاهای نیاول و عاشورآباد در مرز دو حوضهی آبریز چاکرود و شلمانرود.
۶- مازیکوتی در منطقهی شوئیل اشکورات رحیمآباد، در حوضهی آبریز پلرود.
۷- ملاخورشهشاه در منطقهی شوئیل اشکورات رحیمآباد، در جنوبغربی روستای شوئیل.
۸- سوری در منطقهی شوئیل اشکورات رحیمآباد، در شمال روستای صمدآباد، در حوضهی آبریز پلرود.
۹- زورزومه در منطقهی اشکور سفلی رحیمآباد، در جنوب روستای نیلو، در حوضهی آبریز پلرود.
۱۰- کوچ ِسماموس، در شمالشرق سراهای گالش نشین، تکلش و سیپشت، در انتهای حوضهی اژدهارود سموش.
۱۱- امامزاده سام و لام صلواتکوه (سواته کوه)، در شوئیل رحیمآباد، در شمال روستای سرده،در حوضه آبریز پلرود.
۱۲- آستانه میر خلیل، در جؤر اشکور رحیمآباد، در شمال روستای گیری، در حوضهی آبریز پلرود.
۱۳- آستانه سماموس، بر روی قلهی سماموس، در جنوب شرق رحیمآباد،در مرز حوضههای آبریز خشکهرود، چالک رود رامسر و پلرود.
۱۴- نمازگاه، در جؤر اشکور، رحیم آباد. در جنوبغربی روستای لج، جنوب روستای نداک در حوضهی آبریز پلرود.
۱۵- شاهسفیدکوه، در جؤر اشکور رامسر، در شمالشرقی روستای میج و جنوبغربی روستای لاکتراشان، در مرز حوضههای آبریز پلرود و رودخانه لاکتراشان زیر حوضهی چالک رود رامسر.
۱۶- رستم سر، در غرب روستای گرسماسر، شمال روستای اکراسر، در مرز حوضههای آبریز صفارود و چالکرود رامسر.
۱۷- مسجد آبجی، در روستای گرسماسر در حوضهی آبریز چالکرود رامسر.
۱۸- شاه رشید کوه، در منطقه داکوه سه هزار تنکابن.
به هر جهت اولین قدم در هر کاری لرزان میباشد، آن هم کاری با این گستردگی جغرافیایی و اغلب در نقاط صعبالعبور کوهستانهای مرتفع، باید اذعان نمود کار ناتمام مانده و هنوز پروندهی آن برای نگارندگان گشوده است، به دلیل اینکه منطقهی مورد مطالعه نگارندگان شرق گیلان و غرب مازندران بوده، به غرب گیلان پرداخته نشده است، هرچند به گزارشهایی از وجود چنین مکانهایی بر میخوریم، مانند شاه معلم در ارتفاعات ماسوله(جکتاجی،1385،58). در جمعآوری اطلاعات درباره بقعههای مورد اشاره سعی گردید دوبارهکاری نشود، بقعههای گیلان حداقل دوبار توسط دو تن از محققان گیلانشناس مورد بازدید قرار گرفتهاند، یکی توسط دکتر منوچهر ستوده در بازه زمانی ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ و دیگری محمدتقی پور احمد جکتاجی در برهه زمانی ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴، هرچند بعد از این تاریخ در برخی کتب به صورت مونوگرافی یا توصیفات جغرافیایی در زمینه مناطق مختلف گیلان، درباره برخی از این بقاع مطالبی چاپ شده است. بنابراین سعی نگردید اطلاعات مربوط به بنا دوباره برداشت گردد و از تکرار مکررات جلوگیری شد، ولی چون برای تمامی این بقعهها بازدید میدانی صورت گرفته است. سعی شده هرگونه دستاندازی به معماری بومی این بناها -که متاسفانه در سه دههی اخیر کم اتفاق نیافتاده- و نکاتی را که به نظر جدید میباشد را به قلم آوردیم. در این مطالعه از چند مکان جدید نام برده شده که در کارهای قبلی پژوهشگران نامی از آنها برده نشده است. مشخصات این بناها توسط نگارندگان برداشت شده است. مانند بقعهی کوه نمازگاه، بقعهی شاه سفید کوه، بقعهی کوچ ِ سماموس. این مقاله اولین یادداشت از مجموعه یادداشتهای مربوط به بقاع کوهستانی البرز میباشد، امید است بتوانیم در کارهای آینده در مورد ۱۸ بقعهای که تاکنون شناسایی شده است، مطالبی ارائه کنیم.
امید داریم با انجام این کار، مواد اولیه تحقیقات آینده پژوهشگران، برای واکاوی و ریشهیابی دلایل شکلگیری این بقاع کوهستانی مهیا شود و منشاء مذهبی، فلسفی، اجتماعی و تاریخی این پرستشگاهها آشکار گردد. چه این مسئله ریشه در باورهای مردم بومی این نواحی داشته باشد و چه در دینهای باستانی، یا از علاقهمندی مردم این کوهستانها به مناطق مرتفع کوههای محل زندگیشان، به هر صورت مسئلهای قابل تامل و جالب به نظر میآید، هرچند قبل از این هم درباره بقاع کوهستانی اشکور توسط دکتر ستوده نظراتی اظهار شده است.
«در نقاط کوهستانی، کوهی عظیم یا قلهای بلند و نوک تیز نظر ساکنان را به خود کشیده و محل متبرک برای ایشان شده است، بر بالای این قلل معمولا بنایی میسازند و نام امامزاده بر آن میگذارند و نذور خود را بدانجا میبرند. گالشان که از قشلاق به ییلاق میروند، شیر یک روز گاوان یا گوسفندان خود را به این امامزادهها میبخشند، تا در طول تابستان گلههایشان گرفتار ناخوشیهای گوناگون نشود. در سراسر تابستان نیز چند سر از این جانداران را به امامزاده میآورند و قربانی میکنند و گوشت آنها را به زائران یا متولی میدهند». شاید کوههای عظیم و سرکشیده نیز نظر ساکنان کوهستان را به خود کشیده و سبب شده است که این کوهها همچون بتی مورد ستایش و پرستش ایشان قرار گیرد(ستوده،1374،391)، یا در جایی دیگر میافزاید «ظاهراً کوههای بلند، همچون درختان عظیم در نظر کوهنشینان مقام و مرتبتی دارند و برای تعظیم و تکریم، این بناها را بر بالای آنها میسازند»
باید از یاد نبریم که فرصت بسیار کوتاه است، در دو دههی اخیر، روند تخیلهی مراتع و سراهای گالشی و روستاهای کوهستانی به اوج خود رسیده است، در مناطق کلایهنشین، کشاورزان به دلایل اجتماعی، اقتصادی و رفاهی، سکونتگاههای خود را تخلیه نموده و به شهرها پناه میآورند. با هر چه خالیتر شدن مناطق کوهستانی شرق گیلان و غرب مازندران، شاهد از بین رفتن بسیاری از اعتقادات، آداب و رسوم و باورداشتهای باستانی مردم بومی این مناطق هستیم. با از بین رفتن این میراث معنوی، مواد اولیهیی که به عنوان مصالح تحقیقات علمی به کار میروند نیز، به مرور زایل میگردد، علاوه بر این موضوع، در برخی از باورهای مردم این مناطق گسست به وجود آمده است.
منابع:
۱-ستوده، منوچهر؛(1374)؛از آستارا تا استارباد، آثار و بناهای تاریخی مازندران غربی؛انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛تهران.
۲-ستوده، منوچهر؛(1374)؛از آستارا تا استارباد، آثار و بناهای تاریخی گیلان شرقی؛انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛تهران.
۳-پوراحمد جکتاجی؛(1385)؛فرهنگ عامیانه زیارتگاههای گیلان؛دانشنامه فرهنگ و تمدن گیلان؛فرهنگ ایلیا؛رشت.
۴-پور احمد جکتاجی،کتاب گیلان،جلد اول،فصل 15،گروه پژوهشگران گیلان.
۵-غلامی،قاسم؛(1387)؛زیارتگاههای گیلان؛دانشنامه فرهنگ و تمدن گیلان؛فرهنگ ایلیا؛رشت.
۶-غلامی،قاسم؛(1387)؛امامزادههای گیلان؛دانشنامه فرهنگ و تمدن گیلان؛فرهنگ ایلیا؛رشت.
۷-سازمان جغرافیایی نیروهای مسلح؛نقشههای توپوگرافی 1:50000 پوشش سراسری؛ دیلمان I 5963 ؛ سیاهکل5964 || ؛ توتکابن | 5963 ؛ جیرنده || 5963 ؛ رامسر V| 6163 ؛ هیر || 6063 ؛ لنگرود ||| 6064 ؛ سنگر ||| 5964 ؛ رازمیان ||| 6063 ؛ لوشان ||| 5963 ؛ جواهرده | 6063 ؛ لاکتراشان ||| 6163 ؛ شهرستانک | 6162 ؛ کترا || 6163 .
پینوشت ورگ:
رسم قربانی بردن به ارتفاعات و برساختن پرستشگاهها در ارتفاع کوهها و نیز عنوان بسیاری از کوهها و روستاها که به نوعی با خور (خورشید) در ارتباط است میتواند این باور را قوت بخشد که آیین مهر در این سرزمین پیرو داشته و این گونه رسمها که رسومی شبانی و وابسته به زیست شبانی بودند ارتباط مردم منطقه با آیین مهر (میترا) را بیشتر نشان میدهد. ضمن اینکه میدانیم آیین زرتشت تا مدتها هرگز وارد این سرزمین نشد و به همین دلیل گیلان و مازندران در اوستا و باور زرتشتیان مردمانی دیوپرست شمرده میشدند (گیلان (ورن) و مازندران و باشندگان آنها در اوستا. بهروز عسگرزاده. چیستا. شماره ۴۰۵) که بر آیین کهن خویش باقی ماندهاند. تنها پس از ورود اعراب به ایران بود که رابطهی جدیدی مبتنی بر شرایط سیاسی-جغرافیایی میان ایرانیان و گیلکان شکل گرفت. کسروی کمی پیشتر میرود و در نقل از مروجالذهب، شهریاران گمنام. ص۴۸ میگوید که به طور کلی مردمان این سرزمین هیچ آیینی برنگزیدند و دین و آیینی را دوست نمیداشتند.
اما در هر حال، مندرجات مقالهی دو دوست خوبم و نیز شواهد بسیار از تقدیس درختان (به ویژه کیش دار (شمشاد) و ازئه دار (درخت آزاد)) و وجود آقادارهای بسیار امکان وجود پرستش عناصر طبیعی را نیز ممکن میکند و به طور کلی میتوان وجود هر دو آیین (مهر و پرستش عناصر طبیعی) را گمان برد.
دیدگاهها
12 پاسخ به “پرستشگاههای کوهستانی البرز (شرق گیلان و غرب مازندران)”
سلام امین جان
ممنون از خبرت
خیلی جالب بود البته کارهای قبلی آقای مجتهدی هم بی نظیر بودند
منتظر نوشته های جالبت هستم
شیمی دس درد نوکونی بابت زحمتؤنی که کشنین
آدم واقعا لذت بوءره و افتخار کنه یِنه کسانی هنوز هیسن که نسبت به خو دوردیمَه حساس هیسن و خیلن موسن بی تفاوت به قضایا نیگا نونن!
مَررَم جالب هیسه بودوءنم چه رابطه ای بین کیش دار و اماکن مقدس وجود دَرَه، البته مو خیلی جاءن کیش دار بَدم که طبیعی جوءر بومَه و آدم اون نکَشتِه، کیش دار بومی گیلان هیسَه؟ دورستَه؟ ولی خیلی کم ینیم که طبیعی جایی در بومابوءن. البته در مورد آزار دار ک نه، همه جا در هنه! می نظر برگرده به باورهای قدیمی مردم، از قدیم او طور که شواهد امروزی هم نشوءن د، مردم خسن خو روح پرستش گرایی اغناء بوئنن که به دلیل ضعف آگاهی و شایدم نفع یه عده معمولا ای راه میین دست به داستان پردازی زَءن یا تحت تاثیر پدیده های طبیعی قرار گیتن که آثار او دوران تا الونم بعضی جاءن مشهود هیسه. در هر صورت ایده جالبی بو. خیلی خوب و موشکافانه به موضوع نیا بوءدین. خسته نباشید گم.
در سوماسرا هم مردم معتقدند . اگه بخوای دعایت زودتر اجابت بشه . باید بری بالای کوه دعا کنی ! چون بالای کوه به عرش خداوند نزدیک تر است .
موفق باشید .
در ادامه این مطالعات به پرسشگاه های دیگری هم دست پیدا کردیم.
از جمله کوه شاه رشید در سه هزار تنکابن. کوه شاه علمدار در کلاردشت.
کوه سرخه سی در شاندرمن، برزکوه در شفارود. گاوکل در حوالی مرز دیلمان و قزوین. امام زاده خوشکا در جنت رودبار رامسر و ……
خلی جالب بؤ شمی دس درد نؤکونه
Hal o hæva ye in jaygahha niz be dur æz ruh e ghæm o zari ye rayej dær eslam æst. Ba vojud e tæmam e bizari æz ayin e gham dær rævan e mærdoman e in særzæmin, in gune jaygahha dær næzæreshan shokuhmænd o dær xor e setayesha. In borz bala jaygahan neshan æz delbæstegi ye pæræstændeganeshan be ruhha ye motæ’ali daræd, ayinha ye kohæn, pestan e mam e zæmin ra nushide. Ce gune “Bimar Zeynolabedin” i ra tævan e so’ud bedin borz bala jaygahan o rox dær neghabeshan keshidan tævanaæd bud? In suzhe pæzhuhesh rast. Sepas shomayan ra ke baniyan e in pæzhuhesh bude id.
درود – تی دس درد نوکونه خیلی زحمت بکشه ئی – ارتفاعات جمشید آباد (قبل از رستم آباد) هم ایتا منطقه ناها به نام رزل چال کی ایتا بقع با تمام خصوصیتهائی ذکر بوکودی اویا ناها
آقا می سنگه مأ هدأین
الان موزه لوور مئن هنه
سيلام
ئه مذهبيˇدرك منه وسي كي سعي كونم گيلاني ˇخورتاوا(فرهنگ) ئنه مذهبي ˇئيعتقدانا ئمرا بدرم پوور خوجير بو برار، بله، رمضاني ˇما، خوجير مايه خدايه…و اونه قدر ˇشو ئم(هم) جز خوجير بوئن ئنسانا چيزي نره پيله برار،مذهبي برار!
ئمان گيلكان از ئمي همه فرهنگي جشنان ئستقبال كونيم، فقط ئيته سوال درم ،ئن كي ئه جشن دقيقاً كا (كويه) برگزار به و ئمان رشتيˇ جغلان ˇراهِ ئمون چطويه؟!
يا علي مددي
در شرق مازندران هم وجود دارد همچون شاه رضا و امامزاده ابراهیم در نکا.