توضیح ورگ: این متنیست که نیما فرید مجتهدی به مناسبت تهیه نقشهی کوههای گیلان نوشته است. نیما فرید مجتهدی از سالهای آغازین فعالیت ورگ، یار و همراهش بوده و مقالههای پژوهشیاش در حوزهی جغرافیای طبیعی گیلان بیشک از اصالت و اهمیت خاصی برخوردار است.

اتمام کار نقشهی کوههای گیلان، یکی از نتایج بیش از یک دهه سفر به محیط کوهستانهای گیلان و مراودات بسیار با مردمانش بوده، به خوبی میدانم که این کار ثمره تلاشها و همیاریهای افراد زیادی میباشد که در صعود به یک قله، گذر از ستیغ کوهساران و فرود از درههای ژرف دستم را به یاری فشردند. ماحصل همنشینی با گالشها، چوپانان و افراد بومی میباشد، که در جای-جای کوههای گیلان اطلاعات خود را ارزانی داشتند و نتیجه همکاری کوهنوردانی است که تجربیات خود را در اختیار قرار دادند. هر چند این کار به عنوان اولین نسخه میباشد ولی شکی نیست، آخرین نسخه آن نیز نخواهد بود و پرونده این کار بر روی میز همچنان باز خواهد ماند و چشم به راه ندای افراد محلی آشنا به مناطق و کوهنوردان مجربی هستم تا در هرچه بهتر نمودن و ویرایش آن بکوشیم. نقشه کوههای گیلان اولین نتیجه مجموعه مطالعاتی بود که در کوهستان پیگیری مینمودم، کارهای زیاد ناتمامی پیشرو هست. در انجام و پایان این مطالعه دو همکار ثابت قدم وجود داشت، کار کارتوگرافیکی آن به عهده مهندس ابراهیم اسعدی وانهاده شد، به یاد ندارم چندین ساعت روی نقشه بحث وکار انجام شده. همدیگر را نقد کردیم، طرحاش را عوض کردیم، ابراهیم، سنگ تمام گذاشت تا کار زیباتر شود. دوستی که در شناسائی کوههای گیلان یار و یاور بود، مسعود سلیمپور است. اگر مسعود سلیمپور نبود کار به سرانجام نمیرسید، مسعود از کوهنوردانیست که خوب میبیند، خوب ارتباط برقرار میکند، مطالعه را میشناسد و وسواس دارد.
مطالعات و بازدیدهای میدانی آن هم در محیط کوهستان، درگیریهای خود را دارد، متفاوت از کوهنوردی است، هرچند انرژی یک کوهنوردی را میطلبد. مطالعات میدانی برخلاف یک کوهنوردی نیاز به دیدن دقیقتر دارد. یک کوهنورد در روز بارانی و برفی هم صعود مینماید، چون هدفش فتح قله است. برای کوهنورد زمستان، تابستان ندارد، چون کوهنورد، متکی به خود و توانش است. اما برای مطالعه نیاز به فرد بومی است، نیاز به چوپانی که هر لحظه با دامهایش به سویی روان است، چه بارها که سختی راه را به جان خریدهایم و متاسفانه در موعد مقرر راهنمایان محلی را ندیده و به اجبار دوباره مجبور به تکرار برنامه شدهایم. در مطالعه کوهستان در گیلان، اگر اردیبهشت را به عنوان میانگین تاریخ کوچ عمودی چوپانان به مناطق کوهستانی بدانید تا آخر شهریور، چهار ماه وقت داری که بروی و دنیایی از سوال را پاسخ بیابی. آن هم اگر این هوای گیلان بگذارد! در مطالعات میدانی در کوهستان، مشکلات فقط در زمینه هزینههای گزاف رفت و آمد، سختی راه، کمآبی، گم شدن و حتی به زمین افتادن نیست! جلب اعتماد چوپانانی که با داشتن نقشه و دستگاه موقعیتیاب ماهوارهای تو را گنج یاب میخوانند، کار کمی نیست. چه پیشنهاداتی که دریافت نداشتیم! یا دیدن چوپان جوانی که پس از گرفتن اطلاعات و طی مسافتی طولانی و برخورد با چوپانی دیگر و البته مسنتر، تازه بفهمی که آن چیزی که آن جوان گفته اشتباه بوده یا از کنار محلی که میخواستی گذشتی و جوان نمیدانسته، ولی گفته میدانم اینجا نیست! همه اینها را گفتیم، اما از طراوت کوهستان نگفتیم، یا آن زمانی که تو را با عظمتش به تعظیم وا میدارد. نگریستن از فراز قله به مردمی که دوستشان داری و در پای آن زیست میکنند، بیشک مزد ما از کوهستان استفاده از مزایای آن بود که بر ما ارزانی داشت، بی هیچ منتی.
چرا نقشه کوههای گیلان؟ همه این کار از یک مشکل آغاز گشت، گشتن به دنبال یک کوه. برای یافتن یک کوه در یک منطقه جغرافیایی، نقشه و منابع بسیاری را مطالعه نمودیم. در منابع گیلان کتابی که به جغرافیای کوههای گیلان بپردازد وجود ندارد، سفرنامهها اکثرا کوهها را ندیدند، مگر معدود قللی چون درفک. یکی از نقشههای رایج در استان، نقشه البرز غربی انتشارات گیتاشناسی است، که سالهای سال است که بر دیوار خانههای ما گیلانیان نشسته. خوب است، اما کامل نیست، تعداد کوههای نمایش داده شده با توجه به هدف و اینکه نقشه عمومی است، بسیار کم است، انتظاری نبود. نقشههای توپوگرافی جغرافیایی نیروهای مسلح، از بهترین نقشهها برای هر آنچه که در مطالعه محیطی میخواهی است. اما مشکل عمدهای در نقشهها بود که ما را محتاط نمود. فارسینگاری نامواژههای محلی کاری کرده است کارستان، از یاد نمیبرم که به بعضی از روستاهایی که میرسیدیم، وقتی نام روستا یا کوه مورد نظر را میگفتیم، مدتی طول میکشید تا به فرد بومی منظورمان را برسانیم. کیهره کجا کیاده(۱) کجا؟ از دیگر مشکلات این نقشهها، عدم تطابق موقعیت مکانی کوهی است که اسم آن روی نقشه نوشته، با موقعیت مکانی آن عارضه بر روی زمین. یکی در یمین یکی در یسار! این مورد اشتباه در نقشههای توپوگرافی کم نیست. مشکلات نامواژهها به همین جا ختم نمیگردد. این مسئله در مناطق مرزی استان پررنگتر میشود، شاید به این دلیل که تیم مطالعاتی تهیه نقشه به هر دلیلی مثلا از خلخال به سمت کوههای تالش رفته و در آنجا مردم محلی به فلان کوه گفتهاند دَلمَده، این موقع است که دیگر نشانی از پیلیم(۲) در نقشه نیست.
ماحصل سالها ارتباط با کوهستان در حوزه مسائل مختلف جغرافیایی، فرهنگی، باستانشناسی و همکاری با اساتید، پژوهشگران و دوستان مختلف سبب آشنایی با دهها مسئله و موضوع مرتبط با کوهستان شده است، جای کار زیادی در کوهستان مانده، حال میماند همت دوستان که به جمعآوری آن بپردازند، وقت میگذرد و چوپان پیر خسته میمیرد و دیگر کسی نیست که برایمان از قصه عاشقی اروستله به زاماتله بگوید. دغدغهای دارم، راهی را شروع کردهام، در جای-جای مناطق کوهستانی نامواژههای ثبت نشدهای وجود دارد. هزاران نامواژه، مدتها است که در حال ثبت این نام واژههای بکر و دست نخورده میباشم، هرچند با آمدن دستگاه موقعیتیاب ماهوارهای کار راحتتر و دقیقتر شده، قبلا اگر بر کاغذ یادداشت مینمودی و اگر کسی مطالعه مینمود و به منطقه میرفت محال بود بدون راهنما مکان را شناسائی کند. حال عدد داریم و وقتی دقیق ثبت گردید، ماندگار میشود. اما کار بزرگ است، به تنهایی این کار به پیش نمیرود، شاید دوستان دیگری این کار را میکنند، کار انفرادی در این زمینه پیش نمیرود. رویایی دارم، که روزی با کمک دوستان پژوهشگر، کوهنوردان علاقهمند و تمامی دلسوزان عرصه تاریخ و تمدن گیلان، تمام نامواژههای ثبت نشده در مناطق جنگلی و کوهستانی گیلان را ثبت نموده و منتشر نمائیم، که بدون شک گنجینهای بیبدیل برای نسل ما و آیندگان خواهد بود. باید با هم کار کرد. نقشه کوههای گیلان تبلور یک همکاری جمعی بود که به ثمر نشست، رویایی دارم درباره ثبت نامواژههای کوهستانهای گیلان! رویایی دارم، رویایی…
پاسخ دادن به کوروش لغو پاسخ