برچسب: اؤجا

  • مارسل مۊرؤ…

    بهرۊز، یته لینک مئبه سرأدئنه بهرۊز صفدري وبلاگ أجي. واکؤنم. مارسل مۊرؤ گبه. این ٚ یته وؤت-ه (نامه به یک واداده) چن سال پیش اؤجای ٚ مئن چاپ بۊده بیم ؤ صفدري هۊ زمت یته نامه مئن بنویشته بۊ که پیر ٚمردأی چني ذؤق بۊده بۊ وختي خۊش ٚ وؤت-ه فارسي خط أجي بدئه بۊ.

    صفدري هیشؤن-ه خۊش ٚوبلاگ ٚ مئن نقل بۊده بۊ؛ منأني دۊمرته اي نقل أجي کئف کأدبۊم ؤ یاد بأردم چني اصرار ؤ سراخر جنگ بۊده‌بۊم تا اي وؤت اؤجای ٚ مئن چاپ بۊبۊن ؤ هنۊزم خۊشالم که اي وؤت-ه برسؤنیم امئه خؤندنکسؤن ٚ چۊمبرس. اۊ اؤجا-یه یاد بأردم کي «اؤجا» بۊ، اۊجۊر اؤجا کي اۊن ٚ مئن اي آزاده‌مردأک أجي‌م گب دبۊ؛ مارسل مۊرؤ یأجي.
    هیتؤ بهرۊز صفدري پؤست-ه خؤنده‌دبۊم کي برسئم اؤره کي خبر-ه بنویشته. خبر، اي رۊزؤن ٚ مئن، عجیب نبۊ ولي این-ه غم دبۊ پۊرأگۊده.
    مارسل مۊرؤ کؤرؤنا یأجي بمرده.

  • پایان همکاری با اؤجا.

    سه سال با نشریهٔ گیلان ٚ اؤجا همکاری داشتم، از نخستین پیش شماره ش تا شمارهٔ بیست و سوم.

    اما پس از سه سال همکاری با مجله ای که دوستش داشتيم در اعتراض به روش و منش مدیرمسئول از این مجله بیرون اومدم که البته فقط من بیرون نیومدم؛ بلکه تعداد زیادی از همکاران از اؤجا بیرون اومدن.

    ما که از شورا و مدیریت شورایی و خودگردانی و ضدیت با سلسله مراتب حرف زدیم و می‌زنیم، نمی‌تونستیم در مقابل رفتار استبدادی به همکاری ادامه بدیم.

    توی این سه سال بسیار چیزها آموختم و به عنوان بخشی از حاصل این تجربه باید بگم که کار و مدیریت شورایی بهترین روش برای پیش بردن هر پروژهٔ جمعیه و اون چه که برای ما مشکل ایجاد کرد نه اشکالات کليشه ای که در مورد ضعف در کار جمعی ما ایرانی ها تکرار میشه، بلکه سد حقوقی مدیریت مسئول و صاحب امتیازی بود. وگرنه بعد از چشیدن طعم کار و ادارهٔ شورایی دیگه دشوار بتونم رضایت به شکل دیگه‌ای از مدیریت و کار بدم.

    هنوز هم از اينکه بخشی از جمعی بودم که اؤجا رو تا شمارهٔ ۲۳ با خرد جمعی منتشر کرد احساس افتخار و شادی دارم.

  • تصویر «میرزا» و جنبش جنگل در سینما و تلویزیون

    افخمی و علیرضا مجلل

    م‍ردم ایران در سال‌های سیاه استبداد پهلوی، تصویر واضح و روشنی از میرزا کوچک و جنبش جنگل نداشتند و اگر تلاش‌های ابراهیم فخرائی در کتاب «سردار جنگل» نبود، اتهام دزد و راهزنی که همراه با اتهامات سیاسی تجزیه‌طلبی و وابستگی به اجانب، از میرزا و جنبش جنگل مطرح می‌شد، در اذهان می‌ماند. در زمانی که کلمات به گنه‌کار و بی‌گناه تقسیم می‌شد و هر تصویری ابتدا باید مطابق تصور همایونی ارائه و مصوب می‌شد تا مردم بتوانند ببینند و بدانند، جز عکس‌هایی در قاب‌های چوبی رنگ و رو رفته -که آن زمان چندان هم امکان تکثیر نداشتند- از میرزا و یارانش در پستوها نبود.
    پس از انقلاب اما امکان بازسازی چهرۀ مرد انقلابی جنبش جنگل فراهم شد. با این وجود سینمای ایران علیرغم تولید آثاری چند با مضمون جنبش جنگل و میرزا کوچک، هنوز نتوانسته تصویر درستی از این حماسۀ ملی در اذهان شکل دهد.

    (بیشتر…)

  • اؤجای نوزدهم منتشر شد.

    شمارۀ نوزده ماهنامۀ گیلانˇ اؤجا، تیر ماه ۱۳۹۷ با تمرکز بر مسائل محیط زیست استان گیلان منتشر شد.
    «خبر بد: گیلان آب ندارد؛ خبر بدتر: اما این بی آبی برای بعضی‌ها نان دارد» نخستین مقالۀ این شماره است که به بحرانی شدن تولید و انباشت زباله در گیلان پرداخته و با بررسی آسیب‌ها، ریشۀ این پدیده را آشکار می‌کند و از آنجا که ادعاهای مبنی بر راه‌اندازی زيرساخت به دليل فساد و نبود ميلي برای حل مشکلات مردم به جايي نمی‌رسد، در پی چاره‌جوئی برای آن پیشنهاد دارد رویکرد و خطاب فعالان محیط زیست و مردم درگیر با این موضوع از حاکمان و بالایي‌ها به سوی ابتکار عمل و قدرت خودشان تغییر کند. (بیشتر…)

  • سراوان و تجمعي که خواب مسئولین استان را برآشفت

    لندفیل نامي‌ست که یکي از اهالی سراوان برای محوطه‌اي استفاده می‌کند که بزرگترین محل دفن زبالۀ استان است. می‌گوید: «این نام زیباتری از «آشغالی»ست که مردم سراوان به آن منطقه می‌گویند.» بالاخره وقتي بیش از سی سال یکي از مناطق جنگلی استان را به محل دفن زباله‌ها تبدیل کنند، طبیعی است که اسم منطقه هم تغییر می‌کند. اما این تغییر متأسفانه فقط در اسم ایجاد نشده و به این موضوع زماني پرداخته شد که مردم منطقه از بوی بد و بیماری و هجوم مگس‌ها به ستوه آمده بودند و جلو درب ورودی سایت ایستادند و مانع ورود ماشین‌های زبالۀ استان شدند. مردمي که نیرویشان بار دیگر مسئولین را مجبور به پاسخگویی کرد.
    اوایل آبان‌ماه امسال که هوا رو به سردی می‌رفت. مردم، از زن و مرد و کودک و حتی کهنسالان سراوان جلو درب ورودی و نزدیک اتوبان تجمع کردند تا برای چندمین بار به وضعیت به‌وجود آمده اعتراض کنند. پاسخ سه دهه صبوری را با انباشت بیشتر زباله گرفتند و اینک با زباني دیگر سخن می‌گفتند. (بیشتر…)

  • گامی برای درک حضور دیگری

    چگونه می‌توان به هویت قومی توجه کرد اما در دام قوم‌مداری و هویت‌طلبی نیافتاد؟ انتخاب بخش عمده‌اي از روشنفکران فرار از هر نوع سیاست هویتی بوده و کرنش در مقابل روند جهانی‌شدن حذف زبان‌ها و فرهنگ‌ها و یک‌شکل شدن همه‌کس و همه چیز روی سیارهٔ ما.

    نیاز به شناخت خویشتن قومی، به عنوان نتیجهٔ فرایندي تاریخی که از میان خاطرات و جنگ‌ها و بلایا و شادی‌ها و مناسبات تولیدی و اقلیم مشترک عبور کرده و به صورت زبان، آداب و رسوم، هنر و ادبیات و سایر ویژگی‌های قومی درآمده، نیازي نیست که بتوان آن را انکار کرد. دقیقاً همین نیاز و اشتیاق میان توده‌های مردم در جاهای مختلف جهان است که دولت‌ها در کشورهای مختلف از آن به نفع بسیج مردم علیه یکدیگر و ادامهٔ سلطهٔ خویش بر طبقهٔ کارگر و چه بسا گرمابخشی به بازار اسلحه و اقتصاد جنگ استفاده می‌کنند. نیروهای مترقی، با خالی کردن فضای پاسخگویی به این نیاز، تصور می‌کنند که تلاش تاریخی انسان برای ساختن جهاني بهتر را از پیرایهٔ تعصب‌های قومی و نژادی پاک می‌کنند اما در عمل فقط سنگر را برای واپسگراترین و بداندیشترین نیروهای راست‌گرا با عقاید ضدمهاجر و ضددیگری و ضدزن خالی می‌کنند. (بیشتر…)

  • اؤجا

    اؤجا

     

    الوعده وفا! اینم اؤجا کتاب جیرأکشئن ئبه. اؤجا، م. راما گيلکي شعرؤنه کي اول بار سال ۱۳۵۸ لایجؤنˇ مئن چاپ بۊبؤ ؤ اينˇ شعرؤن سالؤنˇ سال، مؤبارزؤن ؤ آزاديمجؤنˇ مچه سرˇ نغمه بۊ.

    اي کتابه تازه ويراستاري همرأ تينين ائره جيرأکشين. اي کتاب الکترؤنيکي بۊبؤره، هين وأسي اۊنˇ فهرستˇ مئن تينين شعرؤنˇ تيترˇ سر کيليک بکۊنين ؤ بشين هۊ شعرˇ شر.

  • بیس دئقه XVI

    شانزدهمین برنامه‌ی بیس دئقه را از این‌جا بشنوید یا دانلود کنید. و این لینک هم برای کسانی که با مشکل سانسور سایت soundcloud روبه‌رو هستند.

    موسیقی‌هایی که در این برنامه می‌شنوید:
    ۱/ نوروزبل با صدای بهرام کریمی.
    ۲/ Chaconne from Partita No.2, BWV 1004, in D minor از یوهان سباستین باخ، اجرای جاشا هیفتز
    ۳/ بئه پا به پا بشیم، اجرا در نوروزبل ۱۵۸۳