گيلکؤن ٚ أدبیات ؤ فرهنگ ؤ غٚیره.

برچسب: رضا شاه

تحریف در شاهنامهٔ فردوسی (طی دوران پهلوی)

تحریف شاهنامه و بدل کردن آن به حربه ای در نبرد ایدئولوژیک، به شکل کنونی آن، از زمان روی کار آمدن سلسلهٔ پهلوی آغاز شد و ادامه پیدا کرد. برای بررسی این موضوع باید نگاه کوتاهی به اوضاع ایران در آغاز سلطنت پهلوی و نیازهای تبلیغاتی این سلسله بیاندازیم.

کودتای سوم اسفند نقطهٔ پایانی بود بر روند انقلاب مشروطه و جنبشهای ضدامپریالیستی و مردمی که به دنبال و تحت تاثیر انقلاب اکتبر در کشور ما گسترش یافت. در آن زمان ایران بیش از بیست سال بود که در جوشش و کوشش مداوم انقلابی به سر می‌برد. امپریالیسم انگلیس که واحدهای نظامی آن از سال ۱۹۱۴ تا ۱۹۲۱ کشور ما را اشغال کرده بود، برای سرکوب جنبش انقلابی ایران، کودتای سوم اسفند را سازمان داد و رضاخان را به حکومت رسانید.

Continue reading

نظر محمدرضا پهلوی در مورد مردم رشت

برای اینکه از نگاه محمدرضا پهلوی (آخرین پادشاه ایران) به مردم گیلان و همچنین شخصیت و اخلاق این پادشاه درکی دقیقتر داشته باشیم، بد نیست نگاهی به این بخش از خاطرات علم بیاندازیم.
در این تکه از خاطرات که شاه ایران دوباره طبق معمول مشغول نصیحت و ارائهٔ روش مدیریت به کشورهای جهان بود، یک جوک رشتی را هم تعریف می‌کند و از علم می‌خواهد که از طرف شاه این جوک سخیف رشتی را به سفیر آمریکا بگوید!
از بازنویسی این سخنان بی‌ارزش و زشت محمدرضا پهلوی شرم دارم و فقط تصویر این صفحه از کتاب خاطرات علم را که مربوط به سال ۱۳۵۲ است می‌گذارم تا خودتان ببینید و بخوانید.

آیندهٔ زبان گیلکی

توضیح مهم: این مقاله در شمارهٔ نهم مجلهٔ قاف (بهار ۹۹) چاپ شد اما پس از چاپ و در ویرایش‌های بعدی، تغییرات زیاد و مهمی داشته است. در نتیجه متن حاضر نسبت به متن توی «قاف» تفاوتهای بسیاری دارد.

تابلو نقاشی «خورشیدگرفتگی»‌ از جورج گروس (۱۹۲۶)
تابلو نقاشی «خورشیدگرفتگی»‌ از جورج گروس (۱۹۲۶)

این مقاله درواقع بسط آن بحثي‌ست که قرار بود در دی ماه ۹۸ و در تالار مرکزی رشت ارائه کنم که متاسفانه در روز سخنرانی به دلایل مختلف (از جمله کمبود وقت) نشد. اساس این بحث بر تفکیک و تمایز میان دو نگاه و دو مسیر مختلف به مسألهٔ ملی و ملیگرایی استوار شده است. در واقع اگر بخواهیم درستتر بگوییم بر دوراهی نفی مسألهٔ ملی و تأکید روی بیوطنی (Cosmopolitanism) و ملیگرایی سعی میکنم به راه سومی اشاره کنم که دست‌کم عمری به اندازهٔ خیزش انسان برای چیرگی بر نظام پرهرج‌ومرج سرمایه‌داری در سیاره‌مان دارد.

برای رسیدن به درکي مشترک از مسألهٔ پیش رو بیایید چند پیشفرض را مرور کنیم:

Continue reading

ریشه‌های تاریخی ملی‌گرایی ایرانی

این مقاله به افسانهٔ نژاد آریایی در میان ایرانیان میپردازه و نشون میده که چطور این افسانهٔ غیرعلمی در جهان شکل گرفت و در ایران مبنای باورهای نادرست دیگر شد.

خوندن این مقاله علاوه بر روشنگری دربارهٔ این افسانه، از دو جهت دیگر هم مفیده:

۱. آشنایی بیشتر با جنبه‌های نژادگرایانه و فاشیستی دستگاه آموزشی و تبلیغی عصر رضا شاه و ریشه های فکری ناسیونالیسم ایرانی پسامشروطه (ناسیونالیسم پهلوی که تا همین امروز هم در قالب انسان آریایی نژاد فارسی زبان با مذهب شیعهٔ دوازده امامی و دین باستانی زردتشتی ادامه داره و عملا بخش عمدهٔ مردم ایران رو از دایرهٔ ایرانی بودن خارج کرده!).

۲. آمادگی ذهنی و تجهیز فکری برای رودررویی با نسخه‌های نژادگرایانه و افسانه‌های نژادی مشابه مثل نژاد اولیهٔ کاس در بین برخی دوستان ناسیونالیست گیلک.

این مقالهٔ مفید و خوندنی رو از اینجا دانلود کنید.

به امید روزی که اقوام و ملتها و خلقها چه در ایران و چه در همه جای جهان به جای مسیر خودشیفتگی قومی و برساختن دولت-ملت مبتنی بر مدل تک‌ملت و تک‌زبان، زمینه‌های همزیستی دموکراتیک بدون دیگری‌ستیزی و افسانه‌پردازی رو فراهم کنند.

© 2025 ورگ

Theme by Anders NorenUp ↑