مقالهای خوندنی و جالب دربارهٔ پیشوند ب در افعال گیلکی. این مقاله به تحلیل تعاریف موجود از این پیشوند پرداخته و بعد با تحلیلی تاریخی-زبانشناسانه سعی کرده راه جدیدی در شناخت این پیشوند باز کنه.
در مسیر این پژوهش چند نکتهٔ جذاب ديگه هم مطرح شده که اين مقاله رو جذابتر هم کرده. اين مقاله رو از اينجا بگیرین و بخونین.
برچسب: زبانشناسی
-
پیشوند فعلی «ب» در گذشتهٔ سادهٔ گیلکی از تکوین تا تصریف
-
بررسی شباهت زبانهای گیلکی و کردی
فرهنگ کرمی توی این مقایسه فهرستی از شباهتهای این دو زبان رو در دو سطح مختلف تهیه کرده که خواننده رو با نزدیکی و خویشی عمیق دو زبان کردی و گیلکی آشنا میکنه.
این مقاله رو از اینجا بگیرین و بخونین.
-
ریشههای تاریخی ملیگرایی ایرانی
این مقاله به افسانهٔ نژاد آریایی در میان ایرانیان میپردازه و نشون میده که چطور این افسانهٔ غیرعلمی در جهان شکل گرفت و در ایران مبنای باورهای نادرست دیگر شد.
خوندن این مقاله علاوه بر روشنگری دربارهٔ این افسانه، از دو جهت دیگر هم مفیده:
۱. آشنایی بیشتر با جنبههای نژادگرایانه و فاشیستی دستگاه آموزشی و تبلیغی عصر رضا شاه و ریشه های فکری ناسیونالیسم ایرانی پسامشروطه (ناسیونالیسم پهلوی که تا همین امروز هم در قالب انسان آریایی نژاد فارسی زبان با مذهب شیعهٔ دوازده امامی و دین باستانی زردتشتی ادامه داره و عملا بخش عمدهٔ مردم ایران رو از دایرهٔ ایرانی بودن خارج کرده!).
۲. آمادگی ذهنی و تجهیز فکری برای رودررویی با نسخههای نژادگرایانه و افسانههای نژادی مشابه مثل نژاد اولیهٔ کاس در بین برخی دوستان ناسیونالیست گیلک.
این مقالهٔ مفید و خوندنی رو از اینجا دانلود کنید.
به امید روزی که اقوام و ملتها و خلقها چه در ایران و چه در همه جای جهان به جای مسیر خودشیفتگی قومی و برساختن دولت-ملت مبتنی بر مدل تکملت و تکزبان، زمینههای همزیستی دموکراتیک بدون دیگریستیزی و افسانهپردازی رو فراهم کنند.
-
ویژگیهای فعل «داشتن» در زبانهای گیلکی و فارسی: از منظری تطبیقی-مقابلهای
فعل «داشتن» در زبان گیلکی با فعل «داشتن» در زبان فارسی «همزاد» محسوب شده، هر دوی آنها دارای یک نیای مشترک میباشند. با صرف نظر از معنای اصلی و اولیة مالکیت که از عنصر «داشتن» در دو زبان مزبور برمیخیزد، این عنصر در گیلکی خصوصیاتی را چه به لحاظ صوری و چه به لحاظ معنایی از خود بروز میدهد که نمیتوان آن را در همه موارد، با خصوصیات برخاسته از کلمهٔ «داشتن» در زبان فارسی منطبق دانست. ما در این نوشتار بیش از هر چیز به این عدم انطباق پرداخته، با نگاهی مقایسهای-مقابلهای به بررسی برجستهترین ویژگیهای برآمده از فعل نامبرده در دو زبان مورد نظر، مبادرت خواهیم ورزید.
-
ساخت غیرشخصی در زبان گیلکی
مقالهای که میخوانید، با عنوان “ساخت غیرشخصی در گویش گیلکی شهرستان لاهیجان” به یکی از ویژگیهای زبان ما میپردازد. شما هم در این زبان حتماً با عباراتی همچون مأ گۊشنه’ یا تره گرمه برخورد کردهاید. این مقاله به واکاوی این شکل از جملهها میپردازد. مقاله را از اینجا دریافت کنید و بخوانید.
-
زبان، رودخانه است.
اشاره: این یادداشت که در روزنامهی شرق منتشر شده، نه تنها بیارتباط با حوزهی کار ورگ -یعنی ادبیات و فرهنگ گیلکی- نیست بلکه خواندن آن به تمام کسانی که در زمینهی زبان و ادبیات گیلکی فعالیت میکنند پیشنهاد میشود.
ژیل دلوز (Gilles Deleuze) و فلیكس گتاری (Felix Guattari)، در فصل اول كتاب «هزار فلات» در بین سیل مهارناپذیر ایدهها و مثالهایی كه برای بسط مفهوم «ریزوم» ارایه میكنند، حین سیلان ریزوموارشان از نقطهای به نقطه دیگر، پاراگرافی را به مساله زبان اختصاص میدهند. در همان چند سطر، نویسندگان به كل برداشتهای مبتنی بر عقل سلیم در باب زبان حمله میكنند و گستره وسیعی از مفروضات ما را زیر سوال میبرند. خلاصه حرفهاشان این است كه زبان در خود وجود ندارد، آنچه هست مجموعهای است نامنسجم و تكهتكه از لهجهها، اصطلاحات، زبانهای خاص و دیگر وجوه زبان. گوینده و شنونده ایدهال نیز وجود ندارد، زبان ذاتا امری ناهمگن است. چیزی به نام زبان مادری معنا ندارد، آنچه زبان مادری را شكل میدهد قدرتی است كه در این تكثر سیاسی بر زبانی خاص متكی است و آن را به مردم تحت سلطهاش تحمیل میكند. زبان مادری همان زبان مركزیت سیاسی است. زبان به واسطه انسجامش سرپا نمیایستد، برعكس، آنچه زبان را قوام میبخشد، تكثر و عدم انسجام است. ثبات زبان با ثبات یك حباب قابل قیاس است. زبان از طریق شاخهها و جریانهای زیرزمینی است كه بسط مییابد و جاری میشود، از طریق نفوذ به هر شیب و هر خاك نرمی كه ذرهای اجازه رخنه به این جریان پرخروش را بدهد. زبان، رودی است كه راه خود را از دره باز میكند، قطاری است كه كرموار بر سطح زمین در مسیر مارپیچ ریلها پیش میرود و به همین دلیل است كه میتوان زبان را شكست و خرد كرد و عناصرش را بیرون كشید. زبان چه بسا منعطفترین پدیده هستی است، هزار بار آن را روی خود تا كنید و به حال اول بازگردانید، به هر نقطهای و از هر ارتفاعی پرتش كنید و برش دارید. آسیب كه نمیبیند هیچ، با هر ضربه قویتر میشود. زبان ریشه ندارد، در سطح جاری است. بنابراین شیوه ریزومی تحلیل زبان مركززدایی از آن و ادغام آن با ابعاد و حوزههای دیگر است. زبان هرگز نمیتواند در را به روی خود ببندد، مگر زمانی كه به كل از كار افتاده باشد. این انعطاف حیرتانگیز در یك صورت به سوی مرگ میرود، اینكه كسی پرتش نكند و تایش نكند و اجازه نفوذ به مناطق ممنوعه را از آن بگیرند. هر شكلی از سرهسازی و ناب كردن زبان نزدیك كردن آن به مرگ و كشتن ظرفیتهایش است.
-
گونههای زبانی رايج در استان گيلان و حدود پراکندگی آنها
زبانهای رایج در استان گیلان زبان گفتاری مردم لاهيجان، (گيلکی (بيهپيش) است که با گيلکی رشت (بيهپس) از نظر آوايی، واژگانی و پارهای ويژگیهای دستوری تفاوتهايی دارد. گيلکی بيهپيش خود از گونهای که در نواحی کوهستانی به آن سخن گفته میشود، يعنی گالشی، متمايز است. گيلکی از گروه زبانهای شمال غربی يا گروه زبانهای کرانهی خزر است. ديگر زبانهای اين گروه عبارتاند از: کردی، بلوچی، تالشی، تاتی، گونههای مرکزی ايران و بخشی از گونههای فارسی و ارمودی در افغانستان و پاکستان و پراچی در تاجيکستان و افغانستان و هندوستان. برخی گيلکی را به نام پهلوی خواندهاند. حمداله مستوفی قزوينی مینويسد: در گشتاسفی که بخشیست در مجاورت دريای خزر و نزديک «ساليان»، زبانشان به پهلوی به جيلانی (گيلانی) باز بسته است. مستوفی پهلوی را شبيه و وابسته به گيلکی میداند. در ميان اشعار گويندگان بعد از اسلام به آثاری برمیخوريم که به مازندرانی و گيلکی کنونی نزديک است. همچنين در گذشته کسانی را که ترانههای گيلکی میخواندند پهلویخوان میناميدند.
(بیشتر…) -
زبان گيلکی، در بوتهی زبانشناسی
دکتر نادر جهانگیری بیشک برای گفتوگو پيرامون زبان گيلکی مناسبتتر از کسی که دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبيات انگليسی وکارشناسی ارشد زبانشناسی از دانشگاه تهران و دکترای زبانشناسی اجتماعی از دانشگاه لندن (سال 1354) باشد، نمیتوان يافت. به ويژه اگر اين شخص، خود گيلک باشد و جالبتر آنکه تز دکترایاش «بررسی جنبههای اجتماعی و فرهنگی زبانها» باشد.
نادر جهانگيری (تولد:هجدهم دی ماه 1323)، پس از اينکه در سال 1359 به ايران بازگشت و به عنوان استاديار گروه زبانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شد، بار ديگر در سا لهای 66 و 67 طی يک سال در دانشگاه برکلی امريکا به تحقيق و تدريس پرداخت. همچنين از سال 1999 تا 2002 ميلادی به دعوت دانشکدهی مطالعات خارجی دانشگاه توکيو، علاوه بر تدريس زبانشناسی در اين دانشگاه، در بخش مطالعات ايرانشناسی هم تدريس نمود. در همين مدت بود که ضمن تدريس در موسسهی تحقيقات افريقا و آسيا در ژاپن، کتاب سه جلدی «گويش و لغتنامهی گيلکی لاهيجانی» را به وسيلهی همين موسسه چاپ و منتشر نمود.
عضويت در انجمن زبانشناسی بريتانيای کبير و انجمن زبانشناسی امريکا و نيز معرفی ايشان به عنوان يکی از نخبگان جهان از کشور ايران در کتاب Who is who? سال 1998 ميلادی و نيز عضويت در آکادمی علوم نيويورک، در کنار آثاری از وی از جمله «آواشناسی اکوستيک»، «فلسفهی زبان» (ترجمه) و «زبان، بازتاب زمان، فرهنگ و انديشه» باعث شد که در تابستان 1386 خورشيدی، در شهر نوشهر، ميهمان ايشان شويم و به گفتوگو پيرامون زبان و زبان گيلکی بپردازيم.
شايد اين نخستين باری باشد که يک زبانشناس در گفتوگويی مفصل به بحث پيرامون زبان گيلکی میپردازد، به ويژه آنکه دکتر جهانگيری از موضع زبانشناسی مدرن وارد بحثی میشود که در نهايت به بيان ديدگاههايی جديد ختم میشود. به ويژه آنجا که در بحث کهنهی «زبان يا لهجه بودن گيلکی»، اصل اين پرسش را بیاعتبار مینماياند!
آنچه میخوانيد، ترجمهی فارسی و خلاصه شدهای از يک گفتوگوی چهار ساعته به زبان گيلکی با دکتر نادر جهانگيریست. (بیشتر…)