برچسب: ۱۵۸۲

  • سفیر خان احمد در دربار تزار

    نقشه گیلان، ۱۵۷۰ م، ۹۴۹ هجری شمسی. طراحی شده توسط Abraham Ortelius، نقشه‌کش بلژیکی
    نقشه گیلان، ۱۵۷۰ م، ۹۴۹ هجری شمسی. طراحی شده توسط Abraham Ortelius، نقشه‌کش بلژیکی

    روزی که «توره کامل» به عنوان سفیر دربار خان احمد کیایی، از لاهیجان به سمت رودسر رفته و سوار بر کشتی رهسپار بندر هشترخان (حاجی طرخان) و سپس مسکو شد، شاید هرگز گمان نمی برد که این سفر، می تواند آغازی برای یک پایان باشد. پایان حکومت خاندان کارکیایی لاهیجان و متعاقب آن، پایان استقلال و خودمختاری دیرین خطه گیلان. البته پیش از آن، سفر دیگری هم توسط خواجه حسام الدین لنگرودی ، وزیر خان احمد کیایی، به سوی عثمانی آغاز شده بود که آثار بمراتب شدیدتری در تسریع این سقوط و سرانجام بدفرجام برای کیاییان و گیلان داشت. به راستی علت این تحرکات دیپلماتیک خان احمد چه بود؟ سرزمین گیلان از دیرباز تا زمان جانشینان چنگیز خان، از هرگونه تجاوز و تعدی توسط نیروهای مختلف عرب و مغول و … در امان بود و اگرچه اسما جزء ایالات ایران به شمار می رفت، اما عملا دنیایی مستقل و ناشناخته و دست نیافتنی در گوشه شمالی ایران بود. سرزمینی مرطوب و مستتر در دل جنگلهای انبوه و محصور در میان کوههای سر برافراشته دیلمستان و طالشستان ، که از همه مهمتر جنگاوران دلیر دیلمی و گیلی در گردنه کوههاو انبوه جنگلها، انتظار هرگونه متجاوز و تعدی گری را می کشیدند و پاسخی در خورش می دادند. این سرزمین که از مغرب به آذرآبادگان و از مشرق به چالوس و از جنوب هم به الموت و قزوین و طالقان محدود می شد، اقلیمی مناسب حفظ استقلال و پایداری در برابر تجاوز بود که البته این مهم به مدد روحیه تهور و جنگندگی مردمان این سامان، امکان پذیر می بود. این روند تا زمان جانشینان چنگیز هم برقرار بود که در این دوره الجایتو، از سلاطین ایلخانی و نواده چنگیز، به سوی گیلان از چندین جهت لشکرکشی نمود و اگرچه در ابتدا موفق به فتح این ایالت شد، ولی بعد مدت کوتاهی با یورشهای وقت و بی وقت مردم گیلان ، مستاصل شده و از این دیار خارج شد و استقلال را به شرط خراجی به رسمیت شناخت.خراجی که بعد چندی دیگر پرداخت هم نشد و گیلانیان به درایت از رفتن به زیر سلطه مغولان رستند همانگونه که درمورد تیمور هم چنین شدو این خطه از یورش او در امان ماند.. به هرحال باز ملک گیلان ماند و فرمانروایان محلی مقتدر بیه پیش و بیه پس که این بار در قامت دو سلسله سادات کیایی لاهیجان و خاندان اسحاقی فومن، قدرتنمایی می نمودند.در واقع در تمامی این اعصار ، از ازمنه باستان و پیش از اسلام تا زمان صفویه، استقلال از فلات ایران، مهمترین فاکتور در محاسبات و مناسبات سیاسی و منازعات قدرت در درون اقلیم گیلان به شمار می رفت. (بیشتر…)

  • ریتان سفالی املش

    در حدود: سال‌های ۸۰۰-۹۰۰ پیش از میلاد ابعاد: ۱۱/۵ اینچ (۲۹/۲ سانتی‌متر) ارتفاع طرح: املش جنس: سفال وضعیت: کاملا سالم محل کنونی: امارات متحده‌ی عربی

    amlash
    «فرهنگ املش»(۱) منحصرا از طریق اطلاعات باستان‌شناسی که در دهه‌های اخیر به دست آمده شناخته می‌شود. جدای از این حقیقت که مردم املش هنرمندان و صنعتگرانی بسیار ماهر بودند، ما درباره‌ی خود مردم اطلاعات اندکی در اختیار داریم. به غیر از این، به نظر می‌رسد که این فرهنگِ باستانی، نخست در نواحی کوهستانیِ مجاور با دریای کاسپین، در شمال ایران کنونی، وجود داشته است. (بیشتر…)

  • گرماوری برج (قلعه‌ی گرماور)

    دلیل اصلی تهیه این مطلب برای مخاطبان ورگ، استقبال آنان از مطلب «گنبد پیرمحله» می‌باشد. البته نه از دیدگاه گردشگری که نه رسالت سایت ورگ این مسئله می‌باشد و نه اینکه تهیه‌کننده، علاقه‌ای به این کار دارد. همان‌طور که از کامنت‌های مطلب «گنبد پیر‌محله» بر‌می‌آید، [متاسفانه به دلیل آسیبی که به آرشیو ورگ وارد آمده کامنتهای این مطلب حذف شدند.] اکثر قریب به اتفاق خوانندگان از وجود آن گنبد زیبا و تاریخی در استان گیلان بی‌خبر بودند و در تمامی کامنت‌ها‌، به وجود این اثر تاریخی افتخار نمودند. بنابراین، بر‌ سیاق مطلب قبلی، توضیحات برج گرماور از کتاب «آستارا تا استارباد» نوشته‌ی دکتر منوچهر ستوده اقتباس شده است‌. عکس‌های این مطلب در خرداد ماه 1385 برداشته شده و به مطلب پیوست شده است‌. چهار عکس هم به صورت جدا، از مسیر دسترسی و طبیعت زیبای مسیر برج گرماور، به خوانندگان تقدیم می‌شود.

    نیما فرید مجتهدی

    تصویر 1
    تصویر 1

    (بیشتر…)

  • گونه‌های زبانی رايج در استان گيلان و حدود پراکندگی آن‌ها

    زبان‌های رایج در استان گیلان
    زبان‌های رایج در استان گیلان

    زبان گفتاری مردم لاهيجان، (گيلکی (بيه‌پيش) است که با گيلکی رشت (بيه‌پس) از نظر آوايی، واژگانی و پاره‌ای ويژگی‌های دستوری تفاوت‌هايی دارد. گيلکی بيه‌پيش خود از گونه‌ای که در نواحی کوهستانی به آن سخن گفته می‌شود، يعنی گالشی، متمايز است. گيلکی از گروه زبان‌های شمال غربی يا گروه زبان‌های کرانه‌ی خزر است. ديگر زبان‌های اين گروه عبارت‌اند از: کردی، بلوچی، تالشی، تاتی، گونه‌های مرکزی ايران و بخشی از گونه‌های فارسی و ارمودی در افغانستان و پاکستان و پراچی در تاجيکستان و افغانستان و هندوستان. برخی گيلکی را به نام پهلوی خوانده‌اند. حمداله مستوفی قزوينی می‌نويسد: در گشتاسفی که بخشی‌ست در مجاورت دريای خزر و نزديک «ساليان»، زبان‌شان به پهلوی به جيلانی (گيلانی) باز بسته است. مستوفی پهلوی را شبيه و وابسته به گيلکی می‌داند. در ميان اشعار گويندگان بعد از اسلام به آثاری برمی‌خوريم که به مازندرانی و گيلکی کنونی نزديک است. هم‌چنين در گذشته کسانی را که ترانه‌های گيلکی می‌خواندند پهلوی‌خوان می‌ناميدند.
    (بیشتر…)

  • تاريخچه‌ی گيلکی‌نويسی در اينترنت

     مطلب زير در ستون وب‌موجی ماه‌نامه‌ی گيله‌وا و طی چند شماره چاپ شد.

    وب‌مجی، ترکيبی از واژه‌ی انگليسی web به معنی شبکه (اينترنت) و مصدر گيلکی «متن» به معنی گشتن، عنوان اين ستون است که هدفش معرفی سايت‌ها و وبلاگ‌هايی ست که به نوعی به زبان گيلکی يا هويت قومی گيلکان می‌پردازند. (بیشتر…)

  • زبان گيلکی، در بوته‌ی زبان‌شناسی

    دکتر نادر جهانگیری
    دکتر نادر جهانگیری

    بی‌شک برای گفت‌وگو پيرامون زبان گيلکی مناسبت‌تر از کسی که دارای مدرک کارشناسی زبان و ادبيات انگليسی وکارشناسی ارشد زبان‌شناسی از دانشگاه تهران و دکترای زبان‌شناسی اجتماعی از دانشگاه لندن (سال 1354) باشد، نمی‌توان يافت. به ويژه اگر اين شخص، خود گيلک باشد و جالب‌تر آن‌که تز دکترای‌اش «بررسی جنبه‌های اجتماعی و فرهنگی زبان‌ها» باشد.
    نادر جهانگيری (تولد:هجدهم دی ماه 1323)، پس از اين‌که در سال 1359 به ايران بازگشت و به عنوان استاديار گروه زبان‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد مشغول به کار شد، بار ديگر در سا ل‌‌های 66 و 67 طی يک سال در دانشگاه برکلی امريکا به تحقيق و تدريس پرداخت. هم‌چنين از سال 1999 تا 2002 ميلادی به دعوت دانشکده‌ی مطالعات خارجی دانشگاه توکيو، علاوه بر تدريس زبان‌شناسی در اين دانشگاه، در بخش مطالعات ايران‌شناسی هم تدريس نمود. در همين مدت بود که ضمن تدريس در موسسه‌ی تحقيقات افريقا و آسيا در ژاپن، کتاب سه جلدی «گويش و لغت‌نامه‌ی گيلکی لاهيجانی» را به وسيله‌ی همين موسسه چاپ و منتشر نمود.
    عضويت در انجمن زبان‌شناسی بريتانيای کبير و انجمن زبان‌شناسی امريکا و نيز معرفی ايشان به عنوان يکی از نخبگان جهان از کشور ايران در کتاب Who is who? سال 1998 ميلادی و نيز عضويت در آکادمی علوم نيويورک، در کنار آثاری از وی از جمله «آواشناسی اکوستيک»، «فلسفه‌ی زبان» (ترجمه) و «زبان، بازتاب زمان، فرهنگ و انديشه» باعث شد که در تابستان 1386 خورشيدی، در شهر نوشهر، ميهمان ايشان شويم و به گفت‌وگو پيرامون زبان و زبان گيلکی بپردازيم.
    شايد اين نخستين باری باشد که يک زبان‌شناس در گفت‌وگويی مفصل به بحث پيرامون زبان گيلکی می‌پردازد، به ويژه آن‌که دکتر جهانگيری از موضع زبان‌شناسی مدرن وارد بحثی می‌شود که در نهايت به بيان ديدگاه‌هايی جديد ختم می‌شود. به ويژه آن‌جا که در بحث کهنه‌ی «زبان يا لهجه بودن گيلکی»، اصل اين پرسش را بی‌اعتبار می‌نماياند!
    آن‌چه می‌خوانيد، ترجمه‌ی فارسی و خلاصه شده‌ای از يک گفت‌وگوی چهار ساعته به زبان گيلکی با دکتر نادر جهانگيری‌ست. (بیشتر…)

  • ۱۵۸۲

    نؤروزˇبل، مراسم آغاز سال نو ديلمی (گيلان باستان) روز پنج‌شنبه هفدهم مرداد ماه (ديروز) برابر با نوروز ما اول، در روستای ملکوت و با هم‌کاری ماه‌نامه‌ی گيله‌وا و سازمان ميراث فرهنگی و گردش‌گری استان گيلان برگزار شد. در سومين سال بازبرگزاری اين مراسم باستانی، جمعيت بيش‌تری نسبت به دو سال پيش‌تر گرد هم آمده بودند تا با موسيقی و برافروختن آتش به استقبال سال 1582 ديلمی بروند. اجرای موسيقی و مجری‌گری برنامه به عهده‌ی صفرعلی رمضانی بود که البته از هنرمندی هنرمندان ديگر نيز استفاده شد.

    1582-noruzebal-1 (بیشتر…)