
پسنیویشت: استقبال محشر بۊ! خئلئن بخأستن کي اۊ چار ته داستان ٚ وؤت ٚ فایل-ه بنئم اینترنت. دسبرسؤنین ؤ ائرأجي جیرأکشین (Download).

گيلکؤن ٚ أدبیات ؤ فرهنگ ؤ غٚیره.
پسنیویشت: استقبال محشر بۊ! خئلئن بخأستن کي اۊ چار ته داستان ٚ وؤت ٚ فایل-ه بنئم اینترنت. دسبرسؤنین ؤ ائرأجي جیرأکشین (Download).
مردم ایران در سالهای سیاه استبداد پهلوی، تصویر واضح و روشنی از میرزا کوچک و جنبش جنگل نداشتند و اگر تلاشهای ابراهیم فخرائی در کتاب «سردار جنگل» نبود، اتهام دزد و راهزنی که همراه با اتهامات سیاسی تجزیهطلبی و وابستگی به اجانب، از میرزا و جنبش جنگل مطرح میشد، در اذهان میماند. در زمانی که کلمات به گنهکار و بیگناه تقسیم میشد و هر تصویری ابتدا باید مطابق تصور همایونی ارائه و مصوب میشد تا مردم بتوانند ببینند و بدانند، جز عکسهایی در قابهای چوبی رنگ و رو رفته -که آن زمان چندان هم امکان تکثیر نداشتند- از میرزا و یارانش در پستوها نبود.
پس از انقلاب اما امکان بازسازی چهرۀ مرد انقلابی جنبش جنگل فراهم شد. با این وجود سینمای ایران علیرغم تولید آثاری چند با مضمون جنبش جنگل و میرزا کوچک، هنوز نتوانسته تصویر درستی از این حماسۀ ملی در اذهان شکل دهد.
ادامه خواندن “تصویر «میرزا» و جنبش جنگل در سینما و تلویزیون”
او را میشناختم، خیلی خوب و از نزدیک، آشنایی من و میرزا کوچک خان به طرز عجیبی آغاز شد. من کنسول تفلیس بودم و برای بازرسی به بادکوبه آمده بودم. به من اطلاع دادند که چهار نفر ایرانی مجروح در یک کشتی روسی به سر میبرند و کشتی در بادکوبه لنگر انداخته است و از من تقاضا شد که بروم و آنها را تحویل بگیرم، به این طریق من با میرزا کوچک خان که یکی از این چهار تن بود آشنا شدم. ادامه خواندن “از زبان محمد ساعد”
فعل «داشتن» در زبان گیلکی با فعل «داشتن» در زبان فارسی «همزاد» محسوب شده، هر دوی آنها دارای یک نیای مشترک میباشند. با صرف نظر از معنای اصلی و اولیة مالکیت که از عنصر «داشتن» در دو زبان مزبور برمیخیزد، این عنصر در گیلکی خصوصیاتی را چه به لحاظ صوری و چه به لحاظ معنایی از خود بروز میدهد که نمیتوان آن را در همه موارد، با خصوصیات برخاسته از کلمهٔ «داشتن» در زبان فارسی منطبق دانست. ما در این نوشتار بیش از هر چیز به این عدم انطباق پرداخته، با نگاهی مقایسهای-مقابلهای به بررسی برجستهترین ویژگیهای برآمده از فعل نامبرده در دو زبان مورد نظر، مبادرت خواهیم ورزید.
ادامه خواندن “ویژگیهای فعل «داشتن» در زبانهای گیلکی و فارسی: از منظری تطبیقی-مقابلهای”
دامداران سنتی استان گیلان و غرب مازندران به ویژه جنگلنشینان این سرزمين که در محل، اصطلاحاً گالش خوانده میشوند با نام سیاگالش (سیاه گالش) آشنایی دیرینه دارند؛ نامی اسطورهای که با گذشت سده ها و هزارهها، از گیسسفیدان و ریشسفیدان نقل شده و شبح کمرنگی از آن تا این زمان سینه به سینه به نسل حاضر رسیده است. نویسنده که خود از مردم آن دیارم و با زندگی سنتی دامدارن منطقه تا حدی آشنا، خاطرههایی از این نام اسطورهای دارم که به قدر بضاعت ناچیز خود نکتههایی را به قلم آورده و به دوستداران فرهنگ سنتی تقدیم میدارم.
آنچه را که در وصف سیاگالش از پیران به خاطر دارم چنین است: سیاگالش موجودی ذهنی به صورت انسانی میانهبالا، سیاهچرده با پوششی شبانی؛ شلوار پشمی، پاپوشی از چموش و جوراب ساق بلند پشمی، پاتاوه، پیراهنی چپ یقه و در فصل سرما با سینه پوشی پشمی و شولا و کلاه پشمی و چوبدستی شبانی که شبان روزان در کوه و کمر همیشهٔ وقت، نگهبان چهارپایان سودمند وحشی چون آهو و گوزن و بز کوهی بوده و احشام اهلی را هم که گاهی دور از شبانان در کوه و صحرا میچریدند مواظبت میکرد. کمتر کسانی بودند که سیاگالش را دیده باشند و تنها وصف او را از هم شنیده بودند چون سیاگالش به دیدهٔ همه نمیآمد و بینادیده ای باید میبود تا او را به دیده آورد. ادامه خواندن “سياگالش”
شاید شمرأني شمئبه سؤال پيش بمأبۊن کي ايشؤن چيسن ؤ همديگرˇ همرأ چي فرقي کۊنن؟
پيچئه-شآل (/pice:šəāl/):
پيچئه-شآل فارسي مئن بنه: گربهٔ وحشی ؤ رۊسي مئن بنه Лесной кот ؤ اينˇ علمي نؤم Felis silvestris ايسه.
ادامه خواندن “رؤشنأگۊدن: اشپتکا ؤ زربانۊکأی ؤ گنجˇبانؤی ؤ پيچئه-شآل چيسن ؤ چي فرقي دأنن!”
اشاره: در این مقاله به جغرافیای کوههای اشکور در شرق گیلان و غرب مازندران پرداخته شده است. هدف، ارائه تصویری منسجم و علمی از جغرافیای این منطقه و تبیین نقش ساختمان زمینشناسی و زمینریختشناسی ساختمانی در شکل ناهمواریها و مناظر جغرافیایی اشکور است. چون اشکور منطقهای کوهستانی است، بنابراین تکیه اصلی این مقاله بر جغرافیای کوهستانی و ناهمواریها استوار است. لازم به ذکر است در توصیف جغرافیای طبیعی منطقه، شاید اندکی از مرزهای سیاسی تحقیق فراتر رفته، که دلیل آن پیوستگی و گسترش پدیدههای طبیعی فارغ از مرزهای سیاسی است. به همین دلیل سعی شده برای جلوگیری از ناقص ماندن مطلب، بحث کامل ارائه گردد. از گستردن مطالب به مباحث تخصصی تا آنجا که نگارندگان توانایی داشته، پرهیز شده است و سعی بر این بوده مباحث به طور ساده بیان شود. در منطقه از لحاظ زمینشناختی، سنگهای متعلق به دوران دوم (مزوزوئیک) بخش اعظم رخنمونهای سنگی منطقه را میسازند. گسلها نقش مهمی در شکلگیری و جهت کشیدگی ناهمواریهای منطقه دارند. روند ناهمواریهای منطقه روندی شمالغربی-جنوبشرقی است. منطقه اشکور بدون شک پایتخت کوههای مرتفع گیلان است. تمامی کوههای بالای 3000 متر استان گیلان، به غیر از سه قله بغروداغ، مولوم و ارگنه، در این منطقه جغرافیایی قرار دارند. از ویژگیهای ناهمواریهای این منطقه، وجود تودههای کوهستانی منفردی است که با درههای عمیقی از یکدیگر جدا شدهاند. وجود این تودههای کوهستانی، نقش مهمی در مناظر و چشماندازهای جغرافیایی و بومشناختی منطقه دارند. وجود تنوع توپوگرافیک و همجنین تغییرهای شدید ارتفاعی، سبب تنوع زیستی در این منطقه شده است. به دلیل تغییرهای شدید وضعیت توپوگرافی، تنوع آبوهوایی و توان بومشناختی بالای منطقه و دور از دسترس بودن بخشهای کوهستانی آن، بسیاری از محدود ذخایر ژنتیکی و زیستی رشته کوه البرز در محدوده سیاسی استان گیلان، در این منطقه وجود دارند. از جمله ذخیرهگاههای جنگلی چون درختان زربینِ گرمابدشت و درختان ارس اشگرسر و وجود گونههای جانوری شاخصی چون کل و بز و… توزیع جغرافیایی سکونتگاههای انسانی نیز تابع وضعیت غالب چشماندازهای کوهستانی خشن منطقه است. معیشت مردمان این سرزمین در طی قرون متمادی در سیطرهی این جغرافیای خشن، اما پرنعمت قرار داشته است.