برچسب: ناسیونالیسم

  • ناسۊناليسم

    ناسۊناليسم ادمؤن-ه کۊل ٚمغز چأکؤنه.

  • ناسیونالیسم در ناسیونالیسم؛ تکه‌هایی پراکنده درباره‌ی گذشته و اکنونِ «رشت» و حواشیِ پیرامونش

    این متن نوشتهٔ سید فرزام حسینی روزنامه‌گار ساکن رشت است که پیشتر در شمارهٔ نهم نشریهٔ قاف (چاپ فومن) چاپ شده و حالا برای بازنشر به وبلاگ ورگ سپرده شده.

    یکم) نوشتار پیشِ رو، درباره‌ی رشت است و نوعی از برخورد ناسیونالیستی با آن، شهری که این سال‌ها و ماه‌ها و روزها، بسیار درباره‌اش شنیده‌ایم و خوانده‌ایم، شهری که در رسانه‌های رسمی و غیررسمی، جایی برای خودش پیدا کرده و مطبوعات کاغذی و مجازی، صفحاتی را به اکنون و تاریخش –و بیشتر تاریخش البته- اختصاص می‌دهند، و دیده و ندیده، چیزهایی درباره‌اش، درباره‌‌ی «جذابیت‌های پنهان و آشکارش» می‌گویند و می‌نویسند، آیا چنین توجهی، چنین به اصطلاح رسانه‌ای‌شدنی، خوب نیست؟ آیا فرصتی برای رشت، و به‌طریق اولی، اهالی این شهر نیست؟ بگذارید اندکی از مسئله فاصله بگیریم و سپس، دقیق‌تر به آن بازگردیم، بگذارید پیش از آن‌که به استقبالِ ستایش‌های بی‌کران این سال‌ها و ماه‌ها و روزها برویم، کمی عقب‌تر بایستیم و مسائلی را پیرامونِ رشت با هم مرور کنیم.

    (بیشتر…)
  • آیندهٔ زبان گیلکی

    توضیح مهم: این مقاله در شمارهٔ نهم مجلهٔ قاف (بهار ۹۹) چاپ شد اما پس از چاپ و در ویرایش‌های بعدی، تغییرات زیاد و مهمی داشته است. در نتیجه متن حاضر نسبت به متن توی «قاف» تفاوتهای بسیاری دارد.

    تابلو نقاشی «خورشیدگرفتگی»‌ از جورج گروس (۱۹۲۶)
    تابلو نقاشی «خورشیدگرفتگی»‌ از جورج گروس (۱۹۲۶)

    این مقاله درواقع بسط آن بحثي‌ست که قرار بود در دی ماه ۹۸ و در تالار مرکزی رشت ارائه کنم که متاسفانه در روز سخنرانی به دلایل مختلف (از جمله کمبود وقت) نشد. اساس این بحث بر تفکیک و تمایز میان دو نگاه و دو مسیر مختلف به مسألهٔ ملی و ملیگرایی استوار شده است. در واقع اگر بخواهیم درستتر بگوییم بر دوراهی نفی مسألهٔ ملی و تأکید روی بیوطنی (Cosmopolitanism) و ملیگرایی سعی میکنم به راه سومی اشاره کنم که دست‌کم عمری به اندازهٔ خیزش انسان برای چیرگی بر نظام پرهرج‌ومرج سرمایه‌داری در سیاره‌مان دارد.

    برای رسیدن به درکي مشترک از مسألهٔ پیش رو بیایید چند پیشفرض را مرور کنیم:

    (بیشتر…)
  • تاریخ و پراتیک اجتماعی: در پهنهٔ مبارزات خلق‌ها

    ژان شنو

    ترجمهٔ خسرو شاکری


    [گذشته مردود یا گذشتهٔ راه نجات / مردم کِبِک کانادا، بومیان استرالیا و اوکسیتان‌ها / جنبش‌های ملی و مبارزات اجتماعی لنگر در گذشته دارند: بورژوازی و مردم/ تله‌های گذشتهٔ اسطوره‌ئی: دقت علمی و گذشت‌ ناپذیری سیاسی / «سال ۰۱» چون قطع و توقفی در زمان.]


    در مبارزهٔ با نظام موجود، این گرایش طبیعی در ما هست که گذشته و ستم‌ نامهٔ آن را دور بریزیم. «از گذشته لوح پاکی بسازید!» در انقلاب فرانسه، مجسمه‌ها را می‌شکستند، زرادخانه‌ها را نابود می‌کردند، شجره‌نامچه‌ها و اسناد مالکیت فئودالی را به‌آتش می‌کشیدند. شعار انقلاب فرهنگی چین روبیدن «چهار کهنه» بود، یعنی اندیشه‌های کهنه، رسوم کهنه، فرهنگ کهنه، و عادات کهنه.

    امّا ردّ و نفی گذشته مانع از توسل به‌گذشته نیست. مردم برای آن که با روایت رسمی گذشته – یعنی گذشته‌ئی که آن را بنابر منافع «ساخت قدرت» مثله و تحریف و سانسور کرده‌اند – از در مخالفت درآیند روایت دیگری از آن به‌دست می‌دهند که با آمال‌شان همسازتر باشد و غنای راستین تاریخ آنان را منعکس کند.

    (بیشتر…)

  • ریشه‌های تاریخی ملی‌گرایی ایرانی

    این مقاله به افسانهٔ نژاد آریایی در میان ایرانیان میپردازه و نشون میده که چطور این افسانهٔ غیرعلمی در جهان شکل گرفت و در ایران مبنای باورهای نادرست دیگر شد.

    خوندن این مقاله علاوه بر روشنگری دربارهٔ این افسانه، از دو جهت دیگر هم مفیده:

    ۱. آشنایی بیشتر با جنبه‌های نژادگرایانه و فاشیستی دستگاه آموزشی و تبلیغی عصر رضا شاه و ریشه های فکری ناسیونالیسم ایرانی پسامشروطه (ناسیونالیسم پهلوی که تا همین امروز هم در قالب انسان آریایی نژاد فارسی زبان با مذهب شیعهٔ دوازده امامی و دین باستانی زردتشتی ادامه داره و عملا بخش عمدهٔ مردم ایران رو از دایرهٔ ایرانی بودن خارج کرده!).

    ۲. آمادگی ذهنی و تجهیز فکری برای رودررویی با نسخه‌های نژادگرایانه و افسانه‌های نژادی مشابه مثل نژاد اولیهٔ کاس در بین برخی دوستان ناسیونالیست گیلک.

    این مقالهٔ مفید و خوندنی رو از اینجا دانلود کنید.

    به امید روزی که اقوام و ملتها و خلقها چه در ایران و چه در همه جای جهان به جای مسیر خودشیفتگی قومی و برساختن دولت-ملت مبتنی بر مدل تک‌ملت و تک‌زبان، زمینه‌های همزیستی دموکراتیک بدون دیگری‌ستیزی و افسانه‌پردازی رو فراهم کنند.

  • گامی برای درک حضور دیگری

    چگونه می‌توان به هویت قومی توجه کرد اما در دام قوم‌مداری و هویت‌طلبی نیافتاد؟ انتخاب بخش عمده‌اي از روشنفکران فرار از هر نوع سیاست هویتی بوده و کرنش در مقابل روند جهانی‌شدن حذف زبان‌ها و فرهنگ‌ها و یک‌شکل شدن همه‌کس و همه چیز روی سیارهٔ ما.

    نیاز به شناخت خویشتن قومی، به عنوان نتیجهٔ فرایندي تاریخی که از میان خاطرات و جنگ‌ها و بلایا و شادی‌ها و مناسبات تولیدی و اقلیم مشترک عبور کرده و به صورت زبان، آداب و رسوم، هنر و ادبیات و سایر ویژگی‌های قومی درآمده، نیازي نیست که بتوان آن را انکار کرد. دقیقاً همین نیاز و اشتیاق میان توده‌های مردم در جاهای مختلف جهان است که دولت‌ها در کشورهای مختلف از آن به نفع بسیج مردم علیه یکدیگر و ادامهٔ سلطهٔ خویش بر طبقهٔ کارگر و چه بسا گرمابخشی به بازار اسلحه و اقتصاد جنگ استفاده می‌کنند. نیروهای مترقی، با خالی کردن فضای پاسخگویی به این نیاز، تصور می‌کنند که تلاش تاریخی انسان برای ساختن جهاني بهتر را از پیرایهٔ تعصب‌های قومی و نژادی پاک می‌کنند اما در عمل فقط سنگر را برای واپسگراترین و بداندیشترین نیروهای راست‌گرا با عقاید ضدمهاجر و ضددیگری و ضدزن خالی می‌کنند. (بیشتر…)

  • به ناسیونالیستهای نوآمده

    طی چهار پنج سال اخیر، همهٔ ما از شکل گرفتن انواع و اقسام صفحه‌ها و کانالها و سایتهای علاقمند به هویت قومی گیلک، تبری، تالش، کاسپی و… باخبریم. در واقع جریانیه که داره روز به روز فربه‌تر میشه و تعداد قابل توجهی از جوانان و نوجوانان بین سنین ۱۵ تا ۳۰ سال رو دربرمیگیره.

    تا پیش از این در ایران، طی دهه‌های گذشته دو جریان فکری عمده، مسائل قومی رو دنبال میکردند. یکی جریانهای چپ و سوسیالیستی بودند و دیگری جریانات راستگرایی که میلی ارتجاعی برای بازگشت به دوران ارباب-رعیتی داشتند. (بیشتر…)

  • نژاد، مفهومی زیستی یا فرهنگی؟

    مفهوم نژاد یکی از مناقشه‌برانگیز­ترین مفاهیم در جهان انسانی‌ست که جنگ­ها، آوارگی­ها و مرزبندی­های بسیاری را به جمعیت­های گوناگون تحمیل کرده است. تنها در قرن بیستم بود که این مفهومِ منتسب به زیست‌شناسی، در ترکیب با ایدئولوژی سیاسی، زمینه­ را برای شعله‌­ور شدن آتش خونبارترین جنگ تاریخ بشر فراهم کرد؛ جنگی با بیش از شصت میلیون نفر تلفات انسانی. اما مفهوم نژاد از نظر علم زیست‌­شناسی تا چه حد قابل اعتناست و چه نسبتی با مفاهیم علمی دیگر همچون سازگاری با محیط دارد؟ چه رابطه‌­ای میان نژاد و تنوع ژنتیکی در میان انسان­ها وجود دارد؟ به گفته‌­ی زیست‌شناس تطوری آلن تمپلتون[1]، نژاد در میان شامپانزه‌­ها که نزدیک‌­ترین خویشاوندان تطوری ما هستند، وجود دارد اما این مفهوم را به سادگی در مورد انسان نمی­توان به کار برد. انسان­‌شناسی زیستی آلن گودمن[2] معتقد است، درک بی‌­اعتبار بودن نژاد از نظر انسان­‌شناختی، همچون چرخش در نگرش انسان از زمین مسطح به زمین کروی، نیاز به تغییر دیدگاهی اساسی دارد زیرا آن­چه به چشم می­‌آید، فریب‌دهنده است. بدون شک تفاوت­های ظاهری آشکاری در میان جمعیت­های مختلف انسانی به چشم می­خورد. اما در مورد این که آیا این تفاوت­ها را باید به عنوان نژادهای گوناگون بشر تلقی کرد تردیدهای جدی وجود دارد. امروزه انسان‌­شناسان دلایل بسیاری دارند تا باورهای رایج در مورد نژاد (به عنوان مفهومی زیست‌شناختی) را به چالش بکشند و از همین رو به دلایل متفاوت، نژاد را بیشتر برساخته‌­ای فرهنگی می­دانند تا واقعیتی زیستی. مفهوم سیاه‌­پوست یا سفیدپوست بودن در طول زمان و مکان و از فرهنگی به فرهنگ دیگر متغیر است و علاوه بر این معیاری مشخص و جهان‌شمول نیز برای تعیین نژاد وجود ندارد.

    نقشه‌­ی پراکندگی جمعیتی از نظر رنگ پوست
    نقشه‌­ی پراکندگی جمعیتی از نظر رنگ پوست

    (بیشتر…)

  • آقای پان و احوالاتش

    این نوشته‌ی علیرضا نابدل در مهد آزادی آدینه (تبریز)، شماره ١٢٧٨، ٣١ تیرماه ١٣٤٥ [شمسی] ص ٦و٧ چاپ شده است اما موضوع آن در این روزهای خاورمیانه هنوز تازگی و اهمیت دارد.

    «هرگز نژاد باعث هیچ افتخار نیست.این افتخار ماست نژاد آفریده اند.» مفتون

    نابدل۲
    اروپا بعد از گذشتن بیست سال هنوز نتوانسته است خاطره ی ننگین فاشیسم را از ذهن خود پاک کند و هنوز گاه و بیگاه نفرت خود را به صورت رمان‌ها، نمایش‌ها و فیلم‌ها نسبت به درنده خوترین برتری جویان تاریخ ابراز می دارد. با وجود این همه می دانند که امپریالیزم اروپایی دیگر هرگز نخواهد توانست عروسک های تازه ای از نوع هیتلر را به روی صحنه بیاورد.
    جوانان اروپایی دیگر هیچگاه این ننگ را نخواهند پذیرفت، اما اگر تسلط مجدد فاشیسم بر اروپا رویائی بیش نباشد، هنوز در اینطرف دنیا سوداگرانی هستند که خیلی مایلند تخم نئو فاشیسم و پرو فاشیسم[۱] در ذهن نوجوانان پرشور و پر انرژی آسیا و آفریقا پراکنده شود. این جوان ها تا چشم باز می کنند، خود را اسیر محرومیت های فراوان می یابند و کمی که بزرگتر می شوند، با حقایق تلخی آشنا[یی] می‌یابند مثلا در مورد عقب ماندگی، عدم رشد، استعمار و… (بیشتر…)

  • افسانه‌های زبان گیلکی

    افسانه‌ها همیشه قصه‌هایی شیرین خواندنی یا شنیدنی نیستند؛ گاه باورهایی اشتباه هستند پیرامون چیزی که منجر به نتیجه‌گیری‌ها و تصمیم‌های اشتباه درباره‌ی آن چیز می‌شوند. این متن قرار است به برخی از این افسانه‌ها درباره‌ی زبان گیلکی و به طور کلی زبان‌هایی که در یک کشور با یک زبان رسمی، «زبان قومی» یا «زبان مادری» نام می‌گیرند بپردازد و برای افسانه‌زدایی از این موضوع تلاش کند.

    زبان گیلکی؟ نه خیر! گویش یا لهجه درست است.
    زبان‌شناسی مدرن به طور تقریبی هیچ یک از این سه عنوان را به رسمیت نمی‌شناسد. در‌ واقع زبان‌شناسی بیش از همه با مقوله‌ای به نام «گونه‌ی زبانی» سروکار دارد و این که ما به یک گونه‌ی زبانی خاص چه عنوانی بدهیم بیشتر معلول شرایط اجتماعی و سیاسی‌ست. به عنوان مثال زبان‌های سوئدی و نروژی تفاوت‌های واژگانی بسیار بسیار اندکی با هم دارند اما چون دو دولت مختلف بر این دو زبان حاکم است، هر دو زبان خوانده می‌شود در حالی که در زمان پهلوی اول، دولت حاکم به سختی می‌توانست بپذیرد که ترکی گویش و لهجه نیست و زبان است!
    در نتیجه، در اغلب جهان، این که یک گونه‌ی زبانی لهجه یا گویش یا زبان نامیده شود امری سیاسی‌ست و اغلب زبان رسمی کشور را زبان و باقی را گویش یا لهجه می‌نامند. و این نکته را فراموش نکنید که هربار حرف از لهجه یا گویش بودن گیلکی می‌شود، در‌واقع این بحث در نسبت با زبان فارسی مطرح شده است. در‌واقع بحث گویش یا لهجه بودن یک گونه‌ی زبانی همواره در نسبت با زبانی دیگر مطرح می‌شود و در کشورهایی که چندین زبان دارند، در نسبت با زبان رسمی. (بیشتر…)

  • پیشاشؤگب

    فارسی: چندی پيش دو وبلاگ با نامهای شورم و ورگ را به‌راه انداخته بودم تا در اولی به مسائل گوناگون پيرامونِ خلق خودم، يعنی گيلک بپردازم و در دومی به ادبيات گيلکی پرداخته شود.

    پس از به‌دست‌آوردن تجربه‌هايی چند، تصميم گرفتم که اين دو وبلاگ را در هم ادغام کنم، تا تمرکزم بر روی کار بيشتر شده و پايگاهی منسجم در اينترنت برای گيلکان به‌وجود آورده باشم.

    همانگونه که در عنوان سايت میخوانيد، اينجا، جایی برای «ادبيات و فرهنگ و غيره‌»ی گيلکهاست. دور از خودبینی و بی فروتنی بیهوده، به جرات میتوانم ادعا کنم که اينجا اولین و تنها پايگاه ادبيات و فرهنگ گيلکی در اينترنت است. [اين ادعا در سال ۲۰۰۵ مطرح شد. ولی خوشبختانه امروز فضای مجازی پر از منابع جالب و موثر گیلکی است. /توضیح ورگ در تاریخ مارس ۲۰۲۲] که اميدوارم تابه‌آخر اينظور نماند. اما تا آن روز، قرار بر اين است که اينجا تريبونی برای ادبيات و فرهنگ گيلکی باشد. شعر و داستان گيلکی. تازه‌های نشر و موسيقی گيلکی و ساير مسائل فرهنگی. و اما آن «غيره»، امکانی‌ست برای اینکه گهگاه به مسائل و مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سياسی گيلکها نيز بپردازم.

    پس از امروز، ورگ، کار خود را آغاز میکند و بد نيست متن زير را به عنوان مانيفست ورگ به حساب آوريد:

    0) ورگ (/vərg/) واژه‌ای گيلکی‌ست، به معنی گرگ. همان حیوان وحشی و دوست‌نداشتنی! نامی‌ست برای من و این وبلاگ. پس آن را با «ولگ» به معنی برگ اشتباه نگيريد. ورگ بودن من به گرگی که علامت پان‌ترک‌هاست هیچ ربطی ندارد. ورگ واژه‌ای کهن و مشترک میان بسیاری زبانهای هندواروپایی‌ست. ریشه‌اش در نیای زبانهای هندواروپایی و به صورت /wer-/ است؛ یک پله پایینتر و در نیای زبان ژرمنی wargaz و به معنی یاغی و چموش بوده، و کمی بعدتر در زیرشاخه‌های زبان ژرمنی همچون انگلیسی باستان (wearh یا wearg یا werg)، انگلیسی میانه (wari یا weri)، ساکسون باستان (warg یا warag، نام یک گرگ دشمن و وحشی در یک قصه‌ی اسطوره‌ای)، هلندی باستان (warg)، هلندی میانه (werch یا warch)، هلندی (warg)، آلمانی بالای باستان (warg)، آلمانی بالای میانه (warc)، اسکاندیناوی باستان (vargr)، ایسلندی (vargur)، زبان مردم جزایر فارو (vargur)، سوئدی (varg)، دانمارکی (varg)، انگلیسی (warg)، فنلاندی (varas)، استؤنیایی (varas) و نیز در افسانه‌های اسکاندیناوی از خودش ردپا به جا گذاشته و حتا به کلمه‌ی هیرکانی هم رسیده و در زبان گیلکی با تلفظ /vərg/ به دست ما رسیده: گرگ، جانوری وحشی و در عین حال اجتماعی. رفت و برگشت بین انسان/گرگ، و به طور کلی رفت و برگشت بین انسان/حیوان و انسان/طبیعت چیزی‌ست که این روزها اغلب از آن گریزانند. انسانها دوست دارند در قلمرو انسان بودن باقی بمانند به جای اینکه گاه موجوداتی مثل سگ، اسب، گرگ یا درخت باشند. تازه اگر همین را توهین قلمداد نکنند! شاید به همین دلیل است که کمر به نابودی همه چیز بسته‌ایم. هرچه بیرون از قلمرو تنگ ما، توهین‌آمیز و شایسته‌ی خراب کردن است!

    1) ورگ يک سايت/وبلاگ شخصی نيست، اما توسط يک فرد اداره میشود. ورگ نشريه‌ای چندرسانه‌ای با سردبيری يک فرد است که منتشرکننده‌ی آثار خود و ديگران (شاید شما) در حوزه‌ی ادبيات و فرهنگ و مسائل مربوط به گيلکان خواهد بود و لاجرم سليقه و تفکر سردبير در گزينش و چينش اين آثار تاثير خواهد داشت.

    2) سردبير ورگ در کشور ايران زندگی میکند و ورگ به طور کامل در چارچوب قوانين جمهوری اسلامی ايران کار خواهد کرد.

    3) خوانندگان ورگ، گيلکان هستند و نیز آنهایی که تمايل به آشنايی با فرهنگ و هويت گيلک دارند.

    4) مطالب ورگ، ميانگينی از پژوهش و آفرينش است که در قالبی نيمه‌روشنفکری/نيمه‌عام و با رويکردی ژورناليستی منتشر خواهد شد.

    5) ورگ ناسیونالیست و پان نیست و برای سعادت مردمش، آرزوی هیچ دولت-ملت حاضر و غایبی را به دل ندارد. دولتها خود را ملت معرفی میکنند حال آنکه مرزهاشان ملتها را تکه-تکه میکند. به همین دلیل به جای کلمه‌ی ملت یا Nation که حسابی دستمالی‌شده است و نیز به جای کلمه‌ی قوم که توسط دولتها به گروه‌های ملی/قومی رنگارنگ درون مرزهاشان گفته میشود تا کلمه‌ی ملت برای دولت باقی بماند، تنها دو کلمه‌ی مردم و خلق در فارسی و گیلکی باقی میماند که اولی چندان بار قومی و ملی نداشته و به جمعیتی از آدمهای دارای تاریخ و زبان و فرهنگ و سرزمین مشترک برنمیگردد. بنابراین من از خلق (خلک) استفاده میکنم که از قضا در شعر برخی شاعران گیلک (شیون فومنی و محمدولی مظفری) هم استفاده شده است.

    برای تماس با ورگ از این آدرس استفاده کنید: nobodyvrg@gmail.com

    این متن در ۱۲ مارس ۲۰۱۵ ویرایش و تکمیل شد.
    این متن در ۲۲ مارس ۲۰۲۲ ویرایش شد.

    گیلکی: دامیشک دۊته وبلاگ راتؤدأبوم  شورم ؤ ورگˇ نؤمي کي اولي مئن می خلق یعنی گیلک ٚ مسائل أجي بنویسم ؤ دومي مئن گيلکي ادبیات أجي.

    باموته بؤنˇ پسی، تصمیم بیتم اي دۊ ته وبلاگ-ه تۊیٚمأکۊنم تا مي تمرکؤز مي کارˇ سر ویشترأبۊن ؤ یٚکته بقایده جیگه چأکۊنم اینترنتˇ مئن، گیلکؤن ئبه.

    هۊتؤ کي اي جیگه تیترˇ مئن خؤنده تينين، ئره «گیلکؤنˇ أدبیات ؤ فرهنگ ؤ غیره» جیگه‌أ. فیس ؤ ئفاده أجي دۊر ؤ بي هأچي فۊرۊتني، یارنم بۊگؤم کي اينترنت ٚ مئن، ئره أول جیگه‌أ کي گیلکی ادبیات ؤ فرهنگˇ وأسي کار کؤنه ؤ خالی هینه. [اي ادعا سال ۲۰۰۵ مطرح بۊبؤ. ولي دسخۊش کي اي رۊزؤن اينترنت ٚ دل پۊر پۊر ٚ جالب ؤ کارا سربسؤنه. /ورگ ٚ واشکاف ۲۰۲۲ مارس ٚ مئن.] کي نأجه دأنم تا سراخره هیتؤ نۊمؤنه. أمما تا اۊ رۊز تا، قرار اینه کي ئره گيلکي أدبیات ؤ فرهنگ ئبه بۊبۊن یکته تيريبۊن. گیلکي شئر ؤ قصه، گیلکي نشر ؤ مۊزیک ٚ  تازه چئن ؤ باخي فرهنگي مسائل ؤ أمما اۊ «غیره» یکته امکانه تا گاگلف گیلکؤنˇ اجتماعی ؤ اقتصادي ؤ سیاسي مسائل ؤ مؤشکلؤن أجي بنویسم.

    پس ایمرۊ ورگ خۊش ٚ  کار-ه سرأگینه ؤ بد نئه اي وؤت-ه ورگ ٚ  مانیفست بگيرین:

    0) ورگ (/vərg/) یکته گیلکي کلمه‌أ گۊرگ ٚ  معني. هۊ وحشي ؤ خۊشندأشتني جؤنور! یٚکته نؤمه مئبه باني اي وبلاگ ئبه. پس اۊن-ه دار ٚ  ولگ ٚ همرأ اشتبا نگيرين. مي ورگ بؤن، پانتۊرکؤنˇ گۊرگˇ علامت-ه ربط ندأنه. ورگ یکته قدیمˇ کلمه ایسه کي خئلي هیندؤرۊپایي زوانؤنˇ مئن مؤشترکه. اینˇ بنه هیندؤرۊپایی زوانؤنˇ نتاجˇ مئن /wer-/ ایسه؛ یته پلله جیرتر ؤ ژرمني زوانˇ نتاجˇ مئن wargaz دبۊ کي يٚاغي ؤ چمۊش معني دأ ؤ أننی بأزۊن ژرمني زوانˇ خالؤنˇ مئن: دئبارˇ اینگیلیسي (wearh یا wearg یا werg) ؤ مئنه اینگیلیسي (wari یا weri) ؤ دئبارˇ ساکسؤن (warg یا warag، یکته اؤسانه مئنˇ دۊشمند ؤ وحشي ورگˇ نؤم) ؤ دئبارˇ هؤلندي (warg) ؤ مئنه هؤلندي (werch ىا warch) ؤ هؤلندي (warg) ؤ دئبارˇ جؤر آلماني (warg) ؤ مئنه جؤر آلماني (warc) ؤ دئبارˇ ئسکاندیناوي (vargr) ؤ ایسلندي (vargur) ؤ فارؤ مئنپۊشتأنˇ خلقˇ زوان (vargur) ؤ سؤئدي (varg) ؤ دانمارکي (varg) ؤ اینگیلیسي (warg) ؤ فنلاندي (varas) ؤ استؤنیایي (varas) ؤ باني اسکاندیناوي اؤسانأنˇ مئن خۊشˇ جي پاماله بنأ ؤ حتی فرسه به هیرکاني کلمه ؤ گیلکي زوانˇ مئن /vərg/ واگۊیه همرأ فرسه أمئه دس: ورگ، یٚکته وأشي جؤنور ؤ هم أني اجتماعي جؤنور. آدم/ورگˇ مئن شؤن-أمأن ؤ اصلا آدم/جؤنور ؤ آدم/طبیعتˇ مئن شؤن-أمأن یکچئه کي اي رۊزؤن ویشتري اۊن أجي بۊرۊجنن.  آدمؤن خۊش دأنن آدم بؤنˇ سامؤن بۊمؤنن تا اینکه گاگلف سک ؤ أسب ؤ ورگ یا دارˇ مۊرسؤن دۊبؤنچي بۊبۊن. تازه أگه هین-ه تؤهین نگیرن! شاید هینˇ وأسئه کي کمر دبستیم همه‌چي-ئه بیپا گۊدن ئبه. أمئه آدم بؤنˇ تسکˇ سامؤنˇ جي هرچي بیرین بۊمؤنه، تؤهینه ؤ خأ اۊن-ه بیپا گۊدن.

    1) ورگ یٚکته شخصي جیگه/وبلاگ نئه، أمما یک نفر فرد این-ه اداره کؤنه. ورگ یکته چنرسانه نشريه‌أ یک نفر ٚ سردبیري جي کي خۊش ؤ دیگرؤن (بلکی‌م شمه) کارؤن-ه گیلکؤنˇ أدبیات ؤ فرهنگ ؤ باخي مسائل أجي نشر کؤنه؛ پس سردبیرˇ سلیقه ؤ فکر، اي کارؤنˇ دؤجئن ؤ دچئنˇ سر ماله نئنه.

    2) ورگˇ سردبیر ایرانˇ مئن نیشته ؤ ورگ  ايران ٚ اسلامي جؤمۊري زاکۊن-ه رعایت کؤنه.

    3) ورگˇ خؤندنکسؤن، گیلکؤنن ؤ اۊشؤني گه خأنن گیلکˇ فرهنگ ؤ هؤویت-ه بشناسن.

    4) ورگˇ مطالب، هامۊجش ؤ چأگۊدنˇ مئنه-أ گینه ؤ نیم‌رؤشنفکري/نیم‌مردۊمي ؤ ژۊرنالیستي کردٚکار ٚ  همرأ نشر بنه.

    5) ورگ ناسۊنالیست ؤ پان نئه ؤ خۊش ٚ مردۊم ٚ خۊشبختي وأسي، هیچ دۊبؤ ىا دنه‌بؤ دؤلت-ملت ٚ  ناجه-أ بدیل ندأنه. دؤلتؤن خۊشؤن-ه معرفي کؤنن ملت؛ ایسه چي؟ ایشؤن ٚ مرزه کي خلقؤن ؤ ملتؤن-ه تکس-تکس کؤنه. هینˇ وأسی ملت یا Nation کلمه جا کي پۊر شندره بۊبؤ باني قؤمˇ کلمه جا کي دؤلتؤن خۊشؤنˇ مرزؤنˇ مئنˇ ملتؤن-ه ايتؤ دۊخؤنن تا ملتˇ کلمه-أ بنئن خالي خۊشؤنئبه بۊمؤنه، خالي دۊ ته کلمهٔ مردۊم ؤ خلق، فارسي ؤ گیلکي مئن مؤنه کي أولي قؤمي ؤ ملي معني ندئنه ؤ نشأنه یک جرگه مردۊم-ه کي کسؤنأجي تاریخ ؤ زبؤن ؤ فرهنگ ؤ سامؤن دأنن مردۊم دۊخؤندن. پس مۊ خلق-ه کاراگينم کي أمئه شائرؤنˇ شئرˇ مئن (شئیون فؤمني ؤ مأمولي مظفري) ني بمأ دأنه.

    ورگˇ همره تماس بگيرین: nobodyvrg@gmail.com

    ای وؤت، 2015 مارس 12 دچینواچین ؤ کامل ببؤ.
    اي وؤت ۲۰۲۲ مارس دۊمرته تکميل بۊبؤ.

    English: “Varg” is a Gilaki word meaning “wolf”, the wild and disliked creature, which is me! Therefore, it should not be confused with “valg” -another Gilaki word- meaning “leaf”.
    Varg is not a personal website/weblog, but is directed individual.  Actually, Varg is a multimedia publication whose sole editor will publish his own works as well as the works of others in the realm of literature, culture, and issues related to the Gilaks. Inevitably, its editor’s taste and reflections will influence the selection and arrangement of the material.
    Varg is not a professional  journal  and may publish any material from any area relevant to the literature, culture and society of the Gilaks. Varg is also willing to publish the works and articles of others.
    Varg’s addressees are first and foremost the Gilaks themselves, and also those who are eager to become familiar with the Gilak culture and identity.
    Varg’s content is a combination of research and creation, which will be published according to an intellectual/general standard—with a journalistic approach.
    To contact Varg you can use the following email address: nobodyvrg@gmail.com